تحول مبانی مشروعیت خلافت، از آغاز تا فروپاشی عباسیان

    از ویکی‌نور
    (تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
    تحول مبانی مشروعیت خلافت، از آغاز تا فروپاشی عباسیان
    تحول مبانی مشروعیت خلافت، از آغاز تا فروپاشی عباسیان
    پدیدآورانقادری، حاتم (مؤلف)
    ناشربنیان
    مکان نشرایران - تهران
    سال نشر1375
    چاپاول
    زبانفارسی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    DS ۳۸/۳/ق۲ت۳

    تحول مبانی مشروعیت خلافت، از آغاز تا فروپاشی عباسیان، تألیف حاتم قادری (معاصر)، رساله دکترای نویسنده در رشته علوم سیاسی و با گرایش فلسفه سیاسی است. موضوع کتاب حاضر، خلافت از آغاز پیدایی آن تا دوران عباسیان را دربر می‌‌گیرد.

    مباحث کتاب در نه فصل تدوین یافته است. مقصود نویسنده، پرداختن به موضوع خلافت از منظر علوم اجتماعی و سیاسی بوده است، و نه بحثی کلامی و اعتقادی. او با کنار هم نهادن وقایع تاریخی مسئله خلافت، درصدد دستیابی به نظریه‌ای درباره موضوع خلافت است و در این راستا، بررسی پیدایش و تطورات خلافت یکی از اهداف مهم اوست. نویسنده عقیده دارد که نهاد خلافت تحت تأثیر شرایط سیاسی، اقتصادی، نظامی و انسانی شکل گرفته و سپس دگرگونی یافته است و متناسب با آن شرایط، نظریات مربوط به مشروعیت خلافت نیز تحول یافته، که این تحول، ریشه در واقعیات و تغییرات عینی داشته است. این نکته به عنوان محور اصلی، تا آخر کتاب دنبال می‌شود.

    در فصل اول، با عنوان «منابع و پیشینه موضوع»، به منابع تاریخی، کلامی - فقهی، سیاسی، حدیث و تراجم احوال از منابع اهل سنت در گذشته اشاره شده است. همچنین به منابع پدیدآورندگان آثار سیاسی عرب، غربی‌ها و ایرانیان معاصر نیز پرداخته است. کتاب، از منابعی نظیر تاریخ طبری، تجارب‌الامم، الکامل ابن اثیر، الامامة و السیاسة ابن قتیبه، مقالات اشعری، وفیات الاعیان و کتبی از نویسندگان معاصر نام برده است.

    در فصل دوم، با عنوان «ضرورت و مشروعیت حکومت»، اتفاق‌نظر مسلمین را در ضرورت حکومت بررسی کرده و به شکل‌گیری حکومت اسلامی از زمان هجرت پیامبر(ص) به مدینه و بحث‌های مربوط به خلافت بعد از رحلت پیامبر(ص) اشاره دارد. بررسی چگونگی شکل‌‌گیری آرا، در زمینه خلافت در عالم اسلام و مباحث مشروعیت حکومت، از دیگر مباحث این فصل است که به شکل‌گیری آرای راجع به حکومت از سقیفه و ذهنیت صاحبان فرق (حکومت و اجماع‌نظرها و یا تساهلها در طول تاریخ)، و از حکومت و نظر امامت و خلافت و مشروعیت و مقبولیت، بحث شده است.

    در فصل سوم با عنوان «واژه‌شناسی و ماهیت خلیفگی»، به واژه‌شناسی خلیفه، خلافت، امیرالمؤمنین و خلیفة‌الله می‌پردازد و سیر تحول این مفاهیم را بررسی می‌کند. وی با بحثی در زمینه عرفی‌بودن مفهوم خلافت، در کنار اندیشه مذهبی، این واژه، مبانی شرعی کاربرد آن را در سه مفهوم خلیفة‌الله، خلیفه رسول الله و خلیفه قبلی بیان می‌کند.

    در فصل چهارم با عنوان «استقرار و انتقال قدرت: خلفای راشدین»، نحوه استقرار قدرت خلیفه و موضوع گزینش ابوبکر، عمر، عثمان و علی(ع)، با هدف تبیین چگونگی استقرار قدرت خلیفه و تشخیص ارتباط خلیفه مستقر با خلیفه قبلی بحث شده، و ضمن نظری بر مسئله انتقال قدرت و نحوه انتخاب ولیعهد در دوران هر خلیفه، به تحولات و حوادث مربوط به این موضوع نیز اشاره شده است.

    در فصل پنجم و ششم، چگونگی استقرار خلفای اموی و عباسیان و انتقال قدرت آنان و حوادث و تحولات و تطورات حوزه خلافت بررسی شده است و به استقرار خلافت از طریق غلبه، انتخاب و ولایتعهدی پرداخته که در هر دوره، موردنظر بوده است.

    «نظریات خلافت و خلیفگی»، عنوان فصل هفتم است که مؤلف، چگونگی پیدایش آرای مربوط به خلافت را در بستر تاریخی آن شرح می‌دهد و نظریات مربوط به نهاد خلافت، انتقال قدرت و ولایتعهدی، مشکل عزل خلفا، شرایط خلیفه و وظایف وی را توضیح می‌دهد. به‌طور کلی، شکل‌گیری مفهوم خلافت از جریان سقیفه شروع شده و در هر دوره خاص، مباحثی نظیر استقرار قدرت خلفا، انتقال قدرت، شرایط عزل و وظایف آنان تغییر و تحول یافته است.

    در فصل هشتم با عنوان «سنجش تأثیر آرای ایرانیان و یونانیان باستان بر نظریات خلافت»، به تفصیل نفوذ و دخالت ایرانیان را در جریان عمومی اسلام و سیاست مسلمانان و تأثیر آنان را در خلافت و تمدن اسلامی، بویژه دوره خلافت عباسیان، بحث و بررسی می‌کند. در بررسی تأثیر آرای یونانیان، به ارتباط تاریخ آنان با مناطق آسیای صغیر و نواحی امپراتوری هخامنشیان و نیز ارتباط علوم و فکر یونانی با نواحی غربی ایران اشاره دارد و تداوم ارتباط ایرانیان با اسلام و تمدن اسلامی و تماس علوم یونانی با اعراب و مسلمانان و تأثیر و تأثرات متقابل اسلام و اندیشه ایرانی را به تفصیل بررسی کرده است.

    فصل نهم با عنوان «سخن آخر»، جمع‌بندی مباحث مربوط به خلافت است. مؤلف تطورات مربوط به خلافت را متأثر از شرایط سیاسی، اجتماعی و اقتصادی در زمانهای مختلف می‌داند، که آغاز آن سال یازدهم هجری به عنوان نهاد سیاسی است و با پایان خلافت عباسیان در سال 656ق خلافت هیچ‌گاه منزلت و اهمیت پیشین خود را به دست نیاورد. او می‌افزاید که از ماجرای سقیفه تا به قدرت رسیدن معاویه، دوره شکل‌گیری امهات نظریات خلافت است و از آن پس مباحثی نظیر ویژگی‌های خلیفه، ولایتعهدی و نحوه بیعت و شرایط خلیفه نظیر مسلمان بودن، عالم بودن، سلامتی و... از مباحث دامنه‌داری است که با خلافت حوزه اهل تشیع و سنت، تا پایان جریان خلافت در جهان اسلام وجود داشته است.[۱]

    پانویس

    1. حقیقت، سید صادق، ص 146-148

    منابع مقاله

    حقیقت، سید صادق، اندیشه سیاسی در اسلام: کتاب‌شناسی توصیفی، تهران، انتشارات بین‌المللی الهدی، 1377ش.

    وابسته‌ها