فارابی، محمد بن محمد: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'موسس' به 'مؤسس'
جز (جایگزینی متن - '}} [[' به '}} [[')
جز (جایگزینی متن - 'موسس' به 'مؤسس')
 
(۹ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
خط ۳۵: خط ۳۵:
</div>
</div>


'''ابونصر محمد بن محمد بن طرخان''' (257-339ق)، معروف به فارابى، معلم ثانی، موسس فلسفه اسلامی و انتقال دهنده منطق صوری یونانی به جهان اسلام
'''ابونصر محمد بن محمد بن طرخان''' (257-339ق)، معروف به فارابى، معلم ثانی، مؤسس فلسفه اسلامی و انتقال دهنده منطق صوری یونانی به جهان اسلام


== ولادت ==
== ولادت ==
خط ۵۰: خط ۵۰:
وى از ماوراءالنهر به قصد تحصيل علوم به بغداد رفت و در حلقه درس متى بن يونس حضور يافت و چندى بعد از بغداد به حران رفت و از يوحنا بن حيلان، قسمتى از منطق را آموخت و باز به بغداد برگشت و علوم فلسفى را از آنجا فراگرفت. بر همه كتب [[ارسطو]] و منسوب به [[ارسطو]] دست يافت و بر مشكلات و نكات غامض آنها فائق آمد، ليكن اهميت او در كوششى است كه براى آشتى دادن دو روش مشايى و اشراقى در حكمت و با دين اسلام، به ويژه اصول مذهب شيعه، به خرج داده است.
وى از ماوراءالنهر به قصد تحصيل علوم به بغداد رفت و در حلقه درس متى بن يونس حضور يافت و چندى بعد از بغداد به حران رفت و از يوحنا بن حيلان، قسمتى از منطق را آموخت و باز به بغداد برگشت و علوم فلسفى را از آنجا فراگرفت. بر همه كتب [[ارسطو]] و منسوب به [[ارسطو]] دست يافت و بر مشكلات و نكات غامض آنها فائق آمد، ليكن اهميت او در كوششى است كه براى آشتى دادن دو روش مشايى و اشراقى در حكمت و با دين اسلام، به ويژه اصول مذهب شيعه، به خرج داده است.


توقف فارابى در بغداد مدتى طول كشيد و غالب كتب فلسفى خود را در اين شهر تأليف كرد و سپس از بغداد به دمشق و از آنجا به مصر رفت و آنگاه به خدمت سيف‌الدوله تغلبى (333- 356ق) درآمد و نزد او تا آخر عمر در حلب و دمشق به تأليف و تعليم مشغول بود. زندگانى پرزرق و برق و با شكوه جلال دربار، هيچ گاه او را اغواء نكرد، بلكه در كسوت درويشى، همّ خود را مصروف كار طاقت‌فرساى تحقيق و تعليم كرد. مورخان اسلام متفق‌اند كه فارابى زهد پيشه و عزلت‌گزين و اهل تأمل بود. [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن‌خلكان]] مى‌گويد: «زندگى او، زندگى فلاسفه پيشين را به ياد مى‌آورد».
توقف فارابى در بغداد مدتى طول كشيد و غالب كتب فلسفى خود را در اين شهر تأليف كرد و سپس از بغداد به دمشق و از آنجا به مصر رفت و آنگاه به خدمت سيف‌الدوله تغلبى (333- 356ق) درآمد و نزد او تا آخر عمر در حلب و دمشق به تأليف و تعليم مشغول بود. زندگانى پرزرق و برق و با شكوه جلال دربار، هيچ گاه او را اغواء نكرد، بلكه در كسوت درويشى، همّ خود را مصروف كار طاقت‌فرساى تحقيق و تعليم كرد. مورخان اسلام متفق‌اند كه فارابى زهد پيشه و عزلت‌گزين و اهل تأمل بود. [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن‌ خلكان]] مى‌گويد: «زندگى او، زندگى فلاسفه پيشين را به ياد مى‌آورد».


فارابى در انواع علوم بى‌همتا بود، چنان‌كه در هر علمى از علوم زمان خويش استاد شد و كتابى نوشت. از كتاب‌هاى او كه به ما رسيده، يا از ميان رفته و فقط نامى از آنها در كتب تاريخ و فلسفه باقى مانده، معلوم مى‌شود كه در علوم مدنى و رياضيات و كيميا و هيئت وعلوم نظامى و موسيقى و طبیعیات و الاهيات و علوم مدنى و فقه و منطق، دستى قوى داشته است.
فارابى در انواع علوم بى‌همتا بود، چنان‌كه در هر علمى از علوم زمان خويش استاد شد و كتابى نوشت. از كتاب‌هاى او كه به ما رسيده، يا از ميان رفته و فقط نامى از آنها در كتب تاريخ و فلسفه باقى مانده، معلوم مى‌شود كه در علوم مدنى و رياضيات و كيميا و هيئت وعلوم نظامى و موسيقى و طبیعیات و الاهيات و علوم مدنى و فقه و منطق، دستى قوى داشته است.
خط ۶۴: خط ۶۴:
===فلسفه===
===فلسفه===


فارابى معتقد بود كه ميان فلسفه و دين فرق هست. به نظر او فلسفه وصول به حقيقت از راه نظر و برهان بوده و دين، وصول به حقيقت از راه تمثيل و رمز است. درست است كه كندى؛ نخستين فيلسوف عرب است كه راه را گشوده؛ ولى او نتوانست مكتبى فلسفى تأسيس كند و ميان مسائلى كه مورد بحث قرار داد، وحدتى ايجاد كند؛ اما فارابى، كه به قول [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن‌خلكان]] «بزرگترين فلاسفه اسلام است على‌الاطلاق» توانست مكتبى كامل تأسيس كند. او در عالم اسلام همان نقشى را داشت كه فلوطين در فلسفه غرب. ابن‌سينا او را استاد خود شمرد و ابن‌رشد و ديگر حكماى اسلام و عرب شاگرد او بودند و به حق او را بعد از [[ارسطو]]، كه ملقب به «معلم اول» بود، «معلم ثانى» لقب دادند.
فارابى معتقد بود كه ميان فلسفه و دين فرق هست. به نظر او فلسفه وصول به حقيقت از راه نظر و برهان بوده و دين، وصول به حقيقت از راه تمثيل و رمز است. درست است كه كندى؛ نخستين فيلسوف عرب است كه راه را گشوده؛ ولى او نتوانست مكتبى فلسفى تأسيس كند و ميان مسائلى كه مورد بحث قرار داد، وحدتى ايجاد كند؛ اما فارابى، كه به قول [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن‌ خلكان]] «بزرگترين فلاسفه اسلام است على‌الاطلاق» توانست مكتبى كامل تأسيس كند. او در عالم اسلام همان نقشى را داشت كه فلوطين در فلسفه غرب. ابن‌ سينا او را استاد خود شمرد و ابن‌ رشد و ديگر حكماى اسلام و عرب شاگرد او بودند و به حق او را بعد از [[ارسطو]]، كه ملقب به «معلم اول» بود، «معلم ثانى» لقب دادند.


===نبوت===
===نبوت===
خط ۷۶: خط ۷۶:
در منابع جز اساتيد فوق‌الذكر به ديگر اساتيد فارابى اشاره نشده است؛ البته وى به آثار ابوالوفاى بوزجانى توجه داشته است و نيز شرح‌هايى بر آثار دانشمندان قديم يونان و روم از جمله بطليموس و اقليدس نگاشته است.
در منابع جز اساتيد فوق‌الذكر به ديگر اساتيد فارابى اشاره نشده است؛ البته وى به آثار ابوالوفاى بوزجانى توجه داشته است و نيز شرح‌هايى بر آثار دانشمندان قديم يونان و روم از جمله بطليموس و اقليدس نگاشته است.


درباره شاگردان او نيز مطالب اندكى مى‌دانيم. از ميان شاگردان او، به نام فيلسوف مشهور نصرانى يحيى بن عدى اشاره شده است. [[ابن‌سینا، حسین بن عبدالله|ابوعلى سينا]] نيز كه هم عصر فارابى بوده آثار وى را مورد مطالعه قرار داده و گاه آنان را راهگشاى مى‌يافته است. وى شرح المجسطى فارابى را خلاصه كرده است.
درباره شاگردان او نيز مطالب اندكى مى‌دانيم. از ميان شاگردان او، به نام فيلسوف مشهور نصرانى يحيى بن عدى اشاره شده است. [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابوعلى سينا]] نيز كه هم عصر فارابى بوده آثار وى را مورد مطالعه قرار داده و گاه آنان را راهگشاى مى‌يافته است. وى شرح المجسطى فارابى را خلاصه كرده است.


==آثار و تأليفات==
==آثار و تأليفات==
خط ۱۱۸: خط ۱۱۸:
#[[:noormags:279031|آشنايى با دانشمندان مسلمان، ابونصر فارابى، سعيد آرزمى، تربيت، شماره سوم، آذرماه 1369، ص 26-27]].
#[[:noormags:279031|آشنايى با دانشمندان مسلمان، ابونصر فارابى، سعيد آرزمى، تربيت، شماره سوم، آذرماه 1369، ص 26-27]].


{{فارابی}}
==وابسته‌ها==
==وابسته‌ها==
{{وابسته‌ها}}
{{وابسته‌ها}}
خط ۱۳۲: خط ۱۳۳:


[[المنطقيات]]  
[[المنطقيات]]  
[[تحصيل السعادة]]


[[كتاب السياسة المدنية]]  
[[كتاب السياسة المدنية]]  
خط ۱۷۷: خط ۱۸۰:


[[رده:زندگی‌نامه]]
[[رده:زندگی‌نامه]]
[[رده:خرداد(99)]]