ابوشامه، عبدالرحمن بن اسماعیل: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'شهاب‌ الدين ' به 'شهاب‌الدين'
جز (جایگزینی متن - 'ربيع الاول' به 'ربيع‌الاول')
جز (جایگزینی متن - 'شهاب‌ الدين ' به 'شهاب‌الدين')
خط ۳۲: خط ۳۲:




'''ابوشامه، ابوالقاسم شهاب‌ الدين عبدالرحمن بن اسماعيل بن ابراهيم مقدسى'''، فقيه، محدث، اديب و مورخ دمشقى شافعى مذهبى است كه به سبب خال بزرگى كه بر بالاى ابروى چب داشت، به ابوشامه معروف شد. نام او را محمد بن عبدالرحمن نيز آورده‌اند.
'''ابوشامه، ابوالقاسم شهاب‌الدينعبدالرحمن بن اسماعيل بن ابراهيم مقدسى'''، فقيه، محدث، اديب و مورخ دمشقى شافعى مذهبى است كه به سبب خال بزرگى كه بر بالاى ابروى چب داشت، به ابوشامه معروف شد. نام او را محمد بن عبدالرحمن نيز آورده‌اند.


نياى بزرگش، محمد بن احمد بن على طوسى بود و ابوشامه خود حدس مى‌زند كه وى صوفى و امام مسجد صخره بيت‌المقدس بوده كه در شعبان 492ق به دست صليبيان كشته شد و سپس فرزندانش از بيت‌المقدس به دمشق رفتند.
نياى بزرگش، محمد بن احمد بن على طوسى بود و ابوشامه خود حدس مى‌زند كه وى صوفى و امام مسجد صخره بيت‌المقدس بوده كه در شعبان 492ق به دست صليبيان كشته شد و سپس فرزندانش از بيت‌المقدس به دمشق رفتند.
خط ۴۲: خط ۴۲:
پايگاه دانش او در فقه به اندازه‌اى بود كه بعضى از معاصرانش از پيروى او از مذهب امام شافعى ابراز شگفتى مى‌كردند. او به ويژه به فن خلاف (احكام مورد اختلاف فقها) علاقه داشت و نظرى را كه نزديك به حقيقت مى‌يافت، در صورت استوارى دليل‌هاى آن، مى‌پذبرفت؛ هر چند آن نظر با مذهب شافعى موافق نبود. با آن‌كه دوستدار منصب نبود و از درگاه اهل دنيا دورى مى‌جست و متواضع بى‌تكلف مى‌زيست، غلبه خوى بدگويى از ديگران و اهانت به علما و بزرگان از طرفى و جسارت در بيان حق و مبارزه با بدعت‌ها و درگيرى‌هاى مذهبى حنبليان با شافعيان و اتهام در عقيده از طرف ديگر، او را گرفتار كرد. دو تن از شاگردانش يا به روايتى از مخالفان او، به بهانه‌اى وارد خانه‌اش شدند و او را زخم زدند. در پى اين صدمه يا بر اثر سوءقصدى ديگر، درگذشت و در دارالفراديس دمشق به خاك سپرده شد.
پايگاه دانش او در فقه به اندازه‌اى بود كه بعضى از معاصرانش از پيروى او از مذهب امام شافعى ابراز شگفتى مى‌كردند. او به ويژه به فن خلاف (احكام مورد اختلاف فقها) علاقه داشت و نظرى را كه نزديك به حقيقت مى‌يافت، در صورت استوارى دليل‌هاى آن، مى‌پذبرفت؛ هر چند آن نظر با مذهب شافعى موافق نبود. با آن‌كه دوستدار منصب نبود و از درگاه اهل دنيا دورى مى‌جست و متواضع بى‌تكلف مى‌زيست، غلبه خوى بدگويى از ديگران و اهانت به علما و بزرگان از طرفى و جسارت در بيان حق و مبارزه با بدعت‌ها و درگيرى‌هاى مذهبى حنبليان با شافعيان و اتهام در عقيده از طرف ديگر، او را گرفتار كرد. دو تن از شاگردانش يا به روايتى از مخالفان او، به بهانه‌اى وارد خانه‌اش شدند و او را زخم زدند. در پى اين صدمه يا بر اثر سوءقصدى ديگر، درگذشت و در دارالفراديس دمشق به خاك سپرده شد.


برخى از شاگردان او بدين قرارند: شهاب‌ الدين حسين الكفرى، شهاب‌ الدين احمد لبّان و زين‌الدين ابوبكر يوسف مزّى كه از او علم قرائت آموختند؛ شيخ شرف‌الدين فزارى خطيب كه شرح شاطبيه را نزد او خواند؛ برهان‌ الدين اسكندرانى، على بن مهيار و پسر ابوشامه ابولهدى احمد. نيز گروهى از بزرگان و فضلا از جمله محيى‌الدين يحيى بن على تميمى براى شنيدن تاريخ و الروضتين و تأليفات ديگر وى در جامع و تربت اشرفيه نزد او حضور مى‌يافتند. كسانى چون مجد الدين محمد اربلى، شهاب‌ الدين ابوالعباس احمد بن اشبيلى، زين‌الدين على بن احمد قرطبى، محمد بن ابى‌بكر شاغورى، محمد بن عبدالرحمن كنجى و عده‌اى ديگر، الروضتين را در سال‌هاى آخر عمر ابوشامه، از او شنيده‌اند.
برخى از شاگردان او بدين قرارند: شهاب‌الدينحسين الكفرى، شهاب‌الديناحمد لبّان و زين‌الدين ابوبكر يوسف مزّى كه از او علم قرائت آموختند؛ شيخ شرف‌الدين فزارى خطيب كه شرح شاطبيه را نزد او خواند؛ برهان‌ الدين اسكندرانى، على بن مهيار و پسر ابوشامه ابولهدى احمد. نيز گروهى از بزرگان و فضلا از جمله محيى‌الدين يحيى بن على تميمى براى شنيدن تاريخ و الروضتين و تأليفات ديگر وى در جامع و تربت اشرفيه نزد او حضور مى‌يافتند. كسانى چون مجد الدين محمد اربلى، شهاب‌الدينابوالعباس احمد بن اشبيلى، زين‌الدين على بن احمد قرطبى، محمد بن ابى‌بكر شاغورى، محمد بن عبدالرحمن كنجى و عده‌اى ديگر، الروضتين را در سال‌هاى آخر عمر ابوشامه، از او شنيده‌اند.


بيشتر نويسندگان معاصر ابوشامه و نزديكان به آن عصر، او را دانشمندى بزرگ، موثق در نقل و بى‌نظير در ديانت و امانت وصف كرده‌اند. او خط را نيز به زيبايى و استوارى مى‌نوشت. يونينى بر آن است كه او به علت خودپسندى و حقير شمردن دانشمندان و بزرگان، از چشم مردم افتاد و در غالب كارهايش ناموفق بود. [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن خلكان]] به سبب خصومتى كه با ابوشامه داشت، در وفيات شرح احوال او را ذكر نكرده است.
بيشتر نويسندگان معاصر ابوشامه و نزديكان به آن عصر، او را دانشمندى بزرگ، موثق در نقل و بى‌نظير در ديانت و امانت وصف كرده‌اند. او خط را نيز به زيبايى و استوارى مى‌نوشت. يونينى بر آن است كه او به علت خودپسندى و حقير شمردن دانشمندان و بزرگان، از چشم مردم افتاد و در غالب كارهايش ناموفق بود. [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن خلكان]] به سبب خصومتى كه با ابوشامه داشت، در وفيات شرح احوال او را ذكر نكرده است.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش