منتهی الأماني بفوائد مصطلح الحديث للمحدث الألباني
منتهی الأماني بفوائد مصطلح الحديث للمحدث الألباني | |
---|---|
پدیدآوران | بنعدوی، مصطفی (مقدمهنويس) ایوب، احمد بن سلیمان (نویسنده) |
ناشر | الفاروق الحديثة للطباعة والنشر |
مکان نشر | مصر - قاهره |
سال نشر | 1423ق. = 2003م. |
چاپ | چاپ اول |
شابک | 977-5704-19-x |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | /الف9 م8 / 109 BP |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
منتهی الأماني بفوائد مصطلح الحديث للمحدث الألباني، تألیف احمد بن سلیمان ایوب، مشتمل بر آراء محدث سلفی محمد ناصرالدین البانی، معروف به البانی (متوفی 1999م) در موضوع اصطلاحات حدیثی است. مقدمه اثر به قلم مصطفی بن عدوی است.
ساختار
این اثر مشتمل بر مقدمه مصطفی بن عدوی، مقدمه نویسنده و متن اثر است که در ضمن عناوین متعدد با ذکر اهمیت سنت و وجوب استناد به آن آغاز و با شرح و توضیح مصطلحات حدیثی ادامه یافته است.
گزارش محتوا
بدون شک تحصیل هیچ علمی، مگر پس از مطالعه قواعد آن علم برای کسی ممکن نیست. علم حدیث نیز که از اشرف علوم است کلید تحصیلش در مطالعه علم «مصطلح الحدیث» است. شیخ محمد ناصرالدین البانی در تألیفات متعددش قواعد این علم و شیوه آن را در بحثهایی که درباره احادیث و روات مطرح کرده، بیان نموده و فواید مهم و فراوانی را ذکر نموده است[۱]. احمد بن سلیمان اقدام به گردآوری مقالات البانی در یک کتاب کرده است و آن را باببندی و مرتب کرده تا طالب علم بهسهولت به این مقالات دسترسی داشته باشد[۲]. او شیوه خود در نگارش این کتاب را به این ترتیب دانسته است: گردآوری نوشتهها و تحقیقات البانی، بررسی دقیق آنها از جهت «مصطلح الحدیث»، عنوانگذاری مطالب و مرتب نمودن آنها مطابق با ترتیب کتب حدیث برای سهولت در مراجعه و یافتن مطالب[۳].
نویسنده در ابتدای کتاب بر ضرورت استفاده از سنت در فهم قرآن تأکید کرده است. در قرآن کریم شواهد بسیاری برای این موضوع وجود دارد که به پنج مورد از آنها اشاره شده است: بهعنوان مثال در آیه الذين آمنوا ولم يلبسوا إيمانهم بظلم أولئك لهم الأمن وهم مهتدون، اصحاب نبی(ص) از کلام پروردگار «بظلم» عموم برداشت کردند که مشتمل بر هر نوع ظلمی حتی کوچک میشود؛ بنابراین بر آیه اشکال کردند و عرضه داشتند: «یا رسولالله کجاست کسی که ایمانش را به ظلم نیامیخته باشد؟ آن حضرت فرمود: اینگونه نیست؛ منظور از ظلم شرک است. آیا کلام لقمان: إن الشرك لظلم عظيم» را نشنیدهاید؟[۴].
وی سپس ابراز تأسف کرده که برخی از مفسرین و کتب معاصر فقط به قرآن استناد کرده و حکم به جواز خوردن گوشت درندگان و پوشیدن طلا و حریر برای مردان کردهاند. بلکه در عصر حاضر گروه با نام «قرآنیین» یا منکران سنت [که جریان فکری نوظهوری در بین اهل سنت هستند]، قرآن را با هوا و هوس و عقول خویش تفسیر میکنند و از سنت صحیحه کمک نمیگیرند، بلکه سنت نزد آنان تابع هوا و هوس ایشان است؛ پس آنچه از سنت موافق با آن است به آن میآویزند و آنچه موافق نیست را پشت سر میاندازند. بلکه باعث تأسف است که یکی از نویسندگان دانشمند کتابی را در شریعت و عقاید اسلام نوشته است و در مقدمه متذکر شده که این کتاب را در حالی نوشته که تنها منبع نزد او قرآن بوده است. این در حالی است که احادیث صحیح دلالت قطعی دارند بر اینکه شریعت اسلام تنها قرآن نیست، بلکه قرآن و سنت است[۵].
نویسنده در تعریف اصطلاحات حدیثی مینویسد:
«مشهور»، آنگونه که در شرح النخبه ابن حجر آمده حدیثی است که بیش از دو نفر آن را روایت کرده باشند. در عدد راویان «متواتر» اختلاف زیادی وجود دارد و آنگونه که در المسوده آمده بیش از چهار نفر است. البته در تواتر عدد معتبر نیست، بلکه آنچه عادتاً مفید علم و اطمینان باشد و احتمال تبانی بر کذب از روایان به جهت کثرت یا صلاح و تدینشان نرود، ملاک است[۶].
او در فراز دیگری از کتاب باز هم به آسیبشناسی برخی آثار پرداخته و ذکر روایات ضعیف بدون تصریح به ضعف آنها را در این کتب متذکر میشود: بسیاری از نویسندگان بهویژه در عصر حاضر در مذاهب و تخصصهای مختلف احادیث منسوب به پیامبر(ص) را بدون اشاره به ضعیف بودن آنها ذکر میکنند؛ دلیل این موضوع، جهل یا کاهلی از رجوع به کتب متخصصین این موضوع است. از دیدگاه البانی دو حالت برای این موضوع متصور است: یا اینکه ضعف آن احادیث را میدانند و هشدار به ضعف آن نمیدهند که این فریب مسلمین است و خود آنها داخل در کاذبین خواهند شد. یا اینکه ضعف آن را نمیدانند که در این صورت هم گناهکارند که بدون علم روایتی را به رسولالله(ص) نسبت دادهاند و آنگونه که آن حصرت فرموده: «برای دروغگو بودن انسان همین کافی است که هر آنچه را شنیده نقل کند» کسی که هر آنچه را شنیده، روایت کند یا بنویسد، قطعاً در دروغ میافتد[۷].
نویسنده، تدلیس را در سه قسم اسناد، شیوخ و تسویه میداند و هریک را تعریف میکند. حکم کسی که تدلیس از او ثابت شود، اگر عادل باشد، این است که از او پذیرفته نمیشود، مگر آنکه تصریح به تحدیث کند. البته برخی از محدثان معتقدند که مطلقا حدیث او پذیرفته نمیشود. اما قول اول صحیحتر است؛ چنانکه ابن حجر نیز این قول را پذیرفته است[۸].
سپس مینویسد ابن جریج آنگونه که ابن حزم گفته، ثقه و ضبط است، اما این شخصیت آنگونه که دارقطنی و دیگران گفتهاند موصوف به تدلیس است. ظاهراً ابن حزم از این موضوع اطلاع نداشته است، وگرنه اصلاً به ابن جریج احتجاج نمیکرد؛ زیرا از دیدگاه او به حدیث مدلس احتجاج نمیشود، اگرچه تصریح به تحدیث او شود؛ برخلاف جمهور علمای اهل سنت که حدیث مدلس را در صورتی که تصریح به تحدیث و سماع کند[۹].
اصطلاحاتی چون صحیح، معلق، حسن، موضوع، منقطع، معضل، مرسل، تدلیس، شاذ، منکر و اصطلاحات فراوان دیگر در کتاب معرفی شده است. تصحیف از جمله این اصطلاحات است که نویسنده، معتقد است که حفاظ فراوان به آن گرفتار شدهاند. «ابواحمد عسکری کتاب ارزشمندش «تصحيفات المحدثين» را در اینباره تألیف کرده است؛ پس به آن مراجعه کن تا یقین پیدا کنی که همان گونه که عسکری در خطبه کتابش نوشته، جز کسی که خدا او را حفظ کرده، احدی از لغزش و خطا در امان نیست»[۱۰].
وضعیت کتاب
فهرست منابع در ابتدای کتاب و فهرست مطالب در انتهای آن آمده است.
مستند مطالب، ارجاعات و توضیحات مفیدی در پاورقیهای کتاب ذکر شده است.
پانویس
منابع مقاله
- مقدمه و متن کتاب.
- حسینی، سیدعبدالله، «قرآني ون یا منکران سنت؟»، نشریه معرفت کلامی، سال اول، شماره ۴، زمستان ۱۳۸۹، ص۵۹، درج در پایگاه نورمگز.