۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۸: | خط ۲۸: | ||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
کتاب دارای مقدمه، تمهید، محتوای مطالب در دو باب اصلی (باب اول در ده فصل و باب دوم در پنج فصل) و خاتمه است. نویسنده در انتهای کتاب، 91 اثر را بهعنوان منابع آن نام برده و ذکر کرده که منابع بیش از این است و مقام بحث از حصر آنها ضیق است.<ref>ر.ک: منابع کتاب، ص303</ref> برخی منابع کتاب پس از قرآن کریم و [[نهجالبلاغة (صبحی صالح)|نهجالبلاغه]] عبارتند از: المعجم المفهرس لألفاظ القرآن الكريم، [[الكافي (ط. دارالحديث)|كافي]] ثقة الإسلام [[کلینی، محمد بن یعقوب|شيخ كليني]]، [[من لايحضره الفقيه|من لا يحضره الفقيه]]، [[خصال شيخ صدوق|خصال]]، [[المقنع]] و [[الهداية (في الأصول و الفروع)|الهداية]] [[ابن بابویه، محمد بن علی|شيخ صدوق]]، [[تهذيب الأحكام|تهذيب]]، [[الاستبصار في ما اختلف من الأخبار|استبصار]]، [[المبسوط في أصول الفقه|مبسوط]]، [[الخلاف|خلاف]]، [[النهاية في مجرد الفقه و الفتاوی|النهاية في الفقه]] و [[العدة في أصول الفقه|عدة الأصول]] [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسی]]، مقدمه [[التبيان في تفسير القرآن|تفسير تبيان]] به قلم [[آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن|شيخ آقا بزرگ طهرانی]]، رجال | کتاب دارای مقدمه، تمهید، محتوای مطالب در دو باب اصلی (باب اول در ده فصل و باب دوم در پنج فصل) و خاتمه است. نویسنده در انتهای کتاب، 91 اثر را بهعنوان منابع آن نام برده و ذکر کرده که منابع بیش از این است و مقام بحث از حصر آنها ضیق است.<ref>ر.ک: منابع کتاب، ص303</ref> برخی منابع کتاب پس از قرآن کریم و [[نهجالبلاغة (صبحی صالح)|نهجالبلاغه]] عبارتند از: المعجم المفهرس لألفاظ القرآن الكريم، [[الكافي (ط. دارالحديث)|كافي]] ثقة الإسلام [[کلینی، محمد بن یعقوب|شيخ كليني]]، [[من لايحضره الفقيه|من لا يحضره الفقيه]]، [[خصال شيخ صدوق|خصال]]، [[المقنع]] و [[الهداية (في الأصول و الفروع)|الهداية]] [[ابن بابویه، محمد بن علی|شيخ صدوق]]، [[تهذيب الأحكام|تهذيب]]، [[الاستبصار في ما اختلف من الأخبار|استبصار]]، [[المبسوط في أصول الفقه|مبسوط]]، [[الخلاف|خلاف]]، [[النهاية في مجرد الفقه و الفتاوی|النهاية في الفقه]] و [[العدة في أصول الفقه|عدة الأصول]] [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسی]]، مقدمه [[التبيان في تفسير القرآن|تفسير تبيان]] به قلم [[آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن|شيخ آقا بزرگ طهرانی]]، [[اختيار معرفة الرجال (تصحیح مصطفوی)|رجال كشی]]، [[رجال النجاشي|رجال نجاشی]]، [[كامل الزيارات|كامل الزيارات شيخ ابن قولويه]]، [[فرحة الغري في تعيين قبر أميرالمؤمنين علي بن أبيطالب عليهالسلام في النجف|فرحة الغری سيد ابن طاووس]]، [[شرائع الإسلام في مسائل الحلال و الحرام (تحقیق بقال)|شرائع الإسلام]] و [[المختصر النافع في فقه الإمامية|المختصر النافع]] [[حلی، جعفر بن حسن|محقق حلی]]، سرائر [[ابن ادریس، محمد بن احمد|شيخ محمد بن إدريس حلی]]، [[تذكرة الفقهاء]]، [[قواعد الأحكام|قواعد]]، [[منتهی المطلب في تحقيق المذهب|منتهى المطلب]] و [[رجال العلامة الحلي|رجال]] [[حلی، حسن بن یوسف|علامه حلی]]، [[الرجال (حلی)|رجال ابن داود حلی]]، الغنية في الأصول [[ابن زهره، حمزه بن علی|سيد ابن زهرة حلبی]]، [[كنز الفوائد]] [[کراجکی، محمد بن علی|كراجكی]]، [[إيضاح الفوائد في شرح مشكلات القواعد|ايضاح '' الفوائد'' فخر المحققين ابن علامه حلی]] و... .<ref>ر.ک: همان، ص299-303</ref> | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
نویسنده در مقدمه پس از درود بر پیامبر اکرم(ص) و خاندان برگزیدهاش، مینویسد: این تحقیق، درباره دو علم فقه و اصول در حوزه علمیه نجف در طول دورانی که بر آن گذشته میباشد؛ یعنی از ابتدای تأسیسش به دست شیخ طوسی(ره) از حدود هزار سال پیش تا دوره جدید. این اثر را در پاسخ به درخواست کسانی نوشتم که نمیتوانستم به آنان پاسخ رد بدهم. در میان مطالب این اثر سعی کردهام این دو علم جلیل (فقه و اصول) و تطورشان در طی مراحلی که بر آنان گذشته را روشن سازم. امیدوارم توانسته باشم صورت واضحی از این امر را به نمایش بگذارم و بر زیادت فهم یا کشف برخی از خفایای این دو علم شریف، کمک کرده باشم.<ref>ر.ک: مقدمه کتاب، ص5</ref> | نویسنده در مقدمه پس از درود بر پیامبر اکرم(ص) و خاندان برگزیدهاش، مینویسد: این تحقیق، درباره دو علم فقه و اصول در حوزه علمیه نجف در طول دورانی که بر آن گذشته میباشد؛ یعنی از ابتدای تأسیسش به دست [[طوسی، محمد بن حسن|شیخ طوسی(ره)]] از حدود هزار سال پیش تا دوره جدید. این اثر را در پاسخ به درخواست کسانی نوشتم که نمیتوانستم به آنان پاسخ رد بدهم. در میان مطالب این اثر سعی کردهام این دو علم جلیل (فقه و اصول) و تطورشان در طی مراحلی که بر آنان گذشته را روشن سازم. امیدوارم توانسته باشم صورت واضحی از این امر را به نمایش بگذارم و بر زیادت فهم یا کشف برخی از خفایای این دو علم شریف، کمک کرده باشم.<ref>ر.ک: مقدمه کتاب، ص5</ref> | ||
نویسنده پیش از پرداختن به محتوای مطالب، دو مطلب درباره فضل علم و تاریخ حرکت علمی، مینویسد. او محتوای مطالب این کتاب را در دو باب اصلی مطرح میکند. باب اول در ده فصل و باب دوم در پنج فصل و خاتمه ارائه شده است. باب اول به بیان تاریخ تطور علم فقه در حوزه علمیه نجف میپردازد؛ او در این بخش، ابتدا در مقدمهای به بیان تاریخ تطور این علم میپردازد سپس در فصل اول به بحث از تأسیس آن از اوایل عصر رسالت و مدونات امیرالمؤمنین علی(ع) میپردازد. او کیفیت اخذ احکام شرعی در این دوره را توضیح میدهد و مدایحی که درباره برخی اصحاب پیامبر(ص) آمده را ذکر میکند. سپس به بحث از مشکلی که پس از پیامبر(ص) پدید آمد میپردازد. او در پایان این فصل، عواملی را که باعث وضع حدیث شدند را توضیح میدهد.<ref>ر.ک: متن کتاب، ص33-43</ref> در فصل دوم از وراثت ائمه هدی(ع) از پیامبر اکرم(ص) و جهادشان در نشر احکام بحث میشود، فضایل ابان بن تغلب ذکر میشود و آغاز تمییز فقه امامی از غیر آن مشخص میشود. در این فصل مدایح ائمه درباره برخی از اصحاب نیز بیان میگردد.<ref>ر.ک: همان، ص45-52</ref> فصل سوم، بیانگر استقلال ائمه(ع) و اصحابشان در فقه است. در این فصل سهم امام رضا(ع) در استحکام عقاید و عرضه کتابهای حدیث بر ائمه و تصحیحات آنان(ع) درباره کتابهای حدیثی صحبت میشود. همچنین از غیبت امام زمان(ع) که نقطه شروع مجامع فقهی و حدیثی بود بحث به میان میآید؛ در این بخش بیان میشود که ائمه در زمان غیبت صغری بر نوابشان اعتماد داشتند. مؤلفات شیخ صدوق و دو تهذیب شیخ طوسی در این بخش مطرح میگردد.<ref>ر.ک: همان، ص53-67</ref> در فصل چهارم دوره تفریع و نضج بیان میگردد. در این فصل ساحت عمانی و ابن جنید از طعنههایی که بر آنها میزدند مبرا دانسته میشود، اهمیت کتاب مبسوط بیان میگردد، آغاز فقه مقارن به دست شیخ طوسی (متوفی 460ق) و تلاشهای وی در تشیید فقه امامی مطرح میشود و بیان میگردد که شیخ طوسی حوزه علمیه نجف را تأسیس کرد.<ref>ر.ک: همان، ص68-79</ref> فصل پنجم بیانگر دوران رکود نسبی حرکت فکری نجف اشرف است؛ در این فصل اهم اسباب رکود علمی حوزه نجف مطرح میشود، سپس عوامل تطور فقه امامی و تأثیر ایجابی ابن ادریس در آن مطرح میگردد و ثمرات آن بیان میشود. همچنین عوامل نمو ذاتی در فقه امامی بررسی میشود.<ref>ر.ک: همان، ص80-90</ref> ششمین فصل این بخش به محوریت حله و تلاش برای نشاط علمی در آنجا اشاره دارد. در این بخش تأثیر ایجابی محقق حلی در فقه، تلاشهای علامه حلی در این راستا، اهمیت کتاب قواعد و شروح آن، و سهم شرح لمعه در تطور فقه بیان میگردد و شواهدی از وجود حرکت علمی در نجف در این دوران ارائه میشود.<ref>ر.ک: همان، ص90-100</ref> فصل هفتم به فتح فکری در ایران میپردازد در این فصل مشهورترین علمای اعلام مستقر در ایران مانند محقق ثانی معروف به محقق کرکی (متوفی 940ق)، شیخ حسین بن عبدالصمد حارثی (متوفی 984ق)، شیخ بهایی (متوفی 1031ق)، شیخ شوشتری (متوفی 1021ق)، مجلسی اول (متوفی 1070ق) و دوم (متوفی 1111ق)، فیض کاشانی (متوفی 1091ق)، محقق خوانساری (متوفی 1098ق) و صاحب وسائل (متوفی 1104ق)، معرفی میشوند و درباره کتاب وسائل و نواقص و مشخصاتش و همچنین کتاب کاشف اللثام بحث میشود.<ref>ر.ک: همان، ص101-114</ref> فصل هشتم درباره بازگشت نجف به قطبیت حرکت علمی شیعی است؛ در این فصل از مدارک مقدس اردبیلی (متوفی 993ق) و صاحب مدارک (متوفی 1009ق) و صاحب معالم (متوفی 1011ق) که شاگردان وی بودند و همچنین از دو کتاب مدارک و معالم، برخی از وجوه نشاط علمی حوزه نجف در این دوره، ظهور استرآبادی و اخباریگری و معرفی کتاب حدائق، صحبت میشود.<ref>ر.ک: همان، ص115-122</ref> نهمین فصل، مبیّن دور تکامل این حوزه است: در این فصل وحید بهبهانی (متوفی 1205ق) معرفی میشود و بیان میگردد که مهمترین کتابهای فقهی در این دوره عرضه شد، کشف | نویسنده پیش از پرداختن به محتوای مطالب، دو مطلب درباره فضل علم و تاریخ حرکت علمی، مینویسد. او محتوای مطالب این کتاب را در دو باب اصلی مطرح میکند. باب اول در ده فصل و باب دوم در پنج فصل و خاتمه ارائه شده است. باب اول به بیان تاریخ تطور علم فقه در حوزه علمیه نجف میپردازد؛ او در این بخش، ابتدا در مقدمهای به بیان تاریخ تطور این علم میپردازد سپس در فصل اول به بحث از تأسیس آن از اوایل عصر رسالت و مدونات [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین علی(ع)]] میپردازد. او کیفیت اخذ احکام شرعی در این دوره را توضیح میدهد و مدایحی که درباره برخی اصحاب پیامبر(ص) آمده را ذکر میکند. سپس به بحث از مشکلی که پس از پیامبر(ص) پدید آمد میپردازد. او در پایان این فصل، عواملی را که باعث وضع حدیث شدند را توضیح میدهد.<ref>ر.ک: متن کتاب، ص33-43</ref> در فصل دوم از وراثت ائمه هدی(ع) از پیامبر اکرم(ص) و جهادشان در نشر احکام بحث میشود، فضایل ابان بن تغلب ذکر میشود و آغاز تمییز فقه امامی از غیر آن مشخص میشود. در این فصل مدایح ائمه درباره برخی از اصحاب نیز بیان میگردد.<ref>ر.ک: همان، ص45-52</ref> فصل سوم، بیانگر استقلال ائمه(ع) و اصحابشان در فقه است. در این فصل سهم [[امام رضا(ع)]] در استحکام عقاید و عرضه کتابهای حدیث بر ائمه و تصحیحات آنان(ع) درباره کتابهای حدیثی صحبت میشود. همچنین از غیبت امام زمان(ع) که نقطه شروع مجامع فقهی و حدیثی بود بحث به میان میآید؛ در این بخش بیان میشود که ائمه در زمان غیبت صغری بر نوابشان اعتماد داشتند. مؤلفات شیخ صدوق و دو تهذیب شیخ طوسی در این بخش مطرح میگردد.<ref>ر.ک: همان، ص53-67</ref> در فصل چهارم دوره تفریع و نضج بیان میگردد. در این فصل ساحت عمانی و ابن جنید از طعنههایی که بر آنها میزدند مبرا دانسته میشود، اهمیت کتاب مبسوط بیان میگردد، آغاز فقه مقارن به دست [[طوسی، محمد بن حسن|شیخ طوسی]] (متوفی 460ق) و تلاشهای وی در تشیید فقه امامی مطرح میشود و بیان میگردد که [[طوسی، محمد بن حسن|شیخ طوسی]] حوزه علمیه نجف را تأسیس کرد.<ref>ر.ک: همان، ص68-79</ref> فصل پنجم بیانگر دوران رکود نسبی حرکت فکری نجف اشرف است؛ در این فصل اهم اسباب رکود علمی حوزه نجف مطرح میشود، سپس عوامل تطور فقه امامی و تأثیر ایجابی ابن ادریس در آن مطرح میگردد و ثمرات آن بیان میشود. همچنین عوامل نمو ذاتی در فقه امامی بررسی میشود.<ref>ر.ک: همان، ص80-90</ref> ششمین فصل این بخش به محوریت حله و تلاش برای نشاط علمی در آنجا اشاره دارد. در این بخش تأثیر ایجابی [[حلی، جعفر بن حسن|محقق حلی]] در فقه، تلاشهای علامه حلی در این راستا، اهمیت کتاب قواعد و شروح آن، و سهم شرح لمعه در تطور فقه بیان میگردد و شواهدی از وجود حرکت علمی در نجف در این دوران ارائه میشود.<ref>ر.ک: همان، ص90-100</ref> فصل هفتم به فتح فکری در ایران میپردازد در این فصل مشهورترین علمای اعلام مستقر در ایران مانند محقق ثانی معروف به محقق کرکی (متوفی 940ق)، شیخ حسین بن عبدالصمد حارثی (متوفی 984ق)، [[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شیخ بهایی]] (متوفی 1031ق)، [[شوشتری، محمدتقی|شیخ شوشتری]] (متوفی 1021ق)، [[مجلسی، محمدتقی|مجلسی اول]] (متوفی 1070ق) و [[مجلسی، محمدباقر|دوم]] (متوفی 1111ق)، فیض کاشانی (متوفی 1091ق)، [[محقق خوانساری، حسین بن محمد|محقق خوانساری]] (متوفی 1098ق) و [[حر عاملی، محمد بن حسن|صاحب وسائل]] (متوفی 1104ق)، معرفی میشوند و درباره کتاب وسائل و نواقص و مشخصاتش و همچنین کتاب کاشف اللثام بحث میشود.<ref>ر.ک: همان، ص101-114</ref> فصل هشتم درباره بازگشت نجف به قطبیت حرکت علمی شیعی است؛ در این فصل از مدارک مقدس اردبیلی (متوفی 993ق) و صاحب مدارک (متوفی 1009ق) و [[ابن شهید ثانی، حسن بن زینالدین|صاحب معالم]] (متوفی 1011ق) که شاگردان وی بودند و همچنین از دو کتاب [[مدارك الأحكام في شرح شرائع الإسلام|مدارک]] و معالم، برخی از وجوه نشاط علمی حوزه نجف در این دوره، ظهور استرآبادی و اخباریگری و معرفی کتاب حدائق، صحبت میشود.<ref>ر.ک: همان، ص115-122</ref> نهمین فصل، مبیّن دور تکامل این حوزه است: در این فصل [[وحید بهبهانی، محمدباقر|وحید بهبهانی]] (متوفی 1205ق) معرفی میشود و بیان میگردد که مهمترین کتابهای فقهی در این دوره عرضه شد، [[كشف الغطاء عن مبهمات الشريعة الغراء (طبع جدید)|کشف الغطاء]]، [[رياض المسائل في بيان الأحكام بالدلائل (ط - القدیمة)|ریاض المسائل]]، [[جواهر الكلام في شرح شرائع الإسلام|جواهر الکلام]]، [[المكاسب (طبع قدیم)|مکاسب]] و [[مستمسك العروة الوثقی|مستمسک عروة]] از این کتابها هستند. بحث از اهم مشخصات و ممیزات مستمک عروه، پایانبخش مطالب این فصل است.<ref>ر.ک: همان، ص123-133</ref> دهمین فصل، درباره علم فقه، مقدمات استنباط، کیفیت استفاده حکم از نصوص، تعریف اصول عملیه و... صحبت میکند و نمونههایی از استنباط و مثالهایی از برخی مباحث فقهی مشکل ارائه میدهد. همچنین در این فصل شواهدی بر شمول فقه نسبت به همه شئون زندگی، ارائه میگردد.<ref>ر.ک: همان، ص133-153</ref> | ||
دومین باب کتاب به مباحث اصول فقه میپردازد یعنی در آن از تاریخ و تطور این علم بحث میشود. این باب نیز با مقدمهای شروع میشود و در آن از نیاز به علم اصول و کم بودن نیاز به آن در عصرِ صدور بحث میشود و در ادامه بیان میگردد که چگونه احتیاج به این علم در طول تاریخ، پس از عصر صدور، رشد کرد و بیشتر و بیشتر شد. همچنین از ادواری که علم اصول پشت سر گذاشته سخن به میان آمده است.<ref>ر.ک: همان، ص157-166</ref> اولین فصل از این باب به دوره تأسیس این علم میپردازد؛ در این فصل از قواعد عامهای که از قرآن کریم استخراج شده، همچنین قواعد عامه مستخرج از طریق پیامبر(ص)، قواعد ثابت امام علی(ع)، سهم سایر ائمه در تکامل قواعد اصول فقه، بیان علاج اخبار متعارضه، ادلهای که از ائمه(ع) در ارتباط با اصول عملیه صادر شده است، تلاش امام رضا(ع) در شکلدهی قواعد اصولی، و مناقشه در این ادعا که شافعی مؤسس علم اصول بوده، بحث میشود.<ref>ر.ک: همان، ص167-181</ref> دومین فصل، بیانگر دوران نضج علم اصول است. در این فصل کتاب عدة الأصول شیخ طوسی تعریف میشود، همچنین از تبلور بحث اصولی به دست محقق حلی صحبت میشود و در پایان فصل، نگاهی به کتاب معالم انداخته میشود.<ref>ر.ک: همان، ص182-186</ref> فصل سوم، بیانگر جنبش اخباریگری است. در این فصل محدث استرآبادی (متوفی 1232ق) معرفی میشود. ریشههای اصلی جنبش اخباریگری و نحوه اجرای آن، معرفی میشود؛ در این فصل، ادعای اینکه اصول عامی المنشأ باشد مناقشه میشود و از تقسیم احادیث به چهار دسته مشهور صحبت به میان میآید. بحث تقلید از غیرمعصوم(ع) مطرح میگردد و از قصور عقل از ادراک احکام بحث میشود.<ref>ر.ک: همان، ص187-197</ref> در فصل پنجم از بخش دوم، اهم کتب اصولی متداول معرفی میشود؛ قوانين | دومین باب کتاب به مباحث اصول فقه میپردازد یعنی در آن از تاریخ و تطور این علم بحث میشود. این باب نیز با مقدمهای شروع میشود و در آن از نیاز به علم اصول و کم بودن نیاز به آن در عصرِ صدور بحث میشود و در ادامه بیان میگردد که چگونه احتیاج به این علم در طول تاریخ، پس از عصر صدور، رشد کرد و بیشتر و بیشتر شد. همچنین از ادواری که علم اصول پشت سر گذاشته سخن به میان آمده است.<ref>ر.ک: همان، ص157-166</ref> اولین فصل از این باب به دوره تأسیس این علم میپردازد؛ در این فصل از قواعد عامهای که از قرآن کریم استخراج شده، همچنین قواعد عامه مستخرج از طریق پیامبر(ص)، قواعد ثابت [[امام على(ع)|امام علی(ع)]]، سهم سایر ائمه در تکامل قواعد اصول فقه، بیان علاج اخبار متعارضه، ادلهای که از ائمه(ع) در ارتباط با اصول عملیه صادر شده است، تلاش [[امام رضا(ع)]] در شکلدهی قواعد اصولی، و مناقشه در این ادعا که شافعی مؤسس علم اصول بوده، بحث میشود.<ref>ر.ک: همان، ص167-181</ref> دومین فصل، بیانگر دوران نضج علم اصول است. در این فصل کتاب عدة الأصول [[طوسی، محمد بن حسن|شیخ طوسی]] تعریف میشود، همچنین از تبلور بحث اصولی به دست محقق حلی صحبت میشود و در پایان فصل، نگاهی به کتاب معالم انداخته میشود.<ref>ر.ک: همان، ص182-186</ref> فصل سوم، بیانگر جنبش اخباریگری است. در این فصل [[استرآبادی، محمدامین|محدث استرآبادی]] (متوفی 1232ق) معرفی میشود. ریشههای اصلی جنبش اخباریگری و نحوه اجرای آن، معرفی میشود؛ در این فصل، ادعای اینکه اصول عامی المنشأ باشد مناقشه میشود و از تقسیم احادیث به چهار دسته مشهور صحبت به میان میآید. بحث تقلید از غیرمعصوم(ع) مطرح میگردد و از قصور عقل از ادراک احکام بحث میشود.<ref>ر.ک: همان، ص187-197</ref> در فصل پنجم از بخش دوم، اهم کتب اصولی متداول معرفی میشود؛ [[قوانين الأصول (طبع قديم)|قوانين الأصول]]، حاشیه شیخ محمدتقی بر معالم، الفصول في الأصول، رسائل شیخ انصاری، مطارح الأنظار، كفاية الأصول، فوائد الأصول، أجود التقريرات، نهاية الأفكار، بدائع الأفكار، نهاية الدراية، حقائق الأصول، دراسات الاستاذ الخوئی، مصابيح الأصول، محاضرات في أصول الفقه، مصباح الأصول، منتهی الأصول، اصول فقه، الأصول العامه للفقه المقارن، بحوث في علم الأصول، حلقات في علم الأصول و المحكم في أصول الفقه از جمله این کتابها هستند.<ref>ر.ک: همان، ص204-224</ref> | ||
در خاتمه، نویسنده مباحث اصولی را طرح میکند او از مباحث مقدماتی و مباحث احکام تکلیفی و وضعی شروع به بیان مینماید. مباحث امرونهی و تقسیمات واجب و ... را بیان میکند، مباحث عام و خاص، اجزاء، اقتضای نهی بر فساد و امر به شئ به نهی از ضد خاصش، مباحث قطع و حجج و حجیت کتاب و سنت و سیره عقلا و... در این بخش مطرح میگردد.<ref>ر.ک: همان، ص227-281</ref> در خودِ بخش خاتمه، خاتمهای داریم که به بیان مباحث تعارض ادله میپردازد.<ref>ر.ک: همان، ص282-291</ref> سپس ملحقاتی به کتاب درباره کیفیت تدریس در نجف و... افزوده میگردد.<ref>ر.ک: همان، ص293-298</ref> | در خاتمه، نویسنده مباحث اصولی را طرح میکند او از مباحث مقدماتی و مباحث احکام تکلیفی و وضعی شروع به بیان مینماید. مباحث امرونهی و تقسیمات واجب و ... را بیان میکند، مباحث عام و خاص، اجزاء، اقتضای نهی بر فساد و امر به شئ به نهی از ضد خاصش، مباحث قطع و حجج و حجیت کتاب و سنت و سیره عقلا و... در این بخش مطرح میگردد.<ref>ر.ک: همان، ص227-281</ref> در خودِ بخش خاتمه، خاتمهای داریم که به بیان مباحث تعارض ادله میپردازد.<ref>ر.ک: همان، ص282-291</ref> سپس ملحقاتی به کتاب درباره کیفیت تدریس در نجف و... افزوده میگردد.<ref>ر.ک: همان، ص293-298</ref> |
ویرایش