پرش به محتوا

عين اليقين: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۱ فوریهٔ ۲۰۲۲
جز
جایگزینی متن - 'نهج‌البلاغه' به 'نهج‌البلاغة'
جز (جایگزینی متن - 'كيفيت' به 'کیفیت')
جز (جایگزینی متن - 'نهج‌البلاغه' به 'نهج‌البلاغة')
خط ۵۹: خط ۵۹:
در تكمله اين مطالب مؤلف از خلقت ملائكه الهى نيز سخن گفته و همه‌ى اينها را نتيجه‌ى آميزش رحمت و حكمت الهى مى‌داند كه گفته است: و رحمتى وسعت كل شىء... علل و آثار اتفاقاتى كه در جوّ پديدار مى‌شود. عنوان ديگر بخش از دومين مقصد عين اليقين فيض كاشانى مى‌باشد. با توجه به اعمال و رفتار اقوام و ملّت‌هاى گوناگون بلاها و نعمت‌هايى بر آنان نازل مى‌گردد كه موضوع بحث مؤلف در اين قسمت مى‌باشد. روايتى از [[امام صادق]] عليه‌السلام كه كافى با سند خود از آن حضرت نقل نموده و ظاهرى مغلق و نيازمند تفسير دارد؛ از جمله‌ى استنادات فيض در اين بخش مى‌باشد. رعد و برق، رنگين كمان، انواع بادها، شهاب‌سنگ‌ها، زلزله و انفجار چشمه‌ها همراه با ادلّه و چگونگى‌شان عنوان ديگر مطالب اين بخش مى‌باشند. در قسمت بعدى موضوع بحث كوه‌ها و سنگ‌هاى معدنى مى‌باشد كه طريق بوجود آمدنشان و حالاتشان مورد بحث مؤلف است. وى گياهان فصل مختصى را تعيين نموده كه مباحث مهمى را نيز در آنجا مطرح كرده است؛ از آن جمله مى‌توان به ارتباط ملائكه با اجرام نباتى همراه بحث از قوه تغذّى نباتات و آثار آن مى‌باشد. اين بخش متصل است به بخش بعدى كه راجع به حيوان است. فيض تعابيرى ملكوتى از حيوان ارائه مى‌كند كه بسيار جالب و شنيدنى است. او در ادامه ده حواس براى حيوان مى‌شمارد كه خداوند پنج تايش را براى زندگى دنيوى و پنج تاى ديگر را براى زندگى اخرويش عطا نموده است. احتمالاتى كه در تعداد حيوانات موجود به لحاظ انواع وجود دارد، موضوع فصل ديگرى در مبحث حيوانات است.
در تكمله اين مطالب مؤلف از خلقت ملائكه الهى نيز سخن گفته و همه‌ى اينها را نتيجه‌ى آميزش رحمت و حكمت الهى مى‌داند كه گفته است: و رحمتى وسعت كل شىء... علل و آثار اتفاقاتى كه در جوّ پديدار مى‌شود. عنوان ديگر بخش از دومين مقصد عين اليقين فيض كاشانى مى‌باشد. با توجه به اعمال و رفتار اقوام و ملّت‌هاى گوناگون بلاها و نعمت‌هايى بر آنان نازل مى‌گردد كه موضوع بحث مؤلف در اين قسمت مى‌باشد. روايتى از [[امام صادق]] عليه‌السلام كه كافى با سند خود از آن حضرت نقل نموده و ظاهرى مغلق و نيازمند تفسير دارد؛ از جمله‌ى استنادات فيض در اين بخش مى‌باشد. رعد و برق، رنگين كمان، انواع بادها، شهاب‌سنگ‌ها، زلزله و انفجار چشمه‌ها همراه با ادلّه و چگونگى‌شان عنوان ديگر مطالب اين بخش مى‌باشند. در قسمت بعدى موضوع بحث كوه‌ها و سنگ‌هاى معدنى مى‌باشد كه طريق بوجود آمدنشان و حالاتشان مورد بحث مؤلف است. وى گياهان فصل مختصى را تعيين نموده كه مباحث مهمى را نيز در آنجا مطرح كرده است؛ از آن جمله مى‌توان به ارتباط ملائكه با اجرام نباتى همراه بحث از قوه تغذّى نباتات و آثار آن مى‌باشد. اين بخش متصل است به بخش بعدى كه راجع به حيوان است. فيض تعابيرى ملكوتى از حيوان ارائه مى‌كند كه بسيار جالب و شنيدنى است. او در ادامه ده حواس براى حيوان مى‌شمارد كه خداوند پنج تايش را براى زندگى دنيوى و پنج تاى ديگر را براى زندگى اخرويش عطا نموده است. احتمالاتى كه در تعداد حيوانات موجود به لحاظ انواع وجود دارد، موضوع فصل ديگرى در مبحث حيوانات است.


او در فصل ديگر از خطبه‌ى 185 نهج‌البلاغه حضرت على عليه‌السلام كه در مورد حيوانات مى‌باشد، فرازهايى را نقل مى‌كند كه در واقع نمى‌توان نظيرى براى آن از ديگران يافت. او به ويژگى‌هاى ديگرى از حيوانات نيز به ترتيب اشاره دارد؛ از آن جمله نوع خلقت آنها، درك درد و ألم، جريان خون و... بخش بعدى كتاب تشريع اعضاء حيوان كامل و منافع آن مى‌باشد. مؤلف مى‌گويد خداوند اعضاء حيوان را مختلف آفريد تا هر يك در كار خاصّى كاربرد داشته باشند؛ استخوان، رگ، عضلات، اعصاب، غضروف‌ها، رباطها، گوشت‌ها و... هر كدام براى منظور و مصلحت خاصى در نظر گرفته شده‌اند. اين‌ها به عقيده‌ى فيض اعضاء بسيط حيوان هستند، در مقابل اعضاء مركب؛ مانند دماغ، چشم، فك، گوش، دندان، حلق، زبان، روده، معده، قلب، شانه و... او مغز، قلب، كبد و خصيتين از اعضاء اصلى مى‌شمارد كه هر يك از امر مهمى را در اعضاء انسان به عهده دارند.
او در فصل ديگر از خطبه‌ى 185 نهج‌البلاغة حضرت على عليه‌السلام كه در مورد حيوانات مى‌باشد، فرازهايى را نقل مى‌كند كه در واقع نمى‌توان نظيرى براى آن از ديگران يافت. او به ويژگى‌هاى ديگرى از حيوانات نيز به ترتيب اشاره دارد؛ از آن جمله نوع خلقت آنها، درك درد و ألم، جريان خون و... بخش بعدى كتاب تشريع اعضاء حيوان كامل و منافع آن مى‌باشد. مؤلف مى‌گويد خداوند اعضاء حيوان را مختلف آفريد تا هر يك در كار خاصّى كاربرد داشته باشند؛ استخوان، رگ، عضلات، اعصاب، غضروف‌ها، رباطها، گوشت‌ها و... هر كدام براى منظور و مصلحت خاصى در نظر گرفته شده‌اند. اين‌ها به عقيده‌ى فيض اعضاء بسيط حيوان هستند، در مقابل اعضاء مركب؛ مانند دماغ، چشم، فك، گوش، دندان، حلق، زبان، روده، معده، قلب، شانه و... او مغز، قلب، كبد و خصيتين از اعضاء اصلى مى‌شمارد كه هر يك از امر مهمى را در اعضاء انسان به عهده دارند.


بعد تفاوت‌هايى كه بين استخوان‌ها و عضلات، رگها و غضروف‌ها هست، تا هر كدام بتوانند وظيفه‌اى را به خوبى انجام دهند، مورد بحث مؤلف است؛ اما ويژگى‌هاى اعضاء مانند جايگاهى كه در آن قرار گرفته‌اند به موادى كه احاطه شده‌اند، نوع شكل ظاهرى شان، اندازه شان و... هر كدام لطفى از الطاف الهى است كه اگر بدِ انسان نبود باعث بروز مشكلات عديده‌اى مى‌شد كه مورد نظر مؤلف بوده و به شرفشان پرداخته و در ادامه جنس اعضاء و وظايفشان را مورد بررسى قرار داده است. ملائكه‌اى كه موكّل حيوان هستند و آيه‌ى شريفه‌ى «له معقبات من بين يديه و من خلفه يحفظونه من امرالله» بدان دلالت دارد. در بخش بعدى بحث شده است، فيض مى‌فرمايد خداوند براى حيوان كامل به غير از رب النوع عقلى‌اش كه از عالم علوى‌اى است اصنافى از ملائكه سفليه را موكل نموده تا وجودش بدان‌ها قائم شده و شخصش با آنها ادامه يافته و حياتش حفظ گردد. وى براى توضيح اين گفتار در چند فصل در نوع اعمال و رفتار انسان حضور و آثار ملائكه و شياطين را بررسى كرده و با توجه به احاديثى از معصومين عليهم‌السلام و كلماتى از بزرگان كلام خويش را تثبيت مى‌نمايد. در بخش بعدى كتاب تجرد نفس حيوان كامل مورد توجه بوده و مى‌گويد، اگر نفس بعد از مرگ باقى بود آن حيوان كامل است و اگر بعد از مرگ نفس نيز نابود شد، حيوان ناقص خواهد بود استشهاد به چند روايت مختلف در اين زمينه از حضرت [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] تكمله‌اى بر سخنان فيص محسوب مى‌شود، براى نمونه در اين كه حضرت مى‌فرمايد: «انّ ارواح المؤمنين فى الجنّۀ على هيئت اجسادهم» يا روايات ديگر البته وى از براهين عقلى نيز در اين زمينه و براى اثبات تجرد نفس بَهره برده است. آيات قرآنى مانند: '''«ولا تحسبّن الذين قتلوا فى سبيل الله امواتاً بل احياء عند ربهم يرزقون فرحين بما أتاهم»''' رويكرد آيات قرآن كريم در اين زمينه نيز مؤيد بالاترى براى اين مطلب هستند با اينكه مقصود فيض از حيوان كامل انسان است؛ ولى به اين وجود براى بحث از انسان بما هو انسان بخش جدا گانه‌اى را اختصاص مى‌داده، او به جايگاه رفيع انسانى در نزد خدا و ملائكه اشاره كرده و بدين منظور از دو قوه‌ى علّامه و فعالّه براى نفس انسانى سخن مى‌گويد. وى به رواياتى اشاره مى‌نمايد، ملامحسن فيض كاشانى از انسانى كه خليفه خداوند است و بقيه‌ى اكوان حكمى در اختيار وى هستند، در بخش جداگانه‌اى سخن مى‌گويد كه مى‌توان تفسيرى براى آيه‌ى شريفه '''«و صخّر لكم ما فى السمارات و ما فى الارض»''' مى‌باشد.
بعد تفاوت‌هايى كه بين استخوان‌ها و عضلات، رگها و غضروف‌ها هست، تا هر كدام بتوانند وظيفه‌اى را به خوبى انجام دهند، مورد بحث مؤلف است؛ اما ويژگى‌هاى اعضاء مانند جايگاهى كه در آن قرار گرفته‌اند به موادى كه احاطه شده‌اند، نوع شكل ظاهرى شان، اندازه شان و... هر كدام لطفى از الطاف الهى است كه اگر بدِ انسان نبود باعث بروز مشكلات عديده‌اى مى‌شد كه مورد نظر مؤلف بوده و به شرفشان پرداخته و در ادامه جنس اعضاء و وظايفشان را مورد بررسى قرار داده است. ملائكه‌اى كه موكّل حيوان هستند و آيه‌ى شريفه‌ى «له معقبات من بين يديه و من خلفه يحفظونه من امرالله» بدان دلالت دارد. در بخش بعدى بحث شده است، فيض مى‌فرمايد خداوند براى حيوان كامل به غير از رب النوع عقلى‌اش كه از عالم علوى‌اى است اصنافى از ملائكه سفليه را موكل نموده تا وجودش بدان‌ها قائم شده و شخصش با آنها ادامه يافته و حياتش حفظ گردد. وى براى توضيح اين گفتار در چند فصل در نوع اعمال و رفتار انسان حضور و آثار ملائكه و شياطين را بررسى كرده و با توجه به احاديثى از معصومين عليهم‌السلام و كلماتى از بزرگان كلام خويش را تثبيت مى‌نمايد. در بخش بعدى كتاب تجرد نفس حيوان كامل مورد توجه بوده و مى‌گويد، اگر نفس بعد از مرگ باقى بود آن حيوان كامل است و اگر بعد از مرگ نفس نيز نابود شد، حيوان ناقص خواهد بود استشهاد به چند روايت مختلف در اين زمينه از حضرت [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] تكمله‌اى بر سخنان فيص محسوب مى‌شود، براى نمونه در اين كه حضرت مى‌فرمايد: «انّ ارواح المؤمنين فى الجنّۀ على هيئت اجسادهم» يا روايات ديگر البته وى از براهين عقلى نيز در اين زمينه و براى اثبات تجرد نفس بَهره برده است. آيات قرآنى مانند: '''«ولا تحسبّن الذين قتلوا فى سبيل الله امواتاً بل احياء عند ربهم يرزقون فرحين بما أتاهم»''' رويكرد آيات قرآن كريم در اين زمينه نيز مؤيد بالاترى براى اين مطلب هستند با اينكه مقصود فيض از حيوان كامل انسان است؛ ولى به اين وجود براى بحث از انسان بما هو انسان بخش جدا گانه‌اى را اختصاص مى‌داده، او به جايگاه رفيع انسانى در نزد خدا و ملائكه اشاره كرده و بدين منظور از دو قوه‌ى علّامه و فعالّه براى نفس انسانى سخن مى‌گويد. وى به رواياتى اشاره مى‌نمايد، ملامحسن فيض كاشانى از انسانى كه خليفه خداوند است و بقيه‌ى اكوان حكمى در اختيار وى هستند، در بخش جداگانه‌اى سخن مى‌گويد كه مى‌توان تفسيرى براى آيه‌ى شريفه '''«و صخّر لكم ما فى السمارات و ما فى الارض»''' مى‌باشد.
۶٬۵۹۱

ویرایش