۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۵۴: | خط ۵۴: | ||
== ولادت == | == ولادت == | ||
سید محمدعلی هِبَةالدین فرزند سید حسین عابد، از خاندان معروف شهرستانی بود و نیاکانش از محسن صراف تا زید، فرزند گرانقدر [[امام سجاد علیهالسلام|امام على بن الحسین علیهالسلام]] همه در شمار نیکان جاى داشتند. | سید محمدعلی هِبَةالدین فرزند سید حسین عابد، از خاندان معروف شهرستانی بود و نیاکانش از محسن صراف تا زید، فرزند گرانقدر [[امام سجاد علیهالسلام|امام على بن الحسین علیهالسلام]] همه در شمار نیکان جاى داشتند و با سی واسطه به زید بن علی بن الحسین میرسد. | ||
وی در روز سه شنبه ۲۴ رجب ۱۳۰۱ ق در سامرا به دنیا آمد و زیر نظر پدرش پرورش یافت. مادرش، سیده مریم، بانوی پرهیزگاری بود که در ریاضیات، تاریخ جهان، شعر، ادب و علم الانساب، سرآمد زنان روزگار خود بود. | وی در روز سه شنبه ۲۴ رجب ۱۳۰۱ ق در سامرا به دنیا آمد و زیر نظر پدرش پرورش یافت. مادرش، سیده مریم، بانوی پرهیزگاری بود که در ریاضیات، تاریخ جهان، شعر، ادب و علم الانساب، سرآمد زنان روزگار خود بود. | ||
خط ۷۶: | خط ۷۶: | ||
در 1328ق تلاشهاى خستگى ناپذیر دانشور مصلح جهان اسلام به بار نشست و نخستین شماره ماهنامه دینى، فلسفى و علمى «العلم» انتشار یافت. این ماهنامه دو سال منتشر شد ولى خبر پیوستن گروهى از مسلمانان بحرین به آیین ترسایان هبةالدین را اندوهگین ساخته، سمت بحرین روانه کرد. بدین ترتیب دفتر مجله العلم براى همیشه بسته شد. فقیه دردمند سامرا با افتتاح دو مدرسه اسلامى به نامهاى «اصلاح» و «اسلام»، یک ساختمان ویژه براى ارشاد ناآگاهان و سخنرانیها و نشستهاى علمى فراوان سرانجام جمع ترسایان بحرین را پراکنده ساخته، مومنان آن سامان را قدرتى تازه بخشید. | در 1328ق تلاشهاى خستگى ناپذیر دانشور مصلح جهان اسلام به بار نشست و نخستین شماره ماهنامه دینى، فلسفى و علمى «العلم» انتشار یافت. این ماهنامه دو سال منتشر شد ولى خبر پیوستن گروهى از مسلمانان بحرین به آیین ترسایان هبةالدین را اندوهگین ساخته، سمت بحرین روانه کرد. بدین ترتیب دفتر مجله العلم براى همیشه بسته شد. فقیه دردمند سامرا با افتتاح دو مدرسه اسلامى به نامهاى «اصلاح» و «اسلام»، یک ساختمان ویژه براى ارشاد ناآگاهان و سخنرانیها و نشستهاى علمى فراوان سرانجام جمع ترسایان بحرین را پراکنده ساخته، مومنان آن سامان را قدرتى تازه بخشید. | ||
آنگاه راه هندوستان پیش گرفت تا پس از گفتگوهاى سازنده با دین باوران هند و تشکیل انجمنهاى مذهبى، رهسپار ژاپن شود؛ ولى دیدار با سید جلالالدین مویدالاسلام حسینى | آنگاه راه هندوستان پیش گرفت تا پس از گفتگوهاى سازنده با دین باوران هند و تشکیل انجمنهاى مذهبى، رهسپار ژاپن شود؛ ولى دیدار با [[سید جلالالدین مویدالاسلام حسینى کاشانى|سید جلالالدین مؤیدالاسلام حسینى کاشانى]]، نویسنده روزنامه حبل المتین، در کلکته مسیرش را دگرگون ساخت. | ||
مویدالاسلام در آن سالهاى بحرانى، که شمارش معکوس جنگ نخست جهانى آغاز شده بود، سفر به ژاپن را سودمند نمى دانست. بنابراین هبةالدین راه یمن پیش گرفته، از آنجا به حجاز شتافت و سرانجام پس از اصلاحات در آن سرزمینها به نجف بازگشت. او بر آن بود در هر شهر و دیار انجمن مذهبى سازمان داده، آنها را با انجمن مرکزى نجف به یکدیگر پیوند دهد تا به هنگام نیاز نیروهاى پاکدل شتابان وارد عمل شده از مرزهاى اعتقادى دین پاسدارى کنند. ولى دریغ که آتش نبرد جهانى همه کشتههایش را خاکستر ساخت. | [[مویدالاسلام]] در آن سالهاى بحرانى، که شمارش معکوس جنگ نخست جهانى آغاز شده بود، سفر به ژاپن را سودمند نمى دانست. بنابراین هبةالدین راه یمن پیش گرفته، از آنجا به حجاز شتافت و سرانجام پس از اصلاحات در آن سرزمینها به نجف بازگشت. او بر آن بود در هر شهر و دیار انجمن مذهبى سازمان داده، آنها را با انجمن مرکزى نجف به یکدیگر پیوند دهد تا به هنگام نیاز نیروهاى پاکدل شتابان وارد عمل شده از مرزهاى اعتقادى دین پاسدارى کنند. ولى دریغ که آتش نبرد جهانى همه کشتههایش را خاکستر ساخت. | ||
==سالهاى جهاد== | ==سالهاى جهاد== | ||
خط ۸۶: | خط ۸۶: | ||
هر چند این فتوا در بیست و سوم محرم 1333ق در همه مساجد بغداد خوانده شد ولى دانشمندان دینى دست پرورده عثمانیان نه تنها آن را تایید نکردند، بلکه با ارسال پیامهاى محرمانه دولت بریتانیا را مورد حمایت و تشویق قرار دادند. دولت عثمانى در تنگنایى تاریک گرفتار آمده بود. کسانى که در سایه سلطان استانبول باغها، ثروتها و عنوانهاى مذهبى گرد آورده بودند، یکباره پدر خوانده ترک خویش از یاد برده، پیک دوستى سمت بریتانیا گسیل میکردند. البته مقامهاى رسمى مذهبى در این موضع گیرى تنها نبودند، بلکه نمایندگان عراق در پارلمان عثمانى و عراقیان پرورش یافته در مدرسههاى نظامى استانبول نیز از سلطان عثمانى روى گردانده، براى خدمت به ملکه بریتانیا به رقابت پرداختند. | هر چند این فتوا در بیست و سوم محرم 1333ق در همه مساجد بغداد خوانده شد ولى دانشمندان دینى دست پرورده عثمانیان نه تنها آن را تایید نکردند، بلکه با ارسال پیامهاى محرمانه دولت بریتانیا را مورد حمایت و تشویق قرار دادند. دولت عثمانى در تنگنایى تاریک گرفتار آمده بود. کسانى که در سایه سلطان استانبول باغها، ثروتها و عنوانهاى مذهبى گرد آورده بودند، یکباره پدر خوانده ترک خویش از یاد برده، پیک دوستى سمت بریتانیا گسیل میکردند. البته مقامهاى رسمى مذهبى در این موضع گیرى تنها نبودند، بلکه نمایندگان عراق در پارلمان عثمانى و عراقیان پرورش یافته در مدرسههاى نظامى استانبول نیز از سلطان عثمانى روى گردانده، براى خدمت به ملکه بریتانیا به رقابت پرداختند. | ||
در چنین شرایطى شیعیان، که همواره شهروندانى درجه دوم و سزاوار اهانت به شماره مى آمدند، به پیروى از فقیهان نجف احساس مسؤولیت کرده، سرنوشت خویش را با سرنوشت دولت سست بنیاد عثمانى پیوند زدند. سید هبةالدین همراه روحانیان بزرگ چون [[شریعت اصفهانی، فتحالله بن محمدجواد|شیخ الشریعه اصفهانى]]، میرزا مهدى بن ملا کاظم خراسانى و سید مصطفى کاشانى رایت مقدس بارگاه علی علیهالسلام برداشته، در میان شعارهاى پیوسته مردم سمت جبهه روان شد. آنها شب را در کوفه به سر برده، بامداد همراه سید محمد فرزند حضرت سید کاظم یزدى و سوارانى که بدانان پیوسته بودند، ادامه مسیر دادند. | در چنین شرایطى شیعیان، که همواره شهروندانى درجه دوم و سزاوار اهانت به شماره مى آمدند، به پیروى از فقیهان نجف احساس مسؤولیت کرده، سرنوشت خویش را با سرنوشت دولت سست بنیاد عثمانى پیوند زدند. سید هبةالدین همراه روحانیان بزرگ چون [[شریعت اصفهانی، فتحالله بن محمدجواد|شیخ الشریعه اصفهانى]]، [[میرزا مهدى بن ملا کاظم خراسانى]] و [[سید مصطفى کاشانى]] رایت مقدس بارگاه [[امام علی علیهالسلام|علی علیهالسلام]] برداشته، در میان شعارهاى پیوسته مردم سمت جبهه روان شد. آنها شب را در کوفه به سر برده، بامداد همراه سید محمد فرزند حضرت سید کاظم یزدى و سوارانى که بدانان پیوسته بودند، ادامه مسیر دادند. | ||
انبوه مجاهدان در 21 محرم 1334 به بغداد رسیدند. بغداد در آن سال نقطه اوج همایشهاى وحدت بود. عصر جمعه، بیست و پنجم محرم، حضرت آیتالله [[شریعت اصفهانی، فتحالله بن محمدجواد|شیخ الشریعه اصفهانى]] همراه سید هبهالدین و دیگر دانشوران عازم جبهه به دیدار اندیشمندان اهل سنت در اعظمیه شتافتند و در محفلى سراسر یگانگى، روشنى و دوستى شرکت جستند. هبةالدین که نمى توانست بدین مقدار، در وحدت شیعه و سنى، بسنده کند، در راستاى نزدیکى فزونتر نیروهاى فرهنگى مسلمان، دو روز بعد در یکشنبه بیست و هفتم محرم از دفتر نشریه صدى الاسلام باز دید کرد و تلاش دست اندرکاران آن نشریه را ستود. | انبوه مجاهدان در 21 محرم 1334 به بغداد رسیدند. بغداد در آن سال نقطه اوج همایشهاى وحدت بود. عصر جمعه، بیست و پنجم محرم، حضرت آیتالله [[شریعت اصفهانی، فتحالله بن محمدجواد|شیخ الشریعه اصفهانى]] همراه سید هبهالدین و دیگر دانشوران عازم جبهه به دیدار اندیشمندان اهل سنت در اعظمیه شتافتند و در محفلى سراسر یگانگى، روشنى و دوستى شرکت جستند. هبةالدین که نمى توانست بدین مقدار، در وحدت شیعه و سنى، بسنده کند، در راستاى نزدیکى فزونتر نیروهاى فرهنگى مسلمان، دو روز بعد در یکشنبه بیست و هفتم محرم از دفتر نشریه صدى الاسلام باز دید کرد و تلاش دست اندرکاران آن نشریه را ستود. | ||
خط ۹۲: | خط ۹۲: | ||
سپاه ارادتمندان اهلبیت علیهالسلام سرانجام به جبهه رسید و در نبرد با نیروهاى بریتانیا دلاورانه شرکت جست. توجه به یکى از تلگرافهاى فقیه سامرا از جبهه کوت مى تواند نشانه روشن شجاعت و تلاش آن بزرگمرد در تقویت روحیه مردم و رزمندگان باشد: | سپاه ارادتمندان اهلبیت علیهالسلام سرانجام به جبهه رسید و در نبرد با نیروهاى بریتانیا دلاورانه شرکت جست. توجه به یکى از تلگرافهاى فقیه سامرا از جبهه کوت مى تواند نشانه روشن شجاعت و تلاش آن بزرگمرد در تقویت روحیه مردم و رزمندگان باشد: | ||
«در سوم شباط با پرچم شریف علی | «در سوم شباط با پرچم شریف [[امام علی علیهالسلام|علی علیهالسلام]]، همراه گروهى از دانشوران نجف لشگرگاه سپاه اسلام در جبهه کوت را زیارت کردیم. از صمیم قلب شجاعت سپاهیان دلیر و فداکاریهاى آنان را در بازپس گیرى سرزمینهاى غصب شده، سپاس گفتم، در حالى که فرمانده دلاور و بى باکشان، مرد کمیاب روزگار، فرمانده کل حضرت خلیل بک نیز در میان آنها بود. ما همه بر این باوریم که سپاه ما تا کنون هرگز در عراق چنین نظم و ترتیب نداشته، این گونه به حکم قانون الهى «و اعدوا لهم ما استطعتم من قوة» آماده دفاع نبوده است. انتظار مى رود دشمنان، به یارى پروردگار بسرعت نابود شوند.» | ||
==ارمغان اشغالگران== | ==ارمغان اشغالگران== | ||
خط ۱۵۰: | خط ۱۵۰: | ||
سرانجام تیرگى بر دیدگان مصلح بزرگ جهان اسلام سایه افکند و آن دانشور فرازانه را در نابینایى فرو برد. البته از دست دادن بینایى هرگز وى را از تحقیق و نگارش باز نداشت. هر روز کتابهاى مورد نیاز را برایش مى خواندند و آن بزرگمرد به عادت معمول مقاله یا کتاب مى نوشت. او همواره مى گفت: پروردگار لطف کرده هر روز مى توانم به اعانت دست چهل صفحه بنویسم. | سرانجام تیرگى بر دیدگان مصلح بزرگ جهان اسلام سایه افکند و آن دانشور فرازانه را در نابینایى فرو برد. البته از دست دادن بینایى هرگز وى را از تحقیق و نگارش باز نداشت. هر روز کتابهاى مورد نیاز را برایش مى خواندند و آن بزرگمرد به عادت معمول مقاله یا کتاب مى نوشت. او همواره مى گفت: پروردگار لطف کرده هر روز مى توانم به اعانت دست چهل صفحه بنویسم. | ||
== | ==وفات== | ||
سرانجام این عالم بزرگ در شب دوشنبه بیست و ششم شوال 1386ق در سن 85 سالگی در بغداد درگذشت و در حریم پاک امام کاظم علیهالسلام به خاک سپرده شد،. | |||
==آثار== | |||
از آن بزرگمرد، بیش از 109 کتاب و رساله به یادگار مانده است. | از آن بزرگمرد، بیش از 109 کتاب و رساله به یادگار مانده است. | ||
خط ۱۶۲: | خط ۱۶۶: | ||
# نور الناظر فى علم الرؤیا و المناظر | # نور الناظر فى علم الرؤیا و المناظر | ||
بخشى کوچک از گنجینه بزرگ آثار آن دانشور سخت کوش شمرده میشود | بخشى کوچک از گنجینه بزرگ آثار آن دانشور سخت کوش شمرده میشود. | ||
==منابع مقاله== | ==منابع مقاله== |
ویرایش