دولت و جامعه در دوره‌ی عثمانی

دولت و جامعه در دوره‌ی عثمانی نویسندگان محمدعاکف آیدین...(و دیگران)؛ سر ویراستار اکمل‌الدین احسان‌اوغلو؛ ترجمه و ویرایش زیر نظر غلامعلی حداد عادل؛ مترجمان علی کاتبی، توفیق هاشم‌پور‌سبحانی؛ [با حمایت] مرکز تحقیقات تاریخ، هنر و فرهنگ اسلامی؛ ایران و ترکیه به عنوان دو کشور بزرگ و مهم جهان اسلام، در طول تاریخ چند هزارساله‌ی خود با یکدیگر روابط و مناسبات سیاسی و نظامی و اقتصادی و فرهنگی داشته و در فراز و فرودهای تاریخی شاهد حوادث تلخ و شیرین بسیاری بوده‌اند. در چند سال اخیر، در هردو کشور همسایه، دو حکومت مرکزی مقتدر - امپراتوری عثمانی و پادشاهی صفوی - پدید آمد که در مجموع سبب ثبات سیاسی و توازن قدرت و پیشرفت فرهنگ و تمدن در این منطقه از جهان اسلام شد.

دولت و جامعه در دوره‌ی عثمانی
دولت و جامعه در دوره‌ی عثمانی
پدیدآورانآیدین، محمدعاکف (نویسنده)

احسان‌اوغلو، اکمل‌الدین (سر ویراستار) حداد عادل، غلامعلی (مترجم)

هاشم‌پور سبحانی، توفیق (مترجم)
ناشرکتاب مرجع
مکان نشرتهران
سال نشر۱۳۹۷ش
کد کنگره

گزارش کتاب

ایران و ترکیه، که دو کشور بزرگ و مهم جهان اسلام اند، همسایه‌ی یکدیگرند. ملت‌های این دو کشور در طول تاریخ چند هزار ساله‌ی خود با یکدیگر روابط و مناسبات سیاسی و نظامی و اقتصادی و فرهنگی داشته و در فراز و فرودهای تاریخی شاهد حوادث تلخ و شیرین بسیار بوده‌اند، هرچند که مرزهای دو کشور طی چهارصد سال اخیر، خوشبختانه، غالبا مرزهای صلح و دوستی و آرامش بوده است. اگر نخواهیم از دوران قبل از تأسیس امپراتوری عثمانی سخن به میان آوریم، نمی توانیم این واقعیت مهم را نادیده انگاریم که در چند قرن اخیر، در هر دو کشور همسایه، دو حکومت مرکزی مقتدر، امپراتوری عثمانی و پادشاهی صفوی، پدید آمد که در مجموع سبب ثبات سیاسی و توازن قدرت و پیشرفت فرهنگ و تمدن در این منطقه از جهان اسلام شد. مناسبات گوناگون این دو حکومت، که گاه به جنگ و گاه با صلح شکل می گرفت، بخش مهمی از تاریخ هردو ملت به شمار می آید. تأثیر این مناسبات را، که یک جلوه از آن حضور و نفوذ زبان و ادبیات فارسی در قلمرو امپراتوری عثمانی است، حتی امروز و در اوضاع فعلی دو ملت می‌توان ردیابی و مشاهده کرد. در حرکت همراه با زمان و تاریخ از پانصد سال پیش به سوی زمانی کنونی، مرحله‌ی مهم دیگری که در مناسبات تاریخی دو کشور و ملت کمابیش همزمان جلب توجه می‌کند، مرحله‌ی تجدد است. دوره‌ی تجدد در کشورهای جهان اسلام به دورانی گفته می شود که این کشورها در مواجهه با تمدن غربی، شاهد نوعی تحول گسترده همراه با تکانه‌های شدید فرهنگی و اجتماعی و سیاسی در جوامع خود شدند. این تحول هنوز هم ادامه دارد. در بررسی تاریخ تجدد در ایران، نقش و جایگاه امپراتوری عثمانی واقعیتی انکارناپذیر است. عثمانی به دنیای غرب نزدیک تر بود و زودتر تحت تأثیر تجدد قرار گرفت. این امپراتوری با اروپای همسایه‌ی خود روابط و چالش های گوناگونی داشت. امپراتوری عثمانی، در دویست سال گذشته و به ویژه در یکصدسال اول از این دو قرن، معبر مهم جغرافیایی ایرانیان برای دستیابی به تمدن اروپایی و آشنایی با دستاورهای فرهنگی و علمی و صنعتی و اجتماعی این تمدن بوده است. بسیاری از روشنفکران ایرانی که تحت تأثیر اروپا در دوران تجدد در ایران نقش آفرینی کرده اند به تحولات عثمانی در این دوران نظر داشته‌اند. شکل گیری انواع جریان‌های سیاسی و فکری در عثمانی، و نیز اعلام مشروطیت در آن کشور، که به شدت متأثر از افکار فلسفی پوزیتیویسم و ناسیونالیسم در اروپا بود، به نوبه‌ی خود، در فضای سیاسی و فرهنگی ایران تأثیر گذار بود. استامبول، پایگاه بسیاری از روشنفکران ایرانی در دوران تجدد و ایستگاه مهم و مناسبی در سفر جغرافیایی یا فکری آنان به سوی غرب به حساب می آمد. آنچه در تجدد عثمانی تجربه می شد فرصتی برای تمرین به ایرانیان می داد که اندیشه‌ی و انگیزه‌ی تجدد داشتند. امپراتوری عثمانی در نیمه‌ی قرن نوزدهم میلادی، نه تنها میدانی برای ظهور و بروز اندیشه‌های غربی، بلکه مجالی برای واکنش های جهان اسلام در برابر آن اندیشه ها بود. اما با ورود امپراتوری عثمانی به جنگ جهانی اول، زمینه برای شکست و انقراض آن مهیا شد. از یک سو، کهنگی و پوسیدگی درونی امپراتوری و رخوت و سست عنصری سلاطین و مقایسه با شجاعت و همت و سخت کوشی بنیان گذاران امپراتوری؛ و از دیگر سو، اراده‌ی قدرت‌های غربی برای براندازی حکومتی مقتدر که مشروعیت خود را از اسلام می دانست، همچنین قوت گرفتن جهان بینی غربی و گرایش به افکار و رفتار اروپایی، بالاخره رشد حرکت‌های جدایی طلبانه‌ی اعراب و دیگر ملت‌های تحت سیطره‌ی عثمانی بر اثر رواج ناسیونالیسم، و بسیاری عوامل دیگر سبب فروپاشی این امپراتوری پرسابقه‌ی عالم اسلام شد. با شکست و انقراض امپراتوری عثمانی نیز تعدادی کشور کوچک و بزرگ جدید در اطراف قلمرو مرکزی آن تولید شد که همه از امپراتوری جدا شدند و فریاد استقلال سردادند. در این میان، آنچه نصیب نظامیان ناسیونالیست و روشنفکران غرب گرای ترک شد بخش کوچکی از آن قلمرو پهناور بود که همان ترکیه‌ی امروز است. تقریبا همزمان با این تحول، دگرگونی مشابهی در ایران نیز روی داد و پادشاهی قاجار به دست یک نظامی ایرانی، یعنی رضاشاه، که می باید او را نسخه‌ی ایرانی آتاتورک دانست، منقرض شد و در هر دو کشور با اقبال به غرب و پذیرش مشی و مشرب سکولاریسم راه برای ورود ارزش ها و روش های غربی گشوده و هموار شد. نقد و عیب جویی از راه و رسم ششصدساله‌ی دوران امپراتوری عثمانی در ترکیه‌ی جدید به صورت امری متعارف و مطلوب در آمد، آن سان که در ایران نیز با روی کار آمدن حکومت پهلوی، اعراض از هرآنچه رنگ و نام و نشان قاجاری داشت رسم زمانه گشت و رواج یافت.

امروزه، پس از گذشت نزدیک به یک قرن از این تحولات سرنوشت ساز که در تاریخ دو کشور همسایه‌ی ایران و ترکیه روی داد، اوضاع و احوال، هم در ترکیه و هم در ایران، در مقایسه با سال‌های نخستین به قدرت رسیدن آتاتورک و رضاشاه تفاوت کرده است. در ترکیه تب و تاب اعراض از عثمانی و اعتراض به آن به تدریج فرونشسته و نگرش منفی دهه‌های گذشته جای خود را به نگاهی تعدیل یافته و بعضا مثبت داده است. در سال‌های اخیر، نوعی اسلام گرایی توانسته است از طریق دموکراسی و مردم سالاری، به قدرت برسد. هرچند هنوز سکولاریسم، رسما و عملا، تبلیغ و ترویج می شود، اما ترکیه‌ی امروز ترکیه‌ی پنجاه سال پیش و هفتاد سال پیش نیست. می‌توان گفت که با گذشت زمان، خصومت نسبت به گذشته جای خود را به واقع بینی و احیانا نوعی همدلی و حسرت داده است. در ترکیه‌ی امروز، افتخارات امپراتوری عثمانی افتخارات ملت محسوب می شود. نشانه هایی از علاقه به تجدید عهد با گذشته و دست یافتن به قدرت و عظمت امپراتوری عثمانی در آمال و اعمال سیاسی بعضی از دولتمردان ترکیه‌ی امروز به وضوح مشاهده می شود. این تمایلات، ترکیه را در سال‌های اخیر با حوادث و چالش های جدیدی مواجه کرده است. در ایران نیز، با انقلابی دینی، سلطنت پهلوی و نظام پادشاهی منقرض شده و جمهوری اسلامی به وجود آمده است. با برقراری جمهوری اسلامی و شعار «نه شرقی نه غربی»، سلطه‌ی رسمی سیاسی و فرهنگی قدرت‌های غربی خاتمه می یابد و راه و رسم غرب گرایانه‌ی دوران پهلوی از سوی بسیاری ار مردم طرد می شود و ایران می‌کوشد تا با تکیه و تأکید بر اسلام به استقلال فرهنگی دست یابد و از پیروی و تقلید از ارزش ها و روش های غربی دور شود. با تحول گسترده و عمیقی که در چهاردهه‌ی اخیر در جامعه‌ی ایرانی روی داده، بسیاری از مباحثی که در دوران قبل از انقلاب و در دروه‌ی حکومت پهلوی به فراموشی سپرده شده و به حاشیه رانده شده بود، مورد توجه قرار گرفته و از حاشیه به متن آمده است. در چنین مختصات تاریخی و جغرافیایی است که کتاب حاضر به عنوان اثری وزین و مفصل که در ترکیه تألیف و انتشار یافته بود در ایران نیز ترجمه و انتشار یابد. این نوشتار به دلیل آنکه از چند جهت می تواند در مسیر حرکت علمی برای شناخت واقعیت‌های دوران امپراتوری عثمانی به پژوهندگان ایرانی کمک کند، شایسته‌ی ترجمه به فارسی تشخیص داده شده. نخست، جامعیت موضوعات و گستردگی قلمرو مطالب کتاب است که با نگاهی به فهرست عناوین ابواب و فصول کتاب قابل درک است؛ دیگر اینکه تألیف هربخش از آن به یکی از استادان و صاحب نظران واگذار شده است تا هرکدام در حدود تخصص خود به غنای این اثر مفصل کمک کرده باشند؛ سرانجام، سومین خصوصیت این کتاب آن است که تألیف خود استادان ترک است، استادانی که وارثان طبیعی میراث آن امپراتوری اند و با تسلط بر زبان و رموز آن می توانند به خوبی، به نحو بی واسطه، از اسناد و منابع بی شمار به جا مانده از آن دوران در کتابخانه ها و موزه‌های ترکیه‌ی امروز استفاده کنند.[۱]

پانويس


منابع مقاله

کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران

وابسته‌ها