مفتاح التفاسير

    از ویکی‌نور
    مفتاح التفاسير
    مفتاح التفاسير
    پدیدآورانرشیدالدین فضل‌الله (نویسنده)

    رجب‌زاده، هاشم (مقدمه‌نويس و مصحح)

    اميري، مصطفي (مترجم)
    عنوان‌های دیگرمفتاح التفاسير (کتاب دوم از مجموعه رشيديه)
    ناشرمرکز پژوهشی ميراث مکتوب
    مکان نشرايران - تهران
    چاپ1
    شابک978-600-203-057-3
    موضوعتفاسير شيعه - قرن 8ق. قرآن - بررسی و شناخت
    زبانفارسی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏‎‏BP‎‏ ‎‏95‎‏/‎‏5‎‏ ‎‏/‎‏ر‎‏5‎‏م‎‏7

    مفتاح التفاسير تألیف طبیب، مورخ و دیوان‌سالار سلسله ایلخانی، رشیدالدین فضل‌الله همدانی (متولد حدود 648 و مقتول به سال 718ق) است. این اثر، کتاب دوم از مجموعه رشیدیه (توضیحات، مفتاح السیر، سلطانیه، لطایف الحقایق) در موضوعات علوم قرآنی و کلامی است. در ذیل این اثر رساله «نفایس الأفکار» آمده است که مصنف پس از پایان تحریر این کتاب و براى شرح گسترده‌تر در موضوع یکى از رساله‌هاى آن (ابطال تناسخ و حشر اجساد) نوشته و پیوست این کتاب قرار داده است. مقدمه و تحقیق اثر به قلم رجب‌هاشم‌زاده انجام شده است.

    مصنف مجموعه رشیدیه، چنان‌که خود گفته است، پس از فراغت یافتن از تألیف و تدوین جامع التواریخ و به انگیزه ذوق و ذهن پویا و جوینده حقایق معانى و نیز به تأثیر مصاحبت علما و عرفا و تشویق ایلخان علم‌دوست، اولجایتو (فرمانروا در سال‌های 703 تا 716 هجرى)، به نگاشتن رساله‌ها در شرح معانى و بسط‍‌ معارف قرآنى پرداخت[۱].

    ساختار

    در ابتدای اثر مقدمه تحقیقی مفصلی به قلم هاشم رجب‌زاده آمده است. متن اثر نیز شامل اصل و ذیل است که اصل مشتمل است بر دیباچه و دو قسم است. دیباچه مشتمل بر خطبه موحدانه و شرح اعمال مصنف و تقریر معانى دقیق لطیف در هر باب است. اقسام کتاب نیز مشتمل بر دو و شش رساله هستند.

    کتاب به نثر قدیم و با استناد به آیات و اشعار فارسی و ذکر مثال‌‌های فراوان نگارش شده است. نویسنده در اشاره به‌ شیوه تحقیق خود، گفته که بارها با مشاهیر پیشوایان و اهـل دانش و حکومت بت‌پرستان (بودائیان) بحث‌ کرده‌ و چون‌ به تألیف جامع التواریخ مشغول‌ بوده، می‌خواسته است کـه بر احوال ایشان واقف شود[۲].

    گزارش محتوا

    رشیدالدین درباره طرز تألیف و تصنیف آثار خود، در سرآغاز توضیحات، همچنین در رساله نهم آن‌، بر خود‌ بالیده‌ که سه کتاب از چهار کتاب مجموعه رشیدیه (توضیحات، مفتاح التفاسیر و سلطانیه) را با‌ چـند‌ دفـتر‌ دیگر، «که قریب صد هزار سخن باشد»، ضمن خدمت دیوانی و تراکم کارها و ازدحام مـردم و مراجعان‌، در‌ مدت‌ هفت یا هشت ماه به انجام رسانده و پادشاه او را از لطف و عنایت‌ خود‌ برخوردار ساخته است[۳].

    محقق اثر در مقدمه‌اش ابتدا به‌اجمال شرح‌حال نویسنده و آثار او و سپس فهرست کتاب‌های چهارگانه مجموعه رشیده را متذکر شده است. در ادامه با تفصیل بیشتری زندگی علمی و تاریخی او و اثر مورد بحث و شیوه نگارش او را مورد مطالعه قرار داده است[۴].

    نویسنده در دیباچه اتمام هر کاری را منوط به اراده خداوند، سعادت شخص و توفیق می‌داند که بدون این سه شروع نیز محال است: «هر کارى که بنده پیش گیرد و در آن شروع کند تمام نگردد و میسر نشود تا ارادت حق سبحانه و تعالى و سعادت شخص و توفیق نباشد؛ بلکه تا از این هر سه قسطى و حظى نباشد شروع نیز محال باشد تا به اتمام رسیدن چه رسد»[۵]. همچنین معتقد است که مفسر باید که نکات بسیارى را رعایت کند؛ از آن میان باید بکوشد تا چنان تفسیر کند که مطابق الفاظ‍‌ آیه باشد و لفظ‍‌ بر معنى و معنى بر لفظ‍‌ دلالت کند؛ زیرا که فصاحت همین است و از جمله معجزات قرآن نیز یکى فصاحت است[۶].

    قسم اول کتاب مشتمل است بر دو رساله: رساله اول: در بیان اعجاز و فصاحت قرآن و آن‌که این معانى بى‌نهایت است. رساله دوم: در بیان حال مفسران و اقسام ایشان و شرایط‍‌ که مفسران را رعایت باید کرد. قسم دوم مشتمل است بر شش رساله: رساله اول: در بیان خیر و شر؛ رساله دوم: در بیان اجر اعمال حسنه و سیئه و صبر؛ رساله سوم: در طول و قصر عمر و تقدیم‌وتأخیر اجل؛ رساله چهارم: در تحقیق مسئله جبر و قدر؛ رساله پنجم: در ابطال تناسخ و اثبات حشر اجساد و رساله ششم: در بیان استعداد و سعادت و طالع نیک و اقبال و دولت و توفیق و فرق میان این معانى و اضداد آن. ذیل این کتاب، رساله «نفایس الأفکار» است که مصنف آن را براى ذیل رساله «ابطال تناسخ و حشر اجساد» (رساله پنجم این کتاب) نوشته بود؛ و چون پس از تألیف کتاب فرصت اتمام آن را یافته، در آخر کتاب و ذیل آن گذاشته است[۷].

    در فایده‌های بیست‌ویکم و بیست‌ودوم دیباچه به این نکته اشاره شده که شش رساله قسم دوم در پاسخ به شش سؤال دوستان، از قرآن کریم استخراج شده است[۸].

    رشیدالدین در رساله اول، اعجاز قرآن را از همه معجزات عظیم‌تر و برخلاف دیگر معجزات ابدی و سرمدی می‌داند: «اعجاز قرآن عظیم‌تر از همه معجزات است؛ چه، قرآن قدیم است و اعجازى که در او است همواره بوده و خواهد بودن و از صفات لوازم آن است. لاجرم اعجازى ابدى و سرمدى باشد؛ و دیگر معجزات که به امور محدث تعلق دارد آن را این صفت نتواند بود؛ بلکه جهت مصلحت دین و ارشاد و دعوت و هدایت خلق حق‌تعالی فرموده تا به خلق نمایند و چون غرض حاصل شده دیگر باره فرموده تا آن خرق عادت با قرار اول رفته و اثر آن ناپدید شده»[۹]. او فهم اعجاز قرآن را بسیار دشوار و مخصوص کسانی می‌داند که از جانب خداوند تأیید شده باشند: «و دانستن و فهم کردن اعجاز قرآن به‌غایت مشکل است؛ چه، پیش‌تر باید که بر کیفیت احوال چیزى واقف شوند و بدانند تا بعدازآن بر مشکلات آن مطلع توانند شد تا از آن عجز آورند»[۱۰].

    در رساله دوم، مفسران به شش گروه تقسیم شده‌اند که سه گروه حقیقی و گفته آن‌ها درست و سه گروه هم غیرحقیقی و سخن آن‌ها باطل است. گروه اول را به استناد آیه 7 سوره آل‌عمران راسخون در علم دانسته است: «و راسخان در علم کسانى توانند بود که حق‌تعالی ایشان را علم فطرى لدنى داده باشد و اگر نیز مطالعه کتب نکرده باشند از حقایق و معانى قرآن که تأویل اشارت بدان است بعضى دانند چنان‌که مخالف عقل و نقل نباشد». سپس پنج گروه دیگر را معرفی می‌کند[۱۱]. در ادامه این رساله شرایطی که مفسران باید رعایت کنند ذکر شده است که اولین آن‌ها مطابقت سخن با قرآن و سنت و اجماع امت است[۱۲].

    نویسنده در اولین رساله از بخش دوم کتاب به وجوب شناخت خیر و شر و اندیشه در آن و پرستش خدای یگانه سفارش شده است: «و واجب که هر کس از این احوال به‌قدر وسع و طاقت و فهم خود چیزى بداند و در آن اندیشه کند و سعى نماید تا در خیر که موجب نجات است بکوشند و از شر که موجب هلاکت است بپرهیزند و «التعظیم لامر الله و الشفقة على خلق الله» شعار خود سازند و خداى‌پرستى پیشه کنند تا از بدکردارى بترسند و از آن احتراز نمایند»[۱۳].

    او در توضیح مطالب، از مثال‌های جالبی استفاده کرده که خواننده از مطالعه کتاب خسته نشده و بهتر تفهیم شود. در رساله دوم از این بخش در توضیح این‌که چرا پاداش سیئه همانند آن و پاداش حسنه چند برابر است، چنین مثال می‌آورد: «و مثال آن چنان باشد که اگر شخصى متاعى بخرد به یک دینار و در حال بازفروشد، چون زیان کند زیان آن زیادت از یک دینار نتواند بود. لکن ممکن است که یکى در دو سه سود کند؛ و اگر امیرى یا پادشاهى به کسى فرموده باشد که چیزى جهت او بخرد، چون بخرد و پسندیده افتد ممکن که به اضعاف آن عوض بدهد به چند وجه که ذکر خواهد رفت؛ یکى جهت بها و یکى جهت پسند داشت و یکى جهت فرمان‌بردارى بدهد»[۱۴].

    در رساله چهارم موضوع جبر و اختیار که از موضوعات پیچیده کلامی است مورد مطالعه قرار گرفته است. نویسنده پیش از توضیح و تبیین این موضوع لازم می‌داند که دیدگاه‌ مذاهب کلامی را ذکر کند: «چون تأمل رفت در این قضیه تا مذاهب طوایف متکلمان و جمع حکما که در آن خلاف کرده‌اند تقریر نمى‌رود، اصل مسئله و محل بحث کما ینبغى واضح و روشن نمى‌شود. بدان سبب آنچه در کتب کلامى از ایشان نقل کرده‌اند از معتقد و دلایل بر سبیل ایجاز در مقدمه ایراد مى‌رود و بعدازآن در توضیحى و بیانى که این ضعیف را روى نموده شروع خواهد رفت»[۱۵].

    رساله «نفایس الأفکار في تتمة الأسرار» که در انتهای کتاب آمده، حاوی سی‌وشش فایده است. در این رساله با روش‌ها و مثال‌های فراوان در رد تناسخ و اعتقادات ملحدین استدلال شده و دلائل این رساله را در رد این گروه کافی می‌داند: «و جماعتى که با وجود این‌همه دلایل منکر این معنى شوند از طینت آدمى و حال انسان که نوع اشرف است غافل توانند بود؛ چه، ما مشاهده مى‌کنیم که مردى که عالم و عاقل و کافى و صاحب ذهن باشد چندان حکایات غریب به یک طرفة‌العین بیندیشد که اگر به‌واسطه زمان حاصل کند به سال‌ها نتواند بل به عمرهاى بعید که زیادت از صد هزار سال باشد»[۱۶].

    وضعیت کتاب

    از جمله مزایای تحقیقی کتاب وجود نمایه آیات، احادیث، سخنان حکمت‌آمیز، کسان، جاها، کتاب‌ها و رساله‌ها، اشعار فارسی، اشعار عربی، خوراکی‌ها و داروها در انتهای کتاب است.

    در پاورقی‌های کتاب اختلاف نسخ، معانی و توضیح برخی آیات و واژه‌ها ذکر شده است.

    پانویس

    1. مقدمه مصحح، ص12
    2. ر.ک: هاشم‌زاده، رجب، ص12
    3. ر.ک: همان
    4. ر.ک: مقدمه مصحح، ص51-11
    5. ر.ک: مقدمه مصحح، ص46 و 48
    6. ر.ک: همان، ص50
    7. ر.ک: همان، ص14
    8. ر.ک: متن کتاب، ص5
    9. ر.ک: همان، ص69
    10. ر.ک: همان، ص70
    11. ر.ک: همان، ص100-99
    12. ر.ک: همان، ص122
    13. ر.ک: همان، ص129
    14. ر.ک: همان، ص152
    15. ر.ک: همان، ص197
    16. ر.ک: همان، ص291

    منابع مقاله

    1. مقدمه محقق و متن کتاب.
    2. رجب‌زاده، هاشم، «فواید تاریخی و اجتماعی رساله‌های رشیدالدین فضل‌الله»، پایگاه مجلات تخصصی نور، نشر دانش، مهر و آبان 1388، شماره 116، صفحه 12 تا 19.

    وابسته‌ها