۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'نويسنده' به 'نویسنده') |
|||
(۳ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۲۴: | خط ۲۴: | ||
| سال نشر = 1416 ق یا 1995 م | | سال نشر = 1416 ق یا 1995 م | ||
| کد اتوماسیون = | | کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE02320AUTOMATIONCODE | ||
| چاپ =1 | | چاپ =1 | ||
| تعداد جلد =11 | | تعداد جلد =11 | ||
خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
}} | }} | ||
'''الغدير في الكتاب و السنة و الأدب''' تألیف [[امینی نجفی، عبدالحسین|علامه مرحوم آیتالله عبدالحسين امينى]]است كه درباره مسئله غدير و جانشينى حضرتعلى(ع) بعد از پيامبر(ص) به رشته تحرير درآمده است. | '''الغدير في الكتاب و السنة و الأدب''' تألیف [[امینی نجفی، عبدالحسین|علامه مرحوم آیتالله عبدالحسين امينى]] است كه درباره مسئله غدير و جانشينى [[امام على(ع)|حضرتعلى(ع)]] بعد از پيامبر(ص) به رشته تحرير درآمده است. | ||
==ساختار == | ==ساختار == | ||
خط ۱۵۵: | خط ۱۵۵: | ||
به اين گزافه گويى بنگريد و خود قضاوت نماييد كه آيا جز افسانهاى گذرا و خندهآور واقعيت ديگرى دارد: | به اين گزافه گويى بنگريد و خود قضاوت نماييد كه آيا جز افسانهاى گذرا و خندهآور واقعيت ديگرى دارد: | ||
در محاضرة الاوائل از سكتوارى آمده است: نخستين زمين لرزهاى كه در اسلام روى داد بيست سال پس از هجرت پيامبر به مدينه و در فرمانروائى عمر بود، پس آن فرمانرواى گروندگان نيزهاش را زد و گفت: اى زمين آرام باش، مگر من بر روى تو دادگرى ننمودهام؟ پس آرام شد.<ref>الغدير ج 8 ص123</ref> | در محاضرة الاوائل از سكتوارى آمده است: نخستين زمين لرزهاى كه در اسلام روى داد بيست سال پس از هجرت پيامبر به مدينه و در فرمانروائى عمر بود، پس آن فرمانرواى گروندگان نيزهاش را زد و گفت: اى زمين آرام باش، مگر من بر روى تو دادگرى ننمودهام؟ پس آرام شد.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/13901/1/123 الغدير ج 8 ص123]</ref> | ||
در قسمتى ديگر آنجا كه از مغالات پيرامون خليفه اول سخن به ميان مىآورد، واقعه زير را از كتب معتبر اهل سنت نقل مىنمايد: | در قسمتى ديگر آنجا كه از مغالات پيرامون خليفه اول سخن به ميان مىآورد، واقعه زير را از كتب معتبر اهل سنت نقل مىنمايد: | ||
نسفى آورده است كه: مردى در مدينه بمرد و پيامبر(ص) خواست بر وى نماز بگزارد و جبرئيل نازل شد و گفت محمد! بر وى نماز مگزار حضرت نيز از نماز خوددارى كرد، پس بوبكر آمد و گفت اى پيامبر خدا بر وى نماز گزار كه من جز خوبى از او سراغ ندارم، پس جبرئيل بيامد و گفت محمد بر او نماز گزار كه گواهى بوبكر بر گواهى من مقدم است.<ref>الغدير، ج7، ص: 329</ref> | نسفى آورده است كه: مردى در مدينه بمرد و پيامبر(ص) خواست بر وى نماز بگزارد و جبرئيل نازل شد و گفت محمد! بر وى نماز مگزار حضرت نيز از نماز خوددارى كرد، پس بوبكر آمد و گفت اى پيامبر خدا بر وى نماز گزار كه من جز خوبى از او سراغ ندارم، پس جبرئيل بيامد و گفت محمد بر او نماز گزار كه گواهى بوبكر بر گواهى من مقدم است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/13900/1/329 الغدير، ج7، ص: 329]</ref> | ||
سپس به نقد و بررسى اين گزافه پرداخته و مىگويد: | سپس به نقد و بررسى اين گزافه پرداخته و مىگويد: | ||
با من بيائيد تا به حساب گزارشگر اين مغلطهها برسيم. گو اين كه زنجيرهاى براى آن نمىشناسیم تا ميانجيان گزارش را به گفتگو بخواهيم و بپرسيم آيا شهادتى كه جبرئيل داد از پيش خودش بود؟ كه اين هم نمىشود، زيرا وى فقط امين خدا است در رساندن وحى او و وى را نسزد كه از پيش خود براى پيامبر او دستورى بيارد و آنگاه از گواهى خويش به نفع بوبكر چشم بپوشد- اگر هم بگوئيم سخن وى وحى خداى | با من بيائيد تا به حساب گزارشگر اين مغلطهها برسيم. گو اين كه زنجيرهاى براى آن نمىشناسیم تا ميانجيان گزارش را به گفتگو بخواهيم و بپرسيم آيا شهادتى كه جبرئيل داد از پيش خودش بود؟ كه اين هم نمىشود، زيرا وى فقط امين خدا است در رساندن وحى او و وى را نسزد كه از پيش خود براى پيامبر او دستورى بيارد و آنگاه از گواهى خويش به نفع بوبكر چشم بپوشد- اگر هم بگوئيم سخن وى وحى خداى پاک بوده- كه قاعدة هم درباره هر دستورى كه به پيامبر درستكار مىداده، چنين اعتقادى بايد داشت- در آن صورت نيز تنها به صرف اين كه گواهى بوبكر بر خلاف آن در آمده آن وحى بزرگ، دروغ بايد باشد و اين هم گزافگوئى است و بر هر پندار، دستور او به راستى و ناگزير نمودار اين بوده است كه آن مرده شايستگى ندارد، بر وى نماز بگزارند و اين دستور هم به گونه منعى صادر شده كه حرام بودن عمل را از آن مىتوان دريافت و حاصلش آن كه خداى پاک دشمن مىدارد كه نماز كسى همچون پيامبر محبوبش را بر چنان مردهاى به آستان وى بالا برند. در اين صورت آيا بوبكر كه با استدلال به ظواهر حال- كه در همه جا درست نيست- به شايستگى مردك پى برده و در اين مورد مخصوص كه برداشت وى با وحى خدا ناساز در آمده شكى در بطلان آن نيست اكنون آيا چنين برداشتى تواند وحى مبين را ابطال كند. چشم بگشا و داورى كن. | ||
و در آخر پس از ذكر گزافههاى پيرامون خليفه سوم مىفرمايد: | و در آخر پس از ذكر گزافههاى پيرامون خليفه سوم مىفرمايد: | ||
خط ۱۸۷: | خط ۱۸۷: | ||
و در آنجا، در ميان مردم، افرادى پراكندهاند كه حاجاتشان از زر و زيور دنيا جز از راه دروغ پردازى و مزخرف گوئى و كور و كر نگاهداشتن مردم و سوق دادنشان به راههاى غلط و نادرست تأمين نمىشود. | و در آنجا، در ميان مردم، افرادى پراكندهاند كه حاجاتشان از زر و زيور دنيا جز از راه دروغ پردازى و مزخرف گوئى و كور و كر نگاهداشتن مردم و سوق دادنشان به راههاى غلط و نادرست تأمين نمىشود. | ||
و اگر خدا، بندگانش را چنين تهديد نكرده بود: (ما يلفظ من قول الا لديه رقيب عتيد) «سخن نمىگويد؛ مگر اينكه رقيب و عتيدى پيش هستند» و در قرآنش عذاب را بر هر دروغگوى تهمت زننده گناهكار وعده نداده بود، هيچ گاه اينان بيش از اين نمىتوانستند دروغ بگويند و يا چيزى را كه نياوردهاند بياورند.<ref>الغدير، ج5، ص:299</ref> | و اگر خدا، بندگانش را چنين تهديد نكرده بود: (ما يلفظ من قول الا لديه رقيب عتيد) «سخن نمىگويد؛ مگر اينكه رقيب و عتيدى پيش هستند» و در قرآنش عذاب را بر هر دروغگوى تهمت زننده گناهكار وعده نداده بود، هيچ گاه اينان بيش از اين نمىتوانستند دروغ بگويند و يا چيزى را كه نياوردهاند بياورند.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/13898/1/229 الغدير، ج5، ص:299]</ref> | ||
و به همين منظور قريب به 300 برگ از صفحات كتاب را به ذكر و معرفى اين درغگويان و دروغ پردازان بى شرم كه تعداد آنها بيش از هفتاد تن است و با نام «ابان بن جعفر ابوسعيد بصرى» آغاز و و به «ابوالمهزم كذاب» پایان يافته وبيان احاديث موضوعه توسط آنهااختصاص داده، در ابتداى سخن مىفرمايد: | و به همين منظور قريب به 300 برگ از صفحات كتاب را به ذكر و معرفى اين درغگويان و دروغ پردازان بى شرم كه تعداد آنها بيش از هفتاد تن است و با نام «ابان بن جعفر ابوسعيد بصرى» آغاز و و به «ابوالمهزم كذاب» پایان يافته وبيان احاديث موضوعه توسط آنهااختصاص داده، در ابتداى سخن مىفرمايد: | ||
خط ۱۹۶: | خط ۱۹۶: | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
<references/> | <references /> | ||
==وابستهها== | ==وابستهها== | ||
خط ۲۱۶: | خط ۲۱۶: | ||
[[غدیرشناسی برای نوجوانان و جوانان (پاسخ به 110 پرسش پیرامون غدیر)]] | [[غدیرشناسی برای نوجوانان و جوانان (پاسخ به 110 پرسش پیرامون غدیر)]] | ||
[[المنير، فهرس كتاب الغدير ]] | |||
[[غدیریه؛ چگونه باید علی را بشناسیم؟]] | [[غدیریه؛ چگونه باید علی را بشناسیم؟]] | ||
خط ۲۲۷: | خط ۲۲۹: | ||
[[رده:کلام و عقاید]] | [[رده:کلام و عقاید]] | ||
[[رده: مباحث خاص کلامی]] | [[رده: مباحث خاص کلامی]] | ||
[[رده:25 بهمن الی 24 اسفند(97)]] |
ویرایش