صفی‌علی‌شاه، محمدحسن بن محمدباقر: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۶ سپتامبر ۲۰۱۹
جز
جایگزینی متن - 'ه‎گ' به 'ه‌گ'
جز (جایگزینی متن - 'ی‎د' به 'ی‌د')
جز (جایگزینی متن - 'ه‎گ' به 'ه‌گ')
خط ۵۲: خط ۵۲:
صفى همراه با رحمت‎علی‌شاه به کرمان رفت و به اشاره وی سرودن کتاب «زبدة الأسرار» را آغاز کرد. پس از وفات رحمت‎علی‌شاه، وی دست ارادت به منورعلی‌شاه داد که عموى رحمت‎علی‌شاه و مدعى جانشینی او بود. صفی در حمایت از او و نفى مخالفانش کوشید؛ از جمله گویا مقالاتى نوشت در برترى وی بر سعادت‎علی‌شاه، که ارادتمندانش وی را جانشین برحق رحمت‎علی‌شاه می‌دانستند. همچنین در «زبدة الأسرار» اشعارى دارد که متضمن تعریضات تند نسبت به سعادت‎علی‌شاه و دفاع از منورعلی‌شاه است<ref>ر.ک: همان</ref>.
صفى همراه با رحمت‎علی‌شاه به کرمان رفت و به اشاره وی سرودن کتاب «زبدة الأسرار» را آغاز کرد. پس از وفات رحمت‎علی‌شاه، وی دست ارادت به منورعلی‌شاه داد که عموى رحمت‎علی‌شاه و مدعى جانشینی او بود. صفی در حمایت از او و نفى مخالفانش کوشید؛ از جمله گویا مقالاتى نوشت در برترى وی بر سعادت‎علی‌شاه، که ارادتمندانش وی را جانشین برحق رحمت‎علی‌شاه می‌دانستند. همچنین در «زبدة الأسرار» اشعارى دارد که متضمن تعریضات تند نسبت به سعادت‎علی‌شاه و دفاع از منورعلی‌شاه است<ref>ر.ک: همان</ref>.


صفى تا 1280 در یزد ماند و آنگاه، برای دومین‎بار، به هندوستان رفت و علی‌شاه آقاخان دوم، رهبر اسماعیلیه، از او استقبال کرد. گویا علت سفر او به هندوستان، درخواست علی‌شاه از منورعلی‌شاه بود مبنی بر فرستادن شیخ مؤتمنى از طریقت نعمت‎اللهى. صفی از هند به زیارت خانه خدا رفت و سپس به هندوستان بازگشت و تألیف «زبدة الأسرار» را به پایان برد و آن را در بمبئى، با حمایت علی‌شاه، به چاپ رساند. در این سفر وی با بسیارى از مرتاضان و جوکیان ملاقات و گفتگو کرد. پس از چهار سال اقامت در هند، به زیارت عتبات عالیات رفت و در نجف به دیدار [[انصاری، مرتضی بن محمدامین|شیخ مرتضى انصارى]]، از بزرگ‎ترین عالمان شیعه و مهم‎ترین مرجع شیعیان عصر، رفت. قصد او از این دیدار، تحویل هدایاى علی‌شاه، رهبر اسماعیلیان و ابلاغ پیامى از سوى وى بود. گفته‌اند که [[انصاری، مرتضی بن محمدامین|شیخ مرتضی انصاری]] از او به‎گرمی استقبال و تلویحاً از «زبدة الأسرار» تمجید کرد<ref>ر.ک: همان</ref>.
صفى تا 1280 در یزد ماند و آنگاه، برای دومین‎بار، به هندوستان رفت و علی‌شاه آقاخان دوم، رهبر اسماعیلیه، از او استقبال کرد. گویا علت سفر او به هندوستان، درخواست علی‌شاه از منورعلی‌شاه بود مبنی بر فرستادن شیخ مؤتمنى از طریقت نعمت‎اللهى. صفی از هند به زیارت خانه خدا رفت و سپس به هندوستان بازگشت و تألیف «زبدة الأسرار» را به پایان برد و آن را در بمبئى، با حمایت علی‌شاه، به چاپ رساند. در این سفر وی با بسیارى از مرتاضان و جوکیان ملاقات و گفتگو کرد. پس از چهار سال اقامت در هند، به زیارت عتبات عالیات رفت و در نجف به دیدار [[انصاری، مرتضی بن محمدامین|شیخ مرتضى انصارى]]، از بزرگ‎ترین عالمان شیعه و مهم‎ترین مرجع شیعیان عصر، رفت. قصد او از این دیدار، تحویل هدایاى علی‌شاه، رهبر اسماعیلیان و ابلاغ پیامى از سوى وى بود. گفته‌اند که [[انصاری، مرتضی بن محمدامین|شیخ مرتضی انصاری]] از او به‌گرمی استقبال و تلویحاً از «زبدة الأسرار» تمجید کرد<ref>ر.ک: همان</ref>.


صفی سپس به ایران آمد و به یزد رفت. در این ایام بر سر جانشینى رحمت‎علی‌شاه، میان سعادت‎علی‌شاه و منورعلی‌شاه نزاع بالا گرفته بود. صفى بااینکه قبلاً دست ارادت به منورعلی‌شاه داده بود، براى دورى از منازعات، عزم هندوستان کرد تا باقى عمر را در دکن بماند، اما پس از دو سال اقامت، مشکلاتی پیش آمد که موجب شد به عزم مشهد رهسپار ایران شود. گویا این سال مصادف با وقوع قحطى بود و صفى موفق به سفر مشهد نشد و ناچار در تهران اقامت گزید<ref>ر.ک: همان</ref>.
صفی سپس به ایران آمد و به یزد رفت. در این ایام بر سر جانشینى رحمت‎علی‌شاه، میان سعادت‎علی‌شاه و منورعلی‌شاه نزاع بالا گرفته بود. صفى بااینکه قبلاً دست ارادت به منورعلی‌شاه داده بود، براى دورى از منازعات، عزم هندوستان کرد تا باقى عمر را در دکن بماند، اما پس از دو سال اقامت، مشکلاتی پیش آمد که موجب شد به عزم مشهد رهسپار ایران شود. گویا این سال مصادف با وقوع قحطى بود و صفى موفق به سفر مشهد نشد و ناچار در تهران اقامت گزید<ref>ر.ک: همان</ref>.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش