پروین گنابادی، محمد
| نام | پروین گنابادی، محمد |
|---|---|
| نامهای دیگر | پروین، محمد
گنابادی، محمد پروین |
| نام پدر | عباس |
| متولد | 1282 ش |
| محل تولد | کاخک در نزدیکى گناباد |
| رحلت | 1357 ش |
| اساتید | ادیب نیشابوری |
| برخی آثار | |
| کد مؤلف | AUTHORCODE06150AUTHORCODE |
محمد پروین گنابادى (1282-1357ش)، نویسنده، محقق، مصحح، مترجم معاصر
ولادت
در سال 1282ش در کاخک، در نزدیکى گناباد و در یکى از خانههاى ساده آن دیار تولد یافت. خاندان وی از روحانیان منطقة گناباد و فردوس بودند. پدرش عباس ملقب به شمس الذاکرین فرزند ملاّ امیر بود. از روزگار صفویان تا دوران این ملاّ امیر، دو تن به نام ملاّ امیر از نیاکان پدری وی بودند که نخستین آنان در دورة صفویان برادر فاضل خان، مؤسس مدرسة فاضل خان مشهد، بود.
تحصیلات
پروین در هفت سالگی به مکتبخانه رفت. پس از آنکه تحصیلات مکتبخانه را در کاخک به پایان رسانید، نزد پدرش قسمتی از مقدمات علوم قدیم را فرا گرفت و حدود دو سال در مدرسة حبیبیة فردوس و مدرسة قدیم قاین تحصیل کرد. در پانزده سالگی به مشهد رفت. در مدرسة فاضل خان و سپس مدرسة نواب ادبیات عرب آموخت و در زمره شاگردان خصوصی ادیب نیشابوری درآمد. ادیب نیشابوری در درس خصوصی خود شاگردانی را میپذیرفت که ذوق شاعری داشتند. پروین اشعارش را برای ادیب خواند، ادیب او را پذیرفت، اما از تخلّص وی، فانی، خوشش نیامد و به او پیشنهاد کرد که نام ستاره ای را انتخاب کند. او هم «پروین» را برگزید که بعداً نام خانوادگی او شد و کلمة گنابادی را به سبب علاقه به زادگاه خود بر آن افزود. پروین در درس خصوصی ادیب مهمترین آثار ادبیات عربی و فارسی، و همچنین عروض را فرا گرفت. در همین زمان با ایرج میرزا ملاقات کرد. او در درس منظومه اغلب به محضر حاج فاضل و آقابزرگ حکیم که از استادانِ بنام در فلسفه و حکمت قدیم بودند، میرفت. در بیست سالگی تنگی معیشت او را به تدریس در دبستان دولتی احمدی مشهد کشاند و پس از چهار سال در دبیرستان شاهرضا به سمت دبیری ادبیات برگزیده شد.
در ۲۶سالگی ازدواج کرد و از ۱۳۱۷ش به بعد علاوه بر تدریس در دبیرستانها در ادارة تحقیق اوقاف و بازرسی فنی مدارس مشهد نیز خدمت میکرد.
در ۱۳۲۲ش ریاست دانشسرای دختران مشهد را بر عهده گرفت و در اواخر همان سال به نمایندگی مجلس شورای ملی از سبزوار انتخاب شد. پس از پایان دوره مجلس از سیاست کناره گرفت و در وزارت فرهنگ مشغول به کار شد.
در اوایل ۱۳۲۸ش که به علت فعالیتهای سیاسی گذشته بیکار شده بود، به پایمردی استاد مدرس رضوی، با علیاکبر دهخدا آشنایی یافت و پس از چندی، از همکاران نزدیک دهخدا در تدوین لغتنامه شد.
او در دو سال، نزدیک به یک میلیون یادداشت از متنهای مهم استخراج کرد و لغات محلی گناباد و مشهد را از یادداشتهای خود بر آن افزود. علاوه بر تنظیم حرف «ذ» با همکاری دهخدا و حرف «غ» با همکاری شهاب فردوس حرف «ط» و بخشی از حرف «الف» (الف س ـ الف ص) را به عهده داشت و برای حرف «ی» که قرار بود آن را تنظیم کند، مآخذ و برگههای بسیاری فراهم آورد و در ضمن ترجمة مقدمة ابن خلدون، برخی از اعلام آن را برای لغتنامه یادداشت برداری کرد. وی از ۱۳۴۵ش تا واپسین دم عمر عضو هیئت مقابلة لغتنامه بود.
پروین در اواخر ۱۳۲۸ش ضمن همکاری با لغتنامة دهخدا به بررسی کتابها از جهت اصالت محتوی و درستی نگارش در وزارت آموزش و پرورش پرداخت و مدت دوازده سال ویراستاری زبانی کتابهای دانشکدههای علمی (پزشکی، فنی، علوم) دانشگاه تهران به عهدة وی بود.
از اواخر دهة چهل تا پایان عمر با بنیاد فرهنگ ایران در زمینة تدوین فرهنگ تاریخی زبان فارسی همکاری داشت. سالها در بخش زبانهای خارجی دانشکدة ادبیات دانشگاه تهران، مدرسة عالی آمار، دانشسرای تربیت معلم و دورة فوق لیسانس پژوهشکده فرهنگ ایران به تدریس مشغول بود. در هفتادمین سال تولدش، دوستان و شاگردان وی به پاس پنجاه سال خدمات فرهنگی استاد مجموعهای، با عنوان جشن نامة پروین گنابادی، به وی اهدا کردند. در تاریخ ششم مهر ۱۳۵۵، شورای دانشگاه تهران به پاس خدمات ارزندة او در زمینة شناسایی و شناساندن متفکران ایرانی و اسلامی به وی دکترای افتخاری در رشتة الهیّات و معارف اسلامی اهدا کرد.
وى در ساحت شعر و شاعرى از زمره شاعران صاحب سبک محسوب مىشد، به گونهاى که یکى از موضوعات نخستین کنگره نویسندگان ایران در سال 1325 سبک شعرى او بود؛ اما وى هرگز ادعاى شاعرى نمىکرد. وى در دانش و علم، کمنظیر و در آزادگى و متانت، بىبدیل و درویش مسلک بود و خوش فطرت.
او در زمینههاى مختلف خود را آزموده است و به قول زنده یاد دکتر زرینکوب، کارهاى پهلوانى مىکرد. وى کار ترجمه را در زمینه روانشناسى و تعلیم و تربیت با ترجمه مقالاتى از نشریاتى چون «التربیة الحدیثة» و «الهلال» و «المقتطف» آغاز کرد و تبحر خود را در عرصه ترجمه نشان داد و صاحب آوازه شد. اما بزرگترین و ماندگارترین کار وى، ترجمه «مقدمه ابن خلدون» از متن عربى بود. وى علاوه بر ترجمه، در زمینههاى دستور زبان فارسى، تصحیح متون، ادبیات عامیانه، عرفان و لغت به صورت جدى وارد شد و الحق در تمام این زمینهها تسلط استادانه خود را نشان داد. آثار به جا مانده از او نشان از تلاش مستمر و احاطه وى بر ادب تازى و پارسى دارد. وى از لحظه لحظههاى عمرش بهره گرفت و حاصل عمر پربار وى صدها مقاله و کتاب در زمینههاى تاریخ و متون ادبى، ادبیات عامیانه و عرفان و... است.
دانشجویان، جوانان و دوستانش در هفتادمین سال تولدش، به پاس پنجاه سال خدمات فرهنگى استاد «جشننامه پروین گنابادى» را فرهم آوردند و مشاهیر، فضلا و صاحبان قلم چون استاد احمد آرام، دکتر غلامحسین یوسفى، دکتر حسن احمدى گیوى، دکتر مهدى محقق، دکتر خسرو فرشیدورد، دکتر اسماعیل حاکمى، دکتر على اشرف صادقى، دکتر سیدجعفر شهیدى، دکتر محمدابراهیم باستانى پاریزى و... در آن مقاله داشتند و در ششم مهر 1355ش شوراى دانشگاه تهران با اعطاى دکتراى افتخارى در رشته الهیات و معارف اسلامى، از تلاشهاى صادقانه استاد قدردانى نمود.
وفات
پروین در سالهای پایانی عمر خود در بستر بیماری تا آخرین روزها از کار علمی دست نکشید و سرانجام در روز چهارشنبه اول شهریور ۱۳۵۷ دیده از جهان فروبست و در قطعه چهاردهم بهشت زهرای تهران به خاک سپرده شد.
آثار
- شرح حال فردوسى و هفت خوان رستم با تفسیر لغات براى شاگردان دبیرستان
- ترجمة روح تربیت گوستاولوبون
- دسته گل سوسن
- سخن نامه
- هفت خوان رستم
- راهنماى مطالعه و معرفى کتابهاى خواندنى
- پرورش اداره، شامل گفتارهایى براى جوانان
- شیوه نگارش: روشى عملى و ویژه براى تعلیم به دبیرستانها
- قواعد کلی عربی با همکاری یدالله شکری
- اندیشهها (جلد کوچک)، برلى جوانان
- دستور زبان فارسی و خودآموز املاء و انشاء، در سه جلد
- فن مناظره
- بازیهای محلی
- برگزیده مشترک یاقوت حموى؛ ترجمه
- تصحیح مجدد تاریخ بلعمی مصحِّح ملک الشعرا
- ترجمة مقدمة ابن خلدون
- تدوین بعضی کتابهای درسی دانشکدة مکاتبه ای دانشگاه سپاهیان انقلاب