كتاب في المنطق العبارة

    از ویکی‌نور
    (تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
    كتاب في المنطق العبارة
    كتاب في المنطق العبارة
    پدیدآورانفارابی، محمد بن محمد (نويسنده) سالم، محمد سلیم (محقق)
    ناشرمطبعة دار الکتب
    مکان نشرمصر
    سال نشر1976م
    چاپ1
    زبانعربی
    تعداد جلد1
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    کتاب فی المنطق - العبارة، نوشته ابونصر محمد بن محمد بن طرخان معروف به فارابی (257-339ق) است. عبارت یا گزارش‌نامه (باری‌ارمینیاس) ارسطو‌،‌ نخستین بخش از دفترهای هشتگانه منطقی اوست که فارابی آن را موجز نموده است. این اثر، که بحثی در باب قضایا و عبارات است، درآمدی بر دانش منطق شمرده می‌شود. جعفر مرتضى آل یاسین (1347-1430ق) پژوهش کتاب را انجام داده است.

    جایگاه «العبارة» در چیدمان علم منطق

    فارابی اجزای منطق را به اعتبار اسامی کتاب‌های ارسطو «هفت باب» می‌داند و به اعتبار اغراض گوناگونش «هشت باب» برمی‌شمرد. فارابی در جایی از کتاب «الألفاظ المستعملة فی المنطق» نخستین جزء منطق ارسطویی را، که در آن از معقولات مفرده بحث شده است، «مقولات» می‌داند و جزء دوم را، که درباره قضیه‌ها و عبارت‌ها است، «العبارة» می‌انگارد؛ جزءهای بعدی منطق نیز به ترتیب «قیاس»، «برهان»، «جدل»، «مواضع»، «مغالطات»، «خطابیات» و «شعریات» است. همین نویسنده در جایی دیگر در این باره که مرتبه کتاب «العباره»، پیش و یا پس از «مقولات» است، تشکیک می‌کند؛ یکبار می‌گوید: اگر بخواهیم در ترتیب این کُتب، حال متعلمانِ منطق را در نظر آوریم، باید گفت که برای متعلّم آموختن آنچه در کتاب العباره آمده، آسان‌تر از آن مطالبی است که در کتاب مقولات دیده می‌شود؛ او می‌تواند آنچه را در کتاب العباره است بیاموزد، اگر چه هیچ مطلبی را که در کتاب مقولات آمده است نشناسد. پس، از این جهت می‌توان گفت مرتبه کتاب العباره قبل از کتاب مقولات است. فارابی بار دیگر چنین می‌گوید: اما اگر بخواهیم در ترتیب این کتب، رابطۀ آن‌ها را با صناعت منطق در نظر بگیریم، باید گفت که «مقولات» مقدّم بر «العباره» است چون آنچه در کتاب مقولات دیده می‌شود، اولِ منطق است زیرا در حکم ماده و موضوع برای جمیع اجزای منطق است. پس از آنجا که در کتاب «مقولات» از مواد مطلقه، و در کتاب «العباره» از تألیف آن مواد، و در کتاب «قیاس» از تألیف قضایا بحث می‌شود، می‌باید کتاب «العباره» را پس از کتاب «مقولات» و پیش از کتاب «قیاس» جای داد.[۱]

    محتوای کتاب

    این وجیزه با تعریف اسم، کلمه و ادات آغاز می‌شود و به شروط شکل‌گیری «اسم» و «کلمه» و زمان‌دار‌بودن کلمه می‌رسد. آن‌گاه از اسم محصّل و غیر محصّل، اسم مستقیم و مایل (مضاف)، کلمه مستقیم و مضاف و کلمه محصّله و غیر محصّله سخن می‌گوید و سپس کلم را «به وجودی و غیر وجودی» و قول را به «تام و غیر تام» بخش می‌کند.[۲]‏نویسنده در ادامه، به گونه‌های اسماء اشاره کرده، تعریفی را همراه با مثال از اسماء مستعاره، منقوله، مشترکه، تواطؤ، عموم و خصوص، متباینه، مترادفه و مشتقه ارائه می‌کند و اسم مشتق، مستعار و منقول، متباین و مترادف را توضیح می‌دهد.[۳]

    فارابی در بخشی دیگر به مباحثی از «جوهر و عرض» در معنای اسماء و «ایجاب و سلب» در قضیه‌ها می‌پردازد و تا ارائه بحثی در نحوۀ بخش‌بندی قضایا به قضیه بسیطه، عدمیه و معدوله پیش می‌رود. او در ادامه، از «وضعِ» قضیه‌ با طرح ساختار دوگانۀ «اضلاع» و «أقطار» سخن می‌گوید[۴]

    فارابی در پایان این بخش، نکته‌های دقیقی را در استعمال اسماء غیر محصّله بر معناهایی که فراگیرتر از آنچه که پیشتر گفته است می‌آورد و گوشزد می‌کند که آنچه گفتیم، به حسب «معنای اعم» بود که خود، اصلی در میان دانش‌ها است و از غنای بالایی برخوردار است و هیچ نشاید که از آن غفلت شود زیرا زیان بزرگی به همراه خواهد داشت.[۵]‏او سپس مبحثی را درباره الفاظی که به عنوان «جهات» در قضیه‌ها به کار می‌روند، آغاز می‌کند و آن را در سه جهت «ضروری، ممکن و مطلق» بررسی می‌نماید.[۶]‏پایان‌بخش این رساله، مبحثی درباره وضعیت «متناقضات» در این جهات سه‌گانه است.[۷]

    سیر تاریخی کتاب العبارة

    آل یاسین می‌گوید: در کتاب «الفهرست» ابن ندیم هنگام سخن از آثار ارسطو چنین آمده است که «حُنین بن اسحاق» کتاب «باری ارمینیاس» را به زبان سُریانی ترجمه کرد. سپس، فرزندش «اسحاق» آن را به عربی برگرداند و فارابی آن را تفسیر نمود. اما تاریخ به ما می‌گوید که کتاب «العبارة» پیشتر، در سال‌های آغازین سدۀ پنجم میلادی به زبان سُریانی و به دست «برویا» ترجمه و شرح شده است. همچنانکه «سرجیوس راسعینی» آن را در اوایل سدۀ ششم میلادی ترجمه نموده بود! گمانی نزدیک به یقین می‌رود که پس از بسته‌شدن مدرسه أثینه، تدریس «العبارة» به ویژه در جندی‌شاپور شکوفا شد. سپس اسحاق بن حنین ترجمه نیکویی از آن را در جهان عرب ارائه نمود؛ او برای روشنی بیشتر مطالب کتاب از مثال‌های غیر یونانی بهره جست و آن‌ها را جایگزین مثال‌های یونانی کرد تا با ذهنیت خوانندۀ عرب‌زبان بخواند. همچنین فارابی عبارت‌هایی شرح‌گونه را به آن افزود. شایان ذکر است که فارابی، ابن سینا و ابن رشد به ترجمۀ اسحاق اعتماد تامّ کرده‌اند؛ فارابی در شرح بزرگی که بر «العبارة» ارسطو زده است، در بند به بندش از ترجمه اسحاق بهره‌ جسته است.

    دو نسخه از موجز «العبارة» فارابی در کتاب‌خانه‌های براتیسلاوا (پایتخت اسلواکی) و آستانه (پایتخت قزاقستان) نگهداری می‌شود. آل یاسین (محقق) می‌گوید: آنچه که بر ارزش ترجمه اسحاق می‌افزاید، کار دانشمند بزرگی مانند ابن باجه است که تعلیقه‌هایش را به همین متن اسحاق بن حنین‌ زده است.[۸]

    این رساله، فهرست موضوعی ندارد. آل یاسین در پایان رساله، دو ضمیمه را به آن افزوده است؛ 1. دلیل الکتاب، که ثبت شماره صفحه‌ واژگان مهم است و 2.درج نام اَعلام و صفحه‌ای که نامشان در آن آمده است.[۹]

    پانویس

    1. ر.ک: محمدعلیزاده، محمدرضا، ص56-46
    2. ر.ک: متن کتاب، ص18-7
    3. ر.ک: همان، ص28-19
    4. ر.ک: همان، ص39-28
    5. ر.ک: همان، ص41-39
    6. ر.ک: همان، ص46-41
    7. ر.ک: همان، ص56-46
    8. ر.ک: مقدمه محقق، ص6-3
    9. ر.ک: همان، 62-57ص

    منابع مقاله

    1. متن کتاب
    2. مقدمه محقق
    3. محمدعلیزاده، محمدرضا، «ساختار منطق»، معارف عقلی 1385 شماره .1

    وابسته‌ها