پرش به محتوا

شقاوات بغداد في العصر الماضي: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' .' به '.'
(+)
جز (جایگزینی متن - ' .' به '.')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
 
(۱۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد)
خط ۸: خط ۸:
|زبان
|زبان
| زبان = عربی
| زبان = عربی
| کد کنگره =    
| کد کنگره =
| موضوع =
| موضوع =
|ناشر  
|ناشر  
خط ۲۴: خط ۲۴:
| پیش از =  
| پیش از =  
}}
}}


{{کاربردهای دیگر| بغداد (ابهام زدایی)}}
{{کاربردهای دیگر| بغداد (ابهام زدایی)}}


'''شقاوات بغداد في العصر الماضي'''، مجموعه مقالاتی نه چندان منظم از آثار [[بغدادی، یونس‌ سعید|یونس‌ سعید بغدادی]] که ابتدا در مجله قرندل سال 1957م. و بعد در روزنامه العهد الجدید منتشر شده است. در این کتاب، توضیحاتی درباره وضعیت گروهی خشن و شرور به نام شقی‌ها و شقاوت‌های آنان در شهر بغداد و پناهگاه‌ها و نزاع‌ها، سلاح‌ها و اشعار و حکایت‌هایشان در دوران گذشته بیان شده است. [[بغدادی، یونس‌ سعید|یونس‌ سعید بغدادی]] تصاویری نیز از طلسم و سلاح‌های آنان و... آورده است.<ref>[https://noorlib.ir/book/view/90991?pageNumber=12&viewType=pdf متن کتاب، ص12.]</ref>  و <ref>[https://noorlib.ir/book/view/90991?pageNumber=24&viewType=pdf  متن کتاب، ص24.]</ref>


'''شقاوات بغداد في العصر الماضي'''، مجموعه مقالاتی نه چندان منظم از آثار [[بغدادی، یونس‌ سعید|یونس‌ سعید بغدادی]] شامل چند مقاله که ابتدا در مجله [[قرندل]] سال 1957م. و بعد در روزنامه [[العهد الجدید]] منتشر شده است. در این کتاب، توضیحاتی درباره وضعیت گروهی خشن و شرور به نام شقی‌ها و شقاوت‌های آنان در شهر بغداد و پناهگاه‌ها و نزاع‌ها، سلاح‌ها و اشعار و حکایتهایشان در دوران گذشته بیان شده است.
نویسنده می‌گوید من دریافتم که شرایط تلخ زندگی و وضعیت اسفبار اقتصادی در دوره پایانی حکومت عثمانی، از عوامل مستقیم پیدایش شقاوت‌ها و شقی‌ها است.<ref>[https://noorlib.ir/book/view/90991?pageNumber=5&viewType=pdf  مقدمه نویسنده، ص5- 6.]</ref>   
 
نویسنده می‌گوید من دریافتم که شرایط تلخ زندگی و وضعیت اسفبار اقتصادی در دوره پایانی حکومت عثمانی، از عوامل مستقیم پیدایش شقاوت‌ها و شقی‌ها است.<ref>[https://noorlib.ir/book/view/90991?pageNumber=5&viewType=pdf  مقدمه نویسنده، ص5- 6.]
</ref>   


   
   
== موضوعات ==
== موضوعات ==
این اثر چندان که باید و شاید منظم نیست. عناوین نوشته‌شده به این ترتیب است:
این اثر چندان که باید و شاید منظم نیست و تقسیم به بخش و فصل نشده است. عناوین موجود به این ترتیب است:
#فتوت عربی
#فتوت عربی
#تعریف طلسم (پناهگاه اشرار و اشقیاء)
#تعریف طلسم (پناهگاه اشرار و اشقیاء)
خط ۴۷: خط ۴۴:


== نمونه مطالب ==
== نمونه مطالب ==
*بر روی خنجری از نوع قدیمی آن نوشته شده است: '''عبد بلا سلاح کالطیر بلا جناح.'''<ref>[https://noorlib.ir/book/view/90991?pageNumber=24&viewType=pdf  متن کتاب، ص24.]</ref> یعنی بنده بدون سلاح همانند پرنده بی بال است.
*بر روی خنجری از نوع قدیمی آن نوشته شده است: عبد بلا سلاح کالطیر بلا جناح.<ref>[https://noorlib.ir/book/view/90991?pageNumber=24&viewType=pdf  متن کتاب، ص24.]</ref> یعنی بنده بدون سلاح همانند پرنده بی بال است.
*اشرار و اشقیای بغداد حرص و ولع شدیدی داشتند که داستان بشنوند به‌خصوص قصه‌هایی که قصه‌خوانان از نزاع‌های اشقیا و اشرار با دیگران نقل می‌کردند. به عنوان مثال گفته شده است که یکی از آنان به نام ممودی بعد از مدتی شرارت، آشکارا توبه‌اش را اعلان کرد و بعد از این واقعه شبی به قصد دیدار دوستانش از منزل خارج شد و به نزدیکی قبرستان یهود رسید که ناگهان دو مرد به او رسیدند و سلاحشان را درآوردند! ممودی که احساس کرد آنان می‌خواهند او را برهنه و غارت کنند، لباسهایش را درآورد و در همان حال با خنده گفت: '''این وضعیت دنیاست! روزی به نفع تو و روزی به زیان تو!''' آن دو مرد که این سخن را شنیدند او را از روی صدایش شناختند و به عذرخواهی رداختند و دستش را بوسیدند. ممودی آنان را بخشید و از آنها پیمان گرفت که دیگر راه بر رهگذران نبندند و غارتشان نکنند و گفت در دوران شقاوت فقط بر حکومت عثمانی حمله می‌کردم و مردم را غارت نمی‌کردم مگر از روی ناچاری.<ref>[https://noorlib.ir/book/view/90991?pageNumber=33&viewType=pdf  متن کتاب، ص33- 34.]</ref>   
*اشرار و اشقیای بغداد حرص و ولع شدیدی داشتند که داستان بشنوند به‌خصوص قصه‌هایی که قصه‌خوانان از نزاع‌های اشقیا و اشرار با دیگران نقل می‌کردند. به عنوان مثال گفته شده است که یکی از آنان به نام ممودی بعد از مدتی شرارت، آشکارا توبه‌اش را اعلان کرد و بعد از این واقعه شبی به قصد دیدار دوستانش از منزل خارج شد و به نزدیکی قبرستان یهود رسید که ناگهان دو مرد به او رسیدند و سلاحشان را درآوردند! ممودی که احساس کرد آنان می‌خواهند او را برهنه و غارت کنند، لباس‌هایش را درآورد و در همان حال با خنده گفت: این وضعیت دنیاست! روزی به نفع تو و روزی به زیان تو! آن دو مرد که این سخن را شنیدند او را از روی صدایش شناختند و به عذرخواهی پرداختند و دستش را بوسیدند. ممودی آنان را بخشید و از آنها پیمان گرفت که دیگر راه بر رهگذران نبندند و غارتشان نکنند و گفت در دوران شقاوت فقط بر حکومت عثمانی حمله می‌کردم و مردم را غارت نمی‌کردم مگر از روی ناچاری.<ref>[https://noorlib.ir/book/view/90991?pageNumber=33&viewType=pdf  متن کتاب، ص33- 34.]</ref>   




خط ۶۹: خط ۶۶:
[[رده:مقالات آذر 01 خردمند]]
[[رده:مقالات آذر 01 خردمند]]
[[رده:تاریخ]]
[[رده:تاریخ]]
[[رده:مقالات بازبینی شده1]]
[[رده:مقالات بازبینی شده2 آذر 1401]]
[[رده:تاریخ اسلام]]