دیوان اعتضادالسلطنه (فخری قاجار)
دیوان علیقلیمیرزا اعتضادالسلطنه (فخری قاجار)، مجموعه اشعار علیقلیمیرزا اعتضادالسلطنه، فرزند پنجاهوچهارم از پنجاهودومین همسر فتحعلیشاه قاجار میباشد که به کوشش احمد کرمی، گردآوری شده است.
| دیوان علیقلیمیرزا اعتضادالسلطنه (فخری قاجار) | |
|---|---|
| پدیدآوران | اعتضادالسلطنه، علیقلی بن فتحعلی (نویسنده) کرمی، احمد (گردآورنده) |
| ناشر | ما |
| مکان نشر | ايران - تهران |
| سال نشر | 1379ش. |
| چاپ | چاپ يکم |
| شابک | 964-5510-55-4 |
| موضوع | شعر فارسی- قرن 13ق. |
| زبان | فارسی |
| تعداد جلد | 1 |
| کد کنگره | - /د9 / 6883/5 PIR |
| نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
ساختار
کتاب با مقدمه کوتاهی از احمد کرمی آغاز و اشعار در قالب غزلیات، قطعه، مثنوی، رباعیات و اشعار پراکنده از تذکرهها، تنظیم شده است.
گزارش محتوا
در مقدمه، ابتدا شرح حال کوتاه و مختصری از علیقلیمیرزا ارائه گردیده و سپس به ابیات زیر، بهعنوان منتخبی از اشعار وی، اشاره شده است:
| حاجتی نیست به انفاس مسیحا ما را | دردمندان تو فارغ ز غم درمانند |
| دادی به خواب وعده وصلم که آگهی | در دیدهام فراق تو نگذاشت خواب را |
| تا مقامیم در خرابات است | ننگم از کشف و از کرامات است | |
| گر به تحقیق بنگری دو جهان | یک تجلی ز جلوه ذات است |
| چاره جستم از طبیب شهر بهر درد دل | آهی از دل برکشید و گفت بیدرمان بود | |
| آفت جانها شنیدم بهر قتل ما رسد | دوستان آگاه سازیدش مرا هم جان بود |
شعر و شاعری در زمان علیقلی، رواج بسیاری داشت و او در شعر، «خاقان» و گاهی اوقات، «فخری» تخلص میکرد[۱].
بخش اول کتاب، به غزلیات اختصاص یافته است و مجموعا شصتوسه غزل را در خود جای داده است. از جمله غزلیات این بخش، میتوان به غزل زیر، اشاره نمود:
.| ای سرو خجل از قد زیبای تو یارا | مه منفعل از روی دلآرای تو یارا | |
| خواهم که علیرغم رقیبان جفاجو | بر دیده کشم خاک کف پای تو یارا | |
| سودای سر زلف تو دارم من و دانم | سر میرود اندر سر سودای تو یارا | |
| تا جان بودم پا نکشم از سرکویت | یا جان دهم آخر به تمنای تو یارا | |
| سهل است مرانم ز در خویش زمانی | تا دیده کند خوب تماشای تو یارا | |
| خوش کن دل ما را به نگاهی ز نگاهی | نقصان نپذیرد رخ زیبای تو یارا | |
| مپسند که خون گردد و از دیده درآید | آن دل که بود واله و شیدای تو یارا | |
| هر روز به فردا دهیام وعده دیدار | جانم به لب از وعده فردای تو یارا | |
| دشنام همی گوی که باشد سخن تلخ | شیرین ز لب لعل شکرخای تو یارا | |
| فخریت سراسیمه چو وامق بدرد پوست | از فرقت آن عارض عذرای تو یارا[۲] |
در بخش دوم، یک قطعه، با مطلع زیر، جای گرفته است:
.| شمس آفاق ای که دارد فخرها در درگهت | زهره از بربطنوازی و ز دربانی زحل[۳] |
بخش سوم، یک مثنوی را در خود جای داده است. برخی از ابیات این مثنوی، چنین است:
.| الا یا بهترین صنع الهی | گرفته حسنت از مه تا به ماهی | |
| مه من ای شه گردون غلامت | شراب عیش در ساغر، مدامت | |
| جهان دلبری زیر نگینت | ستاره عکسی از نور جبینت | |
| دو جفت ابرویت در دلبری طاق | به طاق و جفت تو یک شهر مشتاق | |
| دو لعلت چون دو شکر زیر یاقوت | دو زلفت چون دو سحرانگیز هاروت | |
| دو هاروتت بلای یک جهان جان | به یاقوتت نهان یک رشته مرجان[۴] |
رباعیات کتاب، در بخش چهارم آمده است. این بخش، شامل مجموعا سیزده رباعی میباشد که از جمله آنها، میتوان به موارد زیر، اشاره نمود:
.| آن کس که بر این صفحه زنگار نوشت | الحق چو خط عارض دلدار نوشت | |
| این خط که از او چشم خرد حیران است | خاک در شه فخری قاجار نوشت | |
| معشوقه به کاشانه ما افتادهست | صد نشئه به پیمانه ما افتادهست | |
| سرمایه آبادی هر ویرانیست | گنجی که به ویرانه ما افتادهست[۵] |
در آخرین بخش کتاب، اشعاری تحت عنوان «پراکندهها از تذکرهها» جای گرفته است که برخی از آنها، عبارتند از:
| دوش اندر خواب خوش دیدم که در کف داشتم | دستهای سنبل بگو این خواب را تعبیر چیست | |
| دوش دادی وعده قتل من ای سرو روان | شادمانم کردی اما این همه تأخیر چیست |
| دشمنتری به من ز همه خلق کائنات | باآنکه دوستتر ز همه خلق دارمت |
| بهر چه دل به جگرگوشه مردم ندهم | این همه خانهخرابی من از دل باشد |
| آن سوار از در درآمد تا ز اقبال بلند | حلقه فتراک را حلق که لایق میشود | |
| گه رقیب از دوست خرسند است و گاه ما، بلی | آسمان گاهی موافق گه منافق میشود[۶] |
وضعیت کتاب
کتاب، فاقد پاورقی بوده و فهرست مطالب، در انتهای آن آمده است.
پانویس
منابع مقاله
مقدمه و متن کتاب.