ابن ناقیا، عبدالله بن محمد: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ':م' به ': م'
جز (جایگزینی متن - ' ص ' به ' ص')
جز (جایگزینی متن - ':م' به ': م')
خط ۴۳: خط ۴۳:
476 ق1003/-1083 م) بوده است(2LE).ابواسحاق از علماى بزرگ مذهب شافعى و مردى بسيار پارسا بود و در 415ق وارد بغداد شد و به گفتۀ ابن نجار، بيشتر دانشمندان آن روزگار شاگردان وى بودند(ابن خلكان،29/1-30).
476 ق1003/-1083 م) بوده است(2LE).ابواسحاق از علماى بزرگ مذهب شافعى و مردى بسيار پارسا بود و در 415ق وارد بغداد شد و به گفتۀ ابن نجار، بيشتر دانشمندان آن روزگار شاگردان وى بودند(ابن خلكان،29/1-30).


ابن ناقيا بيش از هر چيز، به «هزل» و «مجون» شهرت يافته است (همو،99/3؛ ابن ابى الوفاء، همانجا) و گويى در هيچ مناسبتى از شوخى و مزاح و حتى طنزهاى گزنده فروگذار نمى‌كرده است.يكى از شيرين‌ترين طنزهاى او، پاسخى است كه في البداهه به ابن شبل و شعر مفاخره‌آميز او داده است.در بيتى از آن به او گفته است: «همان وجود تو در پشت آدم و بدشگونى تو بود كه او را از خلد برين فرود آورد.اگر آدم خبر مى‌داشت كه تو از نسل او پديد خواهى آمد، خود را مقطوع النسل مى‌كرد!».وقتى به او گفتند:مگر نه اينست كه تو نزد ابن شبل حديث فرا گرفته‌اى؟!گفت: «چرا!وگرنه، اين كودنى را كه من دارم، از كجا مى‌آوردم؟»(جواد،120-121، به نقل از الوافى [[صفدی، خلیل بن ایبک|صفدى]]؛ مطلوب،11-12).اين طرز رفتار و اين شيوۀ گفتار ابن ناقيا كه دامن اهل شريعت را هم گاه مى‌گرفت، باعث گرديد كه او را، به رغم شهرت به پيروى از آيين حنفى، به زندقه و كفر متهم گردانند و عقايد بت‌پرستان و دهريان و نيز تدوين رساله‌اى در تعطيل صفات بارى تعالى را به او نسبت دهند و اين سخن كفرآميز وى را همه‌جا بازگو كنند كه: «نهر شراب و نهر شير و نهر عسل در آسمان هست، اما از هيچ‌يك تاكنون قطره‌اى بر زمين نچكيده، و تنها اين آب كه خانه‌ها را ويران مى‌سازد و سقفها را فرو مى‌ريزد، همواره بر زمين مى‌بارد!» ([[ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی|ابن جوزى]]،68/9-69؛ ابن ايبك،145؛ ابن خلكان، همانجا؛ذهبى، 533/2؛[[ابن کثیر، اسماعیل بن عمر|ابن كثير]]،151/12؛ ابن ابى الوفاء، همانجا؛ ابن حجر،385/3).
ابن ناقيا بيش از هر چيز، به «هزل» و «مجون» شهرت يافته است (همو،99/3؛ ابن ابى الوفاء، همانجا) و گويى در هيچ مناسبتى از شوخى و مزاح و حتى طنزهاى گزنده فروگذار نمى‌كرده است.يكى از شيرين‌ترين طنزهاى او، پاسخى است كه في البداهه به ابن شبل و شعر مفاخره‌آميز او داده است.در بيتى از آن به او گفته است: «همان وجود تو در پشت آدم و بدشگونى تو بود كه او را از خلد برين فرود آورد.اگر آدم خبر مى‌داشت كه تو از نسل او پديد خواهى آمد، خود را مقطوع النسل مى‌كرد!».وقتى به او گفتند: مگر نه اينست كه تو نزد ابن شبل حديث فرا گرفته‌اى؟!گفت: «چرا!وگرنه، اين كودنى را كه من دارم، از كجا مى‌آوردم؟»(جواد،120-121، به نقل از الوافى [[صفدی، خلیل بن ایبک|صفدى]]؛ مطلوب،11-12).اين طرز رفتار و اين شيوۀ گفتار ابن ناقيا كه دامن اهل شريعت را هم گاه مى‌گرفت، باعث گرديد كه او را، به رغم شهرت به پيروى از آيين حنفى، به زندقه و كفر متهم گردانند و عقايد بت‌پرستان و دهريان و نيز تدوين رساله‌اى در تعطيل صفات بارى تعالى را به او نسبت دهند و اين سخن كفرآميز وى را همه‌جا بازگو كنند كه: «نهر شراب و نهر شير و نهر عسل در آسمان هست، اما از هيچ‌يك تاكنون قطره‌اى بر زمين نچكيده، و تنها اين آب كه خانه‌ها را ويران مى‌سازد و سقفها را فرو مى‌ريزد، همواره بر زمين مى‌بارد!» ([[ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی|ابن جوزى]]،68/9-69؛ ابن ايبك،145؛ ابن خلكان، همانجا؛ذهبى، 533/2؛[[ابن کثیر، اسماعیل بن عمر|ابن كثير]]،151/12؛ ابن ابى الوفاء، همانجا؛ ابن حجر،385/3).


چنانكه از مقدمۀ مقامات او برمى‌آيد، وى شوخ‌طبعى و طنزگويى و فكاهه‌سرايى را شيوۀ ادبى كهنى به شمار مى‌آورده و ميان وارستگى و پارسايى و هزل و مطايبه منافاتى نمى‌ديده است(مطلوب،23-24).
چنانكه از مقدمۀ مقامات او برمى‌آيد، وى شوخ‌طبعى و طنزگويى و فكاهه‌سرايى را شيوۀ ادبى كهنى به شمار مى‌آورده و ميان وارستگى و پارسايى و هزل و مطايبه منافاتى نمى‌ديده است(مطلوب،23-24).
خط ۵۰: خط ۵۰:


ابن ناقيا خطى خوش و خوانا داشت(ابن ابى الوفاء،284/1؛ ابن قطلوبغا،32) و كاتبى ماهر و نويسنده‌اى چيره‌دست بود.
ابن ناقيا خطى خوش و خوانا داشت(ابن ابى الوفاء،284/1؛ ابن قطلوبغا،32) و كاتبى ماهر و نويسنده‌اى چيره‌دست بود.
علاوه بر ديوان شعر، کتابى با عنوان ديوان الرسائل نيز به او نسبت داده‌اند(ياقوت، همانجا؛ قفطى،133/2؛ ابن خلكان،99/3؛ سيوطى، همانجا).ابن خلكان به شهرت مقامات وى نزد اهل ادب اشاره كرده است(98/3).مقامات ابن ناقيا شامل 9 مقامه است كه در آنها، از مقامه‌نويسان گذشته تقليد كرده است، به همين جهت در نظر برخى از معاصران، فاقد ارزش ادبى است(فروخ،200/3).ابن ناقيا به حكم آنكه اهل لغت بود، در پايان هر مقامه كلمات ناآشنا را شرح داده است (نك‍:مطلوب،22-28).ظاهرا منظور ابن ناقيا از نوشتن مقامات آن بود كه مفاسد اجتماع را در قالب حكايت و طنز بازگو كند(نك‍: 2 lE).
علاوه بر ديوان شعر، کتابى با عنوان ديوان الرسائل نيز به او نسبت داده‌اند(ياقوت، همانجا؛ قفطى،133/2؛ ابن خلكان،99/3؛ سيوطى، همانجا).ابن خلكان به شهرت مقامات وى نزد اهل ادب اشاره كرده است(98/3).مقامات ابن ناقيا شامل 9 مقامه است كه در آنها، از مقامه‌نويسان گذشته تقليد كرده است، به همين جهت در نظر برخى از معاصران، فاقد ارزش ادبى است(فروخ،200/3).ابن ناقيا به حكم آنكه اهل لغت بود، در پايان هر مقامه كلمات ناآشنا را شرح داده است (نك‍: مطلوب،22-28).ظاهرا منظور ابن ناقيا از نوشتن مقامات آن بود كه مفاسد اجتماع را در قالب حكايت و طنز بازگو كند(نك‍: 2 lE).


ابن ناقيا از دانشهاى متنوع زمان خود، آنچنانكه شايستۀ يك كاتب اديب است، برخوردار بوده و اين تبحّر و تتبّع، در نوشته‌هاى او به خوبى جلوه كرده و به نوشته‌ها و تأليفاتش استوارى و ملاحتى درخور تحسين بخشيده است(قفطى، ابن خلكان، همانجاها؛ ابن ابى الوفاء، 283/1؛فروخ،199/3).
ابن ناقيا از دانشهاى متنوع زمان خود، آنچنانكه شايستۀ يك كاتب اديب است، برخوردار بوده و اين تبحّر و تتبّع، در نوشته‌هاى او به خوبى جلوه كرده و به نوشته‌ها و تأليفاتش استوارى و ملاحتى درخور تحسين بخشيده است(قفطى، ابن خلكان، همانجاها؛ ابن ابى الوفاء، 283/1؛فروخ،199/3).
خط ۶۹: خط ۶۹:
(نك‍: فهارس).
(نك‍: فهارس).


لحن و سبك نگارش ابن ناقيا در کتاب الجمان با لحن و سبك وى در مقامات و اشعارش سخت متفاوت است و اين امر، با توجه به گفته‌هاى خود او در خاتمۀ کتاب(ص 385) که از كهنسالى و نابسامانى وضع زندگانى مى‌نالد، شگفت نمى‌نمايد(قس:مطلوب، 11،33).اين کتاب به كوشش [[مطلوب، احمد|احمد مطلوب]] و خديجه حديثى در بغداد (1387 ق1968/ م)همراه با مقدمه‌اى مبسوط و محققانه و در همان سال در كويت به كوشش عدنان زرزور و محمد رضوان دايه به چاپ رسيده است.
لحن و سبك نگارش ابن ناقيا در کتاب الجمان با لحن و سبك وى در مقامات و اشعارش سخت متفاوت است و اين امر، با توجه به گفته‌هاى خود او در خاتمۀ کتاب(ص 385) که از كهنسالى و نابسامانى وضع زندگانى مى‌نالد، شگفت نمى‌نمايد(قس: مطلوب، 11،33).اين کتاب به كوشش [[مطلوب، احمد|احمد مطلوب]] و خديجه حديثى در بغداد (1387 ق1968/ م)همراه با مقدمه‌اى مبسوط و محققانه و در همان سال در كويت به كوشش عدنان زرزور و محمد رضوان دايه به چاپ رسيده است.


2.مقامات.اين اثر، همراه با مقامات احمد بن ابى‌بكر رازى حنفى و 7 مقامه و يك کتاب ديگر به كوشش رشر[1]در استانبول(1331 ق
2.مقامات.اين اثر، همراه با مقامات احمد بن ابى‌بكر رازى حنفى و 7 مقامه و يك کتاب ديگر به كوشش رشر[1]در استانبول(1331 ق
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش