شهرستانی، سید هبةالدین: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۹: خط ۱۹:
|-
|-
|نام پدر  
|نام پدر  
| data-type="authorfatherName" |
| data-type="authorfatherName" |سید حسین
|-
|-
|متولد  
|متولد  
خط ۲۵: خط ۲۵:
|-
|-
|محل تولد
|محل تولد
| data-type="authorBirthPlace" |
| data-type="authorBirthPlace" |سامرا
|-
|-
|رحلت  
|رحلت  
خط ۳۱: خط ۳۱:
|-
|-
|اساتید
|اساتید
| data-type="authorTeachers" |
| data-type="authorTeachers" |[[آخوند خراسانی، محمدکاظم بن حسین|شیخ محمدکاظم خرسانى]]
 
[[یزدی، سید محمدکاظم بن عبدالعظیم|سید کاظم یزدى]]
 
[[شریعت اصفهانی، فتح‌الله|شریعت اصفهانى]]
|-
|-
|برخی آثار
|برخی آثار
خط ۴۷: خط ۵۱:
</div>
</div>


'''سید هبةالدین شهرستانی'''، سید حسین عابد نیاکانش از محسن صراف تا زید، فرزند گرانقدر [[امام سجاد علیه‌السلام|امام على بن الحسین‌ علیه‌السلام]] همه در شمار نیکان جاى داشتند. او با این پیشینه سپید، دل به مهر خاندانى بست که از پشتوانه‌هاى افسانه‌اى بهره می‌بردند.
'''سید محمدعلی حسینی شهرستانی''' (1263-1345ش)، معروف به سید هبةالدین شهرستانی، عالم، مجتهد، فقیه، مفسر، روزنامه نگار مصلح و مجاهد مفسر قرآن، دانشور مصلح جهان اسلام
 
==خاندان==
 
دودمان شهرستانى در مناطق کربلا، نجف، کاظمین، کرمانشاه، همدان و اصفهان پراکنده بودند و از پارسایان نیک اختر به شمار مى آمدند. ستارگان فروزان این خاندان، که ریشه در آسمان عصمت اهل‌بیت‌ علیه‌السلام داشتند، یکى پس از دیگرى جهان را از پرتو اکسیرى دانش و ایمان سرشار ساخته بودند. اینک مریم دختر دانشور و نیک نهاد دودمان مقدس شهرستانى به همسرى سید حسین بن سید محسن صراف در مى آمد تا مقدمات میلاد یکى از بزرگترین بیدارگران خاور زخم خورده فراهم آید.
 
اندک اندک رجب 1301ق فرا رسید در بامداد سه شنبه بیست و چهارم این ماه میرزا على شهرستانى، دانشور ارجمند سامرا، به خانه سید حسین عابد شتافته، وى را از رازى سترگ آگاه ساخت. سخن میرزا على کوتاه و روشن بود:
 
دیشب طنین مهرآمیز آوایى، سکوت سنگین رویایم را شکست و گفت: فردا نوزاد مریم پاى به گیتى می‌دهد او را محمد على بخوانید و هبةالدین لقب نهید.


نیمروز فرزند مریم چشم به جهان گشود و بر درستى رویاى دوشین میرزا على گواهى داد.
== ولادت ==
سید محمدعلی هِبَة‌الدین فرزند سید حسین عابد، از خاندان معروف شهرستانی بود و نیاکانش از محسن صراف تا زید، فرزند گرانقدر [[امام سجاد علیه‌السلام|امام على بن الحسین‌ علیه‌السلام]] همه در شمار نیکان جاى داشتند.


==آغاز راه==
وی در روز  سه شنبه ۲۴ رجب ۱۳۰۱ ق در سامرا به دنیا آمد و زیر نظر پدرش پرورش یافت. مادرش، سیده مریم، بانوی پرهیزگاری بود که در ریاضیات، تاریخ جهان، شعر، ادب و علم الانساب، سرآمد زنان روزگار خود بود.


سید حسین، که عابد شهرت داشت، دانشورى پارسا و پژوهشگرى توانا بود. پژوهشگرى که بیشتر وقتش را در تحقیق مسائل معنوى مى گذراند. کتاب‌هایى مانند الفتوحات الغیبیة فى الختوم و الاحراز و الادعیه و دموع الشمعة فى ادعیة لیلة الجمعه، که از آن بزرگمرد بر جاى مانده، نشانگر دانش، بینش و کردار عارف بیداردل سامراست.
==تحصیلات==


همسرش مریم نیز در گروه دانشوران جاى داشت و در ریاضیات، تاریخ ادبیات و شعر سرآمد بانوان روزگار بود.
آموزش رسمى هبةالدین از ده سالگى آغاز شد. او در مدتى کوتاه، صرف، نحو، معانى، بیان، بدیع، حدیث، درایه، رجال، فقه و اصول سطح متوسط، تاریخ،هیئت، حساب و هندسه را در کربلا به پایان رساند.


بى تردید تعیین نخستین روزهاى آموزش براى فرزندى، که از چنین پدر و مادرى بهره می‌برد دشوار است. ولى مى توان گفت که آموزش رسمى هبةالدین از ده سالگى آغاز شد. فرزند پیر پارساى سامرا در مدتى کوتاه، صرف، نحو، معانى، بیان، بدیع، حدیث، درایه، رجال، فقه و اصول سطح متوسط، تاریخ، هیئت، حساب و هندسه را در کربلا به پایان رسانده، مى رفت تا در سایه عنایتهاى پروردگار بر قله‌هاى بلند دانش و معنویت فراز آید که نیمه ذى قعده 1319ق فرارسید و عارف روشن بین سامرا در 73 سالگى چشم از جهان فرو بست.
اما نیمه ذى قعده 1319ق فرارسید و پدرش سید حسین  در 73 سالگى چشم از جهان فرو بست.


اندکى پس از تدفین پیکر سید حسین در حریم امام کاظم‌ علیه‌السلام دانشمند برجسته نجف، سید مرتضى کشمیرى، که با عارف از دست رفته آشنایى دیرین داشت، در کربلا به دیدار سید محمد على شتافته، ضمن تسلیت مرگ پدر، از وى خواست براى ادامه تحصیل رهسپار حریم امیرمؤمنان‌ علیه‌السلام شود. ولى فرزند مریم نمى توانست بدین پیشنهاد پاسخ مثبت دهد. مخارج فراوان کوچیدن، شیوه نامعلوم زندگى در آن دیار و از سوى دیگر هواى بهره‌گیرى از محضر بزرگان آن سامان وى را در تردید افکنده بود. سید کشمیرى با مشاهده دودلى فرزند سید حسین گفت: شایسته است به کتاب خداوند روى آوریم. آنگاه قرآن گرفته، با آفریدگار به رایزنى پرداخت. کلام الهى چنین آشکار بود که نه تنها هبةالدین بلکه میهمانش را نیز در شگفتى فرو برد:
اندکى پس از تدفین پیکر سید حسین در حریم امام کاظم‌ علیه‌السلام دانشمند برجسته نجف، [[سید مرتضى کشمیرى]]، که با پدر سید محمدعلی آشنایی دیرین داشت، در کربلا به دیدار سید محمد على شتافته، ضمن تسلیت مرگ پدر، از وى خواست براى ادامه تحصیل رهسپار حریم [[امام علی علیه‌السلام|امیرمؤمنان‌ علیه‌السلام]] شود. ولى فرزند مریم نمى توانست بدین پیشنهاد پاسخ مثبت دهد. مخارج فراوان کوچیدن، شیوه نامعلوم زندگى در آن دیار و از سوى دیگر هواى بهره‌گیرى از محضر بزرگان آن سامان وى را در تردید افکنده بود. سید کشمیرى با مشاهده دودلى فرزند سید حسین گفت: شایسته است به کتاب خداوند روى آوریم. آنگاه قرآن گرفته، با آفریدگار به رایزنى پرداخت. کلام الهى چنین آشکار بود که نه تنها هبةالدین بلکه میهمانش را نیز در شگفتى فرو برد:


«و جعلنا ابن مریم و أمه آیة و آویناهما إلى ربوة ذات قرار و معین» (مؤمنون، 50)
«و جعلنا ابن مریم و أمه آیة و آویناهما إلى ربوة ذات قرار و معین» (مؤمنون، 50)
خط ۷۵: خط ۷۲:
==سفر سبز==
==سفر سبز==


هبةالدین در حریم پاک امیرمؤمنان‌ علیه‌السلام از فقیهان نامور شیعه شیخ محمد کاظم خرسانى، سید کاظم یزدى و [[شریعت اصفهانی، فتح‌الله|شریعت اصفهانى]] فیض برد و در شمار مجتهدان شیعه جاى گرفت. او که بیش از هر چیز به بیدارى مسلمانان مى اندیشید با شیخ محمد عبده، مفتى مصر، سید محمد دانشور شهره جهان اسلام و صاحب مجله «النهار» و گردانندگان مجلات «المقتطف» و «الهلال» ارتباط بر قرار ساخته، میان مراکز فرهنگى شیعه و سنى در عراق، مصر و سوریه پیوندى ناگسستنى پدید آورد و با انتشار مقاله‌ها، شعرها و گزارشهاى روشنگر در مجلات جهان عرب هدف بلند بیدارى و اتحاد مسلمانان را دنبال کرد. در این روزگار فریاد مشروطه‌خواهى در ایران بالا گرفت. فقیه بیدار سامرا به حمایت از این جنبش برخاسته، با شرکت در محافل آزادیخواهان، آنها را در گزینش شیوه‌هاى درست مبارزه یارى داد.
هبةالدین در حریم پاک امیرمؤمنان‌ علیه‌السلام از فقیهان نامور شیعه [[آخوند خراسانی، محمدکاظم بن حسین|شیخ محمدکاظم خرسانى]]، [[یزدی، سید محمدکاظم بن عبدالعظیم|سید کاظم یزدى]] و [[شریعت اصفهانی، فتح‌الله|شریعت اصفهانى]] فیض برد و در شمار مجتهدان شیعه جاى گرفت. او که بیش از هر چیز به بیدارى مسلمانان مى اندیشید با [[عبده، محمد|شیخ محمد عبده]]، مفتى مصر، [[سید محمد دانشور]] شهره جهان اسلام و صاحب مجله «النهار» و گردانندگان مجلات «المقتطف» و «الهلال» ارتباط بر قرار ساخته، میان مراکز فرهنگى شیعه و سنى در عراق، مصر و سوریه پیوندى ناگسستنى پدید آورد و با انتشار مقاله‌ها، شعرها و گزارشهاى روشنگر در مجلات جهان عرب هدف بلند بیدارى و اتحاد مسلمانان را دنبال کرد. در این روزگار فریاد مشروطه‌خواهى در ایران بالا گرفت. فقیه بیدار سامرا به حمایت از این جنبش برخاسته، با شرکت در محافل آزادیخواهان، آنها را در گزینش شیوه‌هاى درست مبارزه یارى داد.


در 1328ق تلاشهاى خستگى ناپذیر دانشور مصلح جهان اسلام به بار نشست و نخستین شماره ماهنامه دینى، فلسفى و علمى «العلم» انتشار یافت. این ماهنامه دو سال منتشر شد ولى خبر پیوستن گروهى از مسلمانان بحرین به آیین ترسایان هبةالدین را اندوهگین ساخته، سمت بحرین روانه کرد. بدین ترتیب دفتر مجله العلم براى همیشه بسته شد. فقیه دردمند سامرا با افتتاح دو مدرسه اسلامى به نامهاى «اصلاح» و «اسلام»، یک ساختمان ویژه براى ارشاد ناآگاهان و سخنرانیها و نشستهاى علمى فراوان سرانجام جمع ترسایان بحرین را پراکنده ساخته، مومنان آن سامان را قدرتى تازه بخشید.
در 1328ق تلاشهاى خستگى ناپذیر دانشور مصلح جهان اسلام به بار نشست و نخستین شماره ماهنامه دینى، فلسفى و علمى «العلم» انتشار یافت. این ماهنامه دو سال منتشر شد ولى خبر پیوستن گروهى از مسلمانان بحرین به آیین ترسایان هبةالدین را اندوهگین ساخته، سمت بحرین روانه کرد. بدین ترتیب دفتر مجله العلم براى همیشه بسته شد. فقیه دردمند سامرا با افتتاح دو مدرسه اسلامى به نامهاى «اصلاح» و «اسلام»، یک ساختمان ویژه براى ارشاد ناآگاهان و سخنرانیها و نشستهاى علمى فراوان سرانجام جمع ترسایان بحرین را پراکنده ساخته، مومنان آن سامان را قدرتى تازه بخشید.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش