الفصول الغروية في الأصول الفقهية

    از ویکی‌نور
    (تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
    الفصول الغرویة في الأصول الفقهیة
    الفصول الغروية في الأصول الفقهية
    پدیدآورانحائری اصفهانی، محمدحسین بن عبدالرحیم (نویسنده)
    ناشردار احياء العلوم الاسلامىه
    مکان نشرقم - ایران
    سال نشر1404 ق
    چاپ1
    موضوعاصول فقه شیعه - قرن 13ق.
    زبانعربی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏BP‎‏ ‎‏159‎‏ ‎‏/‎‏ح‎‏2‎‏ف‎‏6
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    الفصول الغروية في الأصول الفقهية، تألیف محمدحسین بن محمد رحيم (عبدالرحيم) ايوان كيفى ورامينى اصفهانى (متوفاى بين 1254 تا 1261 قمرى) است.

    ساختار و گزارش محتوا

    كتاب فصول از دو قسمت تشكيل شده است. قسمت اول كتاب؛ شامل مقدمه و مقالۀ اول است.

    مقدمه؛ شامل مباحث تعريف علم اصول فقه، وضع، مجاز و حقيقت، حقيقت شرعى و متشرعه، صحيح و اعم و مشتق و تا صفحۀ 62 مى‌باشد.

    مقالۀ اول؛ شامل مباحث صيغۀ امر، مقدمۀ واجب، مسألۀ ضد، تقسيمات واجب (موقت و غير موقت، كفائى و عينى)، إجزاء، نهى، اجتماع امر و نهى، مفهوم و منطوق، مفهوم شرط، وصف غايت، استثناء، عام و خاص، مطلق و مقيد، مجمل و مبين و نسخ، و تا صفحۀ 239 است.

    قسمت دوم كتاب؛ شامل مقالۀ دوم و سوم است كه مقالۀ دوم؛ شامل مباحث حجيت قرآن كريم حجيت اجماع، خبر واحد و حجيت فعل و تقرير و سكوت معصوم عليه‌السلام بوده و تا صفحۀ 316 مى‌باشد.

    مقالۀ سوم: مبحث ادلۀ عقلى است كه شامل حسن و قبح عقلى، برائت، استصحاب، تقليد، مجتهد متجزى و مطلق و تعادل و تراجيح است.

    اگر چه مؤلف در ابتداى كتاب اين طور آورده است كه «رتّبته على مقدمة و مقالات و خاتمة» ولى در كتاب عنوان خاتمة وجود ندارد، مگر اين كه مبحث تعادل و تراجيح را خاتمۀ كتاب بدانيم.

    تقسيم بندى مطالب كتاب با عنوان «فصل» مى‌باشد و شايد نام كتاب نيز بر اساس همين تقسيم بندى «الفصول» ناميده شده است. (چنان كه تقسيم بندى مطالب در قوانين الأصول با عنوان «قانون» و در هداية المسترشدين با عنوان «هداية» است.)

    نظريات ابتكارى

    مؤلف در خطبۀ كتاب مدعى شده كه در علم اصول بين تأليفات و كتاب‌هاى علما و محققين صالح رضوان اللّه عليهم، كتابى را كه بيمارى‌هاى علم اصول را شفا بدهد، پيدا نكرده است، اگر چه تأليفات و كتاب‌هاى زيادى نگاشته شده؛ بنابراین تصميم گرفته، كتابى بنويسد كه مسائل مهم اين علم را در بر بگیرد و مسائل مهم آن را بيان كند. او در انتها مى‌فرمايد: «فأوردت فيه تحقيقات بلغ إليها نظري و ذكرت فيه تنبيهات عثر عليها فكري مما لم يسبقنیإليها أحد غيري» (صفحۀ 1 سطر 10)

    اگر چه مؤلف ادعا مى‌كند قبلا اين مطالب را كسى بيان نكرده، امّا همچنانكه از عبارت‌هاى ايشان معلوم مى‌شود، اين نظريات در بين علماى اصولى رايج بوده، بلكه مشهور هم بوده است. مثل «الحق أن الأمر بالشيء مطلقاً تقتضي إيجاب ما لم يتم بدونه من المقدمات الجائزة، وفاقاً لأكثر المحققين» و «الحق عندي ما ذهب إليه الأكثرون» و «فالمختار عندي ما ذهب إليه النافون» و «الحق أن هيئة الأمر لا دلالة لها على مرة و لا تكرار، وفاقاً لجماعة من المحققين» و بسيارى از اين نمونه‌ها كه نشان دهندۀ آن است كه اين نظريات به وسيلۀ علماى قبل از او مطرح شده است.

    ميرزا موسى تبريزى صاحب أوثق الوسائل في شرح الرسائل با احاطه‌اى كه به منشأ نظريات صاحب فصول داشته، گاهى در مقام توجيه بر آمده است. او در كتابش اين طور آورده: «أقول قد اختار الثاني صاحب الهداية و الفصول و سبقهما الشيخ أسد اللّه التستري و هو لا يقدح فيما ذكره في الفصول من أنّه لم يسبقه إلى ما اختاره أحد، لأنه مع أخيه الفاضل البارع صاحب الهداية من تلامذة الشيخ المذكور و لا غرو في نسبة التلميذ مطالب شيخه إلى نفسه كما جرى ديدنهم عليه في أمثال هذا الزمان.» (أوثق الوسائل ص211 س 12)

    اشكالات بر قوانين

    مؤلف در خطبۀ كتاب علت طرح نظريات صاحب قوانين «ره» و مناقشه در نظريات او را تقاضاى يكى از شاگردان محقق و مدقق خود (كه احتمالا شيخ جعفر بن حسین تسترى متوفاى 1303 قمرى، است) ذكر كرده و بعد اين طور مى‌نويسد: «فاعذرونیأن أكثرت من الرد و الإيراد أو صرحت بالضعف و الفساد و لا ترموا على ذلك بالشنع، فإن الحق أحق بأن يبدى» (صفحۀ اوّل، خطبۀ كتاب) كه با اين عبارت سعى دارد اتهام اهانت به صاحب قوانين را از خود دور كند، ولى به نظر مى‌رسد قسمت عمدۀ كتاب در رد نظريات صاحب معالم و به خصوص صاحب قوانين نگاشته شده باشد و شايد بتوان گفت در واقع، الفصول الغرويّة، رد بر قوانين الأصول است.

    از طرف ديگر، در كتاب ديده نشده مؤلف از صاحب قوانين تعريف و تمجيد كند و فقط در يك مورد بعد از اينكه از نظريۀ صاحب قوانين تعبير به «عجايب أوهام» مى‌كند، اين طور دارد: «هذا محصل كلامه بعد تنقيحه و تصحيحه و أنت خبير بأن الفاضل المذكور بمكانة من متانة النظر فهو أجل من أن يخطر بباله هذه التوهمات الواهية فضلاً من أن يعترف بصحتها و يستند إليها، بل الظاهر منشأ توهمه على ما يستفاد من بيانه» (فصول ص423 س 4) كه اگر چه در ابتدا اين توهم را انكار مى‌كند؛ امّا باز هم در عبارتش نسبت توهم را ذكر مى‌كند.

    اصولا در كتاب فصول بسيار زياد ديده مى‌شود كه از عبارت‌هاى مختلفى در تضعيف نظريات صاحب قوانين نظير «قد توهم في المقام تفصيلاً ركيكاً» و «من عجائب الأوهام ما سنح للفاضل المعاصر في المقام» استفاده شود و به عنوان نمونه در صفحۀ 164 از تعابير «غير واضح، غير مفيد، غير سديد، غير مستقيم، لا يعقل له وجه، غاية السقوط و الضعف، ضعفه أظهر، إنها فاسدة في نفسها» براى نفى نظريات صاحب قوانين استفاده شده و حتى آخرين سطر كتاب اين طور آمده است «و هذا الجمع فاسد كسابقيه و مثله ما حكي عن بعض الأفاضل (صاحب قوانين) من حمل أخبار الإرجاع على غير المتناقضين».

    با توجه به اين موارد به نظر مى‌رسد آنچه صاحب فصول در خطبۀ كتاب در رابطه با تشنيع و اهانت به صاحب قوانين از خود نفى كرده، صحيح نباشد.

    ويژگى‌ها

    1. از نكات مثبت كتاب آن است كه صاحب فصول دايرۀ مباحث هر علمى را جدا مى‌كند؛ مثلاًدر بحث مشتق مى‌فرمايد: «ثم البحث عن المشتق هنا ليس من حيث الاشتقاق و کیفیته فإنه موكول إلى فن الصرف، و لا من حيث مفاد مبدئه فإنه محال إلى كتب اللغة، بل البحث عن المشتق هنا في صدقه و مفاده من حيث الاشتقاق».
    2. در مقابل، از نقاط ضعف كتاب اين است كه صاحب فصول نام صاحبان مآخذ و مصادر را حتى به كنايه هم كمتر ذكر مى‌كند و معمولا از تعابير قوم، جماعة، الأكثر، نافين، مثبتين و نظائر آنها استفاده مى‌كند كه به سردرگمى خواننده مى‌انجامد. البته در كتاب به نام علامۀ حلى، سيد‌ ‎مرتضى، شيخ طوسى، صاحب معالم و صاحب قوانين تصريح شده، ولى از علمايى نظير کاشف‌الغطاء، محقق كركى، ملا محمد امين استرآبادى، سلطان العلماء فاضل تونى، محقق شيروانى و ديگران كمتر ذكرى به ميان آمده و حتى از استاد و برادرش شيخ محمدتقى اصفهانى صاحب هداية المسترشدين نيز نامى ديده نمى‌شود.
    3. از نكات عجيب اين كه صاحب فصول در مواردى به اجماع اصولیين براى اثبات نظرياتش استناد مى‌كند؛ مثلاً«و هذا أيضا ضعيف لإطباق كلمة الأصولیين على عدم وجوب مقدمة الواجب المشروط من حيث كونه مقدمة قبل حصول شرطه فحكمه بوجوبها له حينئذ خرق لإجماعهم».
      و يا عبارت «ربما يظهر من عدم تعرض علماء الأصول لذلك إطباقهم على فساده» و در سه سطر پائين‌تر در همان صفحه مى‌گويد «أظهرهما الأول و هو المعروف بين أهل العلم» و استناد بر اجماع اصولیين مجمل و غير مبين به نظر مى‌رسد.
    4. از طرفى، بعضى از مباحث نظير تعارض و حرج و تعديل در بحث تسامح در ادلۀ سنن و مكروهات، كه از صفحۀ 302 تا صفحۀ 313 ادامه دارد قبل از اينكه مطلب اصولى باشد به نظر مى‌رسد كه جزء علم درايه باشد.
    5. از ديگر نظريات مصنف بحث از تاريخچۀ كتاب «فقه الرضا» است كه با عبارت «و مما يبعد كونه تأليفه(ع) عدم إشارة أحد من علمائنا السلف إليه» اعتبار آن را رد مى‌كند.

    حواشى كتاب

    از حواشى بسيار مهم كه اعتبار كتاب را از نظر تطبيق با نسخۀ اصلى بالا مى‌برد چهار حاشيه است كه در رد نظر صاحب فصول نوشته شده است. در انتهاى حواشى صفحات 81 و 92 اين طور آورده شده كه «للأحقر الشيخ جعفر» و در حواشى صفحات 271 و 272 اين طور آورده شده «لشيخنا المدقق التستري دام‌ظله‌العالى»، كه ظاهرا حواشى علامه شيخ جعفر بن حسین تسترى (متوفاى 1303 قمرى)، از شاگردان صاحب فصول است كه با شيخ محمدحسن آل ياسين كاظمى (متوفاى 1308 قمرى) از ديگر شاگردان صاحب فصول هم بحث بوده است.

    با توجه به اين حواشى به نظر مى‌رسد، نسخه‌اى كه كتاب از روى آن انتشار يافته مربوط به شيخ جعفر تسترى باشد. بنابراین، كتاب در زمان حيات او با نظرات ايشان به چاپ رسيده است، زيرا در حواشى عبارت «دام ظله» وجود دارد.

    منابع مقاله

    1. الجامع في الحديث، تأليف ابن ولید، ابى جعفر محمد بن حسن بن احمد، استاد شيخ صدوق (متوفاى 343 قمرى).
    2. من‌ لا‌يحضره‌ الفقيه و تفسير صدوق، تأليف شيخ صدوق، ابى جعفر محمد بن على بن بابويه قمى (متوفاى 381 قمرى).
    3. الذريعة إلى أصول الشريعة، تأليف سيد‌ ‎مرتضى، على بن حسین موسوى (متوفاى 436 قمرى).
    4. عدة الأصول و تجريد العقائد، تأليف ابوجعفر محمد بن حسن بن على طوسى (متوفاى 460 قمرى).
    5. تفاسير مجمع البيان و جوامع الجامع، تأليف ابوعلى فضل بن حسن طبرسى (متوفاى 548 قمرى).
    6. الإحتجاج على أهل اللحاج، تأليف ابومنصور احمد بن على طبرسى.
    7. شرح الشافية يا شرح النظام، تأليف نظام‌الدين حسن بن محمد قمى نيشابورى (تا سال 580 زنده بوده است).
    8. معارج الأصول و المعتبر، تأليف حلی، جعفر بن حسن بن يحيى بن سعيد (متوفاى 676 قمرى).
    9. تهذيب الأصول و شرح الذريعة، تأليف علامۀ حلى، حسن بن يوسف بن على (متوفاى 726 قمرى).
    10. الدروس، ذكرى الشيعة و غاية المراد في شرح الإرشاد، تأليف شهيد اول، محمد بن جمال‌الدين مكى (متوفاى 786 قمرى).
    11. المبادىء إلى علم الأصول، يا غاية البادي في شرح المبادي، تأليف محقق شريف، محمد بن على بن محمد جرجانى، هم عصر علامۀ حلى.
    12. عوالي اللآلي، تأليف شيخ محمد بن على معروف به ابن ابی‌جمهور احسائى (متوفاى 901 قمرى).
    13. تمهيد القواعد و مسالك الأفهام إلى شرائع الإسلام، تأليف شهيد ثانى زين‌الدين بن على عاملى (متوفاى 966 قمرى).
    14. معالم‌الدين و ملاذ المجتهدين، تأليف جمال‌الدين ابومنصور حسن بن زين‌الدين شهيد ثانى (متوفاى 1011 قمرى).
    15. الفوائد المدنية و الفوائد المكية، تأليف ملا محمد امين بن محمد شريف اخبارى، محدث استرآبادى (متوفاى 1033 قمرى).
    16. كفاية المقتصد في الفقه و ذخيرة المعاد، تأليف محقق سبزوارى، محمدباقربن محمد مؤمن سبزوارى (متوفاى 1090 قمرى).
    17. بحار الأنوار، تأليف محمدباقربن محمدتقى مجلسى (متوفاى 1110 قمرى).

    منابع اهل سنت

    1. مختصر الأصول حاجبى، تأليف عثمان بن محمد بن حاجب مالكى (متوفاى 466 قمرى).
    2. المستصفى في أصول الفقه، تأليف زين‌الدين محمد بن محمد غزالى شافعى (متوفاى 505 قمرى).
    3. شرح اشارات شيخ الرئيس و المحصّل، تأليف فخر رازى (متوفاى 606 قمرى).
    4. تعليقه بر مختصر الأصول، تأليف مسعود بن عمر تفتازانى (متوفاى 791 قمرى).

    چاپ‌هاى كتاب

    كتاب حاضر در سال 1266 هجرى قمرى در 446 صفحه و به وسيلۀ محمود بن غلامرضا قمى نگاشته شده است و ناشر اول انتشارات ملا فضل‌اللّه مى‌باشد. به علت اين كه تفاوت زمانى وفات مؤلف با انتشار كتاب زياد نمى‌باشد كتاب از اعتبار خوبى براى تطبيق با نسخۀ اصلى برخوردار است.

    ناشر دوم كتاب دار إحياء العلوم الإسلامية و تاريخ انتشار آن 1404 هجرى قمرى مى‌باشد كه در انتشارات نمونه به چاپ رسيده است.


    وابسته‌ها