ثامِسطیوس یا ثمسطیوس (Themistios)، شارح آثار ارسطو، فیلسوف، مدرس، خطیب و سیاستمدار یونان باستان است. بسیاری از شرح‎های او بر آثار ارسطو و مقالاتش به عربی، عبری و لاتین ترجمه شده است. فیلسوفان بزرگ اسلامی نیز از او و آرایش در کتاب‌هایشان یاد کرده‌اند. او تفسیر ویژه‌ای از عقل فعال دارد.

ثامسطیوس
نام ثامسطیوس
نام‎های دیگر ثامسطیوس

ت‍م‍ي‍س‍ت‍ي‍وس

Themistius

نام پدر ائوگنیوس
متولد 320م (احتمالاً در 317)
محل تولد پافلاگونیا در آسیای صغیر
رحلت 388م در قسطنطنیه
اساتید ائوگنیوس
برخی آثار ترجمه عربی شرح تیماطیوس بر آنیمای ارسطو
کد مؤلف AUTHORCODE22993AUTHORCODE

تولد و وفات

وی پیش از 320م (احتمالاً در 317) در سرزمین اجدادیش، پافلاگونیا در آسیای صغیر، به دنیا آمد. پدرش، ائوگنیوس، معلم فلسفه بود و بیشتر به آرای ارسطو می‌پرداخت. وی در 388م در قسطنطنیه درگذشت.[۱]

فعالیت‎های سیاسی و اجتماعی

در 355م از جانب امپراتور قسطنطین دوم به عضویت مجلس سنای قسطنطنیه و سپس به خدمت امپراتور در آمد و از سوی سنا چندین بار موظف به ابلاغ خطابه‌های تبریک و سپاس به حضور امپراتوران شد. گفته می‌شود در این سِمَت سفرهای رسمی متعددی و از جمله در 357م به رم، داشت.[۲]

امپراتور والنس او را به‌عنوان مربی فرزند خود برگماشت و امپراتور تئودوسیوس اول تربیت پسرش، آرکادیوس را به او سپرد. این امپراتوران هرچند مسیحی بودند، از مشاورت وی که بر آیین پیشینیان باقی بود، بهره می‌بردند. ثامسطیوس با امپراتور یولیان، معروف به یولیان مرتد، پیوندی نزدیک داشت. یولیان که پیرو مذهب مسیحی آریوس (آریانیسم) بود درصدد برآمد که برای ضربه زدن به متعصبان مسیحی به کمک ثامسطیوس، دین باستانی یونانیان را احیا کند اما ثامسطیوس با بهره گرفتن از نفوذ خود کوشید تا به‌جای دامن زدن به تفرقه‌ها، میان مسیحیان و غیر مسیحیان آشتی و مدارا برقرار کند و ازاین‌رو نزد مسیحیان محبوبیت و احترامی به‌مراتب افزون‎تر از لیبانیوس یافت که مدتی با او دوستی نزدیک و پرشوری داشت.[۳]

از میان آبای کلیسا، گرگوریوس نازیانزوسی با وی دوستی داشت و او را با عبارت سلطان بلاغت ستود. ثامسطیوس احتمالاً از 383 تا 384م به منصب بالای پیشوایی شهر و ریاست مجلس سنا رسید.[۴]

اطلاعات علمی

هرچند ثامسطیوس با آرای فیثاغورس، افلاطون، زنون اهل کیتیوم و اپیکور نیز آشنایی داشت. در جلسات درس پدرش در شهر قسطنطنیه حاضر می‌شد. خود او در 345م تدریس فلسفه را آغاز کرد؛ و تا 355م ریاست مدرسه‌ای را به عهده داشت. در 355م رسماً به سمت استاد فلسفه برگزیده شد. وی در تدریس دارای بیانی بلیغ بود و طالبان زیادی از راه‌های دور به قسطنطنیه می‌آمدند تا محضر درس او را دریابند.[۵]

برخی از آرا

ثامسطیوس به آرای ارسطو که به نظر وی با مشی مدارا سازگارتر از اندیشه‌های افلاطون و پیروان آکادمی بود، روی آورد، هرچند به آرای افلاطون هم بی‌اعتنا نبود. در فلسفه سیاست ویژگی‌هایی که او برای امپراتور برمی‌شمرد همان خصوصیات حکیم حاکم افلاطونی بود که به تعبیر او می‌بایست هم یک سقراط باشد و هم یک اسکندر.[۶] از جمله مباحث مهم و پر تأثیر ثامسطیوس، تفسیر او از عقل فعال در کتاب درباره نفس ارسطو است... از نظر ثامسطیوس عقل فعال، الهی نیست و هرچند صورتی مفارق از ماده است؛ اما «در» انسان، بلکه وجه ممیز اوست و عقل هیولانی نیز ازلی و مفارق است، اما عقل فعال بیش از عقل هیولانی مفارق از مادّه است. وی عقل بالملکه را شبیه به جوهر و مرکب از ماده و صورت قلمداد می‌کند. با اینکه عقل فعال در انسان است اما نظیر نوع که به زوال افرادش زایل نمی‌شود، همواره باقی است. عقل منفعل به عقل فعال منضم می‌شود و جنبه فناناپذیر طبیعت آدمی را می‌سازد[۷]

آثار

آثار ثامسطیوس را می‌توان به سه دسته تقسیم کرد.

1) خطابه‌ها؛ از میان 36 خطابه او 33 خطابه به زبان یونانی و سه خطابه با ترجمه سریانی در دست بوده که غالب آن‌ها مضمون سیاسی و اخلاقی داشته است.

2) رساله‌ای خطاب به امپراتور یولیان در تدبیر مملکت.

3) شرح‎های ممزوج؛ ثامسطیوس شرح‎های ممزوج متعددی بر آثار ارسطو نگاشت که از آن جمله است: شرح وی بر کتاب آنالوطیقا الاول (تحلیلات اولی) و آنالوطیقا الثانی (تحلیلات ثانی)، قاطیغوریاس (مقولات)، الكون و الفساد (درباره کون و فساد)، النفس (درباره نفس)، السماء و العالم (درباره آسمان) و مقاله دوازدهم کتاب الحروف (مابعدالطبیعه).[۸]

از دیگر آثار او می‌توان به درباره فضیلت، درباره نفس، درباره پیری (منسوب به او)، اعتبارالحُکْم و تعقُّبُ المواضع در تفسیر برخی قسمت‎های طوبیقای ارسطو، تفسیر کتاب‌های مقولات (قاطیغوریاس) و درباره حیوانات ارسطو، مقاله‌ای در رد آرای ماکسیموس اهل ازمیر (قرن چهارم میلادی) در بازگرداندن شکل دوم و سوم قیاس منطقی به شکل اول و... اشاره کرد.[۹] از میان شرح‎های وی، شروح بر تحلیلات ثانی، درباره نفس و درباره طبیعت به زبان یونانی باقی است. شروح بر کتاب درباره آسمان و مقاله لام (لامبدا) مابعدالطبیعه به زبان عبری موجود است که از عربی ترجمه شده‌اند. شرح بر کتاب طوبیقا به زبان یونانی تا زمان بوئتیوس موجود و مورد استفاده وی بوده، اما به دست ما نرسیده است. از شروح وی بر آثار افلاطون نیز چیزی باقی نمانده است. در میان این شروح، بدون تردید شرح وی بر کتاب درباره نفس ارسطو از بیشترین تأثیر برخوردار بوده است.[۱۰]

آثار ترجمه شده

  1. شرح ثامسطیوس بر آنالوطیقای اول ارسطو (به عبری موجود است)؛
  2. شرح آنالوطیقای ثانی ارسطو (به عربی و لاتینی)؛
  3. شرح السماء و العالم (ترجمه توسط یحیی بن عدیّ به عربی) ترجمه لاتینی و عبری هم دارد؛
  4. شرح کتاب درباره نفس ارسطو (ترجمه توسط اسحق بن حنین به عربی) ترجمه لاتینی هم دارد؛
  5. تفسیر ثامسطیوس بر مقاله لام کتاب الحروف (مابعدالطبیعه ارسطو) (ترجمه به عربی توسط شملی و ابوبشر و ترجمه دیگری توسط اسحق به حنین) ترجمه عبری و لاتینی هم دارد؛
  6. رساله ثامسطیوس به یولیان (ترجمه به لاتین)[۱۱]

آرای ثامسطیوس و فیلسوفان اسلامی

از میان آثار ترجمه شده ثامسطیوس به زبان عربی، ابونصر فارابی در مقاله فی اغراض مابعدالطبیعه، ابن‌ سینا در النجاه و بخصوص در شرحش بر مقاله لام مابعدالطبیعه ارسطو، شهرستانی در کتاب الملل و النحل و همچنین ابن رشد در تفسیر مابعدالطبیعه و تلخیص کتاب النفس و ملاصدرا در سفرهای اول و دوم الحكمة المتعالية في الأسفار العقلية الأربعة ذکری از نام و آرای او، به‌ویژه در تفسیر آثار ارسطو، به میان آورده‌اند.[۱۲]

پانویس

  1. دانشنامه جهان اسلام، ج9، ص34-35
  2. همان، ص35
  3. همان
  4. همان
  5. همان
  6. همان
  7. همان
  8. همان، ص36
  9. ر.ک: همان
  10. همان
  11. ر.ک: همان، ص36-37
  12. همان، ص37

منابع مقاله

محمدرضا بهشتی، دانشنامه جهان اسلام، زیر نظر غلامعلی حداد عادل، تهران، بنیاد دائرة‎المعارف اسلامی، 1375ش.

وابسته‌ها