تاریخ لرستان؛ روزگار پهلوی: از کودتای 1299 تا نهضت ملی شدن صنعت نفت: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'افسه‌گانه' به 'افسانه'
جز (جایگزینی متن - 'سانه' به 'سه‌گانه')
جز (جایگزینی متن - 'افسه‌گانه' به 'افسانه')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۴۳: خط ۴۳:
همچنان كه در جلد نخست به جاى تاريخ مردم، حاكمان قاجار لرستان موضوع فصل‌هاى كتاب هستند، جلد دوم، نيز با طرحى مشابه در حقيقت تاريخ حاكمان پهلوى در سرزمين ياد شده است. با اين حال در جلد دوم، به وضع مردم و قهرمانان آن‌ها، و نيز قضاوت‌هاى درون جامعه لرستان درباره دولت و نظاميان توجه بيشترى شده است. تا جايى كه بايد آن را به عنوان يك روايت درونى كامل پذيرفت و در كنار نوشته‌هاى رزم‌آرا، اميراحمدى، اسناد شاه بختى و ديگر گزارش‌هاى پراكنده مطبوعات در بازآفرينى و نقد تاريخ لرستان در روزگار پهلوى از آن استفاده نمود. اين نگرش و اختلاف شريف‌الدوله و اميراحمدى، همان گونه كه از زبان اميراحمدى جارى شده، در اثر معجزى نيز نقش بسته است و به خواننده تلقين مى‌شود. واقعيت اين است كه مسئله لرستان نه آن چنان پيچيده و شوم بود كه ادعا شده و نه آن‌هایى كه در لرستان مقاومت كردند و خواهان حفظ وضع موجود بودند، قهرمانان مردم‌دارى بودن كه امروزه قابل دفاع باشند. همچنان كه سركوبى چند آشوب‌گر و يا اعدام چند خان سودجو و نا آگاه به منافع ملى را نبايد، پيروزى چشم‌گيرى براى اميراحمدى و ارتش رضاخان دانست، اقدام ارتش را نيز نبايد گناهى بزرگ و نابخشودنى قلمداد كرد. در واقع نبايد تنها به وجه خونين و خشونت بار قضيه پرداخت و ديگر پى آمدهاى نيك و بد آن را از نظر دور داشت.
همچنان كه در جلد نخست به جاى تاريخ مردم، حاكمان قاجار لرستان موضوع فصل‌هاى كتاب هستند، جلد دوم، نيز با طرحى مشابه در حقيقت تاريخ حاكمان پهلوى در سرزمين ياد شده است. با اين حال در جلد دوم، به وضع مردم و قهرمانان آن‌ها، و نيز قضاوت‌هاى درون جامعه لرستان درباره دولت و نظاميان توجه بيشترى شده است. تا جايى كه بايد آن را به عنوان يك روايت درونى كامل پذيرفت و در كنار نوشته‌هاى رزم‌آرا، اميراحمدى، اسناد شاه بختى و ديگر گزارش‌هاى پراكنده مطبوعات در بازآفرينى و نقد تاريخ لرستان در روزگار پهلوى از آن استفاده نمود. اين نگرش و اختلاف شريف‌الدوله و اميراحمدى، همان گونه كه از زبان اميراحمدى جارى شده، در اثر معجزى نيز نقش بسته است و به خواننده تلقين مى‌شود. واقعيت اين است كه مسئله لرستان نه آن چنان پيچيده و شوم بود كه ادعا شده و نه آن‌هایى كه در لرستان مقاومت كردند و خواهان حفظ وضع موجود بودند، قهرمانان مردم‌دارى بودن كه امروزه قابل دفاع باشند. همچنان كه سركوبى چند آشوب‌گر و يا اعدام چند خان سودجو و نا آگاه به منافع ملى را نبايد، پيروزى چشم‌گيرى براى اميراحمدى و ارتش رضاخان دانست، اقدام ارتش را نيز نبايد گناهى بزرگ و نابخشودنى قلمداد كرد. در واقع نبايد تنها به وجه خونين و خشونت بار قضيه پرداخت و ديگر پى آمدهاى نيك و بد آن را از نظر دور داشت.


برجسته‌ترين سركرده لرها در روزگار مشروطه، نظرعلى‌خان امرايى بود كه كوركورانه و از روى احساس پيرو سالارالدوله شده بود و چون انگشترى در دستان او مى‌چرخيد. از اين رو بايد گفت وجود رابطه ميان سركردگان لر و انگليسى‌ها به دلايل بسيار افسه‌گانه‌اى ساخته اميراحمدى و دربار پهلوى بوده است. بزرگ‌نمايى خطر لرستان و قدرت افسه‌گانه‌اى لرها، تنها توجيهى براى خشونت ارتش در لرستان و درخشان جلوه دادن كارنامه ارتش جوان در برقرارى امنيت كشور بود. به گونه‌اى كه در كتاب حاضر اشاره شده است و در اسناد بر جاى مانده از روزگار پهلوى اول نيز مشاهده مى‌شود. قدرت افسه‌گانه‌اى لرها رويايى بيش نبود و بيشتر خوانين حاضر به همكارى با دولت بودند. تنها بيرانوندها همكارى خود را منوط به رسميت يافتن مالكيت‌شان بر املاك سيلاخور مى‌دانستند و به سبب پافشارى بر اين خواسته نيز تاوان سنگينى پرداختند. با اين حال در مركز، قدرت و خطر خوانين لر از سوى سردمداران ارتش جوان صد چندان وانمود و تبليغ مى‌شد. حتى گروه نظاميان مستقر در منطقه به فرماندهى اميراحمدى، سرسختانه در برابر مصلحت‌انديشى سیاسیون مقاومت می‌كردند، زيرا آن‌ها با فتح لرستان بهانه تبليغى ارزشمندى براى استقرار قدرت پهلوى به دست مى‌آورند. بنابراین بايد مسئله حضور انگليسى‌ها و نيز اختلاف نظرهاى اميراحمدى و شريف‌الدوله را با ديدى فراتر از اين نگريست.
برجسته‌ترين سركرده لرها در روزگار مشروطه، نظرعلى‌خان امرايى بود كه كوركورانه و از روى احساس پيرو سالارالدوله شده بود و چون انگشترى در دستان او مى‌چرخيد. از اين رو بايد گفت وجود رابطه ميان سركردگان لر و انگليسى‌ها به دلايل بسيار افسانه‌اى ساخته اميراحمدى و دربار پهلوى بوده است. بزرگ‌نمايى خطر لرستان و قدرت افسانه‌اى لرها، تنها توجيهى براى خشونت ارتش در لرستان و درخشان جلوه دادن كارنامه ارتش جوان در برقرارى امنيت كشور بود. به گونه‌اى كه در كتاب حاضر اشاره شده است و در اسناد بر جاى مانده از روزگار پهلوى اول نيز مشاهده مى‌شود. قدرت افسانه‌اى لرها رويايى بيش نبود و بيشتر خوانين حاضر به همكارى با دولت بودند. تنها بيرانوندها همكارى خود را منوط به رسميت يافتن مالكيت‌شان بر املاك سيلاخور مى‌دانستند و به سبب پافشارى بر اين خواسته نيز تاوان سنگينى پرداختند. با اين حال در مركز، قدرت و خطر خوانين لر از سوى سردمداران ارتش جوان صد چندان وانمود و تبليغ مى‌شد. حتى گروه نظاميان مستقر در منطقه به فرماندهى اميراحمدى، سرسختانه در برابر مصلحت‌انديشى سیاسیون مقاومت می‌كردند، زيرا آن‌ها با فتح لرستان بهانه تبليغى ارزشمندى براى استقرار قدرت پهلوى به دست مى‌آورند. بنابراین بايد مسئله حضور انگليسى‌ها و نيز اختلاف نظرهاى اميراحمدى و شريف‌الدوله را با ديدى فراتر از اين نگريست.


در كتاب معجزى به مهاجرت غير بوميان به خرم‌آباد اشاره شده، اين امر از جمله نقاط قوت اثر و نشان از تيزبينى نویسنده دارد. البته به اين قضيه بايد با ديدى ژرف‌تر نگريست، نه به عنوان يك مهاجرت ساده و معمول.
در كتاب معجزى به مهاجرت غير بوميان به خرم‌آباد اشاره شده، اين امر از جمله نقاط قوت اثر و نشان از تيزبينى نویسنده دارد. البته به اين قضيه بايد با ديدى ژرف‌تر نگريست، نه به عنوان يك مهاجرت ساده و معمول.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش