۸۰٬۶۷۲
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'منتهی الوصول إلی غوامض كفاية الأصول من إفادات سيدنا العلامة الربانیالسيد أبوالحسن الإصفهانیقدسسرهالعالی' به 'منتهی الوصول إلی غوامض كفاية الأصول من إفادات سيدنا العلامة الرباني السيد أبوالحسن الإصفهاني قدسسرهالعالی') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز («اصفهانی، سید ابوالحسن» را محافظت کرد ([ویرایش=تنها مدیران] (بیپایان) [انتقال=تنها مدیران] (بیپایان))) |
||
(۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۶۰: | خط ۶۰: | ||
|} | |} | ||
</div> | </div> | ||
{{کاربردهای دیگر|اصفهانی (ابهام زدایی)}} | {{کاربردهای دیگر|اصفهانی (ابهام زدایی)}} | ||
'''سید ابوالحسن اصفهانی''' (1246- 1325ق)، فقیه، مرجع تقلید و نویسنده [[وسیلة النجاة]]. او از شاگردان خاص [[آخوند خراسانى]] بود. پس از وفات نائینی و حائری یزدی در ۱۳۵۵ق و آقا ضیاء عراقی در ۱۳۶۱ق، مرجعیت عامه شیعه را بر عهده داشت و شاگردان زیادی پرورش داد. | '''سید ابوالحسن اصفهانی''' (1246- 1325ق)، فقیه، مرجع تقلید و نویسنده [[وسیلة النجاة]]. او از شاگردان خاص [[آخوند خراسانى]] بود. پس از وفات نائینی و حائری یزدی در ۱۳۵۵ق و آقا ضیاء عراقی در ۱۳۶۱ق، مرجعیت عامه شیعه را بر عهده داشت و شاگردان زیادی پرورش داد. | ||
خط ۱۳۶: | خط ۱۳۲: | ||
انگلیسها به بهانه حفظ | انگلیسها به بهانه حفظ پایگاههاى خود در عراق به این کشور اسلامى لشکرکشى کردند و آن را اشغال نمودند. رشید عالى نخست وزیر عراق به ایران گریخت و سپس به مصر رفت. همراه با حمله انگلیسىها به عراق و فرار رشید عالى، امیرعبدالله دائىفیصل و نورى سعید از افسران عراق که به اردن پناهنده شده بودند با قواىامدادى انگلیس، به عراق آمدند و دوباره دولت دستورى خود را در عراق تشکیل دادند و در این موقع انتخابات فرمایشى راه انداختند و آن در سال 1341 هجرى قمرى بود. | ||
این انتخابات توسط علماء و فقهاء شیعه تحریم گردید. مرحوم [[نائینی، محمدحسین|آیتالله نائینى]] و آیتالله اصفهانى، دو مرجعبزرگوار و عالیقدر آن روز، فعالیتهاى مرحوم آیتالله خالصى را مورد تایید قرار دادند و این امر زمینههاى قیام مردم را فراهم مىساخت که مرحوم آیتالله اصفهانى و [[نائینی، محمدحسین|آیتالله نائینى]] و سید هبةالدین شهرستانى به ایران تبعید گردیدند. آن روز بیش از یک سال از تاسیس حوزه علمیه قم نمىگذشت و حوزه علمیه نخستین گامهاى خود را برمىداشت و آیتالله حائرى مؤسس عالیقدر حوزه، خود بامشکلاتى رو به رو بود که خبر تبعید شدن آیات عظام نجف به قم رسید و مردم ایران آماده استقبال باشکوه از آنان شدند و استقبال بىسابقهاى از آنان به عمل آمد. پس از ورود به قم، آیتالله حائرى حوزه درس خود را در اختیار آن مرجع عالیقدر و حضرت[[نائینی، محمدحسین|آیتالله نائینى]] قرار دادند و آنان فضلاء و طلاب حوزه نوپاى قم را از فیوض علمىخویش بهرهمند ساختند. هنگام مهاجرت اعلامیهاى را صادر فرمودند که متن آن را در زیر مىآوریم که نشانهاى از عمق اعتقاد قلبى این مرجع عالیقدر در راه احیاء حقوق ملت مسلمان مىباشد. اعلامیهاى که امروز نیز مىتواند الهام بخش و حرکت آفرین باشد. | این انتخابات توسط علماء و فقهاء شیعه تحریم گردید. مرحوم [[نائینی، محمدحسین|آیتالله نائینى]] و آیتالله اصفهانى، دو مرجعبزرگوار و عالیقدر آن روز، فعالیتهاى مرحوم آیتالله خالصى را مورد تایید قرار دادند و این امر زمینههاى قیام مردم را فراهم مىساخت که مرحوم آیتالله اصفهانى و [[نائینی، محمدحسین|آیتالله نائینى]] و سید هبةالدین شهرستانى به ایران تبعید گردیدند. آن روز بیش از یک سال از تاسیس حوزه علمیه قم نمىگذشت و حوزه علمیه نخستین گامهاى خود را برمىداشت و آیتالله حائرى مؤسس عالیقدر حوزه، خود بامشکلاتى رو به رو بود که خبر تبعید شدن آیات عظام نجف به قم رسید و مردم ایران آماده استقبال باشکوه از آنان شدند و استقبال بىسابقهاى از آنان به عمل آمد. پس از ورود به قم، آیتالله حائرى حوزه درس خود را در اختیار آن مرجع عالیقدر و حضرت[[نائینی، محمدحسین|آیتالله نائینى]] قرار دادند و آنان فضلاء و طلاب حوزه نوپاى قم را از فیوض علمىخویش بهرهمند ساختند. هنگام مهاجرت اعلامیهاى را صادر فرمودند که متن آن را در زیر مىآوریم که نشانهاى از عمق اعتقاد قلبى این مرجع عالیقدر در راه احیاء حقوق ملت مسلمان مىباشد. اعلامیهاى که امروز نیز مىتواند الهام بخش و حرکت آفرین باشد. | ||
خط ۱۴۲: | خط ۱۳۸: | ||
=== متن فتواى آیتالله اصفهانى === | === متن فتواى آیتالله اصفهانى === | ||
«بسم الله الرحمن الرحیم. سلام بر همه، بالخصوص برادران عراقى. وظیفه دینى بر همه مسلمانان لازم مىگرداند که در حفظ حوزه اسلام و بلاد اسلامى تا آنجا که قدرت دارند بکوشند و بر همه ما واجب و لازم است که سرزمین عراق را که مشاهد ائمه هدى علیهمالسلام و مراکز دینى ما در آنجا است، از تسلط کفار حفظ نموده و از نوامیس دینى آن دفاع کنیم. من شما را بر این موضوع دعوت کرده و ترغیب مىنمایم. | «بسم الله الرحمن الرحیم. سلام بر همه، بالخصوص برادران عراقى. وظیفه دینى بر همه مسلمانان لازم مىگرداند که در حفظ حوزه اسلام و بلاد اسلامى تا آنجا که قدرت دارند بکوشند و بر همه ما واجب و لازم است که سرزمین عراق را که مشاهد ائمه هدى علیهمالسلام و مراکز دینى ما در آنجا است، از تسلط کفار حفظ نموده و از نوامیس دینى آن دفاع کنیم. من شما را بر این موضوع دعوت کرده و ترغیب مىنمایم. | ||
خداوند ما و شما را برای خدمت به اسلام و مسلمین موفق فرماید.» ابوالحسن الموسوى الاصفهانى | خداوند ما و شما را برای خدمت به اسلام و مسلمین موفق فرماید.» ابوالحسن الموسوى الاصفهانى | ||
مورد دوم از | مورد دوم از دهها مورد دخالت آن فقیه عظیم الشان در امور سیاسى، اجتماعى مسلمانان، عکس العمل آن فقیه بزرگ در برابر حوادث مسجد گوهرشاد بود. فاجعه مسجد گوهرشاد مشهد، یکى از دهها و صدها حوادث جنایتبار دوران رضاخان پهلوى است که مردم مسلمان را در راه حمایت از روحانیت به خاک و خون کشید. آن روز مردم در اعتراض به دستگیرى آیتالله سید حسین قمى دست به تظاهرات زده بودند. وقتى خبر به رضا شاه رسید که دهها هزار نفر از مردم مشهد به دفاع از اهداف اسلام و روحانیت در مسجد گوهرشاد اجتماع کردهاند، دستور داد همه مردم را از طرف درها و چهار طرف پشتبام مسجد، به رگبار مسلسل ببندند و هیچ نوع رحم به صغیر و کبیر و زن و مرد نکنند. دستور دژخیم تاریخ، توسط مامورین جنایت کار او عملى شد و مردم بىدفاع را به صفیر گلوله بستند و چندین هزار نفر از زن و مرد و روحانى و غیر روحانى، زائر و بومى را به شهادت رساندند. پس از این یورش وحشیانه و سبعانه، درهاى مسجد را باز کردند و زندگان را بیرون بردند و کشتگان را به کامیونها ریخته و همه را در خندقى که در بیرون شهر برای همین منظور حفر کرده بودند، ریختند و روى آن را پوشاندند که هنوز آن نقطه به «قتلگاه» مشهور است. | ||
پس از این ماجرا، «آیتالله سید حسین قمى» در باغ سراج الملک شهر رى محبوس گردید و هر گونه تماس با ایشان ممنوع اعلام شد. بعد از یک ماه در آخر ماه ربیع الثانى بود که او را به اتفاق فرزندش و جمعى دیگر به اعتاب مقدسه تبعید کردند. | پس از این ماجرا، «آیتالله سید حسین قمى» در باغ سراج الملک شهر رى محبوس گردید و هر گونه تماس با ایشان ممنوع اعلام شد. بعد از یک ماه در آخر ماه ربیع الثانى بود که او را به اتفاق فرزندش و جمعى دیگر به اعتاب مقدسه تبعید کردند. |