الرسائل السبعة في العقائد و معه رسالة ذم التأويل: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'می‎د' به 'می‌د'
جز (جایگزینی متن - 'ی‎پ' به 'ی‌پ')
جز (جایگزینی متن - 'می‎د' به 'می‌د')
خط ۶۵: خط ۶۵:
کتاب «الفقه الأكبر» منسوب به ابوحنیفه (متوفی 150) توسط [[ماتریدی، محمد بن محمد|ابومنصور ماتریدی]] (متوفی 333ق) شرح شده است. در این شرح ابتدا بخشی از کتاب «الفقه الأكبر» با لفظ «قوله» در پرانتز آمده و به دنبال آن توضیحات شارح ارائه شده است.
کتاب «الفقه الأكبر» منسوب به ابوحنیفه (متوفی 150) توسط [[ماتریدی، محمد بن محمد|ابومنصور ماتریدی]] (متوفی 333ق) شرح شده است. در این شرح ابتدا بخشی از کتاب «الفقه الأكبر» با لفظ «قوله» در پرانتز آمده و به دنبال آن توضیحات شارح ارائه شده است.


در ابتدای این اثر چنین آمده است: ابوحنیفه درباره مرتکب گناه کبیره می‎گوید: «لا نكفر أحدا بذنب و لا ننفي أحدا من الإيمان» (هیچ‎کس را به سبب ارتکاب گناه تکفیر نمی‌کنیم و هیچ‎کس را از ایمان برکنار نمی‎دانیم).
در ابتدای این اثر چنین آمده است: ابوحنیفه درباره مرتکب گناه کبیره می‎گوید: «لا نكفر أحدا بذنب و لا ننفي أحدا من الإيمان» (هیچ‎کس را به سبب ارتکاب گناه تکفیر نمی‌کنیم و هیچ‎کس را از ایمان برکنار نمی‌دانیم).
شارح در این‎باره می‎گوید: در این مسئله اختلاف وجود دارد. خوارج معتقد به کافر شدن مرتکب گناه کبیره و زایل شدن ایمان از او هستند. مرجئه معتقدند که همان ‎طور که طاعت نفعی برای کافر ندارد، گناه نیز ضرری به مؤمن وارد نمی‌کند. قدریه و معتزله در این‎باره می‎گویند: مرتکب گناه از ایمان خارج شده، لکن داخل در کفر نمی‎شود، بلکه بین ایمان و کفر سرگردان است، تا اینکه توبه کند و به خدا برگردد و در گروه مؤمنین قرار گیرد؛ درصورتی‎که قبل از توبه کردن از دنیا برود، به جرگه کافران پیوسته است و جهنم مأوای اوست.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/29088/1/7 ر.ک: متن کتاب، ص7]</ref><ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/29088/1/8 ر.ک: متن کتاب، ص8]</ref>
شارح در این‎باره می‎گوید: در این مسئله اختلاف وجود دارد. خوارج معتقد به کافر شدن مرتکب گناه کبیره و زایل شدن ایمان از او هستند. مرجئه معتقدند که همان ‎طور که طاعت نفعی برای کافر ندارد، گناه نیز ضرری به مؤمن وارد نمی‌کند. قدریه و معتزله در این‎باره می‎گویند: مرتکب گناه از ایمان خارج شده، لکن داخل در کفر نمی‎شود، بلکه بین ایمان و کفر سرگردان است، تا اینکه توبه کند و به خدا برگردد و در گروه مؤمنین قرار گیرد؛ درصورتی‎که قبل از توبه کردن از دنیا برود، به جرگه کافران پیوسته است و جهنم مأوای اوست.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/29088/1/7 ر.ک: متن کتاب، ص7]</ref><ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/29088/1/8 ر.ک: متن کتاب، ص8]</ref>


خط ۸۲: خط ۸۲:
ابوحنیفه درباره خیر و شر نیز معتقد است که هر دو از جانب خداوند است؛ همچنان‎که خداوند خیر را مقدر نموده و خالق آن است، خالق شر نیز است و کسی که به این مسئله اعتقاد نداشته باشد به‎یقین کافر است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/29088/1/104 ر.ک: همان، ص104]</ref>.
ابوحنیفه درباره خیر و شر نیز معتقد است که هر دو از جانب خداوند است؛ همچنان‎که خداوند خیر را مقدر نموده و خالق آن است، خالق شر نیز است و کسی که به این مسئله اعتقاد نداشته باشد به‎یقین کافر است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/29088/1/104 ر.ک: همان، ص104]</ref>.


او درباره قرآن نیز می‎گوید: اقرار می‌کنم که قرآن کریم که کلام خداوند است، مخلوق نیست. شارح، علاوه بر قرآن، صفات خداوند را قدیم و ازلی می‎داند<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/29088/1/108 ر.ک: همان، ص108]</ref>.
او درباره قرآن نیز می‎گوید: اقرار می‌کنم که قرآن کریم که کلام خداوند است، مخلوق نیست. شارح، علاوه بر قرآن، صفات خداوند را قدیم و ازلی می‌داند<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/29088/1/108 ر.ک: همان، ص108]</ref>.


ابوحنیفه، خداوند را خالق تمام اعمال عباد و مخلوقات می‎داند و می‎گوید: همان ‎طور که خداوند خالق جمیع مخلوقات است، خالق افعال و اعمال آنان نیز است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/29088/1/111 ر.ک: همان، ص111]</ref>.
ابوحنیفه، خداوند را خالق تمام اعمال عباد و مخلوقات می‌داند و می‎گوید: همان ‎طور که خداوند خالق جمیع مخلوقات است، خالق افعال و اعمال آنان نیز است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/29088/1/111 ر.ک: همان، ص111]</ref>.


از دیگر اعتقادات ایشان، رؤیت خداوند برای اهل بهشت است. یکی از ادله این اعتقاد به قول شارح، چنین است: خداوند موجود است و رؤیت موجود نیز محال نیست<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/29088/1/126 ر.ک: همان، ص126]</ref>.
از دیگر اعتقادات ایشان، رؤیت خداوند برای اهل بهشت است. یکی از ادله این اعتقاد به قول شارح، چنین است: خداوند موجود است و رؤیت موجود نیز محال نیست<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/29088/1/126 ر.ک: همان، ص126]</ref>.
خط ۱۲۱: خط ۱۲۱:
او فصل پایانی کتابش را به ذکر ادله‎ای در باب رجوع به نظرات سلف اختصاص داده است. ایشان در این بخش نیز به کتاب، سنت، اجماع و معنا مراجعه کرده است.
او فصل پایانی کتابش را به ذکر ادله‎ای در باب رجوع به نظرات سلف اختصاص داده است. ایشان در این بخش نیز به کتاب، سنت، اجماع و معنا مراجعه کرده است.


وی درباره «معنا» می‎گوید: صفات و اسماء خداوند به‎وسیله عقل درک نمی‎شوند؛ زیرا پایه عقل برای درک صفات، بر دیدن صاحب آن صفت یا نظیر آن استوار است و ما می‎دانیم که خداوند به‎وسیله چشم قابل‎درک نیست و نظیر و شبیه نیز ندارد؛ پس به‎وسیله عقل نمی‌توان صفات او را درک کرد. بنابراین، صفات و اسماء خداوند توقیفی هستند و از کیفیت و تفسیر آن اطلاع نداریم؛ پس به‎ناچار باید به هر آنچه از منابع به دست ما رسیده اکتفا کنیم<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/29088/1/364 ر.ک: همان، ص364]</ref>.
وی درباره «معنا» می‎گوید: صفات و اسماء خداوند به‎وسیله عقل درک نمی‎شوند؛ زیرا پایه عقل برای درک صفات، بر دیدن صاحب آن صفت یا نظیر آن استوار است و ما می‌دانیم که خداوند به‎وسیله چشم قابل‎درک نیست و نظیر و شبیه نیز ندارد؛ پس به‎وسیله عقل نمی‌توان صفات او را درک کرد. بنابراین، صفات و اسماء خداوند توقیفی هستند و از کیفیت و تفسیر آن اطلاع نداریم؛ پس به‎ناچار باید به هر آنچه از منابع به دست ما رسیده اکتفا کنیم<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/29088/1/364 ر.ک: همان، ص364]</ref>.


بحث پایانی کتاب درباره حدیث صحیح و ضعیف و راه شناسایی آن، و لزوم تبعیت از حدیث صحیح است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/29088/1/368 ر.ک: همان، ص368]</ref>.
بحث پایانی کتاب درباره حدیث صحیح و ضعیف و راه شناسایی آن، و لزوم تبعیت از حدیث صحیح است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/29088/1/368 ر.ک: همان، ص368]</ref>.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش