الفواتح الإلهية و المفاتح الغيبية: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'حضرت على(ع)' به 'حضرت على(ع) '
جز (جایگزینی متن - ' (ع)' به '(ع)')
جز (جایگزینی متن - 'حضرت على(ع)' به 'حضرت على(ع) ')
خط ۸۵: خط ۸۵:
#جامعيت انسان كامل و قرآن.
#جامعيت انسان كامل و قرآن.


رويكرد مفسر نسبت به اهل بيت(ع)، رويكردى معتدل از يك عالم اهل سنت محسوب مى‌گردد؛ از تعصب كور برخى عالمان اهل سنت كه حاضر نيستند هيچ آيه‌اى را به اهل بيت(ع) نسبت دهند (نه در مقام شأن نزول و نه در مقام تطبيق و ذكر مصداق) اثرى در اين تفسير مشاهده نمى‌شود، بلكه جانب انصاف را رعايت كرده؛ از جمله، ذيل آيه 55 سوره مائده، در صفحه 197، جلد 1 مى‌نويسد: «نزلت فى على كرم الله وجهه حين سأله سائل...» و ذيل آيه 61 سوره آل عمران (آيه مباهله) در جلد 1، صفحه 112، تصريح به نام مبارك حضرت على(ع)، حسنين(ع) و فاطمه (س) دارد و نيز در آيه 33 سوره احزاب، در جلد 2، صفحه 155، عصمت را براى اهل بيت بيان مى‌دارد و نام حضرت على(ع)، حسنين(ع) و فاطمه (س) را ذكر مى‌كند و بالاتر از اين در تفسير آيه 8 سوره دهر، جلد 2، صفحه 469، شأن نزول آيه را كه نذر حضرت على(ع) و فاطمه زهرا (س) در بيمارى حسنين(ع) بوده، با اجلال و اكرام و صلوات و سلام، عنوان مى‌دارد.
رويكرد مفسر نسبت به اهل بيت(ع)، رويكردى معتدل از يك عالم اهل سنت محسوب مى‌گردد؛ از تعصب كور برخى عالمان اهل سنت كه حاضر نيستند هيچ آيه‌اى را به اهل بيت(ع) نسبت دهند (نه در مقام شأن نزول و نه در مقام تطبيق و ذكر مصداق) اثرى در اين تفسير مشاهده نمى‌شود، بلكه جانب انصاف را رعايت كرده؛ از جمله، ذيل آيه 55 سوره مائده، در صفحه 197، جلد 1 مى‌نويسد: «نزلت فى على كرم الله وجهه حين سأله سائل...» و ذيل آيه 61 سوره آل عمران (آيه مباهله) در جلد 1، صفحه 112، تصريح به نام مبارك [[علی بن ابی‎طالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]] ، حسنين(ع) و فاطمه (س) دارد و نيز در آيه 33 سوره احزاب، در جلد 2، صفحه 155، عصمت را براى اهل بيت بيان مى‌دارد و نام [[علی بن ابی‎طالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]] ، حسنين(ع) و فاطمه (س) را ذكر مى‌كند و بالاتر از اين در تفسير آيه 8 سوره دهر، جلد 2، صفحه 469، شأن نزول آيه را كه نذر [[علی بن ابی‎طالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]]  و فاطمه زهرا (س) در بيمارى حسنين(ع) بوده، با اجلال و اكرام و صلوات و سلام، عنوان مى‌دارد.


نخجوانى، به مصادرى كه در تفسير از آنها بهره برده است، اشاره‌اى ندارد؛ شايد بتوان گفت علت آن، اين است كه اين تفسير، تأويلات و واردات قلبيه ايشان است؛ بنابراين، از مصدر خاصى استفاده مستقيم ننموده است، ليكن از لحاظ روش ارجاع مطالب و موضوعات قرآنى به مباحث عرفانى و بيان تأويلات، از [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] متأثر بوده است. در جلد اول، صفحه 87 نيز از بايزيد بسطامى و [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] مطلبى نقل مى‌نمايد. ايشان از آن دسته عرفايى است كه قائل به تأويلات عرفانى بوده و خود نيز از اين‌گونه تأويلات داشته است.
نخجوانى، به مصادرى كه در تفسير از آنها بهره برده است، اشاره‌اى ندارد؛ شايد بتوان گفت علت آن، اين است كه اين تفسير، تأويلات و واردات قلبيه ايشان است؛ بنابراين، از مصدر خاصى استفاده مستقيم ننموده است، ليكن از لحاظ روش ارجاع مطالب و موضوعات قرآنى به مباحث عرفانى و بيان تأويلات، از [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] متأثر بوده است. در جلد اول، صفحه 87 نيز از بايزيد بسطامى و [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] مطلبى نقل مى‌نمايد. ايشان از آن دسته عرفايى است كه قائل به تأويلات عرفانى بوده و خود نيز از اين‌گونه تأويلات داشته است.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش