نجم کبری
نجم الدّین کبری | |
---|---|
پدیدآوران | کاظم محمّدی (نویسنده) |
ناشر | انتشارات طرح نو |
مکان نشر | ایران ـ تهران |
سال نشر | 1380 ش |
چاپ | 1 |
شابک | 4-30-7134-964 |
موضوع | عارفان. ایران. سرگذشتنامه. |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | 3م3ن/72/292 BP |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
نجم کبری نوشتهی استاد کاظم محمّدی کتابی است نقدی تحلیلی که به شرح زندگی، سلوک عرفانی و اندیشههای عارف کامل، یعنی نجمالدین کبری میپردازد. نجمالدین کبری یکی از بزرگترین عارفان و مشایخ طریقت در تمام تاریخ عرفان است. وی را از بابت عظمت و بزرگی «ابرمرد تاریخ عرفان» گفتهاند و تنها کسی است که لقب بسیار عالی «پیر ولی تراش» را از آن خود کرده است. خوشبختانه این اثر مهمترین و بهترین کتابی است که در بارهی این عارف بزرگ به نگارش در آمده است. پیش از این یکی دو کار مختصر در بارهی نجمالدین کبری صورت گرفته بود که جامع نبود و از صحّت کامل نیز برخوردار نبود. لذا این کتاب در کنار هنرهایی که دارد از بابت تحقیقِ جامع و گسترده و پژوهشی کامل و مستقل به عنوان اوّلین در تاریخ قابل ذکر است.
نویسنده کتاب استاد کاظم محمّدی که خود ادامهی معنوی مکتب کبرویه است طبیعی است که بیشترن و بهترین مطالب را در بارهی این پیر بزرگ طریقت دانسته و نوشته باشد. غیر از این نیز کتابی دیگر دارد با نام نجم الدّین کبری پیر ولی تراش که انتشارات نجم کبری آن را انتشار داده است. غیر از این در کارنامهی پژوهشهای عرفانی استاد کاظم محمّدی دهها اثر پژوهشی را میتوان دید که خواننده را در پذیرش مطالب این اثر تحت تأثیر قرار میدهد. از جمله کارهای وی نوشتن مجموعه آثاری تحت عنوان «مثنوی پژوهی و مولوی شناسی» است که قریب سی جلد کتاب در آن حوزه پژوهش و نگارش شده است، و نیز مجموعهی «مشاهیر عرفان و فلسفه» که تا کنون چهارده عارف در این راستا منتشر شده است که از جملهی آنان که از ارادتمندان حضرت نجمالدین کبری هستند: سعدالدین حموی، مولانا، بهاءالدین ولد، سیّد برهانالدّین محقّق و چندی دیگر از ناموران. به هر جهت این اثر که البتّه از چاپ آن دو دهه میگذرد هنوز نیز در محافل علمیو پژوهشی حرف اوّل را میزند و مرجع دیگر پژوهندگان واقع شده است.
وقتی به امضای پایان مقدّمه نگاه میکنیم تاریخ نوروز 1379 را میبینیم، یعنی متن اثر لا اقل باید در سال قبل، یعنی 1378 بع پایان رسیده باشد و شاید هم زودتر زیرا ساختن و پرداخت کتاب در آن زمان به مانند اکنون سرعت بالایی نداشته. به هر حال میتوان حدس زد که حدود 25 سال از نگارش کتاب میگذرد ولی هنوز هم در بین صاحبنظران حرف اوّل را میزند و در بین مقالات و کتابهایی که به نوعی با محوریّت یا موضوع نجم کبری نوشته میشود این کتاب مهمترین مرجع و مأخذ آنها به شمار میرود.
ساختار
کتاب نجم کبری در یک جلد و در 318 صفحه نوشته شده است، که به شرح زندگی، آراء و اندیشه، آثار و مکتوبات، و سیر و سلوک عرفانی این عارف بزرگ پرداخته است. این زندگی که برای نخستین بار به شکل گسترده و دقیق نوشته و به انتشار رسیده میتواند ما را با اندیشهها و سلوک عرفانی و در واقع با تاریخ زندگی او آشنا کند، زیرا هر چه که بایستهی نگارش در این باره بوده در این اثر جمع شده و همه چیز با اسناد و مدارک کافی به تحلیل و نقد در آمده است.
کتاب نجم کبری غیر از مقدّمه در فهرست مطالب آن طیِّ 20 شماره تمام آنچه که مربوط به شیخ نجمالدین کبری است را تدوین کرده است. این فهرست بیستگانه بدین شرح است: 1- کلّیّات زندگی شیخ 2- القاب شیخ 3- مشایخ و اساتید 4- آثار مکتوب شیخ 5- خلوت و آداب آن 6- سماع صوفیه 7- شیخ و پیر طریقت 8- رنگها و انوار 9- عشق و محبّت 10- آداب و خدمت 11- اسم اعظم 12- ذکر 13- صیحه 14- نفس و شیطان 15- شاگردان و مریدان شیخ 16- نجم الدّین کبری و فخر الدّین رازی 17- سلسله و شجره شیخ 18- طریقت کبرویه 19- شهادت شیخ 20 کتابشناخت شیخ در انتها نیز کتابشناسی و نمایه قرار دارد. کتاب با پاورقیهای متعدد که در اغلب صفحات وجود دارد خواننده را با منابع سخنان و اقوال آشنا میکند.
ساختار کتاب نقدی ـ تحلیلی است و در عین حال بیان بخشی از تاریخ. خواهی نخواهی از آنجا که زندگی شیخ در قرن شش و هفت مدّ نظر است نظری بر تاریخ آن دوران نیز الزام میشود و ما با طور وسیع با بلاد گوناگون و افرادی که در تعامل با شیخ بودند مواجه میشویم که اگر وجود شیخ نبود شاید برخی از این افراد را هرگز مورد توجّه قرار نمیدادیم.
گزارش محتوا
کتاب نجم کبری، اثری نقدی ـ تحلیلی است که به شرح و تفسیر زندگی و آراء یکی از عارفان بزرگ که مکتب عرفانی کبرویه بر قوام او ایستاده است میپردازد. نویسنده در این کتاب با نگاهی دقیق و نافذ تمام مراحل سلوک نجمالدین کبری را از دوران طالب علمی تا انتهای مسیر دنبال میکند. دروسی که خوانده، سفرهایی که کرده، اساتیدی که دیده، خلوتها و راضتهایی که پیش سر گذاشته، آثاری که نوشته همه را یک به یک در این پژوهش قرار داده و خواننده را با شگفت انگیزترین فرد از سلسلهی اولیاء و عرفا آشنا میسازد.
نویسنده در مقدّمهی کتاب مینویسد: عجیب است که از این «ابرمرد» تاریخ عرفان اسلام و ایران کمتر کسی است که قلم ده باشد، این کتاب که هم اکنون در پیشگاه شما عزیزان است به منزلهی نه تنها اوّلین، بلکه شاید بزرگترین تحقیقی است از زندگی، اندیشه و سلوک این مرد بزرگ[۱]. نویسنده در همین مقدّمه اشاره دارد که شیخ نجمالدین کبری در راه کسب دانش شریعت و طریقت تا انتها پیش رفت و در مراحل سلوک عملی نیز با وجود اساتید و پیران مجرّب راهی را طی کرد که خود به کشف و شهود رسید و به منازلی راه یافت که امکان آن برای هر کسی مقدور نباشد. این تلاش پیگیر با وجود اساتید درست و برجسته از وی یک پیر و مرشد ساخت، که از سویی پیر ولی تراش شد و از دیگر سو ابر مرد تاریخ عرفان خوانده شد [۲].
در بخش کلّیّات زندگی شیخ چنانکه از نام آن پیداست با کلّیّات زندگی وی آشنا میشویم از نام و القاب و موقعیتها، از دوران دانشجویی و طالب علمی، از یافتن اساتید. از سفرها برای دیدار از مشایخ و یا تلمّذ نمودن در نزد بزرگان یاد شده است. ولادت شیخ به سال 540 در خوارزم اتّفاق افتاده است. در نیشابور نزد استاد شهیر ابوالمعالی فراوی نیشابوری درس خوانده. در سفری به اصفهان از کسانی چون ابوالمکارم لبان و ابوجعفر صیدلانی درس خوانده است. سفری به مکّه داشت تا در نزد ابومحمّد الطّباخ حدیث بخواند. در سفر همدان به خدمت ابواعلا عطار همدانی رسید و فقه خواند. غیر از این افراد اساتید بسیار دیگری را تعظیم نمود و از محضر هر کدام دانشی کسب نمود. در سال 568 در 28 سالگی عزم مصر کرد تا به خدمت عارف شهیر شیخ روزبهان وزان مصری مشهور به شیخ کبیر برسد و راه عرفان و سلوک را در عمل فرا بگیرد. سفری هم به شهر تبریز داشت و در نزد امام حفده کتاب مصابیح السّنه را درس گرفت و در همان جا بود که با شوریدهی عارف بابا فرج وایقانی آشنا و دگرگون شد. بعد از آن رسماً به دنبال سلوک عملی رفت و نهایت به جایی که باید برسد رسید.
بخش دوّم از القاب شیخ سخن به میان آمده و چندین لقب را برای وی یاد کرده که عبارتند از: 1- طامة الکبری 2- نجم کبری 3- نجم الدّین 4- ابوالجنّاب 5- شیخ ولی تراش 6- شیخ جهان 7- شیخ کبیر 8- شیح کبری 9- شیخ عالم. البتّه خطای حروفچین و یا مصحّح و نمونه خوان سبب شده تا شمارهی 4 برای دو لقب واقع بشود، و به جای 9 لقب شمارهها عدد 8 را نشان میدهد. به هر حال نویسنده برای هر کدام از این القاب به منابعی ارجاع میدهد تا هر کدام را مستند ساخته باشد.
فصل سوّم که مشایخ و اساتید نجم را بحث میکند شماره وار به چند استاد او که عموماً از مشایخ عرفان عملی هستند اشاره میکند که به ترتیب عبارتند از: 1- شیخ اسماعیل قصری 2- شیخ عمّار یاسر 3- شیخ روزبهان وزان مصری که عارفی غیر از روزبهان بقلی شیرازی است 4- وایقانی. برای این چهار عارف عملی و بسیار قدرتمند شرحی و توصیفی وجود دارد. زیرا نجم نزد یکایک آنها تعلیم دیده و تربیت شده است. غیر از آن نیز از 19 استاد دیگر یاد میشود که البتّه برای آنان شرح و تفسیری دیده نمیشود و گویا تنها به اساتید طریقت و مرشدان سلوک توجّه شده است. [۳].
بخش چهارم مربوط به آثار مکتوب است. نجمالدین کبری آثار زیادی داشته که گویا در حملهی مغول اغلب آنها از بین رفته و نابود شده است، از جمله مهمترین آنها تفسیر عرفانی و تأویلیِ او است. این تفسیر که از وی مفقود و یا نابود شده است طبق اقوالی 12 جلد بوده است به نام عین الحیاة با آنکه بیشترِ آن از بین رفته بود در عین حال به همّت دو شیخ کبروی از خلفای نجمالدین کبری باز نویسی و تکمیل شد، به واسطهی نجم الدّین رازی و علاء الدّوله سمنانی.
مهمترین کتاب عرفانی نجمالدین کبری فوائح الجمال و فواتح الجلال است که خوشبختانه نویسندهی این کتاب، استاد کاظم محمّدی آن کتاب را تصحیح کرده و به انتشار رسانده است. این کتاب مهمترین نظریات شیخ را در خود جای داده که جا دارد شرح و تفسیرهای عمیقی بر آن نوشته شود. دیگر آثار شیخ عبارتند از: رسالة الی الهایم الخایف من لومة اللایم، رساله ده شرط که با نام رسالة السائر الحائر الی الساتر الواجد الماجد نیز شناخته شده است. رسالهی دیگر شیخ آداب السّلوک نام دارد که استاد عبدالحسین زرینکوب در نسبت آن به شیخ تردید روا داشته ولی سندی هم در این باره ارائه نکرده است.
در صفحات 55 تا 60 به اشعار یا رباعیاتی که از شیخ در منابع گوناگون وجود داشته اشاره کرده است. رباعیاتی که در این منابع وجود داشته و در اینجا قرار گرفته است 25 رباعی است که از لحاظ صورت و معنا از عالیترین نمونههای رباعی محسوب میشود. نمونههایی از این رباعیات بدین شرحند:
رباعی 1:
چون نیست ز هر چه نیست جز باد به دست | چون هست به هر چه هست نقصان و شکست | |
پندار که هست هر چه در عالم نیست | انگار که نیست هر چه در عالم هست[۴] |
رباعی 3:
حاشا که دلم از تو جدا خواهد شد | یا با کس دیگر آشنا خواهد شد | |
از مهر تو بگذرد که را دارد دوست؟ | وز کوی تو بگذرد کجا خواهد شد؟[۵] |
رباعی 11:
دیویست درون من که پنهانی نیست | برداشتن سرش به آسانی نیست | |
ایمانش هزار بار تلقین کردم | آن کافر را سر مسلمانی نیست[۶] |
رباعی 22:
پیوسته از آن سلسله مو میترسم | زان خط خوش و تندی خو میترسم | |
ترسیدن هر که هست از چشم بد است | بیچاره من از چشم نکو میترسم[۷] |
بخش پنجم از خلوت و آداب آن سخن میگوید و برای خلوت و آداب آن شرایطی وضع کرده که پیش از او نیز عارفان بزرگ به بخشی از آن باور داشته و به آن عمل میکردند. در خصوص معنای خلوت باید به کتابهای علاءالدّوله سمنانی و نورالدّین عبدالرّحمن اسفراینی مراجعه کرد که هر دو از خلفای نجمالدین کبری و از مشایخ نامدار مکتب کبرویه به حساب میآیند. نجم کبری خود بارها و بارها خلوت و چلّه را تجربه کرده بود و با مفاهیم و دقایق آن آشنایی کامل داشت همین یافتهها را به مریدان و خلفای خود نیز انتقاد داده بود. کتاب فوائح الجمال شرح کاملی از خلوتهای نجمالدین کبری دارد که جز با خواندن آن فهم درستی از برای کسی در این باره حاصل نمیشود.
بخش دیگر به سماع صوفیه میپردازد و کم و کیف آن را نقد و تحلیل میکند و از منظر عارفان کبروی خاصه نجمالدین کبری آنچه را که گفتنی است را بیان مینماید. نجمالدین کبری اعتقادی تام به سماع یافته بود ولی آن را نه هدف بلکه وسیله میدانست و بر این بود که برای سماع باید از هواها دور شد، چنانکه مولانا هم میگوید:
بر سماع راست هر تن چیر نیست | طعمهی هر مرغکی انجیر نیست |
در بخش عشق و محبّت شاید بهترین و عمیقترین تحلیلها را از زبان نجمالدین کبری خاصه در فوائح الجمال میتوانیم شاهد باشیم. در همین بین است که از شاهد غیبی آسمانی یا منِ الستی یاد میکند که در فلسفه آن را طباع التّام میخوانند. در این باره بحثهای بسیار زیادی در منابع صوفیانه و روانشناسی صوفیانه وجود دارد.
از بخضهای مهم کتاب یکی هم آداب و خدمت است که در عرفان و تصوّف این دو را اصل و پایه میدانند و هر که آداب را نشناسد و بدان پایبند نباشد و در سلوک و طریقت کمر خدمت نبندد و به خدمت نگراید گویی که هیچ قدمیدر تصوّف ندارد که تصوّف تماماً همین آداب و خدمت است. در عوارف المعارف و در المصباح فی التّصوّف به دقّت از اهمیّت این مقوله سخن رفته است. اسم اعظم هم عنوان بخش یازدهم است که شیخ در این باره بحثهای پیچیده و رمزواری دارد که کسی از آن سر در نمیآورد و او نیز خود راز کلمات را برای کسی افشاء نکرده است. در کتاب فوائح الجمال به تفصیل از این راز معنوی سخن گفته بی این که ماهیّت آن را آشکار نماید[۸]. در جای دیگر از همان کتاب اشاره به حروف یا تجمیع حروفی که «افتحبحنین» را شکل میدهد و در تفکیک «افتح بحنین» میشود و آنگاه در بارهی استفاده از آن توضیحاتی را درج میکند[۹].
در خصوص ذکر که از بنیانهای تصوّف و عرفان است در بخش 12 به تفصیل و به دقّت با شرایط آن سخن رفته است که باید با اذن و اجازه به آن اقدام کرد، چنانکه گفتهاند باید ادا نمود و بسیاری دیگر از شروط. که نویسنده کتاب استاد کاظم محمّدی در کتابهای یاد خدا، تجلّی ذکر در آینهی وحی و یا در در هندسهی یاد به تفصیل از آن بابت سخن گفته است، در اینجا نیز دیگاه عارفان مکتب کبرویه را چنانکه مقدور بوده تدوین نموده است.
بخش 15 کتاب به معرّفی شاگردان و مریدان شیخ پرداخته است و در آن بین برخی را متذکّر شده و شرحی مختصر برای هر یک آورده است از جمله: 1- مجدالدّین بغدادی، 2- نجمالدین رازی، 3- رضی الدّین علی لالا، 4- سعدالدین حموی، 5- سیفالدین باخرزی، 6- جمالالدین گیلی، شهابالدین ابوحفص سهروردی، 8- بابا کمال جندی، 9- بهاءالدین ولد، 10- فریدالدین عطار نیشابوری، 11- محمّد خلوتی و 12- ضیاءالدین ابوالحسن مسعود بن محمود شیرازی. در این بین دو اجازهی مکتوب وجود دارد که یکی برای سعدالدین حموی و یکی هم برای سیفالدین باخرزی صادر شده است و نیز طریقت نجم کبری از طریق رضی الدّین علی لالا ادامه یافته که متن شجرهی آن در صفحات 206 و 207 کتاب، از زمان شخ کبری تا کنون را نشان میدهد. این شجره در صفحهی 287 نیز در بحث سلسله و سجرهی شیخ دیده میشود.
در بحث ماقبل آخر هم که شهادت شیخ را بحث کرده است با استفاده از اسنادی متعدّد کشته و شهید شدن شیخ را در برابر هجوم کافران مغول نشان میدهد و در واقع شیخ با جهاد و رسیدن به مقام شهادت تنها شهید راستین تاریخ تصوّف است. که حمدالله مستوفی گزارشی از این بابت در تاریخ گزیده را روایت میکند. مولانا نیز در بارهی این واقعه در ابیاتی چنین میگوید:
ما از آن محتشمانیم که ساغر گیرند | نه از آن مفلسکان کآن بز لاغر گیرند | |
به یکی دست میخالص ایمان نوشند | به یکی دست دگر پرچم کافر گیرند[۱۰] |
و گویا خود حضرت شیخ نیز به هنگام جهاد و شهادت چنین رباعیای را گفته است که کربلایی حسین در روضات الجنان آن را چنین روایت کرده است:
امروز چنانم که چنان خواهم کرد | از قالب تن روان روان خواهم کرد | |
گر دست دهد بیا مرا یاری ده | این لحظه که من وداع جان خواهم کرد[۱۱] |
ویژگیها
کتاب نجم کبری به مانند دیگر آثاری که از کاظم محمّدی در مجموعه مشاهیر عرفان و فلسفه به انتشار رسیده در راستای معرّفی درست بزرگانی است که اندیشه و راه درست زیستن را از طریق سلوک و اندیشه برای ما باقی گذاشتهاند. در این کتاب هم نکات مهمیوجود دارد که به آن اشاره میشود:
- این که این کتاب نخستین پژوهش در قالب کتابی مفصّل در بارهی شیخ کبری است.
- اینکه مهمترین پژوهش موجود در باره این عارف است.
- این که به تمامیجوانب شخصیّت شیخ نجم الدّین کبری توجّه شده.
- این که نویسنده خود در این راستا صاحب نظر و دارای اجتهاد است و در مواردی به اجتهاد خود ناظر بوده است.
- استدلالهای فراوان نویسنده با استنادهای قابل توجّه از موارد مهم کتاب محسوب میشود.
- نویسنده در این اثر به مانند دیگر آثار خود صراحتی در گفتار دارد و نقدهایی مهم و کارساز را برای خواننده ارائه میدهد. کما اینکه در بحث شاگردان نجم کبری چالشی جدّی با دکتر عبدالحسین زرّین کوب و استاد بدیعالزمان فروزانفر دارد.
- استفاده از تمام آثار شیخ و تقریباً تمام آثار مکتب کبرویه و دیگر متون اصیل عرفانی برای تثبیت و تعمیم و تبیین بحث از ویژگیهای ممتاز این اثر است.
- نهایتاً باید از روانی نوشتار و دقّت در بیان مفاهیم یاد کرد.
وضعیت کتاب
نجم کبری، تألیف کاظم محمّدی
کتاب در یک جلد با مقدّمهای خلاصه نوشته شده است. متن کتاب فارسی است و دارای 318 صفحه است. کتاب حاضر در قطع رقعی و با جلد نرم و کاغذ مرغوب منتشر شده. در آغاز، فهرست مطالب درج شده و در انتهای اثر هم فهرست جامعی از منابع و مأخذ و همینطور نمایهی کامل دیده میشود.
پانویس
منابع مقاله
مقدّمه و متن کتاب