دیوان قائمیات
دیوان قائمیات | |
---|---|
پدیدآوران | كاتب، حسن محمود (نويسنده)
شفیعی کدکنی، محمدرضا (مقدمهنويس) بدخشانی، جلال (مصحح) بدخشانی، جلال (مقدمهنويس) |
ناشر | مرکز پژوهشی ميراث مکتوب |
مکان نشر | ایران - تهران |
سال نشر | 1390ش |
چاپ | 1 |
شابک | 978-600-203-028-3 |
موضوع | شعر عرفانی - قرن 7ق. - تاریخ و نقد - شعر فارسی - قرن 7ق. - تاریخ و نقد |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | /د9 5285 PIR |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
دیوان قائمیات، مجموعه اشعار حسن محمود کاتب، از جمله آثار نویافتهای است که ظهور آن در عرصه نشر برای فرهنگ ایرانی و زبان فارسی یک واقعه بزرگ ادبی بشمار میرود؛ بهگونهای که در میان ادبیات منظوم اسماعیلی، تنها میتوان آن را با دیوان ناصرخسرو و نزاری قهستانی مقایسه کرد. این کتاب با مقدمه محمدرضا شفیعی کدکنی و تصحیح و مقدمه انگلیسی سید جلال حسینی بدخشانی، منتشر شده است.
در این دیوان، نکات تاریخی، اجتماعی، سیاسی و مذهبی ارزشمندی به چشم میخورد که نهتنها برای شناخت جنبش سیاسی - مذهبی اسماعیلی، که برای آگاهی از تطور اندیشه فلسفی و صورتبندیهای شعر فارسی بهطور کلی، میتواند سودمند باشد[۱].
اغلب قصاید این مجموعه با عنوان واحد «اللهم مولانا» مشخص شده است که باید گفت «اللهم» اشاره به الله است و «مولانا» همان قائم قیامت و امام اسماعیلی روزگار سراینده، یعنی «محمد بن علی ذکره السلام» و در مجموع این تعبیر پارادوکسی که در مخاطبه با وی بهکار رفته، احترام غلوآمیز این امام اسماعیلی را در چشم و دل پیروانش مشخص میکند[۲].
از چشمانداز تاریخ شعر فارسی و انواع آن، «دیوان قائمیات»، تافته جدابافتهای است ک هیچ مجموعهای نمیتواند جانشین آن گردد و تنها با «دیوان ناصرخسرو» قابل مقایسه است. دیگر شاعران مذهب اسماعیلی، با همه اهمیتی که هرکدام دارند، در جایگاهی بس فروتر از آن، قرار خواهند گرفت[۳].
باآنکه سراینده قائمیات، در عصر گسترش فتوحات تاتار میزیسته و در این عهد، شاعران به معیارهای ملی و ایرانی، کمترین توجه را داشتهاند، بااینهمه، وجه ایرانی اشارات این شاعر، بسیار چشمگیر است[۴].
مقدمههای منثور آغاز قصاید دیوان، نشانههایی از زبان غیر خراسانی دارد؛ یعنی نویسنده آن عبارات منثور، تحت تأثیر لهجه و زبانی است جز زبان خراسان[۵].
دیوان قائمیات، مثل هر دیوان دیگری، «بی بلند و پست نیست»، اما شعرهای بسیار ضعیف در آن وجود ندارد، مگر آن نمونههایی که دخیل است و به قراین فنی و سبکشناسی، با قاطعیت میتوان آنها را از این دیوان، جدا کرد و بهعنوان ملحقات، در پایان کتاب قرار داد[۶]. http://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/1763478
پانویس
منابع مقاله