۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'مید' به 'مید') |
جز (جایگزینی متن - 'یگ' به 'یگ') |
||
خط ۶۵: | خط ۶۵: | ||
کتاب «الفقه الأكبر» منسوب به ابوحنیفه (متوفی 150) توسط [[ماتریدی، محمد بن محمد|ابومنصور ماتریدی]] (متوفی 333ق) شرح شده است. در این شرح ابتدا بخشی از کتاب «الفقه الأكبر» با لفظ «قوله» در پرانتز آمده و به دنبال آن توضیحات شارح ارائه شده است. | کتاب «الفقه الأكبر» منسوب به ابوحنیفه (متوفی 150) توسط [[ماتریدی، محمد بن محمد|ابومنصور ماتریدی]] (متوفی 333ق) شرح شده است. در این شرح ابتدا بخشی از کتاب «الفقه الأكبر» با لفظ «قوله» در پرانتز آمده و به دنبال آن توضیحات شارح ارائه شده است. | ||
در ابتدای این اثر چنین آمده است: ابوحنیفه درباره مرتکب گناه کبیره | در ابتدای این اثر چنین آمده است: ابوحنیفه درباره مرتکب گناه کبیره میگوید: «لا نكفر أحدا بذنب و لا ننفي أحدا من الإيمان» (هیچکس را به سبب ارتکاب گناه تکفیر نمیکنیم و هیچکس را از ایمان برکنار نمیدانیم). | ||
شارح در اینباره | شارح در اینباره میگوید: در این مسئله اختلاف وجود دارد. خوارج معتقد به کافر شدن مرتکب گناه کبیره و زایل شدن ایمان از او هستند. مرجئه معتقدند که همان طور که طاعت نفعی برای کافر ندارد، گناه نیز ضرری به مؤمن وارد نمیکند. قدریه و معتزله در اینباره میگویند: مرتکب گناه از ایمان خارج شده، لکن داخل در کفر نمیشود، بلکه بین ایمان و کفر سرگردان است، تا اینکه توبه کند و به خدا برگردد و در گروه مؤمنین قرار گیرد؛ درصورتیکه قبل از توبه کردن از دنیا برود، به جرگه کافران پیوسته است و جهنم مأوای اوست.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/29088/1/7 ر.ک: متن کتاب، ص7]</ref><ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/29088/1/8 ر.ک: متن کتاب، ص8]</ref> | ||
===شرح الفقه الأكبر مغنیساوی=== | ===شرح الفقه الأكبر مغنیساوی=== | ||
[[مغنيساوي، احمد بن محمد|احمد بن محمد مغنیساوی]]، شارح کتاب «الفقه الأكبر»، این اثر ابوحنیفه را با لفظ «صحیح مقبول» یاد کرده است. او به نقل از علی بزدوی | [[مغنيساوي، احمد بن محمد|احمد بن محمد مغنیساوی]]، شارح کتاب «الفقه الأكبر»، این اثر ابوحنیفه را با لفظ «صحیح مقبول» یاد کرده است. او به نقل از علی بزدوی میگوید: علم بر دو قسم است: «علم توحید و صفات» و «علم فقه و شرایع و احکام». او معتقد است که در علم توحید و صفات باید به کتاب و سنت مراجعه نمود و از هوا و هوس و بدعت دوری گزید و باید طریق اهل سنت و جماعت که همان صحابه و تابعین و سلف صالح هستند را پیمود<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/29088/1/45 ر.ک: همان، ص45]</ref>. | ||
در این اثر، نخست بخشی از متن «الفقه الأكبر» بهصورت یکجا در بالای صفحه قرار گرفته و به فاصله یک خط تیره، به شرح پارههای مختلف آن بخش، درحالیکه هر پاره در پرانتز آمده، پرداخته شده است. | در این اثر، نخست بخشی از متن «الفقه الأكبر» بهصورت یکجا در بالای صفحه قرار گرفته و به فاصله یک خط تیره، به شرح پارههای مختلف آن بخش، درحالیکه هر پاره در پرانتز آمده، پرداخته شده است. | ||
خط ۸۲: | خط ۸۲: | ||
ابوحنیفه درباره خیر و شر نیز معتقد است که هر دو از جانب خداوند است؛ همچنانکه خداوند خیر را مقدر نموده و خالق آن است، خالق شر نیز است و کسی که به این مسئله اعتقاد نداشته باشد بهیقین کافر است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/29088/1/104 ر.ک: همان، ص104]</ref>. | ابوحنیفه درباره خیر و شر نیز معتقد است که هر دو از جانب خداوند است؛ همچنانکه خداوند خیر را مقدر نموده و خالق آن است، خالق شر نیز است و کسی که به این مسئله اعتقاد نداشته باشد بهیقین کافر است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/29088/1/104 ر.ک: همان، ص104]</ref>. | ||
او درباره قرآن نیز | او درباره قرآن نیز میگوید: اقرار میکنم که قرآن کریم که کلام خداوند است، مخلوق نیست. شارح، علاوه بر قرآن، صفات خداوند را قدیم و ازلی میداند<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/29088/1/108 ر.ک: همان، ص108]</ref>. | ||
ابوحنیفه، خداوند را خالق تمام اعمال عباد و مخلوقات میداند و | ابوحنیفه، خداوند را خالق تمام اعمال عباد و مخلوقات میداند و میگوید: همان طور که خداوند خالق جمیع مخلوقات است، خالق افعال و اعمال آنان نیز است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/29088/1/111 ر.ک: همان، ص111]</ref>. | ||
از دیگر اعتقادات ایشان، رؤیت خداوند برای اهل بهشت است. یکی از ادله این اعتقاد به قول شارح، چنین است: خداوند موجود است و رؤیت موجود نیز محال نیست<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/29088/1/126 ر.ک: همان، ص126]</ref>. | از دیگر اعتقادات ایشان، رؤیت خداوند برای اهل بهشت است. یکی از ادله این اعتقاد به قول شارح، چنین است: خداوند موجود است و رؤیت موجود نیز محال نیست<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/29088/1/126 ر.ک: همان، ص126]</ref>. | ||
ایشان گاه در مسائل فروع دین نیز اعتقاد خود را بیان میکند و | ایشان گاه در مسائل فروع دین نیز اعتقاد خود را بیان میکند و میگوید: مسح بر روی خفین برای مقیم یک روز و یک شب و برای مسافر سه روز و سه شب واجب است. شارح مینویسد: مقصود این است که اعتقاد به جواز آن واجب میباشد<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/29088/1/116 ر.ک: همان، ص116]</ref>. | ||
در پایان، شارح مطالبی چند در باب بهشت<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/29088/1/129 ر.ک: همان، ص129]</ref> و جهنم<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/29088/1/131 ر.ک: همان، ص131]</ref> جهت تشویق یا ترساندن انسانها به نگارش درآورده است، سپس چند فایده را در باب قدرت خداوند متعال، متذکر میشود<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/29088/1/133 ر.ک: همان، ص133]</ref>. | در پایان، شارح مطالبی چند در باب بهشت<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/29088/1/129 ر.ک: همان، ص129]</ref> و جهنم<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/29088/1/131 ر.ک: همان، ص131]</ref> جهت تشویق یا ترساندن انسانها به نگارش درآورده است، سپس چند فایده را در باب قدرت خداوند متعال، متذکر میشود<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/29088/1/133 ر.ک: همان، ص133]</ref>. | ||
خط ۹۹: | خط ۹۹: | ||
ایشان این اثر را در مخالفت با عقاید معتزله، قدریه، جهمیه، حروریه، رافضه و مرجئه نوشته است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/29088/1/144 ر.ک: همان، ص144]</ref>. در این اثر مطالبی درباره رؤیت خداوند<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/29088/1/150 ر.ک: همان، ص150]</ref>، قرآن کلام خداست و مخلوق نیست<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/29088/1/163 ر.ک: همان، ص163]</ref>، عرش و استوای خداوند بر آن<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/29088/1/183 ر.ک: همان، ص183]</ref>، اعضای خداوند همچون چشم، دست و...<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/29088/1/189 ر.ک: همان، ص189]</ref>، رد عقاید جهمیه درباره علم، قدرت و صفات خداوند<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/29088/1/196 ر.ک: همان، ص196]</ref>، اراده خداوند<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/29088/1/203 ر.ک: همان، ص203]</ref> و... تبیین شده است. | ایشان این اثر را در مخالفت با عقاید معتزله، قدریه، جهمیه، حروریه، رافضه و مرجئه نوشته است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/29088/1/144 ر.ک: همان، ص144]</ref>. در این اثر مطالبی درباره رؤیت خداوند<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/29088/1/150 ر.ک: همان، ص150]</ref>، قرآن کلام خداست و مخلوق نیست<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/29088/1/163 ر.ک: همان، ص163]</ref>، عرش و استوای خداوند بر آن<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/29088/1/183 ر.ک: همان، ص183]</ref>، اعضای خداوند همچون چشم، دست و...<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/29088/1/189 ر.ک: همان، ص189]</ref>، رد عقاید جهمیه درباره علم، قدرت و صفات خداوند<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/29088/1/196 ر.ک: همان، ص196]</ref>، اراده خداوند<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/29088/1/203 ر.ک: همان، ص203]</ref> و... تبیین شده است. | ||
[[اشعری، علی بن اسماعیل|ابوالحسن اشعری]] معتقد است که جایگاه عرش، فوق آسمانها است و خداوند در آنجا مستقر شده است<ref>ر.ک: همان، ص183</ref>. سپس قول معتزله، جهمیه و حروریه را که «استوی» در آیه پنج سوره طه را به معنای قدرت اخذ کردهاند، نپذیرفته است و | [[اشعری، علی بن اسماعیل|ابوالحسن اشعری]] معتقد است که جایگاه عرش، فوق آسمانها است و خداوند در آنجا مستقر شده است<ref>ر.ک: همان، ص183</ref>. سپس قول معتزله، جهمیه و حروریه را که «استوی» در آیه پنج سوره طه را به معنای قدرت اخذ کردهاند، نپذیرفته است و میگوید: قدرت برای خداوند همهجا وجود دارد و نیازی به عرش نیست<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/29088/1/184 ر.ک: همان، ص184]</ref>. | ||
ایشان آیاتی را که در آنها واژه «وجه»، رحمن، «عین»، «سمع» و «بصر» آمده، به معنای لغوی و ظاهری آنها گرفته و از معانیای همچون علم، قدرت و... پرهیز نموده است و کسانی را که به معانی تأویلی تمسک جستهاند، رد کرده است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/29088/1/189 ر.ک: همان، ص189]</ref><ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/29088/1/195 ر.ک: همان، ص195]</ref> | ایشان آیاتی را که در آنها واژه «وجه»، رحمن، «عین»، «سمع» و «بصر» آمده، به معنای لغوی و ظاهری آنها گرفته و از معانیای همچون علم، قدرت و... پرهیز نموده است و کسانی را که به معانی تأویلی تمسک جستهاند، رد کرده است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/29088/1/189 ر.ک: همان، ص189]</ref><ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/29088/1/195 ر.ک: همان، ص195]</ref> | ||
===الملحق الأول و الثاني للإبانة=== | ===الملحق الأول و الثاني للإبانة=== | ||
محمد عنایت علی حیدرآبادی، بر «كتاب الإبانة عن أصول الديانة»، تألیف [[اشعری، علی بن اسماعیل|ابوالحسن علی بن اسماعیل اشعری]] (260-324) دو ملحق درباره مخلوق نبودن قرآن نوشته است. او در ابتدای ملحق اول مینویسد که با رجوع به ابتدای کتاب ابانه اشعری میبینیم ایشان در جواب اهل انحراف و بدعت | محمد عنایت علی حیدرآبادی، بر «كتاب الإبانة عن أصول الديانة»، تألیف [[اشعری، علی بن اسماعیل|ابوالحسن علی بن اسماعیل اشعری]] (260-324) دو ملحق درباره مخلوق نبودن قرآن نوشته است. او در ابتدای ملحق اول مینویسد که با رجوع به ابتدای کتاب ابانه اشعری میبینیم ایشان در جواب اهل انحراف و بدعت میگوید: شما همچون مشرکین هستید که معتقد به خلقت قرآن هستید و در قرآن به آن اشاره شده: '''إن هذا إلا قول البشر''' (مدثر: 25). سپس میگوید: در واقع این قول اشعری در نهایت بدگویی و مذمت معتقدین به مخلوق بودن قرآن است. محمد عنایت علی معتقد است که اشعری در ادامه به مخلوق نبودن قرآن اقرار و گمراهی معتقدین به مخلوق بودن قرآن را ثابت میکند و میگوید: اشعری کتابش را بهصورت بابباب ذکر میکند و هر باب را در ادامه باب قبلیاش میآورد. اشعری روایاتی در لابهلای مطالب کتابش بیان میکند و نسبت به راویان آنها سکوت اختیار میکند<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/29088/1/250 ر.ک: همان، ص250]</ref><ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/29088/1/251 ر.ک: همان، 251]</ref> | ||
نویسنده کتاب، محمد عنایت علی حیدرآبادی، با تأیید مطالب کتاب ابانه اشعری، درباره مخلوق نبودن قرآن، مطالبی را از بزرگان اهل سنت نقل نموده و عقیده و آراء آنان را شرح داده و گاه روایات مخالف را از لحاظ سند و دلالت بررسی و نقد نموده است. | نویسنده کتاب، محمد عنایت علی حیدرآبادی، با تأیید مطالب کتاب ابانه اشعری، درباره مخلوق نبودن قرآن، مطالبی را از بزرگان اهل سنت نقل نموده و عقیده و آراء آنان را شرح داده و گاه روایات مخالف را از لحاظ سند و دلالت بررسی و نقد نموده است. | ||
خط ۱۱۵: | خط ۱۱۵: | ||
این اثر، کتابی است درباره نکوهش تأویل صفات خداوند با استفاده از نظرات سلف که در سه باب تهیه شده است. | این اثر، کتابی است درباره نکوهش تأویل صفات خداوند با استفاده از نظرات سلف که در سه باب تهیه شده است. | ||
نویسنده در ابتدا مخاطب خویش را به رجوع به مذهب صحابه و سلف دعوت میکند و سپس | نویسنده در ابتدا مخاطب خویش را به رجوع به مذهب صحابه و سلف دعوت میکند و سپس میگوید: دلیل اینکه من شما را دعوت به عقاید و مذهب سلف میکنم، این است که آنان کسانی هستند که قرآن و اخبار پیامبر(ص) را برای ما نقل نمودهاند و هیچ شکی در گفتارشان نیست. آنان کسانی هستند که صفات خداوند را تفسیر و تأویل نکرده و آن صفات را به صفات مخلوقین تشبیه ننمودهاند<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/29088/1/345 ر.ک: همان، ص345]</ref>. ایشان در تأیید گفته خویش، شواهدی تاریخی را ذکر میکند<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/29088/1/345 ر.ک: همان، ص345-353]</ref>. | ||
در باب بعدی کتاب از وجوب تبعیت از سلف و تشویق به لزوم تبعیت از مذهب آنان و پیمودن راهشان سخن به میان آمده است. نویسنده این باب از کتاب را با ذکر آیاتی از قرآن و روایاتی از پیامبر(ص) و نظرات بزرگان پی | در باب بعدی کتاب از وجوب تبعیت از سلف و تشویق به لزوم تبعیت از مذهب آنان و پیمودن راهشان سخن به میان آمده است. نویسنده این باب از کتاب را با ذکر آیاتی از قرآن و روایاتی از پیامبر(ص) و نظرات بزرگان پی میگیرد. | ||
او فصل پایانی کتابش را به ذکر ادلهای در باب رجوع به نظرات سلف اختصاص داده است. ایشان در این بخش نیز به کتاب، سنت، اجماع و معنا مراجعه کرده است. | او فصل پایانی کتابش را به ذکر ادلهای در باب رجوع به نظرات سلف اختصاص داده است. ایشان در این بخش نیز به کتاب، سنت، اجماع و معنا مراجعه کرده است. | ||
وی درباره «معنا» | وی درباره «معنا» میگوید: صفات و اسماء خداوند بهوسیله عقل درک نمیشوند؛ زیرا پایه عقل برای درک صفات، بر دیدن صاحب آن صفت یا نظیر آن استوار است و ما میدانیم که خداوند بهوسیله چشم قابلدرک نیست و نظیر و شبیه نیز ندارد؛ پس بهوسیله عقل نمیتوان صفات او را درک کرد. بنابراین، صفات و اسماء خداوند توقیفی هستند و از کیفیت و تفسیر آن اطلاع نداریم؛ پس بهناچار باید به هر آنچه از منابع به دست ما رسیده اکتفا کنیم<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/29088/1/364 ر.ک: همان، ص364]</ref>. | ||
بحث پایانی کتاب درباره حدیث صحیح و ضعیف و راه شناسایی آن، و لزوم تبعیت از حدیث صحیح است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/29088/1/368 ر.ک: همان، ص368]</ref>. | بحث پایانی کتاب درباره حدیث صحیح و ضعیف و راه شناسایی آن، و لزوم تبعیت از حدیث صحیح است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/29088/1/368 ر.ک: همان، ص368]</ref>. |
ویرایش