ابن حائک، حسن بن احمد

    از ویکی‌نور
    (تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
    ابن حائک، حسن بن احمد
    نام ابن حائک، حسن بن احمد
    نام‌های دیگر اب‍ن ال‍ح‍ائ‍ک‌، ح‍س‍ن ب‍ن اح‍م‍د

    اب‍ن ال‍ح‍ائ‍ک ال‍ه‍م‍دان‍ی‌، اب‍وم‍ح‍م‍د ح‍س‍ن ب‍ن م‍ح‍م‍د

    ه‍م‍دان‍ی‌، ح‍س‍ن ب‍ن اح‍م‍د

    یمنی، حسن بن احمد

    نام پدر احمد
    متولد 280ق
    محل تولد صنعاء یمن
    رحلت 334 ق
    اساتید خضر بن داود

    ابوعلى هجرى

    ابونصر محمد بن عبدالله يهرى حمیرى

    برخی آثار الإکلیل من أخبار الیمن و أنساب حمیر (بیروت)

    صفة جزیرة العرب

    الإکلیل من أخبار الیمن و أنساب حمیر (صنعاء)

    کد مؤلف AUTHORCODE03634AUTHORCODE

    ابومحمد حسن بن احمد بن يعقوب همدانى (280-ح333یا334ق)، معروف به «ابن حائك»، مورخ، جغرافی‌دان و نسابه عرب،

    ولادت

    بنا به قراينى كه در کتاب «سرائر الحكمة» وى وجود دارد، در سال 280ق در خانواده‌اى متوسط، در قبيله همدان، در صنعاء چشم به جهان گشود. نسب وى به عليان بن أرحب و پس از آن، به بكيل و در نهایت به همدان مى‌رسد.

    قبيله وى ساكن جنوب جزيرة العرب بوده‌اند. این نسبت (همدانى) باعث شده كه برخى او را با ابن فقيه- كه از شهر همدان ایران بوده است- اشتباه كنند و در نيمه قرن پيش، دانشورانى بزرگ، دستخوش این اشتباه شده‌اند.گاهى نيز وى را، به نام جدّش، ابن ابى الدّمین نامیده‌اند كه این نيز پيچيدگى را افزوده است. لقب ابن حائك را ظاهرا دشمنانش به او داده‌اند.

    به نظر مى‌رسد خاندان همدانى از عوامل زيادى تاثير پذيرفته‌اند كه البته چيز زيادى درباره آن‌ها نمى‌دانيم. این مقدار دانسته است كه این خاندان، جزء نخستين خاندان‌هایى بودند كه باديه‌نشينى را رها كرده، به شهرنشينى روى آوردند، از این رو برخى به كوفه و گروهى ديگر به زبيد رفتند. برخى از آن‌ها به كارهایى نظير صنعت، اشتغال ورزيدند كه اعراب بدوى از آن تنفر داشتند.

    درباره اوايل زندگى وى اطلاعى در دست نيست اما به نظر مى‌رسد كه وى با خاندان خود به كار حمل حجاج و بازرگانان از صعده به مكه، مشاركت داشته است.

    تحصیلات

    وى در عنفوان جوانى زندگى خود، در یکى از سفرهایى كه به مكه داشت، مجاورت این شهر را برگزيد و از محضر خضر بن داود، از علماى مكه كه از جمله روايان «السيرة» از ابن اسحاق بود و نيز ابوعلى هجرى بهره برد. در این شهر كه از بزرگترين مراكز علمى آن دوره بود، همدانى قله‌هاى علم را یکى پس از ديگرى فتح كرد و به مطالعه بسيارى از كتب همچون ديوان‌هاى شعر و تأليفات كلبى و غيره در انساب پرداخت.

    آوازه علم و دانش همدانى در همه جا پيچيد، از این رو وى با بسيارى از دانشمندان عصر خود نظير ابوبكر محمد بن قاسم بن بشار انبارى، ابوعمر نحوى، ابوعبدالله حسین بن حالویه و... كه در عراق مى‌زيستند، به نامه‌نگارى و مكاتبه پرداخت.

    همدانى در اثر مطالعه آثار انديشمندان يونانى و ایرانى و هندى كه به عربى ترجمه شده بود، تحت تاثير ديدگاه‌هاى ايشان قرار گرفته و برای آن ديدگاه‌ها احترام ویژه‌اى قائل بود.

    درباره سفر همدانى به عراق ترديد وجود دارد و به نظر مى‌رسد وى با برخى از علماى عراق هنگامى كه در مكه اقامت داشت، ديدار كرده است.

    همدانى پس از بازگشت از مكه به يمن، در صعده كه پايگاه ائمه زيديه بود، اقامت گزيد. در این زمان، يمن صحنه منازعات سياسى متعددى بود و كشمكش میان ارباب سياست كه در یک سوى آن امامان زيديه بودند و در ديگر سو، مخالفان ايشان، بالا گرفته بود. حاكم زيدى صعده در آن زمان الامام ناصر لدين الله بود و گروهى از شعراى منسوب به تيره عدنانى نظير شريف حسین بن على بن حسن بن قاسم رسّى و ابوالحسن بن ابى الاسد سلمى و نيز ايوب بن محمد يرسمى، در صعده به سر مى‌بردند. همدانى كه نسبت به عملكرد این سه تن اعتراض داشت، برای هر یک از ايشان قصيده‌اى نگاشت كه اسباب رنجش ايشان را فراهم آورد و این سه تن را واداشت عليه وى توطئه نمايند و او را به هجو نبى مكرم(ص) متهم سازند. در نتيجه این اتهام، همدانى در سال 319ق زندانى شد. همدانى پس از وفات الناصر لدين الله و پس از سختى‌هاى فراوانى كه متحمل شد، در صعده نماند و در ريده كه شهر قبيله او در همدان بود، اقامت گزيد و رابطه مستحكمى با حاكم آن‌جا؛ ابوجعفر احمد بن محمد ضحاك، رئيس قبيله همدان در زمان خودش، برقرار ساخت. بنا به علل ناشناخته، وى در ريده نماند و دوباره به صعده رفت و در آن‌جا مقيم شد و مدت بيست سال در قبيله خولان به سربرد.

    از جمله چيزهایى كه برخى محققین به سبب آن‌ها بر همدانى خرده گرفته‌اند، یکى تعصب زيادى است كه وى در برخى موارد در طرفدارى از تيزه قحطانى در برابر تيره عدنانى از خود نشان مى‌دهد، به نحوى كه برخى اوقات وى را از مسير حق و حقيقت منحرف مى‌سازد. همچنين از اعتقاد وى به تاثير نجوم در شكل‌گیرى معادن و در انسان، كه متاثر از افكار يونانى و هندى است، به عنوان یکى از ايرادات درباره وى ياد شده است. علاوه بر اين، تصرف و دستبرد در شعر شاعران نيز از نقاط قدح وى شمرده شده است.

    وفات

    درباره زمان درگذشت وى اطلاع دقيقى در دست نيست اما ظاهرا تا پس از 344ق در قيد حيات بوده است. كراچكوفسكى در «تاريخ نوشته‌هاى جغرافيايى در جهان اسلامى» بر این باور است كه او در سال334ق در زندان صنعا در گذشته است، اما قرائن ديگرى موجود است كه خلاف این ديدگاه را تاييد مى‌كند.

    اساتيد

    خضر بن داود، ابوعلى هجرى، ابونصر محمد بن عبدالله يهرى حمیرى، محمد بن عبدالله اوسانى حمیرى و....

    آثار

    اخبار الاوفياء، اسماء الشهور و الايام، الانساب، صفة جزيرة العرب، الجوهرتين، الاكليل، ديوان همدانى، شرح الدامغة، سرائر الحكمة، المسالك و الممالك، مفاخر اليمن و....

    همدانى به سبب تألیف کتاب الاکلیل در انساب قوم حمیر و تاریخ پادشاهان آنها شهرت پیدا کرد و به طورى که قفطى و دیگران گفته‌اند این کتاب بسیار پرفایده و مشتمل بر ده فن است و در ضمن آن مطالبى قابل توجه در زمینه حساب قرانهاى ستارگان و اوقات آنها آمده است. همچنین مشتمل است بر مطالبى از علم طبیعى و اصول احکام نجوم و عقاید قدما در باب قدم و حدوث عالم و اختلاف قدما در ادوار و تاریخ گذشته جهان همچنین تناسل انسانها و مدت عمر و سنین آنها.

    کتاب اکلیل همدانى کتاب با اهمیت و قابل توجهى است که فقط یک قسمت آن موجود است و مولر مستشرق آن را انتشار داده است. در این کتاب شرح بناها و ساختمان‌هاى یمن و آثار پادشاهان را آن‌طور که در روزگار او بوده، آورده است.

    همدانى همچنین به واسطه کتاب دیگرش به نام صفة جزیرة العرب معروفیت یافته است و مورخان جدید که تاریخ عرب پیش از اسلام را نوشته‌اند، در این قسمت، بر این کتاب اعتماد کرده‌اند و از جمله جرجى زیدان در کتاب خود العرب قبل الاسلام از این کتاب استفاده کرده است. همدانى جزیرة العرب را به صورتى که در دوره و عصر خود او بوده به طورى عالمانه و محققانه توصیف کرده که نکته‌اى ناگفته نمانده است. این کتاب در سال 1884 میلادى در لیون چاپ شده است. همدانى در این کتاب کاخهاى یمن و سدهاى آن سرزمین، مخصوصا سد مأرب را آگاهانه توصیف کرده است.

    کتاب صفة جزیرة العرب همدانى از مهمترین مدارکى است که جرجى زیدان بر آن اعتماد کرده و در بحث از حمیریان و سد مأرب از همین کتاب استفاده کرده است. همدانى قصر ناعط همچنین مجسمه‌ها و نقاشی‌هایى را که در آن دیده است به‌طور بسیار دقیق و جالبى ضمن قصیده‌اى به رشته نظم کشیده است و مى‌گوید:

    فمن کان ذا جهل بایام حمیر***و آثارهم فى الارض فلیأت ناعطا

    خلاصه‌اش این است:

    هرکس به روزگار حمیر آگاه نیست، از یادگارهاى آنان بر روى زمین بى‌خبر است، پس به قصر ناعط بیاید و ببیند چه ستون‌هایى از سنگ مرمر که از طول نیزه بلندتر است برپاست و چگونه صندلیهاى سنگین در اطراف آن چیده شده، فاصله قطعات سنگ به قدرى کم است که آب در آنها نفوذ نمى‌کند...

    همدانى قصیده‌اى در لغت سروده و آن را در یک مجلد بزرگ شرح کرده است.

    نام این قصیده الدامغة است. وى زیج مشهورى نیز دارد که به نام زیج الهمدانى مشهور است و اهل یمن را اعتماد بر آن زیج بود.

    همدانى را علاوه بر این‌ها، تألیفات متعدد دیگرى است، از جمله:

    1. کتاب الجوهرتین.
    2. کتاب الحیوان.
    3. کتاب الفرس.
    4. کتاب الایام.
    5. دیوان اشعار، در شش جلد.
    6. کتاب سرائر الحکمة (مقصودش در این کتاب بیان کلیاتى از هیئت افلاک و اندازه حرکات ستارگان و توضیح احکام نجوم و بیان اقسام آن است).
    7. کتاب القوى.
    8. کتاب الیعسوب که در چگونگى تیرها و تیراندازى و امور مربوط به آن است[۱].

    پانویس

    1. نعمه، عبدالله، ص531-534

    منابع مقاله

    نعمه، عبدالله، فلاسفه شیعه، ترجمه جعفر غضبان، تهران، سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامى‌‏، جاپ یکم، 1367ش.

    وابسته‌ها