علم در تاریخ
| علم در تاریخ | |
|---|---|
| پدیدآوران | برنال، جان دزموند (نويسنده)
اسدپور پیرانفر، حسین (مترجم) فانی، کامران ( مترجم) |
| ناشر | اميرکبير |
| مکان نشر | ایران - تهران |
| سال نشر | 1380ش |
| چاپ | 2 |
| شابک | 964-00-541-x |
| موضوع | تمدن - تاریخ - علم و تمدن |
| زبان | فارسی |
| تعداد جلد | 4 |
| کد کنگره | /ب4ع8 478 CB |
| نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
علم در تاریخ، نوشتۀ جان دزموند برنال (۱۹۰۱-۱۹۷۱) است. برنال تاریخ علم را همراه با نقشی که در ساختار و ساماندهی به جامعه، اقتصاد و پیشرفت عمومی بشر دارد، از آغاز زندگی بشر تا نیمۀ قرن بیستم میلادی بررسی میکند. این کتاب به دست حسین اسدپور پیرانفر(متولد 1323ش) «جلد اول»، کامران فانی(متولد 1323ش) «جلد دوم»، محمد حیدری ملایری(1401-1326ش) و محسن ثلاثی(متولد 1324ش)«جلد سوم» و بهاءالدین خرمشاهی(متولد 1324ش) «جلد چهارم» به فارسی ترجمه شده است.
انگیزه نگارش
نگارش این اثر، از سخنرانی برنال دربارۀ «علم در تاریخ اجتماعی» نشئت گرفت که در سال ۱۹۴۸م در «کالج راسکین» ایراد کرد. او میپنداشت که نوشتن این کتاب در سه هفته انجام گیرد، اما تا شش سال به درازا انجامید! تتبع برنال در این موضوع، او را بر آن داشت که موضوع علم و اجتماع را از آغاز پیدایش بشر و جوامع نخستین آغاز کند و تا نیمۀ قرن بیستم میلادی بکشاند.[۱]
برنال خواسته است در حد توانش، تأثیرات متقابل «علم» و «اجتماع» را در بستر تاریخ جوامع بشری واکاوی کند. او خود تصریح نموده است که هدف اصلی این نوشتار، تاریخ علم نیست بلکه میخواهد تأثیر مستقیم یا غیرمستقیم علم را بر سایر جنبههای تاریخ، چه از نظر تأثیری که بر تحولات اقتصادی نهاده و چه از لحاظ تأثیری که بر اندیشهها و باورهای طبقات مسلط در هر عصر یا به صور کلی «طالبان قدرت» داشته است، روشن سازد.[۲]
برنال با طرح پیشفرضهایی دربارۀ علم، تغییراتی را در کتابش انجام داده است؛ او بر این باور است که نظامهای علمی به یکدیگر نزدیک شدهاند و بهزودی دانش یکپارچه و یگانهای پدید خواهد آمد که بر چگونگی بهرهگیری از علم اثر میگذارد و کمکم بر همۀ کنشهای انسانی سایه میافکند؛ مبارزه با امپریالیسم جهانی نمونهای از این تاثیرات است. همچنین، مباحثی مانند نگاه به «فقر»، «انفجار جمعیت» و کوشش برای بالابردن سطح تبادل فرهنگی و ایجاد و گسترش نهادهای آموزشی در میان ملتها، کانون توجه برنال گشته است و او در ویرایش کتابش به آنها پرداخته و مباحثی را که در بارۀ «کاربرد تاریخی علوم اجتماعی» بوده، حذف کرده است. برای همین، دامنۀ بحث از هر دانش را از نگاه علمی و انسانی گستردهتر نموده و بیشتر، به نزدیکتر ساختن دانشهای گوناگون به یکدیگر و نیز به رابطۀ نزدیک علم و صنعت و سیاست پرداخته است.[۳].
سبک نگارش
این اثر با رویکرد کتابخانهای، توصیفی و تحلیلی نوشته شده است. گفتنی است نویسنده که یک مارکسیست است و تا پایان عمر نیز در این باور ماند، چون جایگاه والایی در علم داشت و از منش نیکویی برخوردار بود، منتقدانش او را «محترمترین و دوستداشتنیترین کمونیست روشنفکر غربی» دانسته و میدانند و برای همین، او را در انصاف و اعتدالی که از خود در نوشتن «علم در تاریخ» نشان داده و جز در مواردی اندک، تعصب عقیدۀ مارکسیستیاش را دخالت نداده است، تحسین میکنند.[۴].
این کتاب برای درک بهتر خواننده، تصاویر معتنابهی را برای تکمیل و گسترش موضوعات و کمک به درک تاریخ اقتصادی و علمی در کتاب گنجانده است.[۵].
اهمیت کتاب
برنال هم دانشمند علومتجربی و هم مورخ است. او با بینش ژرف اجتماعیاش تاریخ علم را نگاشته است. این اثر، تاریخ علم به معنا و مفهوم رایج نیست. برنال فقط به بیان رویدادهای علمی و شرح زندگی و پژوهشهای دانشمندان و مخترعان نپرداخته است و دنیای علم را در خود فروبسته و جدا از دیگر پدیدههای اجتماعی نمیبیند. برنال دانشمند را فقط مجذوب افروختهای نمیداند که در برج عاج اندیشههای علمیاش نشسته و غرق تأمّل است. او میکوشد تا روابط و تأثیرات متقابل علم و اجتماع را روشن سازد و آنها را در چشمانداز گستردۀ تاریخ باز نماید و خواننده را بهنوعی نگرش کلی نسبت به علم و در نهایت، نسبت به تاریخ اجتماع برساند.[۶].
ساختار و محتوای کتاب
این کتاب چهارجلدی در ترجمه فارسیاش در دو جلد که هرکدام، دو جلد اصلی را در بردارد، عرضه شده است.[۷].
این اثر نخستینبار در 1954م منتشر شد. ویرایش دوم کتاب در 1957م و ویرایش سوم آن در 1965م با تغییرات و اضافات بسیار، به گونهای که گویا از نو بازنویسی شده است، انتشار یافت. در سال 1969م ویرایش مصور «علم در تاریخ» عرضه شد. این ترجمۀ فارسی از روی همین متن فراهم آمده است.[۸]
مقدمه کتاب، طرح مسائل کلی و اساسی است که مباحثی در ماهیت و روش علم و جایگاه آن در اجتماع را در بردارد. نویسنده به خوانندگانی که تخصص علمی ندارند، سفارش میکند که آن را پس از قسمتهای تاریخی و توصیفی بخوانند.
بخشهای 2،3،4و 5 ویژۀ سیر تاریخ بشر از پگاه و پیدایش جامعه انسانی تا دهههای پنجم و ششم قرن بیستم میلادی است.
فصلهای 2، 3 و 4 از بخش دوم، ظهور علم و ریشههای آن را از صناعات و آداب و رسوم گرفته تا زمانی که به دست یونانیان تحت ضابطه درآمد، بررسی میکند.
در بخش سوم، فصلهای 5 و 6 از اِحیا و نضجگرفتن دانش و فن در تمدن اسلام و مسیحیت تا پایان قرون وسطی سخن میگوید.
بخش چهارم، (فصل هفتم) از پیدایش علوم تازه در سایه عصر انقلابی و عظیم رنسانس بحث میکند و به قرن هفدهم که علم تازهنفس با سرمایهداری گردنفراز پیوندی نزدیک داشت، ختم میشود.
در بخش پنجم، فصلهای 8 و 9 سخن از استقرار و گسترش علم و تأثیر آن در تحول صنعت از روزگار چیرگی سرمایهداری تا عصر طلایی موهوم پایان قرن نوزدهم در میان است.
بخش ششم تقریبا یکسره به قرن بیستم و بیشتر به بحث در علم و سیاست امروز پرداخته است.[۹]
پانویس
منابع مقاله
- پیشگفتارهای کتاب