زمزم یاد؛ اشعار مسابقه بزرگ شعر حج: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
جز (A-esmaili@noornet.net صفحهٔ زمزم یاد : اشعار مسابقه بزرگ شعر حج را بدون برجای‌گذاشتن تغییرمسیر به زمزم یاد؛ اشعار مسابقه بزرگ شعر حج منتقل کرد)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴۳: خط ۴۳:




«زمزم ياد: اشعار مسابقه بزرگ شعر حج»، اثر مركز تحقيقات حج است كه در آن، مجموعه‌اى از اشعار شاعران سراسر كشور درباره حج گردآورى شده است.
'''زمزم ياد: اشعار مسابقه بزرگ شعر حج'''، اثر مركز تحقيقات حج است كه در آن، مجموعه‌اى از اشعار شاعران سراسر كشور درباره حج گردآورى شده است.


در اين مجموعه هنرى، افزون بر آموزش مناسك حج، ولايت و محبت پيامبر اكرم(ص) و اهل بيت پاكش(ع) با زبان لطيف شاعرانه مطرح شده و ياد خدا و ياد اولياى او زنده شده است.
در اين مجموعه هنرى، افزون بر آموزش مناسك حج، ولايت و محبت پيامبر اكرم(ص) و اهل بيت پاكش(ع) با زبان لطيف شاعرانه مطرح شده و ياد خدا و ياد اولياى او زنده شده است.
خط ۵۷: خط ۵۷:
برخى از نكات جالب و آموزنده اين اثر عبارت است از:
برخى از نكات جالب و آموزنده اين اثر عبارت است از:


1. در مقدمه ناشر (معاونت آموزش و پژوهش بعثه مقام معظم رهبرى) چنين آمده است: «... انبوهى عظيم از سروده‌هاى شاعران فارسى، بر محور خدا و دين و كعبه و قبله و مدايح نبوى و فضايل اهل‌بيت و مفاهيم اخلاقى و ارزش‌هاى اسلامى شكل گرفته و پديد آمده است... آيين توحيدى و مراسم ابراهيمى حج و دلربايى كعبه و شكوه و قداست آن و حرمتِ حرمين شريفين، همواره براى شاعران، شوق‌انگيز و انگيزه‌ساز بوده است...
#در مقدمه ناشر (معاونت آموزش و پژوهش بعثه مقام معظم رهبرى) چنين آمده است: «... انبوهى عظيم از سروده‌هاى شاعران فارسى، بر محور خدا و دين و كعبه و قبله و مدايح نبوى و فضايل اهل‌بيت و مفاهيم اخلاقى و ارزش‌هاى اسلامى شكل گرفته و پديد آمده است... آيين توحيدى و مراسم ابراهيمى حج و دلربايى كعبه و شكوه و قداست آن و حرمتِ حرمين شريفين، همواره براى شاعران، شوق‌انگيز و انگيزه‌ساز بوده است...
 
#:«زمزم ياد»، مجموعه اشعار واصله به دبيرخانه «مسابقه بزرگ و سراسرى شعر حج» است كه در سال 1382ش، از سوى معاونت آموزش و پژوهش بعثه مقام معظم رهبرى برگزار شد، تعدادى از اين اشعار امتياز لازم را به دست آورده و برخى نيز مورد تشويق و تقدير قرار گرفت... <ref>مقدمه كتاب، ص11-12</ref>.
«زمزم ياد»، مجموعه اشعار واصله به دبيرخانه «مسابقه بزرگ و سراسرى شعر حج» است كه در سال 1382ش، از سوى معاونت آموزش و پژوهش بعثه مقام معظم رهبرى برگزار شد، تعدادى از اين اشعار امتياز لازم را به دست آورده و برخى نيز مورد تشويق و تقدير قرار گرفت... <ref>مقدمه كتاب، ص11-12</ref>.
#در بيانيه هيئت داوران مسابقه سراسرى شعر حج (دكتر قيصر امين‌پور، مهندس محمدرضا عبدالملكيان و ساعد باقرى)، نتايج نهايى مسابقه سراسرى شعر حج اعلام شده و اشعار تعداد دوازده تن از شاعران شايسته تقدير شمرده شده و...
 
#:و در رده پيش‌كسوتان و نام‌آشنايان:
2. در بيانيه هيئت داوران مسابقه سراسرى شعر حج (دكتر قيصر امين‌پور، مهندس محمدرضا عبدالملكيان و ساعد باقرى)، نتايج نهايى مسابقه سراسرى شعر حج اعلام شده و اشعار تعداد دوازده تن از شاعران شايسته تقدير شمرده شده و...
#:الف)- رتبه يكم: مشتركاً آقاى سهيل محمودى از تهران براى غزل «زمزم ياد» و آقاى حسين اسرافيلى از تهران براى غزل «بقيع غريب»، هر دو نفر برنده سفر حج تمتع؛
 
#:ب)- رتبه دوم: آقاى افشين علاء از تهران، براى غزل «مهر بقيع»، برنده سفر عمره مفرده؛
و در رده پيش‌كسوتان و نام‌آشنايان:
#:ج)- رتبه سوم: آقاى جعفر رسول‌زاده (آشفته)، از اصفهان براى غزل «بقيع»، برنده چهار سكه تمام بهار آزادى <ref>ر.ك: همان، ص15-18</ref>.
 
#غزل آقاى حسين اسرافيلى تحت عنوان بقيعِ غريب:<ref>ر.ك: همان، ص19</ref>{{شعر}}
الف)- رتبه يكم: مشتركاً آقاى سهيل محمودى از تهران براى غزل «زمزم ياد» و آقاى حسين اسرافيلى از تهران براى غزل «بقيع غريب»، هر دو نفر برنده سفر حج تمتع؛
#:{{ب|''مى‌گرددم دو ديده پريشان و جان، غريب''|2=''در منظرى كه نيست به هفت آسمان، غريب''}}
 
#:{{ب|''يا رب بقيع، قطعه‌اى از آسمان توست''|2=''پيچيده در غبار زمين و زمان، غريب''}}
ب)- رتبه دوم: آقاى افشين علاء از تهران، براى غزل «مهر بقيع»، برنده سفر عمره مفرده؛
#:{{ب|''آن گوهرى كه بود مَلك خادم درش''|2=''خفته است در كنار حَرَم، بى‌نشان، غريب''}}
 
#:{{ب|''اين خاك، ميزبان پريشان كربلاست''|2=''مانده است در حضور تو، اى آسمان، غريب''}}
ج)- رتبه سوم: آقاى جعفر رسول‌زاده (آشفته)، از اصفهان براى غزل «بقيع»، برنده چهار سكه تمام بهار آزادى <ref>ر.ك: همان، ص15-18</ref>.
#:{{ب|''اينجا مزار صادق آل محمد(ص) است''|2=''تنها ميان گردش چشم جهان، غريب''}}
 
#:{{ب|''در خلوت است بارگه باقرالعلوم(ع)''|2=''همچون مزار مادر زخمى، جوان، غريب''}}
3. غزل آقاى حسين اسرافيلى تحت عنوان بقيعِ غريب:<ref>ر.ك: همان، ص19</ref>.
#:{{ب|''اين‌سوى ميله، مرقد اولاد مصطفاست''|2=''و آن‌سو، نگاه غمزده زائران، غريب''}}
{{شعر}}
#:{{ب|''اين محرمان پردگى عرش ذوالجلال''|2=''اينسان فتاده‌اند در اين خاكدان، غريب''}}
{{ب|''مى‌گرددم دو ديده پريشان و جان، غريب''|2=''در منظرى كه نيست به هفت آسمان، غريب''}}
#:{{ب|''اشك است اينكه مى‌چكد از آستين ابر''|2=''مِهر است اينكه مانده در اين آستان، غريب''}}
{{ب|''يا رب بقيع، قطعه‌اى از آسمان توست''|2=''پيچيده در غبار زمين و زمان، غريب''}}
#:{{ب|''مى‌گردد آسمان، به طوافى هميشگى''|2=''بر اين مدار غربت و بر اين مكان، غريب''}}
{{ب|''آن گوهرى كه بود مَلك خادم درش''|2=''خفته است در كنار حَرَم، بى‌نشان، غريب''}}
#:{{ب|''يا رب چه حكمتى است در اين قطعه شريف''|2=''مهمان غريب و بارگه ميزبان، غريب''}}
{{ب|''اين خاك، ميزبان پريشان كربلاست''|2=''مانده است در حضور تو، اى آسمان، غريب''}}
#:{{ب|''يا رب كرامتى! كه زنم بوسه بر بقيع''|2=''سر را نهم به خاك و بگريم بر آن غريب''}{{پایان شعر}}
{{ب|''اينجا مزار صادق آل محمد(ص) است''|2=''تنها ميان گردش چشم جهان، غريب''}}
#غزل آقاى سهيل محمودى تحت عنوان «زمزم ياد»:<ref>همان، ص20</ref>.{{شعر}}
{{ب|''در خلوت است بارگه باقرالعلوم(ع)''|2=''همچون مزار مادر زخمى، جوان، غريب''}}
#:{{ب|''نام تو، پژواك عمرى نعره‌هاى بى‌امانم بود''|2=''كام تو، كامل‌ترين يك روزِ عمرِ بى‌نشانم بود''}}
{{ب|''اين‌سوى ميله، مرقد اولاد مصطفاست''|2=''و آن‌سو، نگاه غمزده زائران، غريب''}}
#:{{ب|''من خودم را مثل موجى در كنارِ ساحلت ديدم''|2=''آن زمان كه خسته از توفان و دريا جسم و جانم بود''}}
{{ب|''اين محرمان پردگى عرش ذوالجلال''|2=''اينسان فتاده‌اند در اين خاكدان، غريب''}}
#:{{ب|''دست‌هايم را گرفتى دورِ خود گرداندى و انگار''|2=''گردبادى بودم و هوهوىِ نامت بر زبانم بود''}}
{{ب|''اشك است اينكه مى‌چكد از آستين ابر''|2=''مِهر است اينكه مانده در اين آستان، غريب''}}
#:{{ب|''با تو يك شب قلوه‌سنگ و سنگ‌ريزه جمع مى‌كردم''|2=''كودكى و شيطنت بود و صفاى دوستانم بود''}}
{{ب|''مى‌گردد آسمان، به طوافى هميشگى''|2=''بر اين مدار غربت و بر اين مكان، غريب''}}
#:{{ب|''ناگهان ديدم كه نيلوفر شدم، گردِ تو پيچيدم''|2=''شانه‌هاى تا هميشه مهربانت، آسمانم بود''}}
{{ب|''يا رب چه حكمتى است در اين قطعه شريف''|2=''مهمان غريب و بارگه ميزبان، غريب''}}
#:{{ب|''زمزم ياد تو در چشمانِ من سر رفت و مى‌ديدم''|2=''هفت درياى جهان، در يك زمان هم‌داستانم بود''}}{{پایان شعر}}
{{ب|''يا رب كرامتى! كه زنم بوسه بر بقيع''|2=''سر را نهم به خاك و بگريم بر آن غريب''}}
#غزل آقاى جعفر رسول‌زاده (آشفته) تحت عنوان «بقيع»:<ref>همان، ص29</ref>.{{شعر}}
{{پایان شعر}}
#:{{ب|''غربت‌آباد ديار آشنايى‌ها، بقيع''|2=''همدم ديرينه غم‌هاى ناپيدا، بقيع''}}
 
#:{{ب|''در تو حتى لحظه‌ها هم بى‌قرارى مى‌كنند''|2=''اى تمام واژه‌هاى اشك را معنى بقيع''}}
 
#:{{ب|''در تو، خون ديده‌ها دريا شد و صاحب‌دلان''|2=''جرعه‌جرعه عشق نوشيدند از اين دريا بقيع''}}
4. غزل آقاى سهيل محمودى تحت عنوان «زمزم ياد»:<ref>همان، ص20</ref>.
#:{{ب|''سنگ‌فرش كوچه‌هايت داغ‌هاى سينه‌سوز''|2=''شمع فانوس نگاهت چشم خون‌پالا بقيع''}}
{{شعر}}
#:{{ب|''تو بلور روشنايى‌هاى شهر يثربى''|2=''چون نگينى مانده در انگشتر بطحا بقيع''}}
{{ب|''نام تو، پژواك عمرى نعره‌هاى بى‌امانم بود''|2=''كام تو، كامل‌ترين يك روزِ عمرِ بى‌نشانم بود''}}
#:{{ب|''هم‌صدا با قرن‌ها مظلومى آل رسول''|2=''حنجرى كو؟ تا در اين غربت كند آوا بقيع''}}
{{ب|''من خودم را مثل موجى در كنارِ ساحلت ديدم''|2=''آن زمان كه خسته از توفان و دريا جسم و جانم بود''}}
#:{{ب|''وسعت تنهايى‌ات دل‌هاى ما را مى‌برد''|2=''تا خدا تا عشق تا تنهايى مولا بقيع''}}
{{ب|''دست‌هايم را گرفتى دورِ خود گرداندى و انگار''|2=''گردبادى بودم و هوهوىِ نامت بر زبانم بود''}}
#:{{ب|''قصه مظلومى‌اش را با تو گفت آن شب كه داشت''|2=''در گلو، بُغضِ غريب ماتم زهرا بقيع''}}
{{ب|''با تو يك شب قلوه‌سنگ و سنگ‌ريزه جمع مى‌كردم''|2=''كودكى و شيطنت بود و صفاى دوستانم بود''}}
#:{{ب|''در هجوم تيرگى‌ها، در شب سرد سكوت''|2=''حسرتى مى‌بُرد خورشيد جهان‌آرا بقيع''}}
{{ب|''ناگهان ديدم كه نيلوفر شدم، گردِ تو پيچيدم''|2=''شانه‌هاى تا هميشه مهربانت، آسمانم بود''}}
#:{{ب|''اى مزار هرچه خورشيد از ديار روشنى''|2=''اى شكوه نور در آئينه غبرا بقيع''}}
{{ب|''زمزم ياد تو در چشمانِ من سر رفت و مى‌ديدم''|2=''هفت درياى جهان، در يك زمان هم‌داستانم بود''}}
#:{{ب|''كاش چشمى بود و اشكى، اشتياق مويه‌اى''|2=''با تو مى‌مانديم تا موعود تا فردا بقيع''}}
{{پایان شعر}}
#:{{ب|''اى بهشت آرزو، گم‌كرده دل‌هاى پاك''|2=''اى زيارتگاه يك عالم دل شيدا بقيع''}}
 
#:{{ب|''سيل اشك عاشقان بگذار تا دريا شود''|2=''چشمه‌اى از چشم جان بى‌دلان بگشا بقيع''}}
 
#:{{ب|''دارم اميد آنكه در محشر پناهم مى‌دهد''|2=''سايه ديوار اين «آشفته»حالى‌ها بقيع''}}{{پایان شعر}}
5. غزل آقاى جعفر رسول‌زاده (آشفته) تحت عنوان «بقيع»:<ref>همان، ص29</ref>.
#:شعر آقاى هادى سلطانى شيرازى تحت عنوان «احرام عشق»:<ref>همان، ص95</ref>.{{شعر}}
{{شعر}}
#:{{ب|''اى مروه و صفاى دلم روى و موى تو''|2=''زمزم مدام تشنه جام سبوى تو''}}
{{ب|''غربت‌آباد ديار آشنايى‌ها، بقيع''|2=''همدم ديرينه غم‌هاى ناپيدا، بقيع''}}
#:{{ب|''خال لبت چو ركن حَجَر مبدأ و ختام''|2=''باشد طواف دل ز ازل گِردِ روى تو''}}
{{ب|''در تو حتى لحظه‌ها هم بى‌قرارى مى‌كنند''|2=''اى تمام واژه‌هاى اشك را معنى بقيع''}}
#:{{ب|''روى مطاف و كعبه و سعى و صفا تويى''|2=''جان مى‌رسد به معرفت از گفتگوى تو''}}
{{ب|''در تو، خون ديده‌ها دريا شد و صاحب‌دلان''|2=''جرعه‌جرعه عشق نوشيدند از اين دريا بقيع''}}
#:{{ب|''هر عارفى كه جامه احرام عشق بست''|2=''دائم به دور خانه كند جستجوى تو''}}
{{ب|''سنگ‌فرش كوچه‌هايت داغ‌هاى سينه‌سوز''|2=''شمع فانوس نگاهت چشم خون‌پالا بقيع''}}
#:{{ب|''آن كس كه راهى عرفات وجود توست''|2=''بايد كه خويش ذبح كند پيش روى تو''}}
{{ب|''تو بلور روشنايى‌هاى شهر يثربى''|2=''چون نگينى مانده در انگشتر بطحا بقيع''}}
#:{{ب|''آنگه رسد به مشعر جانان و بگذرد''|2=''و اندر مناى عشق زند بر عدوى تو''}}
{{ب|''هم‌صدا با قرن‌ها مظلومى آل رسول''|2=''حنجرى كو؟ تا در اين غربت كند آوا بقيع''}}
#:{{ب|''منت خداى را كه ز يُمن عطاى او''|2=''باشد نواى من همه در هاى و هوى تو''}}
{{ب|''وسعت تنهايى‌ات دل‌هاى ما را مى‌برد''|2=''تا خدا تا عشق تا تنهايى مولا بقيع''}}
#:{{ب|''هادى مقيم شو تو در اين كوى كز وفا''|2=''آن گل‌عذار در بگشايد به روى تو''}}{{پایان شعر}}
{{ب|''قصه مظلومى‌اش را با تو گفت آن شب كه داشت''|2=''در گلو، بُغضِ غريب ماتم زهرا بقيع''}}
#:شعر آقاى جواد محدثى تحت عنوان «خسى در ميقات»:
{{ب|''در هجوم تيرگى‌ها، در شب سرد سكوت''|2=''حسرتى مى‌بُرد خورشيد جهان‌آرا بقيع''}}
{{ب|''اى مزار هرچه خورشيد از ديار روشنى''|2=''اى شكوه نور در آئينه غبرا بقيع''}}
{{ب|''كاش چشمى بود و اشكى، اشتياق مويه‌اى''|2=''با تو مى‌مانديم تا موعود تا فردا بقيع''}}
{{ب|''اى بهشت آرزو، گم‌كرده دل‌هاى پاك''|2=''اى زيارتگاه يك عالم دل شيدا بقيع''}}
{{ب|''سيل اشك عاشقان بگذار تا دريا شود''|2=''چشمه‌اى از چشم جان بى‌دلان بگشا بقيع''}}
{{ب|''دارم اميد آنكه در محشر پناهم مى‌دهد''|2=''سايه ديوار اين «آشفته»حالى‌ها بقيع''}}
{{پایان شعر}}
 
 
6. شعر آقاى هادى سلطانى شيرازى تحت عنوان «احرام عشق»:<ref>همان، ص95</ref>.
{{شعر}}
{{ب|''اى مروه و صفاى دلم روى و موى تو''|2=''زمزم مدام تشنه جام سبوى تو''}}
{{ب|''خال لبت چو ركن حَجَر مبدأ و ختام''|2=''باشد طواف دل ز ازل گِردِ روى تو''}}
{{ب|''روى مطاف و كعبه و سعى و صفا تويى''|2=''جان مى‌رسد به معرفت از گفتگوى تو''}}
{{ب|''هر عارفى كه جامه احرام عشق بست''|2=''دائم به دور خانه كند جستجوى تو''}}
{{ب|''آن كس كه راهى عرفات وجود توست''|2=''بايد كه خويش ذبح كند پيش روى تو''}}
{{ب|''آنگه رسد به مشعر جانان و بگذرد''|2=''و اندر مناى عشق زند بر عدوى تو''}}
{{ب|''منت خداى را كه ز يُمن عطاى او''|2=''باشد نواى من همه در هاى و هوى تو''}}
{{ب|''هادى مقيم شو تو در اين كوى كز وفا''|2=''آن گل‌عذار در بگشايد به روى تو''}}
{{پایان شعر}}
 
 
7. شعر آقاى جواد محدثى تحت عنوان «خسى در ميقات»:


من از اين شهرِ اميد؛
من از اين شهرِ اميد؛
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش