تمهیدی بر معرفت نفس

    از ویکی‌نور
    (تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
    تمهیدی بر معرفت نفس
    تمهیدی بر معرفت نفس
    پدیدآورانکاظم محمّدی (نویسنده)
    عنوان‌های دیگرمعرفت نفس
    ناشرانتشارات نجم کبری
    مکان نشرایران ـ کرج
    سال نشر1399 ش
    چاپ1
    شابک2-02-6299-622-978
    موضوعفسلفه، فلسفه اسلامی، نفس.
    زبانفارسی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏ 55 BBR
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    تمهیدی بر معرفت نفس تألیف کاظم محمّدی است که به تفسیر فلسفیِ نفس می‌‌پردازد. معرفت نفس را از دو منظر می‌‌توان مورد ملاحظه قرار داد، از بابت دینی که عنوان نفس امّاره دارد، و نیز از بابت فلسفه که حقیقت انسان را نشانه می‌‌رود و در اینجا مراد نفس ناطقه با اصل شخصیّت انسان است. بدیهی است که بین این دو منظر در مطالعه و پژوهش باید فرق نهاد. مورد نخست غیر از دین در اخلاق و عرفان نیز قابل بررسی است ولی مورد دوّم صرفاً امری حکمی‌ فلسفی است و تنها از آن منظر باید مورد بررسی قرار بگیرد. این کتاب نفس را از همین منظر به بحث گذاشته است.

    ساختار

    کتاب تمهیدی بر معرفت نفس در یک جلد و به زبان فارسی نوشته شده است. این اثر در قطع رقعی با جلد نرم و کاغذ با کیفیت در 274 صفحه منتشر شده است. این کتاب مقدّمه‌ای تقریباً کوتاه در 6 صفحه دارد. در بخشی از این مقدّمه چندین پرسش را مطرح کرده که مبنای بحث هم بر پژوهش و پاسخ دادن به این پرسشها است. این پرسشها با تمهیدی مطرح می‌شود، آن نیز طبق بیان نویسنده چنین است: بحث نفس، بحثی گسترده و ناتمام است، حواشیِ بحث نفس نیز چنان که بعداً خواهیم دید بسیار زیاد است و پرداختن به یکایک آنها با در نظر داشتن نظریات مخالف و موافق چیزی جز اطاله‌ی بحث و تطویل کلام نخواهد بود. و این راقم در این کتاب بنای تطویل و تفصیل نیز ندارد و تنها به طرحی کلّی از مسئله‌ی نفس اکتفا خواهد کرد. در عین حال معرفت نفس و یا عرفان نفس چیزی است که گذشته از حکمت و فلسفه، در دین و عرفان نیز مجالی عمیق و گسترده برای بحث آن وجود دارد که ما به طور مختصر به آن نیز اشارت خواهیم نمود [۱]. امّا پرسشهای متعدّدی که حوزه‌ی بحث را معلوم می‌کند و در طول کتاب با آنها مواجه می‌شویم طبق بیان نویسنده چنین است:

    این که نفس چیست؟ این که چه تعریف یا تعاریفی دارد؟ این که تعریف آن به حدّ است یا به رسم؟این که ارتباط آن با روح چیست؟ این که چه نسبتی با جسم برقرار می‌کند؟ این که اثبات نفس و اثبات تجرّد آن چگونه است؟ این که ارتباط نفس با علم چیست؟ این که رابطه‌ی نفس با کلّیّات چگونه است؟

    این که نفس چه فعالیت‌هایی دارد یا می‌تواند داشته باشد؟ این که چگونگی ارتباط و یا تعلّق روح به بدن را می‌توان طرح کرد؟ این که حدوث نفس چگونه است؟ این که قدمت نفس به چه معنایی است؟ این که بقای نفس چگونه است؟

    این که مسئله‌ی تجرّد و بساطت نفس را چگونه باید طرح کرد؟ این که یگانه، دوگانه و سه‌گانه بودن نفس و بدن چیست؟ این که کمال نفس چیست؟ این که هبوط نفس به چه معنایی است؟ و اموری دیگر که در این راستا قابل طرح و بحث و بررسی است. [۲].

    غیر از مقدّمه در فهرست مطالب کتاب چیزی از عنوان بخش، فصل یا باب دیده نمی‌شود، تنها طی شمارگان 1 تا 25 موضوعاتی که بدان پرداخته می‌شود را ملاحظه می‌کنیم که در پرسشهای گفته شده بخشهایی از آن را می‌توان دید ولی مواردی هم هست که در آن پرسشها دیده نمی‌شود به مانند: ارسطو و نفس، افلاطون و نفس، پیشینه‌ی بحث نفس، جوهر و عرض، قوّه و فعل، فضای طلق و امکان عقلی، نومن و فنومن، ادراک کلّیّات، نظریه‌ی مُثُل، علم حضوری و مواردی دیگر. در واقع کتاب دارای یک مقدّمه و یک متن کلّی است که عناوین سر صفحه‌ها به طور یکسان عمل شده و مطالب فقط با شماره‌های مذکور به طور پیوسته بحث را دنبال می‌کند. پاورقی‌های مکرّر نیز نشان از استفاده و یا نقدهایی است که از منابع گوناگون و اشخاص متفاوت در این کتاب به چشم می‌خورد.


    گزارش محتوا

    چنانکه در مقدّمه مذکور شد از دید نویسنده بحث نفس بسیار گسترده و در عین حال ناتمام است، این ناتمام بودن از آنجاست که از پیشا سقراط تا به امروز ادامه داشته، هر فیلسوفی با نگرشی خاص در این بحث پیچیده طرحی نو در انداخته، حال در این طرح تا چه حد توفیق یافته خود مقوله‌ای بحث انگیز و قابل تأمّل است. با این حال ذکر پرسشها در آغاز می‌تواند به یاری خواننده بیاید تا بداند در این کتاب با چه مسئله یا مسائلی مواجه می‌شود.

    نویسنده کاظم محمّدی در همین مقدّمه از سه گونه فیلسوف از بابت زمانی بحث می‌کند که در مقوله‌ی نفس پژوهیده‌اند و از ایشان اظهار نظرها و یا آثاری مکتوب باقی مانده است. فیلسوفان قدیم به مانند: سقراط، افلاطون، ارسطو و نیز فلوطین که در طول بحث به او ارجاع شده است مورد نظر نویسنده بودند. در دوران میانه نیز کسانی به مانند: دکارت، هیوم، برکلی، کانت، تا فیلسوفان جدیدتری به مانند: مارکس، هگل، ویتگنشتاین و هایدگر. غیر از آن نیز در بین فیلسوفان مسلمان در جهان گسترده‌ی اسلامی کسانی به مانند: کندی، فارابی، ابوریحان بیرونی، ابن سینا، ابن رشد، ابوحامد غزّالی، خواجه نصیر، سهروردی، صاحب کتاب حکمة الاشراق و ملاصدرا، خاصه در کتاب ارزشمند اسفار الاربعه [۳].

    الهیات و فلسفه و کلام هر یک به نوعی از نفس سخن گفته‌اند و هر یک نیز مخاطبان خاص خود را مورد نظر قرار می‌داده‌اند ولی در بخش نخست که از گستره‌ی الفاظ سخن به میان می‌آید در گام نخست دو واژه را رو در روی هم قرار می‌دهد، چنانکه در بین پرسشها هم اشاره‌ای به آن بود، یعنی نفس و روح. این که آیا این دو یکی هستند با دو نام یا دو نام با دوحقیقت مستقل؟ این که کدام بر کدام برتری، استیلا، اشراف یا تقدّم دارد. در نظر نویسنده بحث با این دو واژه تمام نمی‌شود بلکه از منظر الهیات، دین و خاصّه قرآن الفاظ دیگری هم هست که به این دو واژه ربط می‌یابد. در گستره‌ی معنا و لفظ شناسی قرآن به «عقل» و «قلب» هم اشاره شده است. بررسی این واژگان بر عهده‌ی بخش نخست کتاب است که در واقع زمینه را برای بحثهای بعدی آماده می‌کند.

    بخش دوّم اختصاصاً به روح و نفس پرداخته و یکسانی و یا اختلافات موجود در آن را از منظر فلاسفه‌ی قدیم، میانه و جدید و نیز از دید برخی فیلسوفان اسلامی به نقد و بحث گذاشته است. نویسنده بیان می‌کند از فیلسوفان به طور مستقیم چیزی در خصوص فرق نهادن این دو وجود ندارد و اغلب جای این واژه‌ها با هم عوض می‌شود، یعنی در منظر فلاسفه این دو یا یکی هستند و یا حکمی یکسان دارند و حال آنکه در الهیات قرآنی بین این دو تفاوتی ژرف نهفته است که در جای جای این کتاب بدان اشاره شده است. در فلسفه غربی و در زبان غربی و لاتین سه واژه وجود دارد که این سه واژه از نوع تفاوتهای واژگانی است که نویسنده به آن نیز توجّه کرده است، کما اینکه در جایی می‌گوید: توجّه به سه واژه می‌تواند کار بحث را واضح‌تر کند، این سه واژه که دو مورد آن در زبان انگلیسی جای دارد، و یکی هم که در زبان یونانی بدین معنا مورد نظر بوده که در آثار فلاسفه، خاصه ارسطو جود دارد می‌تواند درک ما را در این باره لا اقل از لحاظ واژگانی بیشتر و دقیق‌تر سازد، این سه واژه عبارتند از:

    1- سول، Soul 2- اسپیریت، Spirit 3- پسوخه، Psuche

    معانی بسیاری برای این سه واژه در متون ادبی و خاصه در فرهنگ‌های لغت وجود دارد، که غیر از یکی دو مورد، مابقی به نوعی به بحث ما نزدیک است و اگر غیر تخصّصی بخواهیم مسئله‌ی نفس و روح را دنبال کنیم می‌تواند گستره‌ی معناییِ زیادی را به ما بدهد. به هر جهت از طریق دیکشنری‌های موجود این سه واژه به انضمام برخی واژگان مربوط به هر یک را مورد نظر قرار می‌دهیم، هر چند که این معانی نظر ما را بیشتر توجیه و تأیید می‌کند که در غرب و در بین فلاسفه و الهیدانان چندان به طور تخصّصی روی این دو واژه کار نشده و بیشتر جنبه‌ی ادبی اجتماعی دارد تا فلسفه‌ی محض و عقلانیِ صرف [۴].

    نویسنده در بحش هفتم از پیشینه‌ی بحث نفس سخن می‌گوید و قدمت آن را تا یونان باستان و زمان هومر تراژدی نویس شهیر پیش می‌برد و رد پای این بحث را نه به طور فلسفی ولی از بابت واژگانی و محتوایی در حماسه‌های برساخته‌ی او به مانند ایلیاد و اودیسه می‌جوید. [۵]. نویسنده بر این است که نگاه به نفس ارتباطی تنگاتنگ با جهان‌بینی فرد دارد، چنانکه بیان می‌کند آنانی که جهان‌بینی مادی دارند نفس را نیز مادی می‌بینند. این نوع نگرش را در بین فیلسوفان پیشا سقراط می‌توان شاهد بود، با پدیداری ایدئآلیسم و با ظهور کسانی به مانند: سقراط، افلاطون، ارسطو و دیگران نگرش به نفس تغییراتی ماهوی یافت. [۶].

    از بخشهای مهم کتاب بخش 17 است که به «فضای طلق و امکان عقلی» می‌پردازد. بحثی کاملاً فلسفی و تخصصی که زاییده‌ی اندیشه‌های ناب ابن سینا است. همین نگرش بازتابی گسترده و بنیادین در فکر دکارت داشته و به زعم نویسنده، در نوشتن کتاب اندر روش به کار بردن عقل و ایجاد تز «می‌اندیشم، پس هستم» اثر مستقیم داشته است، هر چند که دکارت مستقیماً خود بدان مقر نیست ولی از فضایی که ترسیم و تصوّر می‌کند حکایت از آشنایی با مطلب ابن سینا دارد. با این حال آنچه که دکارت فهمیده و بیان کرده چیزی غیر از آن است که ابن سینا بیان داشته است [۷].

    از بخش 23 تا آخر کتاب بحث از حدوث و پیدایش نفس است و در اینکه آیا مادی یا معنوی است، اینکه نفس را باید چگونه دید از موضوعاتی است که طیّ سه بخش و به طور مشروح به آن پرداخته شده است. ضمن اینکه نظریّه‌ی مشهور ملاصدرا نیز که به «جسمانیة الحدوث و روحانیة البقاء» نظر دارد را مورد نقد و چالش قرار می‌دهد. در همین ضمن برای معرّفی و گستردن بحث به منابع بسیار زیادی در آثار روایی، عرفانی و فلسفی اشاره می‌کند تا خواننده بتواند این بحث را در جاهای دیگر نیز به قوّت پی بگیرد و مطالعات خود را چنانچه در اینجا بسنده نبود دنبال نماید.


    ویژگیها

    کتاب تمهیدی بر معرفت نفس نیز برای خود اختصاصاتی دارد که به برخی از آنها اشاره می‌شود:

    1. این که نویسنده نام تمهید بر آن می‌نهد نشان از آن دارد که این موضوع بسیار گسترده است و باید بیش از پیش بدان توجّه کرد.
    2. این که موضوع با قید فلسفی بودن از متنی روان برخوردار است و پیوستگی مطلب و حضور شواهد و استنادات بسیار کار مرور و مطالعه‌ی خواننده را آسان می‌کند.
    3. کتاب در موارد متعدّدی بعد از نقل نقدهای نویسنده را در بر دارد که قابل توجّه است.
    4. این که در این زمان به این شکل گسترده و در عین حال دقیق کمتر کتابی را با این موضوع می‌توان سراغ گرفت.
    5. این که کتاب به طور جامع از نظریات قدیم تا جدید، از غرب تا شرق را مد نظر قرار داده و خواننده را با امری گسترده مواجه می‌کند.
    6. وجود منابع زیاد و البتّه اصلی و اصیل از فیلسوفان در این کتاب امری چشمگیر است. به نوعی که هر سخنی از سرچشمه‌ی اصلی سند داده شده که خواننده را با ارجاعات و پاورقی‌ها مطمئن و قانع می‌کند.


    وضعیت کتاب

    تمهیدی بر معرفت نفس، تألیف کاظم محمّدی

    کتاب در یک جلد با مقدّمه‌ای کوتاه نوشته شده است. متن کتاب فارسی است و دارای 274 صفحه است. کتاب حاضر در قطع رقعی و با جلد نرم منتشر شده است. در آغاز، فهرست مطالب قرار دارد و در انتهای اثر هم فهرست مطوّلی از منابع و مأخذ و همینطور نمایه دیده می‌شود.

    پانویس

    1. مقدمه، ص 9
    2. مقدمه، صص 10-9
    3. مقدمه، صص 9-8
    4. متن، ص 23
    5. متن، صص 55-54
    6. متن، ص 57
    7. متن، ص 139

    منابع مقاله

    مقدّمه و متن کتاب

    وابسته‌ها