جغرافیای تاریخی سرزمین‌های اسلامی خلافت شرقی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ')
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۴۰ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
<div class='wikiInfo'>
{{جعبه اطلاعات کتاب
[[پرونده:NUR10097J1.jpg|بندانگشتی|جغرافیای تاریخی سرزمین های اسلامی خلافت شرقی]]
| تصویر =NUR10097J1.jpg
{| class="wikitable aboutBookTable" style="text-align:Right"
| عنوان =جغرافیای تاریخی سرزمین‌های اسلامی خلافت شرقی
|+ |
| عنوان‌های دیگر =
|-
| پدیدآوران =  
! نام کتاب!! data-type='bookName'|جغرافیای تاریخی سرزمین های اسلامی خلافت شرقی
[[عرفان، محمود]] (مترجم)
|-
|نام های دیگر کتاب
|data-type='otherBookNames'|
|-
|پدیدآورندگان
|data-type='authors'|[[عرفان، محمود]] (مترجم)


[[لسترینج، گای]] (نويسنده)
[[لسترینج، گای]] (نویسنده)
|-
| زبان =فارسی
|زبان  
| کد کنگره =‏DS‎‏ ‎‏44‎‏/‎‏9‎‏ ‎‏/‎‏ل‎‏5‎‏ج‎‏7
|data-type='language'|فارسی
| موضوع =
|-
آسیای صغیر - جغرافیای تاریخی
|کد کنگره  
|data-type='congeressCode' style='direction:ltr'|‏DS‎‏ ‎‏44‎‏/‎‏9‎‏ ‎‏/‎‏ل‎‏5‎‏ج‎‏7
|-
|موضوع  
|data-type='subject'|آسیای صغیر - جغرافیای تاریخی


آسیای مرکزی - جغرافیای تاریخی
آسیای مرکزی - جغرافیای تاریخی
خط ۲۸: خط ۱۷:


بین النهرین - جغرافیای تاریخی
بین النهرین - جغرافیای تاریخی
|-
| ناشر =
|ناشر  
شرکت انتشارات علمی و فرهنگی
|data-type='publisher'|شرکت انتشارات علمی و فرهنگی
| مکان نشر =تهران - ایران
|-
| سال نشر = 1383 ش  
|مکان نشر  
|data-type='publishPlace'|تهران - ایران
|-
|سال نشر  
|data-type='publishYear'| 1383 هـ.ش  
|-class='articleCode'
|کد اتوماسیون
|data-type='automationCode'|AUTOMATIONCODE10097AUTOMATIONCODE
|}
</div>


| کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE10097AUTOMATIONCODE
| چاپ =6
| شابک =964-445-105-8
| تعداد جلد =1
| کتابخانۀ دیجیتال نور =10097
| کتابخوان همراه نور =10097
| کد پدیدآور =
| پس از =
| پیش از =
}}


== معرفى اجمالى ==
'''جغرافياى تاريخى سرزمين‌هاى خلافت شرقى''' اثر [[لسترینج، گای|گاى لسترپنج]] كه به اهتمام آقاى [[عرفان، محمود|محمود عرفان]] صورت گرفته است. توصيف جغرافياى تاريخى مناطق شرقى خلافت اسلامى، شامل بين النهرين و ايران و آسياى مركزى به استثناى عربستان و دو شهر مقدس مكه و مدينه، از زمان فتوحات مسلمين تا ايام تيمور است,


 
این کتاب ترجمه‌اى از كتاب (erahpilac nretsat eht fo dnal eht) است.
'''جغرافياى تاريخى سرزمين‌هاى خلافت شرقى''' ترجمه‌اى است از كتاب)erahpilac nretsat eht fo dnal eht(اثر [[لسترینج، گای|گاى لسترپنج]] كه به اهتمام آقاى [[عرفان، محمود|محمود عرفان]] صورت گرفته است.


جغرافياى تاريخى؛ شامل بازسازى گذشته، به شيوه بررسى سلسله وقايع در يك زمان يا ارزيابى آنها با توجّه به تحوّلات تاريخى گذشته است(از كتاب جغرافياى تاريخى كشورهاى اسلامى دكتر قرجانلو) و منظور(مقصود) از خلافت شرقى، به خلافت خلفاى راشدين، اموى و عباسى است كه مركز دستگاه آنها شرق زمين (عربستان، عراق و شام) بود و چون يكى از افراد خاندان اموى از شام به اسپانيا رفت، خلافتى ترتيب داد و تا چندين سال اولاد او به نام خلفاى اسلامى فرمانروايى داشتند و جنگ كردند، خلافت آنها را خلافت غربى ناميدند.
جغرافياى تاريخى؛ شامل بازسازى گذشته، به شيوه بررسى سلسله وقايع در يك زمان يا ارزيابى آنها با توجّه به تحوّلات تاريخى گذشته است(از كتاب جغرافياى تاريخى كشورهاى اسلامى دكتر قرجانلو) و منظور(مقصود) از خلافت شرقى، به خلافت خلفاى راشدين، اموى و عباسى است كه مركز دستگاه آنها شرق زمين (عربستان، عراق و شام) بود و چون يكى از افراد خاندان اموى از شام به اسپانيا رفت، خلافتى ترتيب داد و تا چندين سال اولاد او به نام خلفاى اسلامى فرمانروايى داشتند و جنگ كردند، خلافت آنها را خلافت غربى ناميدند.
خط ۵۶: خط ۴۴:


== ساختار ==
== ساختار ==
اثر فوق داراى دو مقدّمه (مؤلف و مترجم)، فهرست اسامى جغرافى‌نويسان مسلمان و 34 فصل مى‌باشد.
اثر فوق داراى دو مقدّمه (مؤلف و مترجم)، فهرست اسامى جغرافى‌نويسان مسلمان و 34 فصل مى‌باشد.


خط ۶۷: خط ۵۳:


== گزارش محتوا==
== گزارش محتوا==
در فصل اوّل(ديباچه) دو مطلب آورده شد؛ يكى پس از وفات پيامبر اسلام(ص)، اعراب براى انتشار و تعاليم اسلامى با دولت ساسانى وارد جنگ و آن را برانداختند. كشور پادشاهان ساسانى از بين‌النهرين و ايران تشكيل مى‌شد. اين سرزمين پهناور از طرف خاور محدود مى‌گرديد و به صحراى مركزى و كوه‌هاى افغانستان و از طرف باختر به امپراتورى روم شرقى اجمالا تمام نواحى پهناورى كه مملكت ساسانيان را پيش از ظهور اسلام تشكيل مى‌داد. اسما در اطلاعات، خلفاى عباسى باقى ماند، خلفاى عباسى كه يك قرن و اندى بعد از وفات پيامبر گرامى اسلام با برداشتن خلفاى اموى بر سر كار آمدند، پايتخت دولت را از شام به عراق انتقال دادند و اين پايتخت مركز شرقى دولت اسلامى گرديد كه در فصل اول به طور مختصر از آن سرزمين پهناور كه به چندين قطعه تقسيم گرديده بود، ذكر و در فصول بعدى به طور تفصيل بيان خواهد شد، آمده است.
در فصل اوّل(ديباچه) دو مطلب آورده شد؛ يكى پس از وفات پيامبر اسلام(ص)، اعراب براى انتشار و تعاليم اسلامى با دولت ساسانى وارد جنگ و آن را برانداختند. كشور پادشاهان ساسانى از بين‌النهرين و ايران تشكيل مى‌شد. اين سرزمين پهناور از طرف خاور محدود مى‌گرديد و به صحراى مركزى و كوه‌هاى افغانستان و از طرف باختر به امپراتورى روم شرقى اجمالا تمام نواحى پهناورى كه مملكت ساسانيان را پيش از ظهور اسلام تشكيل مى‌داد. اسما در اطلاعات، خلفاى عباسى باقى ماند، خلفاى عباسى كه يك قرن و اندى بعد از وفات پيامبر گرامى اسلام با برداشتن خلفاى اموى بر سر كار آمدند، پايتخت دولت را از شام به عراق انتقال دادند و اين پايتخت مركز شرقى دولت اسلامى گرديد كه در فصل اول به طور مختصر از آن سرزمين پهناور كه به چندين قطعه تقسيم گرديده بود، ذكر و در فصول بعدى به طور تفصيل بيان خواهد شد، آمده است.


مطلب دوم، در اين خصوص معرفى منابع اين كتاب است كه گفته‌ها و نوشته‌اى آنها را در فصول اين اثر آورده كه قديمى‌ترين نويسندگان آن در اواسط قرن سوم مى‌زيسته‌اند و آنها ابن خرداد به، قدامه، يعقوبى و ابن‌رسته هستند كه كتب آنها به شكل مسالك است. كتب سالك كتاب‌هايى هستند كه در خصوص راه‌ها، فاصله‌ها و مسافت‌هاى شهر و منزلگاه‌ها است و شخص بعدى ابن سرابيون مى‌باشد. جغرافى‌نويسى منظم از آغاز قرن چهارم با نام افرادى؛ همانند [[اصطخری، ابراهیم بن محمد|اصطخرى]]، [[ابن حوقل، محمد بن حوقل|ابن حوقل]] و مقدسى ظهور مى‌يابند. قرن پنجم و ششم به دو كتاب از دو نفر مسافر مكه و دو نفر جهانگرد معروف، ناصر خسرو فارسى، [[ابن جبیر، محمد بن احمد|ابن جبير]] عرب اسپانيايى و [[ادریسی، محمد بن محمد|ادريسى]] مى‌رسيم. قرن هفتم كه در آن حمله مغول و سقوط خلافت عباسيان به وقوع پيوسته با كتاب [[معجم البلدان]]، [[یاقوت حموی، یاقوت بن عبدالله|ياقوت حموى]] روبرو هستيم. از مؤلفان همزمان ياقوت،قزوينى است كه يادداشت‌هاى خود را در كتابى كه شامل دو قسمت است، جمع‌آورى كرده است. از نيمه اول قرن هشتم كتاب جغرافياى ابوالفدا و از نيمه دوم آن سفرنامه ابن‌بطوطه در دسترس ما مى‌باشد. معاصر ابن‌بطوطه، حمداللّه مستوفى است كه يادداشت‌هاى او به زبان فارسى و در شرح مملكت ايلخانان مى‌باشد و كتاب ديگر او در تاريخ موسوم به تاريخ گزيده است. در طليعه زمان امير تيمور گوركانى با كتاب جغرافياى حافظ ابرو، كتاب تاريخى شرف‌الدين، كتاب تاريخ الترك و المغول ابوالنازى اميرخوارزم و جغرافياى جهان، موسوم به جهان‌نما تألیف حاج خليفه در دسترس ما مى‌باشد.
مطلب دوم، در اين خصوص معرفى منابع اين كتاب است كه گفته‌ها و نوشته‌اى آنها را در فصول اين اثر آورده كه قديمى‌ترين نويسندگان آن در اواسط قرن سوم مى‌زيسته‌اند و آنها ابن خرداد به، قدامه، يعقوبى و ابن‌ رسته هستند كه كتب آنها به شكل مسالك است. كتب سالك كتاب‌هايى هستند كه در خصوص راه‌ها، فاصله‌ها و مسافت‌هاى شهر و منزلگاه‌ها است و شخص بعدى ابن سرابيون مى‌باشد. جغرافى‌نويسى منظم از آغاز قرن چهارم با نام افرادى؛ همانند [[اصطخری، ابراهیم بن محمد|اصطخرى]]، [[ابن حوقل، محمد بن حوقل|ابن حوقل]] و مقدسى ظهور مى‌يابند. قرن پنجم و ششم به دو كتاب از دو نفر مسافر مكه و دو نفر جهانگرد معروف، ناصر خسرو فارسى، [[ابن جبیر، محمد بن احمد|ابن جبير]] عرب اسپانيايى و [[ادریسی، محمد بن محمد|ادريسى]] مى‌رسيم. قرن هفتم كه در آن حمله مغول و سقوط خلافت عباسيان به وقوع پيوسته با كتاب [[معجم البلدان]]، [[یاقوت حموی، یاقوت بن عبدالله|ياقوت حموى]] روبرو هستيم. از مؤلفان همزمان ياقوت، قزوينى است كه يادداشت‌هاى خود را در كتابى كه شامل دو قسمت است، جمع‌آورى كرده است. از نيمه اول قرن هشتم كتاب جغرافياى ابوالفدا و از نيمه دوم آن سفرنامه [[ابن بطوطه، محمد بن عبدالله|ابن‌ بطوطه]] در دسترس ما مى‌باشد. معاصر [[ابن بطوطه، محمد بن عبدالله|ابن‌ بطوطه]]، حمداللّه مستوفى است كه يادداشت‌هاى او به زبان فارسى و در شرح مملكت ايلخانان مى‌باشد و كتاب ديگر او در تاريخ موسوم به تاريخ گزيده است. در طليعه زمان امير تيمور گوركانى با كتاب جغرافياى حافظ ابرو، كتاب تاريخى شرف‌الدين، كتاب تاريخ الترك و المغول ابوالنازى اميرخوارزم و جغرافياى جهان، موسوم به جهان‌نما تألیف حاج خليفه در دسترس ما مى‌باشد.


از كتاب‌هاى ديگرى كه به آنها رجوع كرده، [[فتوح البلدان]] [[بلاذری، احمد بن یحیی|بلاذرى]]، تجارب الامم [[مسکویه، احمد بن محمد|ابن مسكويه]]، تاريخ حمزه اصفهانى، [[تاريخ الطبري، تاريخ الأمم و الملوك|تاريخ طبرى]]، تاريخ ابن‌اثير، تاريخ الفخرى، تاريخ ابن‌خلدون و كتاب رجال [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن خلكان]](وفيات الاعيان) كه همه عربى هستند، براى تكميل مطالب و موضوعات مورد استفاده قرار گرفته‌اند و از كتب زبان فارسى، مى‌توان روضةالصفا ميرخوند و ديگر حبيب‌السير خوندمير نواده ميرخوند و كتاب تاريخى ابن بى‌بى و ابن ابراهيم را، نام برد كه اطلاعات جغرافيايى پر ارزشى در خصوص بلاد ايران و فرمانروايى سلجوقيان در آسياى صغير و کرمان در اختيار ما مى‌گذارند.
از كتاب‌هاى ديگرى كه به آنها رجوع كرده، [[فتوح البلدان]] [[بلاذری، احمد بن یحیی|بلاذرى]]، تجارب الامم [[مسکویه، احمد بن محمد|ابن مسكويه]]، تاريخ [[حمزه اصفهانی، حمزه بن حسن|حمزه اصفهانى]]، [[تاريخ الطبري، تاريخ الأمم و الملوك|تاريخ طبرى]]، تاريخ ابن‌ اثير، تاريخ الفخرى، تاريخ ابن‌ خلدون و كتاب رجال [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن خلكان]](وفيات الاعيان) كه همه عربى هستند، براى تكميل مطالب و موضوعات مورد استفاده قرار گرفته‌اند و از كتب زبان فارسى، مى‌توان روضةالصفا ميرخوند و ديگر حبيب‌السير خوندمير نواده ميرخوند و كتاب تاريخى ابن بى‌بى و ابن ابراهیم را، نام برد كه اطلاعات جغرافيايى پر ارزشى در خصوص بلاد ايران و فرمانروايى سلجوقيان در آسياى صغير و کرمان در اختيار ما مى‌گذارند.


قبل از ورود در گزارش محتواى فصول بعدى كه در مورد معرفى مختصر بلاد، ايالت و سرزمين‌ها مى‌باشد، كتاب در هر فصل به ارائه اطلاعات جامع و فراگير در مورد شهرها، سرزمين‌ها و مردمان؛ از جمله تاريخچۀ شهرها، اوضاع اقتصادى و تجارت، زراعت و كشاورزى، استفاده از آب و مسئله قنوات و جاده‌ها، متراج و تفصيل راه‌هاى كارون‌رو، معرفى فرمانروايان و حاكمان سرزمين‌ها، خصوصيّات جمعيّتى و مذهبى و نژادى، اخلاق و عادات مردم، بيان مسافت و فواصل ميان سرزمين‌ها، شهر و كشورها و مناطق گوناگون، ذكر ميزان درآمد دارايى شهرها و مناطق مختلف، بيان مقدار خراج و ماليات، نام‌هاى مختلف شهرها، شيوه ساخت بناهاى شهرى و مصالحى كه استفاده مى‌شده، ذكر خورد و خوراك، آشاميدنى‌ها، پوشاك مردم شهرها و مناطق گوناگون.
قبل از ورود در گزارش محتواى فصول بعدى كه در مورد معرفى مختصر بلاد، ايالت و سرزمين‌ها مى‌باشد، كتاب در هر فصل به ارائه اطلاعات جامع و فراگير در مورد شهرها، سرزمين‌ها و مردمان؛ از جمله تاريخچۀ شهرها، اوضاع اقتصادى و تجارت، زراعت و كشاورزى، استفاده از آب و مسئله قنوات و جاده‌ها، متراج و تفصيل راه‌هاى كارون‌رو، معرفى فرمانروايان و حاكمان سرزمين‌ها، خصوصيّات جمعيّتى و مذهبى و نژادى، اخلاق و عادات مردم، بيان مسافت و فواصل ميان سرزمين‌ها، شهر و كشورها و مناطق گوناگون، ذكر ميزان درآمد دارایى شهرها و مناطق مختلف، بيان مقدار خراج و ماليات، نام‌هاى مختلف شهرها، شيوه ساخت بناهاى شهرى و مصالحى كه استفاده مى‌شده، ذكر خورد و خوراك، آشاميدنى‌ها، پوشاك مردم شهرها و مناطق گوناگون.


عراق  
عراق  


نسل دوم، به جغرافياى تاريخى بين‌النهرين اختصاص يافته، ناحيه رسوبى پهناورى كه در كشور عراق قرار دارد و نواحى بين دو رود دجله و فرات را شامل مى‌باشد. و عرب‌هاى مسلمان، بين‌النهرين را به دو ناحيه سفلى و عليا تقسيم مى‌كردند.ناحيه سفلى شامل سرزمينى مى‌شد، داراى خاك رسوبى حاصل‌خيز كه در زمان قديم به بابل معروف بود. بين‌النهرين سفلى را عراق مى‌ناميدند. در زمان صاحبان، بغداد بزرگترين شهر عراق بود. مسلمانان قرن اوّل پس از فتح عراق به ساختن سه نهر بزرگ به نام واسط، كوفه و بصره دست زدند. اولين نهر بزرگى كه از فرات جدا گرديده و به دجله مى‌ريخت، نهر عيسى بود(يكى از امراى عباسى) كه در سال 145 هجرى منصور خليه عباسى بالاى مصب آن، در دجله شهر مدور را ساخت شهر مذكور اساس و هسته شهر بغداد شد. اين شهر چهار دروازه به نام دروازه بصره، دروازه كوفه، دروازه شام و دروازه خراسان است كه اين فصل به طور مفصّل به توصيف اين شهر كه به منزله قلب دولت عباسيان بود مى‌پردازد.
نسل دوم، به جغرافياى تاريخى بين‌النهرين اختصاص يافته، ناحيه رسوبى پهناورى كه در كشور عراق قرار دارد و نواحى بين دو رود دجله و فرات را شامل مى‌باشد. و عرب‌هاى مسلمان، بين‌النهرين را به دو ناحيه سفلى و عليا تقسيم می‌كردند.ناحيه سفلى شامل سرزمينى مى‌شد، داراى خاک رسوبى حاصل‌خيز كه در زمان قديم به بابل معروف بود. بين‌النهرين سفلى را عراق مى‌ناميدند. در زمان صاحبان، بغداد بزرگترين شهر عراق بود. مسلمانان قرن اوّل پس از فتح عراق به ساختن سه نهر بزرگ به نام واسط، كوفه و بصره دست زدند. اولين نهر بزرگى كه از فرات جدا گرديده و به دجله مى‌ريخت، نهر عيسى بود(يكى از امراى عباسى) كه در سال 145 هجرى منصور خليه عباسى بالاى مصب آن، در دجله شهر مدور را ساخت شهر مذكور اساس و هسته شهر بغداد شد. اين شهر چهار دروازه به نام دروازه بصره، دروازه كوفه، دروازه شام و دروازه خراسان است كه اين فصل به طور مفصّل به توصيف اين شهر كه به منزله قلب دولت عباسيان بود مى‌پردازد.


فصل سوم، به واسط(شهر ميانى) مى‌پردازد. آن را واسط ناميده‌اند به دليل اينكه وسط كوفه و بصره و اهواز است و با هر كدام پنجاه فرسخ فاصله دارد. شهر واسط را حجاج در زمان خليفه اموى عبدالملك به سال 84 هجرى ساخت. دجله از زير واسط به پنج نهر بزرگ كه قابل كشتى‌رانى بودند، منشعب مى‌گرديد و سپس به بطانح مى‌ريخت. بطانح به معنى باتلاق است. بعد از توصيف واسط و نهرهاى آن به توصيف بصره و كوفه پرداخت مى‌شود. بصره در زمان خلافت عمر بن خطاب به سال 17 هجرى ساخت شد و زمين‌هاى آن ميان قبايل عربى كه پس از انقراض سلطنت ساسانيان به آنجا مهاجرت كردند، تقسيم شد.
فصل سوم، به واسط(شهر ميانى) مى‌پردازد. آن را واسط ناميده‌اند به دليل اينكه وسط كوفه و بصره و اهواز است و با هر كدام پنجاه فرسخ فاصله دارد. شهر واسط را حجاج در زمان خليفه اموى عبدالملك به سال 84 هجرى ساخت. دجله از زير واسط به پنج نهر بزرگ كه قابل كشتى‌رانى بودند، منشعب مى‌گرديد و سپس به بطانح مى‌ريخت. بطانح به معنى باتلاق است. بعد از توصيف واسط و نهرهاى آن به توصيف بصره و كوفه پرداخت مى‌شود. بصره در زمان خلافت عمر بن خطاب به سال 17 هجرى ساخت شد و زمين‌هاى آن ميان قبايل عربى كه پس از انقراض سلطنت ساسانيان به آنجا مهاجرت كردند، تقسيم شد.
خط ۸۷: خط ۷۱:
فصل چهارم، به توصيف شهرهاى سامرا، تكريت و نهر بزرگ شروان و شهر انبار مى‌پردازد. شهر سامرا كه هفت نفر از خلفاى عباسى بيش از نيم قرن (221 تا 279 هجرى) آن را پايتخت خويش قرار دارند و معتصم خليفه عباسى كه آن را پايتخت خود قرار داد، «سر من راى» ناميد.
فصل چهارم، به توصيف شهرهاى سامرا، تكريت و نهر بزرگ شروان و شهر انبار مى‌پردازد. شهر سامرا كه هفت نفر از خلفاى عباسى بيش از نيم قرن (221 تا 279 هجرى) آن را پايتخت خويش قرار دارند و معتصم خليفه عباسى كه آن را پايتخت خود قرار داد، «سر من راى» ناميد.


فصل پنجم، به توصيف شهر قصر ابن هبيره كه در قرن چهارم بزرگ‌ترين شهر بين بغداد و كوفه به شمار مى‌رفت، پرداخت مى‌شود. اين شهر تا آغاز قرن ششم اهميّت خاصى داشت و بغداد از آن حله كه در نزديكى آن بود، اهميّت پيدا كرد. سپس درباره شهر سوراء نهر بداة و ده‌كده‌هاى اطراف آن بحث مى‌شود و سپس بحث از شهر كوفه كه مقارن ساختن بصره (17 هجرى) در زمان خلافت عمر بنيان‌گذارى شد. جمعيت كوفه به سرعت زياد شد و در سال 36 هجرى [[علی بن ابی‎طالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]] آن را مقر خويش قرار داد و مدت چهار سال آن شهر پايتخت مسلمانان واقع گرديد و على(ع) در سال 40 هجرى در مسجد كوفه به قتل رسيد. نجف كه مدفن على بن ابى‌طالب(ع) در آنجاست، تقريبا در چهار ميلى باخترى خرابه‌هاى كوفه است و بعد از شهر كربلا مدفن حضرت امام حسين (ع) كه در هشت فرسخى شمال غربى كوفه واقع است، سخن به ميان مى‌آيد و در آخر از دروازه خراسان واقع در بغداد خاورى كه شاهزاده خراسان شروع مى‌شود و از ايران عبور مى‌كند و از طريق ماورالنهر تا مرزهاى چين امتداد دارد، صحبت مى‌شود.
فصل پنجم، به توصيف شهر قصر ابن هبيره كه در قرن چهارم بزرگ‌ترين شهر بين بغداد و كوفه به شمار مى‌رفت، پرداخت مى‌شود. اين شهر تا آغاز قرن ششم اهميّت خاصى داشت و بغداد از آن حله كه در نزدیکى آن بود، اهميّت پيدا كرد. سپس درباره شهر سوراء نهر بداة و ده‌كده‌هاى اطراف آن بحث مى‌شود و سپس بحث از شهر كوفه كه مقارن ساختن بصره (17 هجرى) در زمان خلافت عمر بنيان‌گذارى شد. جمعيت كوفه به سرعت زياد شد و در سال 36 هجرى [[علی بن ابی‎طالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]] آن را مقر خويش قرار داد و مدت چهار سال آن شهر پايتخت مسلمانان واقع گرديد و على(ع) در سال 40 هجرى در مسجد كوفه به قتل رسيد. نجف كه مدفن [[امام على(ع)|على بن ابى‌طالب(ع)]] در آنجاست، تقريبا در چهار ميلى باخترى خرابه‌هاى كوفه است و بعد از شهر كربلا مدفن حضرت امام حسین(ع) که در هشت فرسخى شمال غربى كوفه واقع است، سخن به ميان مى‌آيد و در آخر از دروازه خراسان واقع در بغداد خاورى كه شاهزاده خراسان شروع مى‌شود و از ايران عبور مى‌كند و از طريق ماورالنهر تا مرزهاى چين امتداد دارد، صحبت مى‌شود.


اين سه فصل مربوط به عراق و شهرهاى آن بود پايان مى‌يابد.
اين سه فصل مربوط به عراق و شهرهاى آن بود پايان مى‌يابد.
خط ۹۷: خط ۸۱:
فرات عليا  
فرات عليا  


شهرها و شهرستان‌هايى كه در امتداد سواحل فرات عليا، خاورى و باخترى(زيرا فرات دو سرچشمه داشت.) واقع بود، به طور كلى جزء بين‌النهرين شمالى محسوب مى‌گردد و غالبا در ايالت جزيره واقع مى‌شده، فرات خاورى كه بعضى روم يا  
شهرها و شهرستان‌هايى كه در امتداد سواحل فرات عليا، خاورى و باخترى(زيرا فرات دو سرچشمه داشت.) واقع بود، به طور كلى جزء بين‌النهرين شمالى محسوب مى‌گردد و غالباً  در ايالت جزيره واقع مى‌شده، فرات خاورى كه بعضى روم يا  


آسياى صغير  
آسياى صغير  


فصل نهم و دهم شامل آسياى صغير، جزيى از قلمرو روم شرقى يا بيزانس بود كه به دست مسلمانان افتاد. مسلمانان ممالك روم شرقى را به طور كلى بلاد روم مى‌گفتند؛ ولى رفته‌رفته اسم بلاد روم، اختصار يافت و كلمه روم به آن كشورهاى مسيحى كه به كشورهاى اسلامى مجاور و نزديك بودند اطلاق گرديد و از اين جهت كه اعراب سرزمين پهناور آسياى صغير را كه در اواخر قرن 5 هجرى، استيلاى سلاجقه بر آنجا بدست مسلمانان افتاد، روم ناميدند. حدود بلاد اسلامى و روم در زبان امويان و عباسيان و حتى تا يك قرن و نيم پيش از آن كه هجوم حكومت عباسيان را براندازد. از دو سلسله طوروس وآنتى طوروس تشكيل مى‌شد. اين مرزها را خطى طولانى از لشكرها و دژها تعيين و حمايت مى‌كرد. اين دژها كه مسلمانان عرب ثغور(جمع ثغر به معناى مرز) مى‌ناميدند، از «مليطه» در ساحل فرات بالا آغاز مى‌شد تا طرسوس نزديك ساحل مديترانه امتداد داشت كه در اين دو فصل تطورات و تحولات تاريخى و جغرافيايى هر ناحيه به تفصيل بيان مى‌شود.
فصل نهم و دهم شامل آسياى صغير، جزيى از قلمرو روم شرقى يا بيزانس بود كه به دست مسلمانان افتاد. مسلمانان ممالك روم شرقى را به طور كلى بلاد روم مى‌گفتند؛ ولى رفته‌رفته اسم بلاد روم، اختصار يافت و كلمه روم به آن كشورهاى مسيحى كه به كشورهاى اسلامى مجاور و نزدیک بودند اطلاق گرديد و از اين جهت كه اعراب سرزمين پهناور آسياى صغير را كه در اواخر قرن 5 هجرى، استيلاى سلاجقه بر آنجا بدست مسلمانان افتاد، روم ناميدند. حدود بلاد اسلامى و روم در زبان امويان و عباسيان و حتى تا يك قرن و نيم پيش از آن كه هجوم حكومت عباسيان را براندازد. از دو سلسله طوروس وآنتى طوروس تشكيل مى‌شد. اين مرزها را خطى طولانى از لشكرها و دژها تعيين و حمايت مى‌كرد. اين دژها كه مسلمانان عرب ثغور(جمع ثغر به معناى مرز) مى‌ناميدند، از «مليطه» در ساحل فرات بالا آغاز مى‌شد تا طرسوس نزدیک ساحل مديترانه امتداد داشت كه در اين دو فصل تطورات و تحولات تاريخى و جغرافيايى هر ناحيه به تفصيل بيان مى‌شود.


آذربايجان  
آذربايجان  


در مشرق جزيره (بين‌النهرين عليا) ايالت آذربايجان كه آتروپابن قديم باشد، واقع بود و از بالا به رود ارس و از پائين به سفيد رود كه هر دو به درياى خزر مى‌ريزد، محدود مى‌گرديد. مهمترين آثار طبيعى آن، درياچه بسيار شور اروميه است كه تبريز و مراغه نزديك آن واقع هستند و اردبيل شهر بزرگ ديگر آذربايجان درست خاور آن قرار دارد. در فصل يازدهم در مورد جغرافياى تاريخى آن به طور تفصيل سخن آمده است.
در مشرق جزيره (بين‌النهرين عليا) ايالت آذربايجان كه آتروپابن قديم باشد، واقع بود و از بالا به رود ارس و از پائين به سفيد رود كه هر دو به درياى خزر مى‌ريزد، محدود مى‌گرديد. مهمترين آثار طبيعى آن، درياچه بسيار شور اروميه است كه تبريز و مراغه نزدیک آن واقع هستند و اردبيل شهر بزرگ ديگر آذربايجان درست خاور آن قرار دارد. در فصل يازدهم در مورد جغرافياى تاريخى آن به طور تفصيل سخن آمده است.


گيلان و ايالات شمال باخترى  
گيلان و ايالات شمال باخترى  
خط ۱۲۹: خط ۱۱۳:
کرمان  
کرمان  


در مشرق فارس ايالت کرمان واقع گرديده و قسمت عمده‌اش از بلاد گرمسير است و در حدود يك چهارم آن كوهستانى است و محصول بلاد سردسير در آن جا به عمل مى‌آيد، زيرا قسمت اعظم خاك اين ايالت در كوير واقع شده و بين شهرهاى آن بيابان‌هاى بزرگ افتاده و آبادى‌هاى آن مثل آبادى‌هاى فارس به يكديگر متصل نيست. اين ايالت در قرن چهارم به پنج ولايت(كوره) تقسيم شده است. اوّل بردسير با ناحيه جنيص در شمال آن، دوم سيرجان در مرز فارس، سوم بم، چهارم نرماسير واقع در سمت خاور و حاشيه كوير و پنجم جيرفت مجاور سواحل بحر هرمز.
در مشرق فارس ايالت کرمان واقع گرديده و قسمت عمده‌اش از بلاد گرمسير است و در حدود يك چهارم آن كوهستانى است و محصول بلاد سردسير در آن جا به عمل مى‌آيد، زيرا قسمت اعظم خاک اين ايالت در كوير واقع شده و بين شهرهاى آن بيابان‌هاى بزرگ افتاده و آبادى‌هاى آن مثل آبادى‌هاى فارس به يكديگر متصل نيست. اين ايالت در قرن چهارم به پنج ولايت(كوره) تقسيم شده است. اوّل بردسير با ناحيه جنيص در شمال آن، دوم سيرجان در مرز فارس، سوم بم، چهارم نرماسير واقع در سمت خاور و حاشيه كوير و پنجم جيرفت مجاور سواحل بحر هرمز.


كوير لوت و مكران  
كوير لوت و مكران  
خط ۱۶۴: خط ۱۴۸:
مترجم محترم اين كتاب را يكى از كتب ارزشمند جغرافياى تاريخى كشورهاى اسلامى است، به شيوه امروزين و روان و قابل فهم برگردان نموده است.
مترجم محترم اين كتاب را يكى از كتب ارزشمند جغرافياى تاريخى كشورهاى اسلامى است، به شيوه امروزين و روان و قابل فهم برگردان نموده است.


در سراسر كتاب، ده نقشه به چشم مى‌خورد كه براى روشن شدن نقاط جغرافيايى قديم رسم شده است و در آخر كتاب ابياتى از شاهنامه فردوسى كه در آنها بعضى از اعلام جغرافيايى مذكور در اين كتاب گردآورى شده است و از كتاب مجهول المصنف حدود العالم نيز مواردى را كه مربوط به اعلام جغرافيايى متن اين كتاب بوده است، به ترتيب حروف الفباء آورده است. اين دو قسمت ضمايم خوانده شده است. قسمت سوم تعليقات خوانده شده كه زير اين عنوان به توضيح چند مورد و ثبت چندين فقره از حواشى متن كتاب كه متاسفانه در ترجمه از قلم افتاده است، اقدام مى‌شود.
در سراسر كتاب، ده نقشه به چشم مى‌خورد كه براى روشن شدن نقاط جغرافيايى قديم رسم شده است و در آخر كتاب ابياتى از شاهنامه فردوسى كه در آنها بعضى از اعلام جغرافيايى مذكور در اين كتاب گردآورى شده است و از كتاب مجهول المصنف حدود العالم نيز مواردى را كه مربوط به اعلام جغرافيايى متن اين كتاب بوده است، به ترتيب حروف الفباء آورده است. اين دو قسمت ضمايم خوانده شده است. قسمت سوم تعليقات خوانده شده كه زير اين عنوان به توضيح چند مورد و ثبت چندين فقره از حواشى متن كتاب كه متأسفانه در ترجمه از قلم افتاده است، اقدام مى‌شود.


ترجمه از روى چاپ دوم انگليسى آن كه در سال 1930 ميلادى مى‌باشد، صورت گرفته است.
ترجمه از روى چاپ دوم انگليسى آن كه در سال 1930 ميلادى مى‌باشد، صورت گرفته است.
خط ۱۷۷: خط ۱۶۱:




== وابسته‌ها ==
==وابسته‌ها==
{{وابسته‌ها}}
 
[[بلدان الخلافة الشرقية/ تعریب]]
[[بلدان الخلافة الشرقية/ تعریب]]
== پیوندها ==
 


[[رده:کتاب‌شناسی]]
[[رده:کتاب‌شناسی]]
[[رده: تاریخ (عمومی)]]
[[رده: تاریخ (عمومی)]]
[[رده: تاریخ آسیا]]
[[رده: تاریخ آسیا]]
[[رده:آثار خاورشناسان]]