تاج التراجم: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    جز (جایگزینی متن - 'بهصورت' به 'به‌صورت')
    جز (جایگزینی متن - '↵↵↵\{\{کاربردهای\sدیگر\|(.*)\s\(ابهام\sزدایی\)\}\}↵↵↵' به ' {{کاربردهای دیگر|$1 (ابهام زدایی)}} ')
     
    (۲۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
    خط ۱: خط ۱:
    <div class='wikiInfo'>
    {{جعبه اطلاعات کتاب
    [[پرونده:NUR11630J1.jpg|بندانگشتی|تاج التراجم]]
    | تصویر =NUR11630J1.jpg
    {| class="wikitable aboutBookTable" style="text-align:Right"
    | عنوان =تاج التراجم
    |+ |
    | پدیدآوران =  
    |-
    [[ابن قطلوبغا، قاسم بن قطلوبغا]] (نویسنده)
    ! نام کتاب!! data-type='bookName'|تاج التراجم
    |-
    |نام های دیگر کتاب
    |data-type='otherBookNames'|
    |-
    |پدیدآورندگان
    |data-type='authors'|[[ابن قطلوبغا، قاسم بن قطلوبغا ]] (نويسنده)
       
       
    [[يوسف، محمد خير]] (محقق)
    [[يوسف، محمد خير]] (محقق)


    |-
    | زبان =عربی
    |زبان  
    | کد کنگره =‏BP‎‏ ‎‏54‎‏/‎‏3‎‏ ‎‏/‎‏الف‎‏2‎‏ت‎‏2*
    |data-type='language'|عربي
    | موضوع =
    |-
    حنفيه - سرگذشت‌نامه
    |کد کنگره  
    |data-type='congeressCode' style='direction:ltr'|‏BP‎‏ ‎‏54‎‏/‎‏3‎‏ ‎‏/‎‏الف‎‏2‎‏ت‎‏2*
    |-
    |موضوع  
    |data-type='subject'|حنفيه - سرگذشت نامه


    فقيهان حنبلي - سرگذشت نامه
    فقيهان حنبلی - سرگذشت‌نامه


    مجتهدان و علما - سرگذشت نامه
    مجتهدان و علما - سرگذشت‌نامه
    |-
    | ناشر =
    |ناشر  
    دار القلم  
    |data-type='publisher'|دار القلم  
    | مکان نشر =سوريه - دمشق  
    |-
    | سال نشر = |مجلد1: 1992م , 1413ق ,  
    |مکان نشر  
    |data-type='publishPlace'|سوريه - دمشق  
    |-
    ||سال نشر  
    |ata-type='publishYear'|مجلد1: 1992م , 1413ق ,
    |-class='articleCode'


    |کد اتوماسیون  
    | کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE11630AUTOMATIONCODE
    |data-type='automationCode'|AUTOMATIONCODE11630AUTOMATIONCODE
    | چاپ =1
    |}
    | تعداد جلد =1
    </div>
    | کتابخانۀ دیجیتال نور =11630
    '''تاج التراجم'''، از آثار فقیه حنفى، زین‏الدین ابوالعدل قاسم بن قطلوبغا بن عبدالله مصرى (802-879ق) است که در آن، فقط شخصیت‌های گوناگون مذهب حنفی را معرفی کرده است.
    | کتابخوان همراه نور =11630
    | کد پدیدآور =
    | پس از =
    | پیش از =
    }}
    {{کاربردهای دیگر|تاج التراجم (ابهام زدایی)}}
     
    '''تاج التراجم'''، از آثار فقیه حنفى، [[ابن قطلوبغا، قاسم بن قطلوبغا|زین‌‏الدین ابوالعدل قاسم بن قطلوبغا بن عبدالله مصرى]] (802-879ق) است که در آن، فقط شخصیت‌های گوناگون مذهب حنفی را معرفی کرده است.


    این اثر را «محمد خیر رمضان یوسف» تصحیح کرده و مقدمه‌ای عالمانه بر آن افزوده است.
    این اثر را «محمد خیر رمضان یوسف» تصحیح کرده و مقدمه‌ای عالمانه بر آن افزوده است.
    خط ۵۲: خط ۴۱:


    ==گزارش محتوا==
    ==گزارش محتوا==
    مصحح بعد از توضیح درباره شرح ‌حال نویسنده و منزلت علمی او و آثار علمی‌اش، روش مؤلف و نیز روش تصحیح را ذکر و بعد نسخه‌های خطی را معرفی کرده است<ref>ر.ک: مقدمه مصحح، ص11-63</ref>.
    مصحح بعد از توضیح درباره شرح ‌حال نویسنده و منزلت علمی او و آثار علمی‌اش، روش مؤلف و نیز روش تصحیح را ذکر و بعد نسخه‌های خطی را معرفی کرده است.<ref>ر.ک: مقدمه مصحح، ص11-63</ref>.


    نویسنده در مقدمه کوتاهش چنین نوشته است: «... بنده ضعیف قاسم بن قطلوبغا حنفی چنین می‌گوید: زمانی که بر «تذکره» شیخ ما امام شهاب‌الدین احمد بن علی بن عبدالقادر بن محمد مقریزی آگاهی یافتم و آنچه را در شرح حال امامان حنفیه نوشته، دیدم، تشویق شدم که او را پیروی کنم و به آن ملحق کنم هر شرح ‌حالی را که مربوط به آنان است، به‌صورتی که او قصد کرده؛ یعنی فقط کسانی که دارای تألیف هستند... <ref>ر.ک: مقدمه نویسنده، ص85</ref>.
    نویسنده در مقدمه کوتاهش چنین نوشته است: «... بنده ضعیف [[ابن قطلوبغا، قاسم بن قطلوبغا|قاسم بن قطلوبغا حنفی]] چنین می‌گوید: زمانی که بر «تذکره» شیخ ما [[مقریزی، احمد بن علی|امام شهاب‌الدین احمد بن علی بن عبدالقادر بن محمد مقریزی]] آگاهی یافتم و آنچه را در شرح حال امامان حنفیه نوشته، دیدم، تشویق شدم که او را پیروی کنم و به آن ملحق کنم هر شرح ‌حالی را که مربوط به آنان است، به‌صورتی که او قصد کرده؛ یعنی فقط کسانی که دارای تألیف هستند...<ref>ر.ک: مقدمه نویسنده، ص85</ref>.


    درباره روش و محتوای این اثر چند نکته گفتنی است:
    درباره روش و محتوای این اثر چند نکته گفتنی است:
    # تعداد دقیق کسانی که نویسنده شرح ‌حالشان را بیان کرده، عبارت از 354 نفر است؛ همان طور که مصحح محترم آن را شمارهگذاری کرده است<ref>ر.ک: متن کتاب، ص86-366</ref>.
    # تعداد دقیق کسانی که نویسنده شرح ‌حالشان را بیان کرده، عبارت از 354 نفر است؛ همان طور که مصحح محترم آن را شمارهگذاری کرده است.<ref>ر.ک: متن کتاب، ص86-366</ref>.
    #:ولیکن مصحح در مقدمه‌اش تعدادشان را عبارت از 350 نفر شمرده<ref>ر.ک: مقدمه مصحح، ص40</ref>، که تقریبی است – نه تحقیقی - و درهرحال منظور، شماره بدون تکرار است.
    #:ولیکن مصحح در مقدمه‌اش تعدادشان را عبارت از 350 نفر شمرده<ref>ر.ک: مقدمه مصحح، ص40</ref>، که تقریبی است – نه تحقیقی - و درهرحال منظور، شماره بدون تکرار است.
    #:نویسنده، نخست شرح حال تعداد 347 نفر را تحت عنوان اسامی و کنیه‌ها ذکر کرده و بعد تحت عنوان مشهوران به «ابن»، نام افراد متعددی را تکرار کرده و بعد بدون هیچ توضیحی گذشته و البته در این بین نام هفت نفر جدید هم آورده و در نتیجه جمع افرادی که برایشان شرح ‌حال آورده تعداد 354 نفر شده است و مصحح در پاورقی درباره هریک از تکراری‌ها افزوده است که شرح حال این اشخاص قبلاً در بحث... گذشت<ref>ر.ک: متن کتاب، ص345، 353 و...</ref>.
    #:نویسنده، نخست شرح حال تعداد 347 نفر را تحت عنوان اسامی و کنیه‌ها ذکر کرده و بعد تحت عنوان مشهوران به «ابن»، نام افراد متعددی را تکرار کرده و بعد بدون هیچ توضیحی گذشته و البته در این بین نام هفت نفر جدید هم آورده و در نتیجه جمع افرادی که برایشان شرح ‌حال آورده تعداد 354 نفر شده است و مصحح در پاورقی درباره هریک از تکراری‌ها افزوده است که شرح حال این اشخاص قبلاً در بحث... گذشت<ref>ر.ک: متن کتاب، ص345، 353 و...</ref>.
    خط ۶۳: خط ۵۲:
    #:او «الجامع الكبير» را در شش جلد و «المنظومة» را در دو جلد شرح کرد. وی فقیه، نحوی، مفسّر، منطقی، دیندار و متواضع بود<ref>ر.ک: همان، ص86</ref>.  
    #:او «الجامع الكبير» را در شش جلد و «المنظومة» را در دو جلد شرح کرد. وی فقیه، نحوی، مفسّر، منطقی، دیندار و متواضع بود<ref>ر.ک: همان، ص86</ref>.  
    # ابراهیم بن یوسف، از ابویوسف و وی از ابوحنیفه روایت کرده که او گفت: «لا يحل لأحد أن يفتي بقولنا ما لم يعرف من أين قلناه»؛ «برای هیچکسی جایز نیست که بر طبق قول ما فتوا دهد تا زمانی که ندانسته که آن قول را از کجا گفته‌ایم». گویم: «این روایت همان است که مرا واداشت که «قدوری» را شرح کنم که در آن شرح، ذکر کردم که علمشان را از کجا گرفته‌اند و خدا داناتر است»<ref>ر.ک: همان، ص91</ref>.
    # ابراهیم بن یوسف، از ابویوسف و وی از ابوحنیفه روایت کرده که او گفت: «لا يحل لأحد أن يفتي بقولنا ما لم يعرف من أين قلناه»؛ «برای هیچکسی جایز نیست که بر طبق قول ما فتوا دهد تا زمانی که ندانسته که آن قول را از کجا گفته‌ایم». گویم: «این روایت همان است که مرا واداشت که «قدوری» را شرح کنم که در آن شرح، ذکر کردم که علمشان را از کجا گرفته‌اند و خدا داناتر است»<ref>ر.ک: همان، ص91</ref>.
    # محمود بن عمر بن محمد بن عمر، ابوالقاسم زمخشری، افتخار خوارزم و بی‌تردید پیشوای دورانش بود. در «زمخشر» روستایی از روستاهای خوارزم به دنیا آمد، در سال 467ق. ادبیات را از ابومنصور در مصر آموخت و تصانیف جدیدی نوشت، از جمله: «الكشاف في تفسير القرآن العزيز» - که قبل از آن مانندش نوشته نشده بود - و «الفائق في تفسير الحديث» و «أساس البلاغة» در لغت و «ربيع الأبرار» و «نصوص الأخبار» و «متشابه أسامي الرواة» و «النصائح الكبار» و «النصائح الصغار» و «ضالّة الناشد» و «الرائض في علم الفرائض» و «المفصّل» در علم نحو و مختصر آن به نام «الأنموذج» و «المفرد و المؤلّف» در نحو و «رؤوس المسائل» در فقه و «شرح أبيات سيبويه» و «المستقصى في أمثال العرب و سوائر الأمثال» و «ديوان التمثّل» و «شقائق النعمان في حقائق النّعمان» و «شافي العي من كلام الشافعي» و «القسطاس» در علم عروض و «معجم الحدود» و «المنهاج» در اصول و «مقدّمة الآداب» و «ديوان الرسائل» و «ديوان الشعر» و «الرسالة الناصحة» و «الأمالي»، و... «المفصّل» را در غرّه رمضان سال 513 شروع کرد و در غرّه محرم، سال 515 از آن فراغت یافت.
    # [[زمخشری، محمود بن عمر|محمود بن عمر بن محمد بن عمر، ابوالقاسم زمخشری]]، افتخار خوارزم و بی‌تردید پیشوای دورانش بود. در «زمخشر» روستایی از روستاهای خوارزم به دنیا آمد، در سال 467ق. ادبیات را از ابومنصور در مصر آموخت و تصانیف جدیدی نوشت، از جمله: «[[الكشاف عن حقائق غوامض التنزيل و عيون الأقاويل في وجوه التأويل|الكشاف في تفسير القرآن العزيز]]» - که قبل از آن مانندش نوشته نشده بود - و «[[الفائق في غريب الحديث|الفائق في تفسير الحديث]]» و «[[أساس البلاغة]]» در لغت و «[[ربيع الأبرار و نصوص الأخبار|ربيع الأبرار]]» و «نصوص الأخبار» و «متشابه أسامي الرواة» و «النصائح الكبار» و «النصائح الصغار» و «ضالّة الناشد» و «الرائض في علم الفرائض» و «المفصّل» در علم نحو و مختصر آن به نام «الأنموذج» و «المفرد و المؤلّف» در نحو و «رؤوس المسائل» در فقه و «[[شرح أبيات سيبويه]]» و «المستقصى في أمثال العرب و سوائر الأمثال» و «ديوان التمثّل» و «شقائق النعمان في حقائق النّعمان» و «شافي العي من كلام الشافعي» و «القسطاس» در علم عروض و «معجم الحدود» و «المنهاج» در اصول و «مقدّمة الآداب» و «ديوان الرسائل» و «ديوان الشعر» و «الرسالة الناصحة» و «الأمالي»، و... «المفصّل» را در غرّه رمضان سال 513 شروع کرد و در غرّه محرم، سال 515 از آن فراغت یافت.
    #:وی زمانی مجاور مکه شد و به همین جهت «جاراللّه» نامیده می‌شد و شب عرفه سال 538 در جرجانیه خوارزم بعد از بازگشت از مکه درگذشت.
    #:وی زمانی مجاور مکه شد و به همین جهت «جاراللّه» نامیده می‌شد و شب عرفه سال 538 در جرجانیه خوارزم بعد از بازگشت از مکه درگذشت.
    #:شیخ محی‌الدین و شیخ مجدالدین، او را جزو حنفیان شمرده‌اند<ref>ر.ک: همان، ص292-293</ref>.
    #:شیخ محی‌الدین و شیخ مجدالدین، او را جزو حنفیان شمرده‌اند<ref>ر.ک: همان، ص292-293</ref>.
    # ابومنصور بن محمد بن عبدالجبار سمعانی مروزی: وی اینگونه در طبقات اصحاب یافت می‌شود؛ ولیکن صحیح، ابومنصور محمد - بدون کلمه ابن - است. سمعانی گفته: او تصانیف مفیدی دارد و در زبان و ادبیات عربی، پیشوا بود و ذهبی گفته: وی امام، باورع، نحوی و لغوی بود. برای او مصنفاتی است. او در سال 450ق، درگذشت<ref>ر.ک: همان، ص340</ref>.
    # ابومنصور بن محمد بن عبدالجبار سمعانی مروزی: وی این‌گونه در طبقات اصحاب یافت می‌شود؛ ولیکن صحیح، ابومنصور محمد - بدون کلمه ابن - است. سمعانی گفته: او تصانیف مفیدی دارد و در زبان و ادبیات عربی، پیشوا بود و ذهبی گفته: وی امام، باورع، نحوی و لغوی بود. برای او مصنفاتی است. او در سال 450ق، درگذشت<ref>ر.ک: همان، ص340</ref>.


    ==وضعیت کتاب==
    ==وضعیت کتاب==
    برای اثر حاضر، در پایان کتاب، فهارس فنی (آیات، احادیث نبوی، شعر، اعلام، امم، قبائل، فرق‏، اماکن، کتب‏، اعلامی که شرح حالشان آمده) و فهرست مطالب مقدّمه تحقیق و فهرست منابع فراهم شده است؛ ولیکن فهرست همه مطالب کتاب ذکر نشده؛ ظاهراً به این جهت که مطالب هر بخشی از کتاب به‌صورت الفبایی است و پیدا کردن مباحث آسان است.
    برای اثر حاضر، در پایان کتاب، فهارس فنی (آیات، احادیث نبوی، شعر، اعلام، امم، قبائل، فرق‏، اماکن، کتب‏، اعلامی که شرح حالشان آمده) و فهرست مطالب مقدّمه تحقیق و فهرست منابع فراهم شده است؛ ولیکن فهرست همه مطالب کتاب ذکر نشده؛ ظاهراً به این جهت که مطالب هر بخشی از کتاب به‌صورت الفبایی است و پیدا کردن مباحث آسان است.


    مصحح، تصاویری از نسخه‌های خطی اثر حاضر را، تحت عنوان مثیلیات (نمونه‌ها) آورده است<ref>ر.ک: مقدمه مصحح، ص67-81</ref>.
    مصحح، تصاویری از نسخه‌های خطی اثر حاضر را، تحت عنوان مثیلیات (نمونه‌ها) آورده است.<ref>ر.ک: مقدمه مصحح، ص67-81</ref>.
       
       
    ==پانویس ==
    ==پانویس==
    <references />
    <references/>


    ==منابع مقاله==  
    ==منابع مقاله==  
    خط ۸۰: خط ۶۹:




    == وابسته‌ها ==
    ==وابسته‌ها==
    {{وابسته‌ها}}
    ==پیوندها==
     
    [[رده:کتاب‌شناسی]]
    [[رده:کتاب‌شناسی]]
       
       
    خط ۹۰: خط ۷۸:
    [[رده:سرگذشت‌نامه‌ها]]
    [[رده:سرگذشت‌نامه‌ها]]
       
       
    [[رده:سرگذشت‌‌نامه‌های فردی]]
    [[رده:سرگذشت‌نامه‌های فردی]]
       
       
    [[رده:علماء و ائمه]]
    [[رده:علماء و ائمه]]
    [[رده:قربانی 25 تیر الی 24 مرداد]]

    نسخهٔ کنونی تا ‏۳۰ نوامبر ۲۰۲۲، ساعت ۲۳:۵۴

    تاج التراجم
    تاج التراجم
    پدیدآورانابن قطلوبغا، قاسم بن قطلوبغا (نویسنده) يوسف، محمد خير (محقق)
    ناشردار القلم
    مکان نشرسوريه - دمشق
    چاپ1
    موضوعحنفيه - سرگذشت‌نامه

    فقيهان حنبلی - سرگذشت‌نامه

    مجتهدان و علما - سرگذشت‌نامه
    زبانعربی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏BP‎‏ ‎‏54‎‏/‎‏3‎‏ ‎‏/‎‏الف‎‏2‎‏ت‎‏2*
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    تاج التراجم، از آثار فقیه حنفى، زین‌‏الدین ابوالعدل قاسم بن قطلوبغا بن عبدالله مصرى (802-879ق) است که در آن، فقط شخصیت‌های گوناگون مذهب حنفی را معرفی کرده است.

    این اثر را «محمد خیر رمضان یوسف» تصحیح کرده و مقدمه‌ای عالمانه بر آن افزوده است.

    ساختار

    این کتاب از مقدمه مصحح و مقدمه نویسنده و متن اصلی (شامل: اسم‌ها، کنیه‌ها، مشهوران به ابن و مشهوران به نسب و لقب) تشکیل شده است.

    در این کتاب، حدود 350 شخصیت به ترتیب الفبایی شناسانده شده است.

    گزارش محتوا

    مصحح بعد از توضیح درباره شرح ‌حال نویسنده و منزلت علمی او و آثار علمی‌اش، روش مؤلف و نیز روش تصحیح را ذکر و بعد نسخه‌های خطی را معرفی کرده است.[۱].

    نویسنده در مقدمه کوتاهش چنین نوشته است: «... بنده ضعیف قاسم بن قطلوبغا حنفی چنین می‌گوید: زمانی که بر «تذکره» شیخ ما امام شهاب‌الدین احمد بن علی بن عبدالقادر بن محمد مقریزی آگاهی یافتم و آنچه را در شرح حال امامان حنفیه نوشته، دیدم، تشویق شدم که او را پیروی کنم و به آن ملحق کنم هر شرح ‌حالی را که مربوط به آنان است، به‌صورتی که او قصد کرده؛ یعنی فقط کسانی که دارای تألیف هستند...[۲].

    درباره روش و محتوای این اثر چند نکته گفتنی است:

    1. تعداد دقیق کسانی که نویسنده شرح ‌حالشان را بیان کرده، عبارت از 354 نفر است؛ همان طور که مصحح محترم آن را شمارهگذاری کرده است.[۳].
      ولیکن مصحح در مقدمه‌اش تعدادشان را عبارت از 350 نفر شمرده[۴]، که تقریبی است – نه تحقیقی - و درهرحال منظور، شماره بدون تکرار است.
      نویسنده، نخست شرح حال تعداد 347 نفر را تحت عنوان اسامی و کنیه‌ها ذکر کرده و بعد تحت عنوان مشهوران به «ابن»، نام افراد متعددی را تکرار کرده و بعد بدون هیچ توضیحی گذشته و البته در این بین نام هفت نفر جدید هم آورده و در نتیجه جمع افرادی که برایشان شرح ‌حال آورده تعداد 354 نفر شده است و مصحح در پاورقی درباره هریک از تکراری‌ها افزوده است که شرح حال این اشخاص قبلاً در بحث... گذشت[۵].
    2. ابراهیم بن سلیمان حموی منطقی، رضی‌الدین رومی، در دمشق تدریس کرد و در همان جا بعد از نماز جمعه در 26 ربیع‌الاول سال 732 درگذشت، درحالیکه عمرش از هشتاد گذشته و هفت بار هم حج بهجا آورده بود.
      او «الجامع الكبير» را در شش جلد و «المنظومة» را در دو جلد شرح کرد. وی فقیه، نحوی، مفسّر، منطقی، دیندار و متواضع بود[۶].
    3. ابراهیم بن یوسف، از ابویوسف و وی از ابوحنیفه روایت کرده که او گفت: «لا يحل لأحد أن يفتي بقولنا ما لم يعرف من أين قلناه»؛ «برای هیچکسی جایز نیست که بر طبق قول ما فتوا دهد تا زمانی که ندانسته که آن قول را از کجا گفته‌ایم». گویم: «این روایت همان است که مرا واداشت که «قدوری» را شرح کنم که در آن شرح، ذکر کردم که علمشان را از کجا گرفته‌اند و خدا داناتر است»[۷].
    4. محمود بن عمر بن محمد بن عمر، ابوالقاسم زمخشری، افتخار خوارزم و بی‌تردید پیشوای دورانش بود. در «زمخشر» روستایی از روستاهای خوارزم به دنیا آمد، در سال 467ق. ادبیات را از ابومنصور در مصر آموخت و تصانیف جدیدی نوشت، از جمله: «الكشاف في تفسير القرآن العزيز» - که قبل از آن مانندش نوشته نشده بود - و «الفائق في تفسير الحديث» و «أساس البلاغة» در لغت و «ربيع الأبرار» و «نصوص الأخبار» و «متشابه أسامي الرواة» و «النصائح الكبار» و «النصائح الصغار» و «ضالّة الناشد» و «الرائض في علم الفرائض» و «المفصّل» در علم نحو و مختصر آن به نام «الأنموذج» و «المفرد و المؤلّف» در نحو و «رؤوس المسائل» در فقه و «شرح أبيات سيبويه» و «المستقصى في أمثال العرب و سوائر الأمثال» و «ديوان التمثّل» و «شقائق النعمان في حقائق النّعمان» و «شافي العي من كلام الشافعي» و «القسطاس» در علم عروض و «معجم الحدود» و «المنهاج» در اصول و «مقدّمة الآداب» و «ديوان الرسائل» و «ديوان الشعر» و «الرسالة الناصحة» و «الأمالي»، و... «المفصّل» را در غرّه رمضان سال 513 شروع کرد و در غرّه محرم، سال 515 از آن فراغت یافت.
      وی زمانی مجاور مکه شد و به همین جهت «جاراللّه» نامیده می‌شد و شب عرفه سال 538 در جرجانیه خوارزم بعد از بازگشت از مکه درگذشت.
      شیخ محی‌الدین و شیخ مجدالدین، او را جزو حنفیان شمرده‌اند[۸].
    5. ابومنصور بن محمد بن عبدالجبار سمعانی مروزی: وی این‌گونه در طبقات اصحاب یافت می‌شود؛ ولیکن صحیح، ابومنصور محمد - بدون کلمه ابن - است. سمعانی گفته: او تصانیف مفیدی دارد و در زبان و ادبیات عربی، پیشوا بود و ذهبی گفته: وی امام، باورع، نحوی و لغوی بود. برای او مصنفاتی است. او در سال 450ق، درگذشت[۹].

    وضعیت کتاب

    برای اثر حاضر، در پایان کتاب، فهارس فنی (آیات، احادیث نبوی، شعر، اعلام، امم، قبائل، فرق‏، اماکن، کتب‏، اعلامی که شرح حالشان آمده) و فهرست مطالب مقدّمه تحقیق و فهرست منابع فراهم شده است؛ ولیکن فهرست همه مطالب کتاب ذکر نشده؛ ظاهراً به این جهت که مطالب هر بخشی از کتاب به‌صورت الفبایی است و پیدا کردن مباحث آسان است.

    مصحح، تصاویری از نسخه‌های خطی اثر حاضر را، تحت عنوان مثیلیات (نمونه‌ها) آورده است.[۱۰].

    پانویس

    1. ر.ک: مقدمه مصحح، ص11-63
    2. ر.ک: مقدمه نویسنده، ص85
    3. ر.ک: متن کتاب، ص86-366
    4. ر.ک: مقدمه مصحح، ص40
    5. ر.ک: متن کتاب، ص345، 353 و...
    6. ر.ک: همان، ص86
    7. ر.ک: همان، ص91
    8. ر.ک: همان، ص292-293
    9. ر.ک: همان، ص340
    10. ر.ک: مقدمه مصحح، ص67-81

    منابع مقاله

    مقدمه و متن کتاب.


    وابسته‌ها