وهابیت و بازنگری از درون

    از ویکی‌نور
    (تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
    وهابیت و بازنگری از درون
    نام کتاب وهابیت و بازنگری از درون
    نام های دیگر کتاب مفاهیم یجب ان تصحح. فارسی. برگزیده.
    پدیدآورندگان خزعلی، انسیه (مترجم)

    مالکی‌ حسنی‌، محمد (نويسنده)

    زبان فارسی
    کد کنگره ‏‎‏BP‎‏ ‎‏238‎‏/‎‏6‎‏ ‎‏/‎‏م‎‏2‎‏ ‎‏/‎‏م‎‏7042‎‏ ‎‏1386*
    موضوع وهابیه - دفاعیه‎ها و ردیه‎ها
    ناشر مشعر
    مکان نشر تهران - ایران
    سال نشر 1386 هـ.ش
    کد اتوماسیون 3709


    «وهابيت بازنگرى از درون»، ترجمه «مفاهيم يجب أن تصحّح»، تأليف سيد محمد بن علوى مالكى است كه توسط انسيه خزعلى به فارسى ترجمه شده است.

    دهه‌هاى اخير شاهد ظهور افراد شجاع و دين‌باورى بود كه تصميم گرفتند با وجود همه تضييقات و فشارها از حقايقى كه سال‌ها با تبليغات وهابيت پوشيده و مكتوم مانده بود، پرده برداشته و عامه مسلمين را متوجه بدعت‌ها و برداشت‌هاى نارواى اين فرقه نمايند.

    از جمله اين اصلاحگران، آقاى علوى مالكى است كه از درون وهابيت برخاسته و با قلمى زيبا، متين، علمى و مستند به آيات و روايات صحيح اهل سنت، در كتاب وزين خويش با عنوان «مفاهيم يجب أن تصحّح» خواستار تصحيح برداشت‌هاى غلط وهابيت از روايات و سنت نبوى گرديد و در برابر آنان، كه مسلمين را متهم به شرك و كفر مى‌كردند، قد علم كرده با سلاح كلام و قلم و با احتجاج از طريق احاديث و روايات مورد پذيرش آنان، عقايد باطلشان را به چالش كشاند و با استقبال بى‌نظير علماى تمامى كشورهاى اسلامى روبه‌رو گرديد (مقدمه، ص13).

    اين كتاب مورد عنايت قاطبه علماى اهل سنت و جماعت قرار گرفت. گويا كه مرهمى بر زخم قرون گذشته و نيشترى براى خروج چرك‌هاى دمل دردناك پيكر جامعه اسلامى و روزنه اميدى براى بهبودى و شفاى آن بود. به دليل اين توجّه و استقبال، تأليف مذكور، بارها و بارها به چاپ رسيد و ناياب شد.

    البته مطالب مطروحه در كتاب، خوشايند وهابيت و برخى علماى حنبلى نبود و با عكس‌العمل شديد آنان روبه‌رو شد و نويسنده آن از سوى علماى جامد وهّابى طرد و تكفير شد؛ به‌گونه‌اى كه مدت‌ها مؤلّف آن در محاصره و تحت نظر بود و چاپ و انتشار كتاب وى ممنوع گرديد؛ ولى اين امر مانع انتشار اين اثر ارزنده نگشت؛ بلكه در كشورهاى گوناگون از جمله: مصر، سوريه، امارات، پاكستان، مغرب و... مكرر به چاپ رسيد و علماى بزرگ اين بلاد بر آن تقريظ نوشتند (همان، ص16).

    كتاب بعد از مقدمه مترجم و مؤلف در سه باب بدين شرح تنظيم گرديده است:

    باب اول: مباحث عقيدتى كه به فساد مقياس‌هاى تكفير و گمراهى در عصر حاضر مى‌پردازد.

    باب دوم: مباحث نبوى كه به خصائص و حقيقت انسانى پيامبر پرداخته و مفهوم تبرك به پيامبر و آثار او را تبيين مى‌كند.

    باب سوم: مباحث گوناگون و از جمله زندگى برزخى و مشروعيت زيارت پيامبر(ص) و مسائل مرتبط با آن از قبيل آثار، مشاهد و مناسبت‌هاى دينى را مورد بررسى قرار مى‌دهد (مقدمه مؤلف، ص27).

    يكى از مسائلى كه سلفيون و وهابيون براى تكفير مسلمان، به‌خصوص شيعيان به آن تمسك جسته‌اند «توسل» است. مؤلف بعد از اشاره به مفهوم و اقسام توسل و مسائل اتفاقى و اختلافى در آن، به نمونه‌هايى از توسل در عصر پيامبر(ص) و خلفا اشاره مى‌كند.

    يكى از آن موارد، توسل خليفه دوم به عباس عموى پيامبر مى‌باشد:

    «زبير بن بكار» در «انساب»... چنين روايت مى‌كند:

    از عبدالله بن عمر، نقل شده است كه: عمر بن خطاب در سال «رماده» به عباس بن عبدالمطلب توسل جست، به ميان مردم رفت، سخنرانى كرد و گفت: اى مردم! نگاه رسول خدا به عباس، نگاه پسر به پدر بود؛ پس شما نيز به او اقتدا كنيد و عمويش را وسيله‌اى به درگاه خدا قرار دهيد، پس اى عباس دست به دعا بردار.

    و از جمله دعاهايى كه عباس نمود، چنين بود: خدايا هيچ بلايى جز به‌واسطه گناه نازل نمى‌شود و جز به‌واسطه توبه برطرف نمى‌گردد؛ اينك مردم به‌واسطه نسبت من با پيامبر(ص) به من روى آورده‌اند و اين دستان گناهكار ماست كه به‌سوى تو بلند است و چهره نادم ماست كه رو به تو كرده است؛ پس بر ما باران ببار و حرمت پيامبرت را در مورد عمويش حفظ فرما؛ پس باران مانند سيل بر آنها فروريخت، زمين بارور شد و معيشت مردم برقرار گرديد.

    و مردم بر سر عباس ريخته، او را مسح كرده، مى‌گفتند: گوارايت باد اى ساقى حرمين و عمر گفت: به خدا قسم اين وسيله ارتباط و تقرّب خداوند بود... ابن عبدالبر در برخى روايات چنين گفته است كه: آسمان دهان مشك‌هايش را گشود و باران چون كوهى فروريخت؛ به‌گونه‌اى كه گودى‌ها با بلندى مساوى گشت و زمين سبز گرديد و معيشت مردم به سامان آمد؛ سپس عمر گفت: به خدا قسم كه اين همان وسيله به درگاه الهى و جايگاه نزد اوست (متن كتاب، ص74-75).

    مؤلف در پايان چنين نتيجه مى‌گيرد: همان‌گونه‌كه دانستى وسيله قراردادن بزرگان به‌سوى خداوند، عبادت آن وسايل نيست؛ مگر اينكه كسى آنها را «رب» به حساب آورد (همان، ص75).

    سپس شبهه‌اى را مطرح و آن را مردود مى‌شمارد و آن شبهه اين است كه: اگر كسى شبهه كند كه اين امر (توسل) اختصاص به زمان حيات پيامبر دارد، بايد جواب داد:

    دليلى براى اين اختصاص وجود ندارد؛ زيرا روح بقا دارد و احساس و درك و دريافت توسط روح انجام مى‌گيرد.

    ديدگاه اهل سنت و جماعت نيز چنين است كه مرده مى‌شنود و حس مى‌كند و درك مى‌كند، از خير بهره‌مند و شاد مى‌شود و از شر، ناراحت و آزرده مى‌گردد و اين امر نسبت به هر انسانى قابل تطبيق است و از همين روست كه پيامبر(ص) اهل قليب را كه از كفار قريش بودند در روز بدر صدا زد و فرمود: «يا عتبة، يا شيبة، يا ربيعة». به حضرت گفتند: چگونه آنها را صدا مى‌زنى درحالى‌كه لاشه‌اى بيش نيستند؟ حضرت فرمود: شما شنواتر از آنها نيستيد و لكن آنها قادر به پاسخگويى نمى‌باشند؛ بنابراين اگر مطلب يادشده در مورد همه انسان‌ها صادق است، چگونه در مورد بهترين، گرامى‌ترين و بزرگ‌ترينِ خلائق، درست نباشد؟ (همان، ص79).

    منابع مقاله

    مقدمه و متن كتاب.


    پیوندها

    مطالعه کتاب وهابیت و بازنگری از درون در پایگاه کتابخانه دیجیتال نور