عين اليقين: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۲۹ ژوئن ۲۰۲۰
جز
جایگزینی متن - 'كيفيت' به 'کیفیت'
جز (جایگزینی متن - '<references />' به '<references/>')
جز (جایگزینی متن - 'كيفيت' به 'کیفیت')
خط ۴۵: خط ۴۵:
مقصد اول كتاب در اصول علم است. مؤلف در اين قسمت ابتدا به تشابهات كتاب و سنت مى‌پردازد. فيض اشاره‌اى به صورت و ظاهر داشتن هر سخن در عين قابليت دارا بودن روح و باطن دارد و در ضمن مطالبى كه در ذيل اين موضوع بيان مى‌كند به مثال و صورت روحانى موجودات در عالم ملكوت اشاره كرده و آن را دليل بر تكلّم انبيا با مردم به قدر عقول آنها مى‌داند. او مى‌گويد متشابهات كتاب و سنت همگى به ظاهرشان حمل گرديده و چيزى مستغنى از آن نمى‌باشد، پس هيچ نيازى به تأويل، تخييل و تمثيل نمى‌باشد. او به مثال‌هايى نيز اشاره كرده كه جزو متشابهات مى‌باشند؛ ولى فهم و مفهوم واقعى آنها نيز چندان مشكل نيست.
مقصد اول كتاب در اصول علم است. مؤلف در اين قسمت ابتدا به تشابهات كتاب و سنت مى‌پردازد. فيض اشاره‌اى به صورت و ظاهر داشتن هر سخن در عين قابليت دارا بودن روح و باطن دارد و در ضمن مطالبى كه در ذيل اين موضوع بيان مى‌كند به مثال و صورت روحانى موجودات در عالم ملكوت اشاره كرده و آن را دليل بر تكلّم انبيا با مردم به قدر عقول آنها مى‌داند. او مى‌گويد متشابهات كتاب و سنت همگى به ظاهرشان حمل گرديده و چيزى مستغنى از آن نمى‌باشد، پس هيچ نيازى به تأويل، تخييل و تمثيل نمى‌باشد. او به مثال‌هايى نيز اشاره كرده كه جزو متشابهات مى‌باشند؛ ولى فهم و مفهوم واقعى آنها نيز چندان مشكل نيست.


فيض در ضمن ضوابط مهمّه كه به دنباله مطالب مقصد اول آورده، به دنبال اثبات جريان امور از مجراى طبيعتشان كه خواست خداوند متعال است، مى‌باشد وجود و عدم نيز ديگر مطلب مورد توجه مؤلف است كه وجود بحت و خالص مختص خداوند بوده و عدم بحث نيز ذاتى ندارد. كيفيت وجود ممكنات و واجب، اصالت وجود، اطلاق وجود و چگونگى عدم و معدوم و ماهيت آن از ديگر مطالبى است كه در اين بخش از نظر مؤلف گذشته است. علم، جهل و تعريف تبيين حدود و مفهوم واقعى آنها نيز از ديگر نكته‌هاى مقصد اول مى‌باشد. حصول صورة الشىء للعالم و ظهوره لديه مجرّداً عما يلابسه تعريفى است كه مرحوم فيض به علم بيان كرده است. وى از اين تعريف نتيجه مى‌گيرد كه علم به اجسام بما هى اجسام تعلق نمى‌گيرد، بلكه آنچه معلوم مى‌گردد وجودات خارجيه اجسام مى‌باشند. به عقيده‌ى فيض اجسام به منزله سايه‌هايى براى موجودات غيبيه‌ى قائم به ذات هستند كه نوعى اتحاد بينشان برقرار مى‌باشد. نكته بعدى مقصد اول نور و ظلمت است. تعريف نور نزد مؤلف عبارتست از الظاهر بنفسه و المظهر لغيره كه ظلمت نيز مقابل آن مى‌باشد.
فيض در ضمن ضوابط مهمّه كه به دنباله مطالب مقصد اول آورده، به دنبال اثبات جريان امور از مجراى طبيعتشان كه خواست خداوند متعال است، مى‌باشد وجود و عدم نيز ديگر مطلب مورد توجه مؤلف است كه وجود بحت و خالص مختص خداوند بوده و عدم بحث نيز ذاتى ندارد. کیفیت وجود ممكنات و واجب، اصالت وجود، اطلاق وجود و چگونگى عدم و معدوم و ماهيت آن از ديگر مطالبى است كه در اين بخش از نظر مؤلف گذشته است. علم، جهل و تعريف تبيين حدود و مفهوم واقعى آنها نيز از ديگر نكته‌هاى مقصد اول مى‌باشد. حصول صورة الشىء للعالم و ظهوره لديه مجرّداً عما يلابسه تعريفى است كه مرحوم فيض به علم بيان كرده است. وى از اين تعريف نتيجه مى‌گيرد كه علم به اجسام بما هى اجسام تعلق نمى‌گيرد، بلكه آنچه معلوم مى‌گردد وجودات خارجيه اجسام مى‌باشند. به عقيده‌ى فيض اجسام به منزله سايه‌هايى براى موجودات غيبيه‌ى قائم به ذات هستند كه نوعى اتحاد بينشان برقرار مى‌باشد. نكته بعدى مقصد اول نور و ظلمت است. تعريف نور نزد مؤلف عبارتست از الظاهر بنفسه و المظهر لغيره كه ظلمت نيز مقابل آن مى‌باشد.


فيض كاشانى در ادامه مقصد اول، به مطالبى چون حيات و ممات كه تعريف حيات عبارتست از حى ما يساوق الفعل و الادراك كه ممات مقابل آن است، ايمان و كفر كه تعريف لغوى‌اش عبارتست از تصديق شىء طبق آنچه كه هست كه در واقع اين راجع به علم خواهد بود كه آن نيز نوعى از وجودات و تعريف شرعى‌اش همان تصديق خدا و ملائكه و كتب و رسلش مى‌باشد، خير و شر كه معنا و مفهومشان واضح بوده و نيازى به تعريف ندارند، لذت و ألم كه تعريف لذت ادراك الملائم و ألم هو ادراك للمنافى مى‌باشد، غنى و فقر كه اولى استقلال الشىء بذاته و دومى عدم استقلال الشىء بذاته مى‌باشد، هيات و تعيناتشان، واحد و كثير، متقدم و متأخر، قديم و حادث، قوت و مقابلش، سبب و مسبب، جوهر و عرض، ابعاد و جهات و حدودشان، حركت و سكون، زمان و آن، مكان و حيّز، اصول نشأت و كيفيت و نشأت يافتن آخرت از دنيا و وجوه فرق بين آن دو، مبدأ وجود و توحيد خداوند متعال و كيفيت افاضه‌اش وجود را اشاره دارد.
فيض كاشانى در ادامه مقصد اول، به مطالبى چون حيات و ممات كه تعريف حيات عبارتست از حى ما يساوق الفعل و الادراك كه ممات مقابل آن است، ايمان و كفر كه تعريف لغوى‌اش عبارتست از تصديق شىء طبق آنچه كه هست كه در واقع اين راجع به علم خواهد بود كه آن نيز نوعى از وجودات و تعريف شرعى‌اش همان تصديق خدا و ملائكه و كتب و رسلش مى‌باشد، خير و شر كه معنا و مفهومشان واضح بوده و نيازى به تعريف ندارند، لذت و ألم كه تعريف لذت ادراك الملائم و ألم هو ادراك للمنافى مى‌باشد، غنى و فقر كه اولى استقلال الشىء بذاته و دومى عدم استقلال الشىء بذاته مى‌باشد، هيات و تعيناتشان، واحد و كثير، متقدم و متأخر، قديم و حادث، قوت و مقابلش، سبب و مسبب، جوهر و عرض، ابعاد و جهات و حدودشان، حركت و سكون، زمان و آن، مكان و حيّز، اصول نشأت و کیفیت و نشأت يافتن آخرت از دنيا و وجوه فرق بين آن دو، مبدأ وجود و توحيد خداوند متعال و کیفیت افاضه‌اش وجود را اشاره دارد.


درباره‌ى نشأت، فيض مى‌گويد عوالم زيادى وجود دارند كه تعداد آنها را غير از خداوند كسى نمى‌داند، لكن اصول عوالم سه تا مى‌باشند كه عبارتند از: 1 - عالم عقليه‌ى روحانیه كه عالم غيب و جبروت نام دارد و اصحاب آن همان سابقون مى‌باشند. 2 - عالم خياليه‌ى مثاليه كه همان عالم برزخ و ملكوت است و اصحاب آن اصحاب يمين مى‌باشند. 3 - عالم حسيّه‌ى جسمانیّه كه عالم شهادت و ملك نام دارد و اصحاب آن شمال مى‌باشند. وى در ادامه به توضيح هر يك از اين عوالم سه‌گانه مى‌پردازد كه شواهدى نيز از كتاب و سنت به همراه دارد. مرحوم فيض مجموع عوالم سه‌گانه را بمنزله‌ى حيوان واحدى مى‌داند كه مشابه انسان است و بدان انسان كبير اطلاق مى‌شود. او آخرت را كه مجموعه‌اى از بهشت و جهنم است را نيز توضيح داده و چگونگى آنها را مشخص مى‌نمايد. وى در اين بخش غالب مطالب را از [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] و استاد خود [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدر المتألهين]](ره) نقل مى‌كند. درباره‌ى مبدأ وجود نيز كه در واقع تبيين آيه‌ى شريفه '''«هو الأول و الآخر و الظاهر و الباطن و هو بكل شىء عليم»''' است، توضيحاتى راجع به عرش و كرسى و تجلّى اسماء و صفات الهى بيان مى نمايد.
درباره‌ى نشأت، فيض مى‌گويد عوالم زيادى وجود دارند كه تعداد آنها را غير از خداوند كسى نمى‌داند، لكن اصول عوالم سه تا مى‌باشند كه عبارتند از: 1 - عالم عقليه‌ى روحانیه كه عالم غيب و جبروت نام دارد و اصحاب آن همان سابقون مى‌باشند. 2 - عالم خياليه‌ى مثاليه كه همان عالم برزخ و ملكوت است و اصحاب آن اصحاب يمين مى‌باشند. 3 - عالم حسيّه‌ى جسمانیّه كه عالم شهادت و ملك نام دارد و اصحاب آن شمال مى‌باشند. وى در ادامه به توضيح هر يك از اين عوالم سه‌گانه مى‌پردازد كه شواهدى نيز از كتاب و سنت به همراه دارد. مرحوم فيض مجموع عوالم سه‌گانه را بمنزله‌ى حيوان واحدى مى‌داند كه مشابه انسان است و بدان انسان كبير اطلاق مى‌شود. او آخرت را كه مجموعه‌اى از بهشت و جهنم است را نيز توضيح داده و چگونگى آنها را مشخص مى‌نمايد. وى در اين بخش غالب مطالب را از [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] و استاد خود [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدر المتألهين]](ره) نقل مى‌كند. درباره‌ى مبدأ وجود نيز كه در واقع تبيين آيه‌ى شريفه '''«هو الأول و الآخر و الظاهر و الباطن و هو بكل شىء عليم»''' است، توضيحاتى راجع به عرش و كرسى و تجلّى اسماء و صفات الهى بيان مى نمايد.
خط ۵۳: خط ۵۳:
همچنانكه اشاره شده، مقصد دوم كتاب در علم به آسمان‌ها و زمين و آنچه در بين آنها مى‌باشد، است. بخش اول اين مقصد در هيئت عالم و اجرام بسيطه‌ى آن مى‌باشد. فيض ابتدائاً تقسيم اجرام به بسيط و مركب را يادآورى كرد. مى‌گويد منظور از بسيط آن اجرامى هستند كه طبيعت واحده دارند؛ مانند آب، هوا و افلاك. مركب نيز جرمى است كه طبيعت مركب دارد يا جمع بين چند طبيعت مختلف است، به اختلاف قوا و طبايع؛ مانند بدن حيوانات. بسيط نيز خود بر دو قسم است كما اينكه اجسام بسيط نيز بر دو قسم مى‌باشند.
همچنانكه اشاره شده، مقصد دوم كتاب در علم به آسمان‌ها و زمين و آنچه در بين آنها مى‌باشد، است. بخش اول اين مقصد در هيئت عالم و اجرام بسيطه‌ى آن مى‌باشد. فيض ابتدائاً تقسيم اجرام به بسيط و مركب را يادآورى كرد. مى‌گويد منظور از بسيط آن اجرامى هستند كه طبيعت واحده دارند؛ مانند آب، هوا و افلاك. مركب نيز جرمى است كه طبيعت مركب دارد يا جمع بين چند طبيعت مختلف است، به اختلاف قوا و طبايع؛ مانند بدن حيوانات. بسيط نيز خود بر دو قسم است كما اينكه اجسام بسيط نيز بر دو قسم مى‌باشند.


مؤلف توضيحاتى راجع به اين اقسام دارد كه در قالب چند فصل و وصل مطرح گرديده است. حيات ذاتى داشتن اين اجرام مبحثى است كه در ضمن اين توضيحات به همراه بيان توضيحاتى ديگر راجع به زمين، خورشيد، ماه و ستارگان در ادامه‌ى اين بخش مطرح گرديده است. كيفيت حركت افلاك عنوان بخش ديگرى است كه دارا بودن هر يك از اين افلاك، افلاك جزئى‌تر را به عنوان سرآغاز اين بخش مى‌باشد كه همراه است با توضيحات و ذكر مصاديقى از آنها. جهت حركت افلاك نيز از ديگر مطالب اين بخش است كه فيض به نقل از كتب و آثار دانشمندان نجوم بيان كرده است او مطلبى را نيز در مبحث جهت حركت افلاك از اخوان الصفا نقل مى‌كند كه تقريباً خلاف مشهور مى‌باشد. مؤلف تعاريفى را هم از نصف النهار، طول جغرافيائى، دائره افق، قطب و... بيان مى‌نمايد كه خواص و آثارشان نيز در كنار آن مذكور مى‌باشد. پايان بخش اين قسمت حديثى است از [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين على عليه‌السلام]] به نقل از اصبغ بن نباته كه سيصد برج براى خورشيد نسبت مى‌دهد كه هر كدام از آنها به منزله‌ى جزيره‌اى مى‌باشند كه داراى آثار خاصى نيز مى‌باشند.
مؤلف توضيحاتى راجع به اين اقسام دارد كه در قالب چند فصل و وصل مطرح گرديده است. حيات ذاتى داشتن اين اجرام مبحثى است كه در ضمن اين توضيحات به همراه بيان توضيحاتى ديگر راجع به زمين، خورشيد، ماه و ستارگان در ادامه‌ى اين بخش مطرح گرديده است. کیفیت حركت افلاك عنوان بخش ديگرى است كه دارا بودن هر يك از اين افلاك، افلاك جزئى‌تر را به عنوان سرآغاز اين بخش مى‌باشد كه همراه است با توضيحات و ذكر مصاديقى از آنها. جهت حركت افلاك نيز از ديگر مطالب اين بخش است كه فيض به نقل از كتب و آثار دانشمندان نجوم بيان كرده است او مطلبى را نيز در مبحث جهت حركت افلاك از اخوان الصفا نقل مى‌كند كه تقريباً خلاف مشهور مى‌باشد. مؤلف تعاريفى را هم از نصف النهار، طول جغرافيائى، دائره افق، قطب و... بيان مى‌نمايد كه خواص و آثارشان نيز در كنار آن مذكور مى‌باشد. پايان بخش اين قسمت حديثى است از [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين على عليه‌السلام]] به نقل از اصبغ بن نباته كه سيصد برج براى خورشيد نسبت مى‌دهد كه هر كدام از آنها به منزله‌ى جزيره‌اى مى‌باشند كه داراى آثار خاصى نيز مى‌باشند.


براى محاسبه‌ى مقادير اين جرايم و همين طور ابعاد طرقى از قديم بين دانشمندان بوده است كه به نسبت امكانات و معلومات و زمانى تغييراتى را به خود پذيرفته است. در اينجا هم ملامحسن به برخى از آنها اشاره دارد كه در بخش بعدى مقصد دوم عنوان گرديده است. لمّى بودن حركت افلاك نيز در ديگر بخش از اين مقصد مطرح است، در آن جا نفوس ناطقه‌اى براى افلاك تعريف شده كه باعث مى‌شود آنها داراى ادراكات كليه‌اى بشود كه حركاتشان نيز داراى مراد عقلى است نه حسّى در اين زمينه مؤلف استدلالى دارد كه به دنبال خود بحث از كمالات مبادى عقليه كه مورد اشتياق افلاك مى‌باشند به همراه استناداتى به روايات و احاديث نبوى را دارد. خلق مركبات از ديگر بخش‌هاى مورد عنايت فيض است كه حركات افلاك، سماوات و نجوم را داراى تأثيراتى بر روى زمين و ديگر اجرام سفيه مى‌داند. اين همان مباحثى است كه علم نجوم متصدّى آن است و مؤلف براى صحّه گذاشتن و تأييد آن به روايتى از [[امام صادق]] عليه‌السلام استشهاد مى‌كند كه حضرت حقانيّت اين علم را تأييد نموده است. وى به نقل از بزرگان اين علم را داراى قواعد كليّه و جزئيه‌اى مى‌داند كه هر يك عهده‌دار بعضى از پيش گويى‌ها و اخبار غيبى در مورد افراد و اوقات مى‌باشند.
براى محاسبه‌ى مقادير اين جرايم و همين طور ابعاد طرقى از قديم بين دانشمندان بوده است كه به نسبت امكانات و معلومات و زمانى تغييراتى را به خود پذيرفته است. در اينجا هم ملامحسن به برخى از آنها اشاره دارد كه در بخش بعدى مقصد دوم عنوان گرديده است. لمّى بودن حركت افلاك نيز در ديگر بخش از اين مقصد مطرح است، در آن جا نفوس ناطقه‌اى براى افلاك تعريف شده كه باعث مى‌شود آنها داراى ادراكات كليه‌اى بشود كه حركاتشان نيز داراى مراد عقلى است نه حسّى در اين زمينه مؤلف استدلالى دارد كه به دنبال خود بحث از كمالات مبادى عقليه كه مورد اشتياق افلاك مى‌باشند به همراه استناداتى به روايات و احاديث نبوى را دارد. خلق مركبات از ديگر بخش‌هاى مورد عنايت فيض است كه حركات افلاك، سماوات و نجوم را داراى تأثيراتى بر روى زمين و ديگر اجرام سفيه مى‌داند. اين همان مباحثى است كه علم نجوم متصدّى آن است و مؤلف براى صحّه گذاشتن و تأييد آن به روايتى از [[امام صادق]] عليه‌السلام استشهاد مى‌كند كه حضرت حقانيّت اين علم را تأييد نموده است. وى به نقل از بزرگان اين علم را داراى قواعد كليّه و جزئيه‌اى مى‌داند كه هر يك عهده‌دار بعضى از پيش گويى‌ها و اخبار غيبى در مورد افراد و اوقات مى‌باشند.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش