الصيدنة في الطب (مظفرزاده)

    از ویکی‌نور
    (تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
    الصيدنة في الطب
    الصيدنة في الطب (مظفرزاده)
    پدیدآورانابوریحان بیرونی، محمد بن احمد (نویسنده) مظفرزاده، باقر (مترجم)
    ناشرفرهنگستان زبان و ادب فارسی، گروه نشر آثار
    مکان نشرایران - تهران
    چاپ1
    شابک964-7531-19-2
    موضوعدارو شناسی - متون قديمی تا قرن 14

    دارو شناسی - واژه‌نامه‏‌ها

    گیاهان دارويي - متون قديمی تا قرن 14
    زبانفارسی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏R‎‏ ‎‏128‎‏/‎‏3‎‏ ‎‏/‎‏الف‎‏2‎‏ص‎‏9‎‏ ‎‏1383
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    الصيدنة في الطب (داروشناسی در پزشکی)، تألیف ابوریحان بیرونی، از جمله آثار طب سنتی است که توسط باقر مظفرزاده به فارسی ترجمه شده است.

    این اثر، آخرین اثر ابوریحان بیرونی و گران‌بهاترین منبع در تاریخ داروشناسی سده‌های میانه خاورزمین است که در آن بیش از هزار دارو با منشأ گیاهی، حیوانی و معدنی و با اشاره به نام‌های آنها به بسیاری از زبان‌ها و گویش‌ها توصیف شده است.[۱].

    ساختار

    کتاب، مشتمل بر پیشگفتار مترجم فارسی و روسی، مطالبی از مترجم کتاب (مشتمل بر دست‌نویس صیدنه و تاریخ بررسی آن، تحلیل محتوای صیدنه، منابع صیدنه، درباره متن صیدنه و اصول ترجمه)، متن اثر (مشتمل بر مقدمه، پنج فصل و متن به ترتیب حروف الفبا مشتمل بر 1116 شماره) و پیوست‌های کتاب می‌باشد.

    گزارش محتوا

    مظفرزاده، مترجم کتاب درباره مقدمه روسی کتاب (که توسط عبیدالله ایسرائیلویچ کریموف) چنین می‌نویسد: «کریموف، مقدمه مفصلى به زبان روسى (123 صفحه) بر صیدنه نوشته است و پس از آن، ترجمه روسى متن را با حواشى عالمانه در ذیل هر دارو آورده است. بعد فهارس مفصل دقیقى مشتمل بر اعلام و اماکن و نام داروها و نام‏هاى لاتینى و یونانى و عربى و فارسی بر آن افزوده است. اطلاع من از زبان روسى آن اندازه نیست که از مقدمه عالمانه و حواشى محققانه این کتاب بهره ببرم، اما به زور استفاده از فرهنگ‏ها توانسته‏‌ام به اهمیت عظیم این کار پى ببرم و در هرجا که توانسته‌‏ام از آن استفاده کرده‌‏ام و به‌قطع و یقین مى‌‏‌توانم بگویم که این کار نشانه بارز تحقیق است و نظایر آن بسیار کم است. من پس از در دست داشتن این اثر ارزنده بود که توانستم جرأت چاپ متن صیدنه را داشته باشم و اگر این ترجمه و تحقیق در دست من نبود بسیارى از مشکلات بر من حل نمی‌‏شد». سپس ابراز امیدواری کرده است که: «إن‌شاءالله، یکى از جوانان آشنا به زبان روسى بتواند دست‏کم این مقدمه نفیس را به زبان فارسی ترجمه کند»[۲].

    این اثر بیرونى با کتاب‏هاى راهنماى معمولى در داروشناسى مانند مقاله دوم «قانون علم طب» ابن سینا (980-‌1037) تفاوت اساسى دارد. در آن به تعریف منبع دارویى توجه اساسى شده است، نه به اطلاعات درباره خواص و تأثیرات آن؛ به این معنى که منبع دارویى چگونه به‏ نظر مى‌‏‌رسد، نشانه‏‌هاى خلوص، مرغوبیت و نظایر آنها کدام است؛ وانگهى بیرونى به نام منبع دارویى در زبان‏ها و گویش‏هاى گوناگون اهمیت زیادى می‌‏داد؛ زیرا در نوشته‏‌هاى پزشکى و دیگر علوم آن زمان، نام داروها به دیگر زبان‏ها آن‌چنان فراوان بود که همه پزشکان و داروشناسان اهمیت واقعى آنها را نمی‌‏دانستند. این مسئله هنگامى که یک دارو در هرجایى یک نام داشت و برعکس یک نام را به چیزهاى گوناگون داده بودند، باز هم پیچیده‏‌تر مى‌‏‌شد که اغلب به سوء تفاهم‏هاى جدى مى‌‏انجامید[۳].

    بیرونى با درک اهمیت زیاد این مسئله، حدود 4500 نام گیاه، حیوان، ماده معدنى و فراورده‏‌هاى آنها را به زبان‏هاى عربى، یونانى، سریانى، هندى، فارسی، خوارزمى، سغدى، ترکى و جز اینها گرد آورده و توضیح داده است و بدین ‏ترتیب گام جدیدى در راه تنظیم و ترتیب اصطلاحات دارویى زمان خود برداشته است. این نام‏هاى مترادف براى پژوهشگران امروزى نیز اهمیت دارد و تعریف دقیق بسیارى از گیاهان دارویى و دیگر مواد را امکان‌‏پذیر می‌‏سازد. شایان توجه است که بیرونى در بسیارى از موارد به نام‏هاى محلى داروهایى اشاره مى‌کند که در میان ساکنان نواحى و حتى شهرهاى آسیاى میانه، افغانستان، ایران و هندوستان رواج داشته است. بر پایه آنها مى‌‏‌توان از تنوع وسایل درمان تولیدشده و کاربردى آن زمان در این سرزمین‏ها آگاه شد. افزون ‏بر آن، بخشى از این نام‏ها براى متخصصان تاریخ و گویش‌شناسان زبان‏هاى ایرانى، هندى و جز اینها نیز جالب است.[۴].

    بیرونى براى نوشتن صیدنه از آثار پرشمارى که در طول حدود پانصد سال دانشمندان سرزمین‏هاى گوناگون شرق و غرب پدید آورده بودند، استفاده کرده است. شمار مؤلفانى که در صیدنه از آنها نام برده شده است به دویست‌وپنجاه مى‌‏‌رسد که در میان آنها طبیعى‏‌دانان، فیلسوفان، مورخان، جغرافیادانان، زبان‏شناسان، شاعران و جهانگردان در کنار پزشکان دیده مى‌‏‌شوند. بسیارى از آنها مشهور نیستند یا فقط به نام شهرت دارند و آثارشان به‏‌جا نمانده است. به همین جهت نقل‏هایى از چنین منابع و اطلاعاتى درباره مؤلفان آنها از دیدگاه تاریخ علم و فرهنگ ملت‏هاى شرق در سده‌‏هاى میانه بسیار جالب است. اطلاعات بیرونى درباره نقاط جغرافیایى که این یا آن ماده خام دارویى از آنجا نشأت گرفته نیز ارزشمند است. تمام اینها حاکى از آن است که با اثرى بسیار مهم سروکار داریم که امکان مى‌‏‌دهد تا سهم دانشمند بزرگ خوارزمى را نه‌تنها در داروشناسى، بلکه در دیگر رشته‏‌هاى دانش روشن سازیم[۵].

    صیدنه شامل داروشناسى و پیشگفتار مفصلى است. در آن هر ماده دارویى با عنوان جداگانه‏‌اى توصیف مى‌‏‌شود. پیشگفتار به‏‌نوبه خود شامل مقدمه و پنج فصل است. بیرونى در مقدمه، تعریفى از اصطلاح «صیدنه» (داروشناسى) و «صیدنانى» (داروشناس، داروگر) به دست می‌‏دهد، از مسائل و وظایف این علم سخن مى‌گوید و جاى آن را بین‏ رشته‏‌هاى پزشکى معین مى‌‏کند[۶].

    در فصل یکم پیشگفتار، این حکم پیش کشیده شده که حرف «چ» هندى، پارسى و ترکى بر اثر تعریب به «ص» تبدیل مى‌‏‌شود و براى اثبات آن نیز یک سلسله مثال ذکر شده است. سپس گفته مى‌‏شود که «صیدنانى» از تعریب «چندنانى» (تاجر چوب صندل) که به‌نوبه خود از چندن هندى (درخت صندل) گرفته شده، به وجود آمده است.

    در آغاز فصل دوم، داروها به ساده و مرکب تقسیم شده است. منشأ واژه «عقاقیر» (جمع عقّار) که در زبان عربى به‌عنوان اصطلاحى براى مشخص کردن مفردات ادویه (داروهاى ساده) به کار مى‌‏رود، توضیح داده شده است. سپس از واکنش بدن انسان در برابر مواد غذایى، داروها و زهرها گفته شده است. پس از آن، بیرونى اشاره مى‌کند که در هند پزشکانى هستند که با زهر درمان مى‌کنند و به‌عنوان مثال داستان جالبى را ذکر مى‌‏کند. در پایان فصل گفته مى‌‏‌شود که بین هندیان سخنان حکمت‏آمیزى در پزشکى همانند سخنان بقراط معمول است. متأسفانه بیرونى هیچ‌گونه اطلاع مشخصى در این‌باره نمى‌‏‌دهد و فصل را با «ذکر آنچه من در این خصوص نزد آنها دیده‏‌ام، ممکن است سخن را به درازا بکشاند»، به پایان مى‌‏‌رساند.

    در فصل سوم، مسئله جانشین کردن برخى از مواد دارویى با دیگر مواد بررسى مى‌‏‌شود و درباره نارسایى‌‏ها در دستورهاى متقدمان و متأخران درباره بدل‏ها گفته مى‌‏‌شود. این فصل ازآن‏‌رو شایان توجه است که اظهارات بیرونى در آن از دیدگاه تاریخ علم و فرهنگ به‏‌طور کلى جالب توجه است.

    بیرونى در فصل چهارم رابطه خویش را با زبان‏هاى عربى و فارسی بیان مى‌‏کند. او که زبان مادرى خویش را خوارزمى می‌نامد، خود را در هریک از زبان‏هاى عربى و فارسی تازه‏وارد می‌داند. لکن به عقیده وى، فقط زبان عربى براى مقاصد علمى مناسب است و زبان فارسی تنها «براى داستان‏هاى خسروانى و قصه‌‏هاى شب» به درد مى‌‏‌خورد.

    از آخرین فصل، یعنى فصل پنجم پیشگفتار درمی‌یابیم، همان گونه که پیش از این گفته شد، که بیرونى در دوران جوانى به نام‏هاى یونانى گیاهان علاقه‌‏مند بوده است. او مى‌‏‌نویسد که در آن سال‏ها یک یونانى در خوارزم زندگى می‌‏کرد و نام گیاهان را به یونانى از او می‌‏پرسید و یادداشت مى‌‏‌کرد (احتمالا به خط عربى). بیرونى در این مورد از نارسایى خط عربى سخن مى‌گوید که نقل صحیح واژه‏‌هاى غیر عرب به کمک آن همیشه امکان‏پذیر نیست. نیز به لغزش‏هاى مترجم‏هاى عربى آثار مؤلفان یونانى و وضع بد دست‏نویس‏ها اشاره مى‌‏کند. بیرونى در ضمن برخى از منابع را که در نوشتن صیدنه از آنها استفاده کرده، نام می‌برد.

    بیرونى در همین فصل مخصوصاً قید مى‌کند که در کتاب خود معمولاً به خواص داروها اشاره نخواهد کرد و در پایان، اصول ترتیب الفبایى نام مواد دارویى را در صیدنه خود توضیح می‌‏دهد[۷].

    مؤلف پس از پیشگفتار،‏ در ذیل هر عنوان از عناوین متعدد کتاب خود، به توصیف یک ماده دارویى می‌پردازد. عنوان‏ها از نظر حجم متفاوت‌‏اند - ‌از چند واژه تا چند صفحه - و این به احتمال زیاد نه‌تنها ناتمام بودن صیدنه، بلکه اهمّیت و شهرت ماده دارویى را نشان می‌‏دهد[۸].

    شرح مواد دارویى در عنوان‏ها تقریبا به این شیوه صورت مى‌گیرد: نام ماده دارویى بررسى‌شده که در کتاب‏هاى پزشکى عربى معمول است، عنوان را تشکیل می‌‏دهد. سپس به نام یونانى، سریانى، فارسی، هندى و جز آنها اشاره مى‌‏‌شود و در پى آن غالباً نام عربى با استفاده از قطعه شعرى توضیح داده مى‌‏‌شود. پس از آن، منظره خارجى ماده با نقل از مؤلفان یونانى و شرقى توصیف مى‌شود، به خوبى و بدى جنس و محل پیدایش آن اشاره مى‌‏‌شود و در پایان از بدل‏هاى آن سخن مى‌‏رود[۹].

    وضعیت کتاب

    یک ترجمه فارسی از این اثر به دست ابوبکر کاسانى از اهالى فرغانه کاسان در ربع اول سده سیزدهم (هفتم هجرى) در هندوستان انجام شده است.[۱۰].

    در پیوست‌های انتهای کتاب فهارس نشانه‌های اختصاری کتاب‌ها و آثار ادبی، نام‌ها، نام‌های جغرافیایی، قوم‌ها و ملت‌ها، آثار ذکرشده در صیدنه، نام لاتینی داروها، نام یونانی داروها، فهرست موضوعی، مقیاس وزن و طول ذکرشده در صیدنه و نام داروها به خط عربی ذکر شده است.

    در پانوشت صفحات کتاب، اختلاف نسخه‌ها، نام فارسی و توضیحات مفیدی از مترجم کتاب ذکر شده است.

    ترجمه روسى صیدنه، به‌مناسبت هزارمین سال تولد بیرونى در سال 1974 در تاشکند انتشار یافت. عبیدالله ایسرائیلویچ کریموف (1920-‌1997) - ‌دانشمند ازبک - ‌مترجم صیدنه در پیشگفتارى مفصل، کتاب را به‌خوبى معرفى کرده و با پژوهش و حواشى بسیار، به ارزش کتاب بسى افزوده است.[۱۱].

    پانویس

    1. پیشگفتار مترجم فارسی، ص‌7
    2. ر.ک: همان، ص‌10
    3. پیشگفتار مترجم روسی، ص‌12
    4. همان، ص‌13-12
    5. همان، ص‌13
    6. همان، ص‌19
    7. همان، ص‌21-19
    8. ر.ک: همان، ص‌21
    9. ر.ک: همان، ص‌22-21
    10. ر.ک: همان، ص‌14
    11. ر.ک: پیشگفتار مترجم فارسی، ص‌7

    منابع مقاله

    مقدمه و متن کتاب.

    وابسته‌ها