۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'كتاب' به 'کتاب') |
جز (جایگزینی متن - 'امام خمينى' به 'امام خمينى') |
||
خط ۸۳: | خط ۸۳: | ||
جلسه پنجم، به بيان حكمت الهى در بدن انسان اختصاص يافته است. آيتالله دستغيب با اشاره به آيه پنجم تا هشتم سوره طارق، بيان مىدارد كه در اين آيات، حكمت تدبر در نطفه و ابتداى تكوين انسان، مبرهن و روشن مىگردد. در اين آيه خداوند مىفرمايد كه انسان بايد بنگرد از چه آفريده شده تا هم خداى خود و هم بازگشت خويش را بشناسد كه از قطره آبى، چه ساختمان عجيبى تشكيل شده كه سرتاسر، حكمت و مصلحت است. | جلسه پنجم، به بيان حكمت الهى در بدن انسان اختصاص يافته است. آيتالله دستغيب با اشاره به آيه پنجم تا هشتم سوره طارق، بيان مىدارد كه در اين آيات، حكمت تدبر در نطفه و ابتداى تكوين انسان، مبرهن و روشن مىگردد. در اين آيه خداوند مىفرمايد كه انسان بايد بنگرد از چه آفريده شده تا هم خداى خود و هم بازگشت خويش را بشناسد كه از قطره آبى، چه ساختمان عجيبى تشكيل شده كه سرتاسر، حكمت و مصلحت است. | ||
در جلسه ششم، به بررسى معناى انقلاب فرهنگى كه امام خمينى(ره) آن را عنوان فرموده بودند، پرداخته شده است. آيتالله دستغيب معتقد است كه منظور از انقلاب فرهنگى، اين نيست كه درسهاى متداول در دانشگاهها و مدارس، از جمله فيزيك، شيمى، مهندسى و... متوقف گرديده و ديگر كسى دنبال تحصيل اين علوم نرود، يا طلاب علوم دينى، فقه و اصول نخوانند، بلكه برنامههاى تحصيلى بايد برقرار بوده و كاملتر و بهتر تدريس شوند، زيرا انقلاب ما، نياز زيادى به افراد متخصص دارد، بلكه منظور اين است كه بايد آموزش و پرورش اسلامى كه همان تعليم و تربيت انسانى است، در دبيرستانها و دانشگاهها رايج گردد. ايشان معتقدند كه همراه با آموزش، بايد «پرورش و تهذيب» هم باشد، زيرا انسانها بايد خوىهاى حيوانى را بفهمند و از آن بپرهيزند و خوىهاى انسانى را نيز بدانند و به آن عمل كنند. به نظر ايشان بايد همراه دانش، عمل و تهذيب باشد و راه فرار از صفات حيوانى و آراسته شدن به ملكات انسانى، بايد تعليم شود. | در جلسه ششم، به بررسى معناى انقلاب فرهنگى كه [[امام خمينى(ره)|امام خمينى]](ره) آن را عنوان فرموده بودند، پرداخته شده است. آيتالله دستغيب معتقد است كه منظور از انقلاب فرهنگى، اين نيست كه درسهاى متداول در دانشگاهها و مدارس، از جمله فيزيك، شيمى، مهندسى و... متوقف گرديده و ديگر كسى دنبال تحصيل اين علوم نرود، يا طلاب علوم دينى، فقه و اصول نخوانند، بلكه برنامههاى تحصيلى بايد برقرار بوده و كاملتر و بهتر تدريس شوند، زيرا انقلاب ما، نياز زيادى به افراد متخصص دارد، بلكه منظور اين است كه بايد آموزش و پرورش اسلامى كه همان تعليم و تربيت انسانى است، در دبيرستانها و دانشگاهها رايج گردد. ايشان معتقدند كه همراه با آموزش، بايد «پرورش و تهذيب» هم باشد، زيرا انسانها بايد خوىهاى حيوانى را بفهمند و از آن بپرهيزند و خوىهاى انسانى را نيز بدانند و به آن عمل كنند. به نظر ايشان بايد همراه دانش، عمل و تهذيب باشد و راه فرار از صفات حيوانى و آراسته شدن به ملكات انسانى، بايد تعليم شود. | ||
ايشان به اين نكته تأكيد دارند كه خوى و ملكه، چيزى نيست كه يك دفعه پيدا شود، بلكه با تكرار افعال و اقوال پديد مىآيد و كسى كه گفتار و كردارش مطابق حيوان شد، پس از مدتى حيوان از كار درمىآيد. | ايشان به اين نكته تأكيد دارند كه خوى و ملكه، چيزى نيست كه يك دفعه پيدا شود، بلكه با تكرار افعال و اقوال پديد مىآيد و كسى كه گفتار و كردارش مطابق حيوان شد، پس از مدتى حيوان از كار درمىآيد. |
ویرایش