درسنامه ترجمه اصول، مبانی و فرایند ترجمه قرآن کریم: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'ش‎ه' به 'ش‌ه'
جز (جایگزینی متن - 'ن‎گ' به 'ن‌گ')
جز (جایگزینی متن - 'ش‎ه' به 'ش‌ه')
خط ۲۷: خط ۲۷:
}}  
}}  


'''درس‎نامه ترجمه: اصول، مبانی و فرایند ترجمه قرآن'''، اثر [[جواهري، محمدحسن|سید محمدحسن جواهری]]، کتابی است یک جلدی به زبان فارسی که «می‌کوشد ابزار و روش‎های رسیدن به یک ترجمه موفق را به دست دهد. این کتاب افزون بر محور قرار دادن ترجمه قرآن، نیم‎نگاهی به ترجمه حدیث نیز دارد؛ ازاین‌رو می‌تواند برای دانش‌پژوهانی که به‌نوعی با ترجمه قرآن و حدیث سروکار دارند، مفید افتد؛ به‌ویژه دانش‌پژوهان حوزوی و دانشجویان رشته‌های الهیات و علوم قرآن و حدیث در مقاطع کارشناسی و کارشناسی ارشد»<ref>ر.ک: سخن پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، ص4</ref>.
'''درس‎نامه ترجمه: اصول، مبانی و فرایند ترجمه قرآن'''، اثر [[جواهري، محمدحسن|سید محمدحسن جواهری]]، کتابی است یک جلدی به زبان فارسی که «می‌کوشد ابزار و روش‌های رسیدن به یک ترجمه موفق را به دست دهد. این کتاب افزون بر محور قرار دادن ترجمه قرآن، نیم‎نگاهی به ترجمه حدیث نیز دارد؛ ازاین‌رو می‌تواند برای دانش‌پژوهانی که به‌نوعی با ترجمه قرآن و حدیث سروکار دارند، مفید افتد؛ به‌ویژه دانش‌پژوهان حوزوی و دانشجویان رشته‌های الهیات و علوم قرآن و حدیث در مقاطع کارشناسی و کارشناسی ارشد»<ref>ر.ک: سخن پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، ص4</ref>.


==ساختار==
==ساختار==
خط ۳۳: خط ۳۳:


==گزارش محتوا==
==گزارش محتوا==
نویسنده در پیشگفتار کتاب درباره انگیزه‌اش از نگارش کتاب می‌نویسد: «ترجمه بین زبانى از گذشته‌هاى دور مورد توجه بوده و «ترجمه قرآن» از همان سده‌هاى اول جاى خود را در بین فعالیت‎هاى قرآنى باز کرده است. اهمیت یافتن روزافزون مباحث ترجمه در جامعه ما باعث شده اساتید محترم مراکز آموزشى، هریک به فراخور نیازهاى مخاطبان خود جزوه‌هایى را تدوین و ارائه کنند؛ اما با همه این احوال، برخى مراکز آموزشى - ‎تربیتى خواستار تدوین درس‎نامه‌اى با ویژگى‎هاى خاص شدند که مشابه آن در دسترس نبود؛ بر این اساس لازم بود که شخصى عهده‌دار این مهم شود و مسیر را براى ظهور چنین اثر ارجمندى آماده کند و در این میان قرعه به نام کمترین خدمت‎گزار ساحت مقدس قرآن - ‎البته اگر لایق نام خدمت‎گزارى باشم - ‎افتاد و او که سالیانى کم‌وبیش در این وادى رطب و یابسى فراهم آورده بود، با دست‌مایه‌اى از کتاب دست‌نویس خویش به نام پژوهشى در اصول، مبانى و فرایند ترجمه قرآن و برخى مقالات دیگر کوشید درس‎نامه‌اى فراهم آورد که در عین اختصار، بسیارى از مباحث کلیدى دانش ترجمه را به بحث گذارد و براى فایده بیشتر، پرسش‎هایى را در پایان فصول آن تنظیم نمود تا نمکى از «فن» ترجمه نیز بر آن بپاشد»<ref>پیشگفتار کتاب، ص1</ref>.
نویسنده در پیشگفتار کتاب درباره انگیزه‌اش از نگارش کتاب می‌نویسد: «ترجمه بین زبانى از گذشته‌هاى دور مورد توجه بوده و «ترجمه قرآن» از همان سده‌هاى اول جاى خود را در بین فعالیت‎هاى قرآنى باز کرده است. اهمیت یافتن روزافزون مباحث ترجمه در جامعه ما باعث شده اساتید محترم مراکز آموزشى، هریک به فراخور نیازهاى مخاطبان خود جزوه‌هایى را تدوین و ارائه کنند؛ اما با همه این احوال، برخى مراکز آموزشى - ‎تربیتى خواستار تدوین درس‎نامه‌اى با ویژگى‎هاى خاص شدند که مشابه آن در دسترس نبود؛ بر این اساس لازم بود که شخصى عهده‌دار این مهم شود و مسیر را براى ظهور چنین اثر ارجمندى آماده کند و در این میان قرعه به نام کمترین خدمت‎گزار ساحت مقدس قرآن - ‎البته اگر لایق نام خدمت‎گزارى باشم - ‎افتاد و او که سالیانى کم‌وبیش در این وادى رطب و یابسى فراهم آورده بود، با دست‌مایه‌اى از کتاب دست‌نویس خویش به نام پژوهشى در اصول، مبانى و فرایند ترجمه قرآن و برخى مقالات دیگر کوشید درس‎نامه‌اى فراهم آورد که در عین اختصار، بسیارى از مباحث کلیدى دانش ترجمه را به بحث گذارد و براى فایده بیشتر، پرسش‌هایى را در پایان فصول آن تنظیم نمود تا نمکى از «فن» ترجمه نیز بر آن بپاشد»<ref>پیشگفتار کتاب، ص1</ref>.


او موارد ذیل را تحت عنوان «تذکرات» درباره این اثر گوشزد می‌کند:
او موارد ذیل را تحت عنوان «تذکرات» درباره این اثر گوشزد می‌کند:
خط ۴۳: خط ۴۳:
# به دلیل ضیق مجال، نام مترجمان در اغلب موارد بدون القاب ذکر شده؛
# به دلیل ضیق مجال، نام مترجمان در اغلب موارد بدون القاب ذکر شده؛
# در نقل شواهد از ترجمه‌ها، در اغلب موارد نظر به همان شاهد مثال بوده و چه‌بسا اشکالات دیگرى نیز در ترجمه‌ها وجود داشته که بدان پرداخته نشده است؛ بنابراین، تأیید یک شاهد به معناى تأیید آن از جنبه مورد بحث است نه همه جوانب؛
# در نقل شواهد از ترجمه‌ها، در اغلب موارد نظر به همان شاهد مثال بوده و چه‌بسا اشکالات دیگرى نیز در ترجمه‌ها وجود داشته که بدان پرداخته نشده است؛ بنابراین، تأیید یک شاهد به معناى تأیید آن از جنبه مورد بحث است نه همه جوانب؛
# از نکات مورد توجه، تداخل نکردن مباحث حوزه‌هاى گوناگون علوم مورد نیاز مترجم در مباحث روشى این کتاب است؛ دانش‎هایى مانند روش‎شناسى تفسیر، برخى مباحث ادبیات و زبان فارسى و نیز زبان‌شناسى و مباحث مهم آن در حوزه ایجاد تعادل‎هاى صرفى، نحوى و بلاغى که به دلیل ضیق مجال و تضییع نشدن آن‌ها در انتقال ناقص، به منابع تخصصى مربوط‍‎ واگذار شده است.<ref>ر.ک: همان، ص2-3</ref>.
# از نکات مورد توجه، تداخل نکردن مباحث حوزه‌هاى گوناگون علوم مورد نیاز مترجم در مباحث روشى این کتاب است؛ دانش‌هایى مانند روش‎شناسى تفسیر، برخى مباحث ادبیات و زبان فارسى و نیز زبان‌شناسى و مباحث مهم آن در حوزه ایجاد تعادل‎هاى صرفى، نحوى و بلاغى که به دلیل ضیق مجال و تضییع نشدن آن‌ها در انتقال ناقص، به منابع تخصصى مربوط‍‎ واگذار شده است.<ref>ر.ک: همان، ص2-3</ref>.


نویسنده در فصل اول کتاب، کلیات بحث را مطرح کرده، در فصل دوم، اصول و مبانی ترجمه قرآن را، در فصل سوم مبانی ترجمه را و در فصل چهارم، فرایند ترجمه قرآن را. او در پایان، دو پیوست تحت عنوان‌های «قاموس‎شناسی و مراجعه صحیح به آن‌ها» و «منبع‎شناسی ترجمه»، به کتاب می‌افزاید. در بخشی از فصل دوم کتاب درباره اصول و مبانی ترجمه قرآن می‌خوانیم: «لغت‎شناسان، در نوشته‌هاى خود - تا جایى که نگارنده بررسى کرده است - ‎بین «اصل» و «مبنا» فرق صریحى نیاورده‌اند و نویسندگان نیز گاه این دو را به‌جاى یکدیگر به‌کار مى‌برند، ولى با استفاده از اشاراتى که در کتب لغت دیده می‌شود و کاربرد آن دو در روزگار ما، مى‎توان بین آن‌ها فرقى قائل شد، هرچند تأسیسى در اصطلاح باشد؛ به این ترتیب که «اصل» قواعد و قوانینى است که هر علم بر آن‌ها استوار می‌شود؛ آن‌گونه که هیچ‎کس در موجودیت آن قواعد و قوانین اختلاف نکند، مانند فارسى‎دانى براى مترجم به زبان فارسى و «مبنا» قواعد و پیش‎فرض‎هاى پژوهنده‌اى است که در ابتداى کار بسان یک اصل براى خود قرار مى‎دهد؛ خواه دیگران آن را بپذیرند و خواه نپذیرند.
نویسنده در فصل اول کتاب، کلیات بحث را مطرح کرده، در فصل دوم، اصول و مبانی ترجمه قرآن را، در فصل سوم مبانی ترجمه را و در فصل چهارم، فرایند ترجمه قرآن را. او در پایان، دو پیوست تحت عنوان‌های «قاموس‎شناسی و مراجعه صحیح به آن‌ها» و «منبع‎شناسی ترجمه»، به کتاب می‌افزاید. در بخشی از فصل دوم کتاب درباره اصول و مبانی ترجمه قرآن می‌خوانیم: «لغت‎شناسان، در نوشته‌هاى خود - تا جایى که نگارنده بررسى کرده است - ‎بین «اصل» و «مبنا» فرق صریحى نیاورده‌اند و نویسندگان نیز گاه این دو را به‌جاى یکدیگر به‌کار مى‌برند، ولى با استفاده از اشاراتى که در کتب لغت دیده می‌شود و کاربرد آن دو در روزگار ما، مى‎توان بین آن‌ها فرقى قائل شد، هرچند تأسیسى در اصطلاح باشد؛ به این ترتیب که «اصل» قواعد و قوانینى است که هر علم بر آن‌ها استوار می‌شود؛ آن‌گونه که هیچ‎کس در موجودیت آن قواعد و قوانین اختلاف نکند، مانند فارسى‎دانى براى مترجم به زبان فارسى و «مبنا» قواعد و پیش‎فرض‎هاى پژوهنده‌اى است که در ابتداى کار بسان یک اصل براى خود قرار مى‎دهد؛ خواه دیگران آن را بپذیرند و خواه نپذیرند.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش