خلاصة الأشعار و زبدة الأفکار: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۳۰: خط ۳۰:
}}
}}


'''خلاصة الأشعار و زبدة الأفکار'''، نوشته میرتقی‌الدین محمد بن شرف‌الدین علی حسینی کاشانی معروف به «میرتذکره» و متخلص به «ذکری»(956 تا حدود 1022)<ref>ر.ک: ایرانی، نفیسه، اصل شیراز، ص9</ref>است. او از شاعران و نویسندگان دورۀ صفوی است که دورۀ شش جلدی «تذکرة خلاصة الأشعار و زبدة الأفکار» را در بازۀ زمانی نزدیک به 40 سال (از 977 تا 1016 ق) گرد‌آورده است.<ref>ر.ک: ادیب برومند، عبدالعلی، اصل کاشان، ص 22</ref>.
'''خلاصة الأشعار و زبدة الأفکار'''، نوشته [[تقی‌الدین کاشی، محمد بن علی|میرتقی‌الدین محمد بن شرف‌الدین علی حسینی کاشانی]] معروف به «[[تقی‌الدین کاشی، محمد بن علی|میرتذکره]]» و متخلص به «ذکری»(956 تا حدود 1022)<ref>ر.ک: ایرانی، نفیسه، اصل شیراز، ص9</ref>است. او از شاعران و نویسندگان دورۀ صفوی است که دورۀ شش جلدی «تذکرة خلاصة الأشعار و زبدة الأفکار» را در بازۀ زمانی نزدیک به 40 سال (از 977 تا 1016 ق) گرد‌آورده است.<ref>ر.ک: ادیب برومند، عبدالعلی، اصل کاشان، ص 22</ref>.


== ساختار ==
== ساختار ==
خط ۴۷: خط ۴۷:


===خاتمه===
===خاتمه===
بخش خاتمۀ خلاصة الأشعار خود، از دوازده اصل شکل یافته و هر اصل (با ترتیب شمارۀ آن) به ذکر شاعران یک ناحیه از نواحی ایران (کاشان، اصفهان، قم، ساوه، قزوین، گیلان و دارالمرز مازندران، تبریز و آذزبایجان، یزد و کرمان و هندوستان، شیراز و نواحی آن، همدان و فراهان، ری و استرآباد و خراسان) می‌پردازد.<ref>ر.ک: همان، ص10</ref>این بخش شرح 414 شاعر هم‌عصر مؤلف را دربردارد که برخی را دیده بوده و به خدمت رسیده؛ برخی را ندیده ؛ برخی زنده بوده‌اند؛ و برخی روی در نقاب خاک کشیده بوده‌اند.<ref>ر.ک: سید علی میرافضلی، اصل یزد و کرمان، ص9</ref>‏البته، تا کنون هیچ دست‌نویسی از خلاصة الأشعار که همۀ کتاب را دربرداشته باشد، یکجا به دست نیامده است اما نسخه‌های بی‌شماری از بخش‌های مختلف کتاب در کتابخانه‌های جهان پراکنده است. شاید روزی به نمایۀ کامل و دقیقی از آن بتوان دست یافت.<ref>ر.ک: همان، ص13</ref>
بخش خاتمۀ خلاصة الأشعار خود، از دوازده اصل شکل یافته و هر اصل (با ترتیب شمارۀ آن) به ذکر شاعران یک ناحیه از نواحی ایران (کاشان، اصفهان، قم، ساوه، قزوین، گیلان و دارالمرز مازندران، تبریز و آذزبایجان، یزد و کرمان و هندوستان، شیراز و نواحی آن، همدان و فراهان، ری و استرآباد و خراسان) می‌پردازد.<ref>ر.ک: همان، ص10</ref>این بخش شرح 414 شاعر هم‌عصر مؤلف را دربردارد که برخی را دیده بوده و به خدمت رسیده؛ برخی را ندیده؛ برخی زنده بوده‌اند؛ و برخی روی در نقاب خاک کشیده بوده‌اند.<ref>ر.ک: سید علی میرافضلی، اصل یزد و کرمان، ص9</ref>‏البته، تا کنون هیچ دست‌نویسی از خلاصة الأشعار که همۀ کتاب را دربرداشته باشد، یکجا به دست نیامده است اما نسخه‌های بی‌شماری از بخش‌های مختلف کتاب در کتابخانه‌های جهان پراکنده است. شاید روزی به نمایۀ کامل و دقیقی از آن بتوان دست یافت.<ref>ر.ک: همان، ص13</ref>


==شیوۀ نگارش==
==شیوۀ نگارش==
حجم شعرهای برگزیده در این اثر یا اهمیت شعر شاعر را نشان می‌دهد و یا صرفا به کیفیت والای ادبی او ربطی ندارد و کاشی، شاعر و شعر او را با توجه به جایگاه او در میان هم‌عصرانش و یا با عنایت به منزلت اجتماعی او در خلاصةالأشعار آورده است؛ برای نمونه، کسی مانند «میرمعصوم نامی بکری» بسیار ناشناخته است اما نویسنده، او را بیش از حد و قدرش ستایش می‌کند.<ref>ر.ک: همان، ص11</ref>از این رو، در ذکر احوال شاعران هم گاهی جنبه بی‌طرفی را رعایت نکرده و شاعر درجه چندم را در طراز شاعری فحل و توانمند قرار داده است.<ref>ر.ک: ادیب برومند، عبدالعلی، اصل کاشان، ص25</ref>البته، تمایز خلاصةالأشعار با دیگر تذکره‌ها همین شناساندن شاعران گمنام است؛ عرشی یزدی، سپهری زواره ای، صافی بمی، نیازی کرمانی و... نمونه‌هایی از این دست‌اند.  
حجم شعرهای برگزیده در این اثر یا اهمیت شعر شاعر را نشان می‌دهد و یا صرفا به کیفیت والای ادبی او ربطی ندارد و کاشی، شاعر و شعر او را با توجه به جایگاه او در میان هم‌عصرانش و یا با عنایت به منزلت اجتماعی او در خلاصةالأشعار آورده است؛ برای نمونه، کسی مانند «میرمعصوم نامی بکری» بسیار ناشناخته است اما نویسنده، او را بیش از حد و قدرش ستایش می‌کند.<ref>ر.ک: همان، ص11</ref>از این رو، در ذکر احوال شاعران هم گاهی جنبه بی‌طرفی را رعایت نکرده و شاعر درجه چندم را در طراز شاعری فحل و توانمند قرار داده است.<ref>ر.ک: ادیب برومند، عبدالعلی، اصل کاشان، ص25</ref>البته، تمایز خلاصةالأشعار با دیگر تذکره‌ها همین شناساندن شاعران گمنام است؛ عرشی یزدی، سپهری زواره‌ای، صافی بمی، نیازی کرمانی و... نمونه‌هایی از این دست‌اند.  


همچنین این اثر، منبع خوبی برای تصحیح دیوان‌های شاعران نامدار است به گونه‌ای که گاه، شعری در این اثر از وحشی بافقی، فیضی دکنی و سنجر کاشانی هست که در بسیاری از دست‌نویس‌های دیوان‌های این شاعران یافت نمی‌شود.‏<ref>ر.ک: سید علی میرافضلی، اصل یزد و کرمان ، ص12</ref>بیشتر شاعرانی که در بخش معاصران خلاصةالأشعار از آنان نام برده شده است، پیروان مکتب وقوع اند.<ref>ر.ک: بایرام حقیقی، رقیه، اصل تبریز و آذربایجان، ص78</ref>کاشی در نقل اشعار شاعران به قصیده و غزل و رباعی و ترجیع‌بند و ترکیب‌بند بسنده کرده و از آوردن مثنویات چشم‌پوشیده است.<ref>ر.ک: ادیب برومند، عبدالعلی، اصل کاشان، ص24</ref>
همچنین این اثر، منبع خوبی برای تصحیح دیوان‌های شاعران نامدار است به گونه‌ای که گاه، شعری در این اثر از وحشی بافقی، فیضی دکنی و سنجر کاشانی هست که در بسیاری از دست‌نویس‌های دیوان‌های این شاعران یافت نمی‌شود.‏<ref>ر.ک: سید علی میرافضلی، اصل یزد و کرمان، ص12</ref>بیشتر شاعرانی که در بخش معاصران خلاصةالأشعار از آنان نام برده شده است، پیروان مکتب وقوع اند.<ref>ر.ک: بایرام حقیقی، رقیه، اصل تبریز و آذربایجان، ص78</ref>کاشی در نقل اشعار شاعران به قصیده و غزل و رباعی و ترجیع‌بند و ترکیب‌بند بسنده کرده و از آوردن مثنویات چشم‌پوشیده است.<ref>ر.ک: ادیب برومند، عبدالعلی، اصل کاشان، ص24</ref>


سبک نویسندگی کاشی بیشتر، ساده و با سجع‌های ملایم و مقبول است. در میان گفته‌های او نیز، داده‌های سودمندی از جامعه ادبی و شیوۀ سخنوری به دست می‌آید. اما او گاهی اسیر لفّاظی و سجع‌پردازی‌های متکلف می‌گردد؛ اغراق‌های او دربارۀ جایگاه ادبی فیضی دکنی، اوصاف اکبرشاه و شاه عباس صفوی اینچنین‌اند. دیگر اینکه، گاهی از وصف شاعر و شعرش فراتر می‌رود و به توصیف زادگاه او و خُلقیات مردم دیارش می‌پردازد و فارغ از اینکه از موضوع بحث بیرون رفته است، سخن را با ذکر فضیلت‌های اخلاقی و روایت‌ها و امثال و حِکم به درازا می‌کشاند.<ref>ر.ک: سید علی میرافضلی، اصل یزد و کرمان، ص12</ref>  
سبک نویسندگی کاشی بیشتر، ساده و با سجع‌های ملایم و مقبول است. در میان گفته‌های او نیز، داده‌های سودمندی از جامعه ادبی و شیوۀ سخنوری به دست می‌آید. اما او گاهی اسیر لفّاظی و سجع‌پردازی‌های متکلف می‌گردد؛ اغراق‌های او دربارۀ جایگاه ادبی فیضی دکنی، اوصاف اکبرشاه و شاه عباس صفوی اینچنین‌اند. دیگر اینکه، گاهی از وصف شاعر و شعرش فراتر می‌رود و به توصیف زادگاه او و خُلقیات مردم دیارش می‌پردازد و فارغ از اینکه از موضوع بحث بیرون رفته است، سخن را با ذکر فضیلت‌های اخلاقی و روایت‌ها و امثال و حِکم به درازا می‌کشاند.<ref>ر.ک: سید علی میرافضلی، اصل یزد و کرمان، ص12</ref>  
خط ۶۲: خط ۶۲:
[[پرونده:NUR14243J1.jpg|150px|بندانگشتی|[[noorlib:14243|مطالعه و دانلود بخش کاشان]]]]
[[پرونده:NUR14243J1.jpg|150px|بندانگشتی|[[noorlib:14243|مطالعه و دانلود بخش کاشان]]]]


این بخش نخستین قسمت از بخش خاتمه است که با احوال و شعرهای شاعران کاشان آغاز می‌شود و عبدالعلی ادیب برومند و محمدحسین نصیری کهنمویی بر آن پاورقی زده، ویرایشش نموده و تصحیحش کرده‌اند. کاشی چونکه خاتمه را با این اصل آغاز کرده، بر آن مقدمه‌ای نوشته است؛ آغاز این مقدمه، سپاس از پروردگار، ستایش پیامبر (ص) و امیر مؤمنان (ع)، مدح شیخ صفی‌الدین اردبیلی و شاه عباس صفوی و مناجات با خداوند است. سپس، کاشی پس از اشاره به تقسیمات کتاب، حدیث حُبّ الوطن را بهانه کرده و اصل‌های دوازده‌گانه را با زادگاه خود، «کاشان» آغاز می‌کند.<ref>ر.ک: ادیب برومند، عبدالعلی، اصل کاشان، ص12-1</ref>کاشی شاعران زادگاهش را در دو فصل آورده است؛ نخستین فصل برای آنانی است که هنگام نوشتن این اثر زنده بوده‌اند و «در عرصه حیات جلوه‌گرند» و در دومین، برای آنانی که «رخت هستی از دامگاه فنا به آرامگاه بقا کشیده‌اند».<ref>ر.ک: همان، ص13و619</ref>برومند نیز در مقدمه‌اش به تناسب زمان تألیف کتاب، به تشکیل دولت صفوی، ویژگی‌های شعری و سبک‌های رایج آن زمانه پرداخته است.<ref>ر.ک: همان، ص44-11</ref>
این بخش نخستین قسمت از بخش خاتمه است که با احوال و شعرهای شاعران کاشان آغاز می‌شود و عبدالعلی ادیب برومند و محمدحسین نصیری کهنمویی بر آن پاورقی زده، ویرایشش نموده و تصحیحش کرده‌اند. کاشی چونکه خاتمه را با این اصل آغاز کرده، بر آن مقدمه‌ای نوشته است؛ آغاز این مقدمه، سپاس از پروردگار، ستایش پیامبر(ص) و امیر مؤمنان(ع)، مدح شیخ صفی‌الدین اردبیلی و شاه عباس صفوی و مناجات با خداوند است. سپس، کاشی پس از اشاره به تقسیمات کتاب، حدیث حُبّ الوطن را بهانه کرده و اصل‌های دوازده‌گانه را با زادگاه خود، «کاشان» آغاز می‌کند.<ref>ر.ک: ادیب برومند، عبدالعلی، اصل کاشان، ص12-1</ref>کاشی شاعران زادگاهش را در دو فصل آورده است؛ نخستین فصل برای آنانی است که هنگام نوشتن این اثر زنده بوده‌اند و «در عرصه حیات جلوه‌گرند» و در دومین، برای آنانی که «رخت هستی از دامگاه فنا به آرامگاه بقا کشیده‌اند».<ref>ر.ک: همان، ص13و619</ref>برومند نیز در مقدمه‌اش به تناسب زمان تألیف کتاب، به تشکیل دولت صفوی، ویژگی‌های شعری و سبک‌های رایج آن زمانه پرداخته است.<ref>ر.ک: همان، ص44-11</ref>


===اصل دوم: «بخش اصفهان»===
===اصل دوم: «بخش اصفهان»===
خط ۱۰۲: خط ۱۰۲:
[[پرونده:NUR35808J1.jpg|150px|بندانگشتی|[[noorlib:35808|مطالعه و دانلود بخش شیراز]]]]
[[پرونده:NUR35808J1.jpg|150px|بندانگشتی|[[noorlib:35808|مطالعه و دانلود بخش شیراز]]]]


این بخش با تصحیح نفیسه ایرانی(1364ش) ارائه شده است. کاشی در این بخش، بسیاری از اطلاعات خود را در بارۀ شاعران فارس از طریق منبع‌های زیر به دست می‌آورده است: الف. شاعرانی که از فارس به کاشان سفر کرده بودند (ذیل غیرتی، ابوالقاسم کازرونی و حامد بهبهانی)؛ ب. شاعرانی که در سفرهای خود با آنان دیدار داشته است (ذیل صحیفی)؛ پ. جُنگ‌ها و تذکره‌ها (ذیل مکتبی)؛ و ت. گفته‌های معتمدان (ذیل میرهیبت‌الله غریبی).<ref>ر.ک: ایرانی، نفیسه، اصل شیراز، ص10</ref> ایرانی برای تصحیح خلاصةالأشعار، دستنویس کتابخانه شخصی عبدالعلی ادیب برومند (نسخه ب) را -که کاملترین نسخه است- مبنا گرفته و از نسخه‌های دیگر برای ویرایش آن بهره برده است.<ref>ر.ک: همان، ص17</ref>او برای ویرایش این نسخه از رسم الخط پیشنهادی فرهنگستان زبان و ادب فارسی پیروی کرده است؛ واژه‌هایی مانند: گریهای- گریه‌های، زادهای-زاده‌های، پروانۀ- پروانه ای، کتابة- کتابت، جاهی- جایی، نداهی- ندایی، غلطیدن- غلتیدن، طپیدن- تپیدن و... اصلاح شده‌اند. البته او رسم الخط همزه را کمتر تغییر داده است.<ref>ر.ک: همان، ص17-15</ref>پایان‌بخش کتاب، فهرستی از کسان، جای‌ها و کتاب‌ها است.<ref>ر.ک: همان، ص479-443</ref>
این بخش با تصحیح نفیسه ایرانی(1364ش) ارائه شده است. کاشی در این بخش، بسیاری از اطلاعات خود را در بارۀ شاعران فارس از طریق منبع‌های زیر به دست می‌آورده است: الف. شاعرانی که از فارس به کاشان سفر کرده بودند (ذیل غیرتی، ابوالقاسم کازرونی و حامد بهبهانی)؛ ب. شاعرانی که در سفرهای خود با آنان دیدار داشته است (ذیل صحیفی)؛ پ. جُنگ‌ها و تذکره‌ها (ذیل مکتبی)؛ و ت. گفته‌های معتمدان (ذیل میرهیبت‌الله غریبی).<ref>ر.ک: ایرانی، نفیسه، اصل شیراز، ص10</ref> ایرانی برای تصحیح خلاصةالأشعار، دستنویس کتابخانه شخصی عبدالعلی ادیب برومند (نسخه ب) را -که کاملترین نسخه است- مبنا گرفته و از نسخه‌های دیگر برای ویرایش آن بهره برده است.<ref>ر.ک: همان، ص17</ref>او برای ویرایش این نسخه از رسم الخط پیشنهادی فرهنگستان زبان و ادب فارسی پیروی کرده است؛ واژه‌هایی مانند: گریهای- گریه‌های، زادهای-زاده‌های، پروانۀ- پروانه‌ای، کتابة- کتابت، جاهی- جایی، نداهی- ندایی، غلطیدن- غلتیدن، طپیدن- تپیدن و... اصلاح شده‌اند. البته او رسم الخط همزه را کمتر تغییر داده است.<ref>ر.ک: همان، ص17-15</ref>پایان‌بخش کتاب، فهرستی از کسان، جای‌ها و کتاب‌ها است.<ref>ر.ک: همان، ص479-443</ref>


===اصل دهم: «بخش همدان و فراهان»===
===اصل دهم: «بخش همدان و فراهان»===
خط ۱۱۲: خط ۱۱۲:
این بخش، در دو فصل تنظیم شده است؛ فصل نخست، ویژۀ شاعران ری (15 شاعر) است و فصل دوم، در بارۀ سرایندگان استرآباد (16شاعر) است. دو ویژگی در این بخش نمود یافته است:  
این بخش، در دو فصل تنظیم شده است؛ فصل نخست، ویژۀ شاعران ری (15 شاعر) است و فصل دوم، در بارۀ سرایندگان استرآباد (16شاعر) است. دو ویژگی در این بخش نمود یافته است:  


یکی اینکه، صاحبان تراجم این اصل، از طبقات گوناگون اجتماعی انتخاب شده‌اند که می‌توان آنان را از این حیث، عموما در دو دسته گنجاند: الف- وابستگان به دربار سلطنت و عوامل حکومت: مانند قاسم‌بیگ حالتی از امیرزادگان ترک، قاضی محمد، قاضی عطاءالله و مولانا علی نیازی، از حاضران در مجالس شاه تهماسب؛ خواجه محمدشریف هجری و میر محمدیوسف صدر، از وزرای صفویه و... . ب) صاحبان مشاغل غیردرباری و مردمی: مانند قاضی عبدالله که زراعت می‌کرده و مولانا فهمی و مولانا ناطفی که بارزگانی پیشه گرفته بودند و...
یکی اینکه، صاحبان تراجم این اصل، از طبقات گوناگون اجتماعی انتخاب شده‌اند که می‌توان آنان را از این حیث، عموما در دو دسته گنجاند: الف- وابستگان به دربار سلطنت و عوامل حکومت: مانند قاسم‌بیگ حالتی از امیرزادگان ترک، قاضی محمد، قاضی عطاءالله و مولانا علی نیازی، از حاضران در مجالس شاه تهماسب؛ خواجه محمدشریف هجری و میر محمدیوسف صدر، از وزرای صفویه و.... ب) صاحبان مشاغل غیردرباری و مردمی: مانند قاضی عبدالله که زراعت می‌کرده و مولانا فهمی و مولانا ناطفی که بارزگانی پیشه گرفته بودند و...


دوم اینکه، در این بخش اشاره به سبک و تتبعات ادبی و نقد و نظر یا جانب‌داری از شعر برخی سرایندگان شده است. در این باره، تقی‌الدین، جز کاربرد واژگان و اصطلاحات عمومی با رنگ ‌و بوی نقد ادبی در معرفی قریحۀ سخنوران، در لابه‌لای نوشته‌های خویش، گریزی هم به اسلوب ویژه شاعری بعضی از آن‌ها می‌زند و گاه، سخت و کوتاه به داوری سروده‌هایشان می‌نشیند<ref>ر.ک: موسوی، مرتضی، مساح، رضوان، اصل ری و استرآباد، ص19-18</ref>ویرایش این اصل بر مبنای نسخۀ کتابخانه عبدالعلی ادیب برومند و با مقابلۀ نسخه‌های دیگر انجام شده است.<ref>ر.ک: همان، ص22</ref>
دوم اینکه، در این بخش اشاره به سبک و تتبعات ادبی و نقد و نظر یا جانب‌داری از شعر برخی سرایندگان شده است. در این باره، تقی‌الدین، جز کاربرد واژگان و اصطلاحات عمومی با رنگ ‌و بوی نقد ادبی در معرفی قریحۀ سخنوران، در لابه‌لای نوشته‌های خویش، گریزی هم به اسلوب ویژه شاعری بعضی از آن‌ها می‌زند و گاه، سخت و کوتاه به داوری سروده‌هایشان می‌نشیند<ref>ر.ک: موسوی، مرتضی، مساح، رضوان، اصل ری و استرآباد، ص19-18</ref>ویرایش این اصل بر مبنای نسخۀ کتابخانه عبدالعلی ادیب برومند و با مقابلۀ نسخه‌های دیگر انجام شده است.<ref>ر.ک: همان، ص22</ref>
خط ۱۴۱: خط ۱۴۱:
==وابسته‌ها==
==وابسته‌ها==
{{وابسته‌ها}}
{{وابسته‌ها}}
[[خلاصة الأشعار و زبدة الأفکار (بخش ری و استرآباد و نواحی آن بلاد)]]


[[رده:کتاب‌شناسی]]
[[رده:کتاب‌شناسی]]
خط ۱۵۲: خط ۱۵۳:
[[رده:زبانها و ادبیات ایرانی]]
[[رده:زبانها و ادبیات ایرانی]]


[[رده:مقاله نوشته شده در تاریخ دی 1401 توسط سید حمید رضا حسینی هاشمی]]
[[رده:مقاله نوشته شده در تاریخ دی 1401 توسط سید حمیدرضا حسینی هاشمی]]