شقاوات بغداد في العصر الماضي

شقاوات بغداد في العصر الماضي، مجموعه مقالاتی نه چندان منظم از آثار یونس‌ سعید بغدادی که ابتدا در مجله قرندل سال 1957م. و بعد در روزنامه العهد الجدید منتشر شده است. در این کتاب، توضیحاتی درباره وضعیت گروهی خشن و شرور به نام شقی‌ها و شقاوت‌های آنان در شهر بغداد و پناهگاه‌ها و نزاع‌ها، سلاح‌ها و اشعار و حکایت‌هایشان در دوران گذشته بیان شده است. یونس‌ سعید بغدادی تصاویری نیز از طلسم و سلاح‌های آنان و ... آورده است.[۱] و [۲]

شقاوات بغداد في العصر الماضي
شقاوات بغداد في العصر الماضي
پدیدآورانبغدادی، یونس‌ سعید (نويسنده)
ناشرمکتبة النهضة
مکان نشرعراق - بغداد
سال نشر1962م
چاپ1
زبانعربی
تعداد جلد1
نورلایبمطالعه و دانلود pdf


نویسنده می‌گوید من دریافتم که شرایط تلخ زندگی و وضعیت اسفبار اقتصادی در دوره پایانی حکومت عثمانی، از عوامل مستقیم پیدایش شقاوت‌ها و شقی‌ها است.[۳]


موضوعات

این اثر چندان که باید و شاید منظم نیست و تقسیم به بخش و فصل نشده است. عناوین موجود به این ترتیب است:

  1. فتوت عربی
  2. تعریف طلسم (پناهگاه اشرار و اشقیاء)
  3. عصر اشقیاء
  4. نزاع‌های خونین اشرار و اشقیاء
  5. سلاح‌های نیروی انتظامی و اشقیاء
  6. ابوزید هلالی و اشقیاء
  7. اشعار اشقیاء
  8. ابراهیم بن عبدکه

نمونه مطالب

  • بر روی خنجری از نوع قدیمی آن نوشته شده است: عبد بلا سلاح کالطیر بلا جناح.[۴] یعنی بنده بدون سلاح همانند پرنده بی بال است.
  • اشرار و اشقیای بغداد حرص و ولع شدیدی داشتند که داستان بشنوند به‌خصوص قصه‌هایی که قصه‌خوانان از نزاع‌های اشقیا و اشرار با دیگران نقل می‌کردند. به عنوان مثال گفته شده است که یکی از آنان به نام ممودی بعد از مدتی شرارت، آشکارا توبه‌اش را اعلان کرد و بعد از این واقعه شبی به قصد دیدار دوستانش از منزل خارج شد و به نزدیکی قبرستان یهود رسید که ناگهان دو مرد به او رسیدند و سلاحشان را درآوردند! ممودی که احساس کرد آنان می‌خواهند او را برهنه و غارت کنند، لباس‌هایش را درآورد و در همان حال با خنده گفت: این وضعیت دنیاست! روزی به نفع تو و روزی به زیان تو! آن دو مرد که این سخن را شنیدند او را از روی صدایش شناختند و به عذرخواهی پرداختند و دستش را بوسیدند. ممودی آنان را بخشید و از آنها پیمان گرفت که دیگر راه بر رهگذران نبندند و غارتشان نکنند و گفت در دوران شقاوت فقط بر حکومت عثمانی حمله می‌کردم و مردم را غارت نمی‌کردم مگر از روی ناچاری.[۵]


پانویس

منابع مقاله

مقدمه و متن کتاب.

وابسته‌ها