اردبیل در گذرگاه تاریخ
اردبیل در گذرگاه تاریخ | |
---|---|
پدیدآوران | صفری، بابا بن عبدالعظیم (نویسنده) |
ناشر | دانشگاه آزاد اسلامی، واحد اردبیل |
مکان نشر | اردبیل - ایران |
سال نشر | 1370 ش |
چاپ | 2 |
موضوع | اردبیل - اوضاع اجتماعی اردبیل - تاریخ |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 3 |
کد کنگره | DSR 2073 /ر34 ص7 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
اردبيل در گذرگاه تاريخ، تأْليف علياصغر بابا صفري(متوفي 1382ش) نویسنده و مورخ اردبيلي است. به گفته خود نویسنده سالها در این فكر بوده است كه مطالب پراكنده سفرنامهها و كتب تاریخی درباره اردبيل را گردآوری كند كه سرانجام در کتاب حاضر در سه مجلد آن را ارائه نموده است.
ساختار
جلد اول کتاب؛ مشتمل بر پنج گفتار است كه هر گفتار نيز به طور معمول مشتمل بر فصول و بخشهای متعددي است. از گفتار ششم تا دهم در جلد دوم و از گفتار يازدهم تا پانزدهم نيز در جلد سوم آمده است.
گزارش محتوا
مطالب مجلدات کتاب به ترتيب عبارت است از:
1- جغرافيای اردبيل و تاريخچه آن تا زمان مشروطيت مورد بررسی قرار گرفته است. در بخشهایي از این جلد مىخوانيم:
«اردبيل یکی از شهرای كهن ایران است، به طورى كه بسیاری از مورخان اسلامی بنای شهر اردبيل را به فيروز ساساني (453-459م) نسبت دادهاند و از اينرو نام آن را باذن پيروز، پيروزآباد يا فيروزگرد آوردهاند؛ اما آنچه از منابع و اسناد برمىآيد بنای اردبيل خيلي قديمىتر از زمان فيروز بوده و حتي سابقه آن را به دوره اشكاني هم رساندهاند.
در زمان خلافت حضرت علی(ع) ولايت آذربايجان نخست با سعيد بن ساريه خزاعي و سپس با اشعث بوده، در زمان ولايت اشعث اكثر مردم آذربايجان اسلام آورده بودند و قرآن مىخواندند. او گروهي از اعراب اهل عطا و ديوان را در اردبيل سكونت داد و به آنان امر كرد كه مردم این سامان را به اسلام دعوت كنند. اشعث اردبيل را پايتخت خود ساخت و در مدت حكومت او اردبيل آباد شد. به دستور وی مسجدي در اردبيل بنا كردند و این مسجد بعدها توسعه يافت زماني كه سپاهيان عرب در آذربايجان و اردبيل بودند عشيرههای عرب از كوفه، بصره و شام بدانجا روی آوردند. اينان هر چقدر توانستند برای خود زمین بدست آوردند و گروهي از ايشان زمینهای ایرانیان را خريدند و عدهای از زارعين نيز برای حفظ خود زمینها را به آنان سپردند و خود كشاورز آنان شدند.
در اواخر قرن دوم هجری كه آذربايجان همچنان به دست خلفای بغداد اداره مىشد یک نهضت مذهبی كه مبتني بر احساسات ملي و عقايد مزدكي بود، به نام خرمدينان پديد آمد. بابك در حدود سال 201 هجری قمری به پيشوايي خرمدينان رسيد و در اردبيل و حوالي آن مدت 22 سال مبارزه او با دولت عباسي طول كشيد. پنجاه سال بعد از شكست خرمدين؛ يعني از سال 276 تا سال 317 هجری در آذربايجان سلسله ساجيان به وجود آمد. مركز ساجيان نخست در مراغه بود. بعداً به اردبيل انتقال يافت، اولاد محمد بن ابىالساج تا سال 325 هجری در اردبيل و بردع و مراغه حكمراني میكردند. نخستين سكههایي كه نام اردبيل دارد مربوط به این خاندان است. پس از ساجيان سلسله ديلمی مسافران با سالاريان جای آن را گرفت؛ ولی دولت سالاريان نيز مستعجل بود».
2- با گفتاري در رابطه با بررسی تاریخی حوادث و اتفاقات این شهر در زمان پهلوی آغاز شده است. گفتارهای بعد به زبان و مذهب و آداب و رسوم و نيز ابنيه و آثار تاریخی آن اختصاص يافته است. در گفتار آخر نيز نقدهای بزرگان پيرامون کتاب آورده شده است.
بابا صفرى به نقل از کتاب بحرالانساب ابنعتبه احمد بن على بن الحسين الحسنى نوشته است: «از فرزندان صالح امام موسى كاظم عليهالسلام پنج نفر به اسامى حمزه، قدرالدين، قوامالدين، بدرالدين و صدرالدين از بغداد روى به ولايت رى نهادند و چون به این شهر رسيدند، متفرق شدند. هدف آنان تفسير احكام اسلام و ارشاد مردم بود و به همین خاطر به رى و اردبيل عزيمت كردند كه آن دو شهر مركز ایران و آذربايجان بودند. حمزه و صدرالدين به سوى اردبيل رهسپار شدند و آن جا را موطن خویش قرار داده، اقامت كردند و در این شهر درگذشتند. مقبره حضرت حمزه(ع) در روستاى كلخوران در جوار بقعه شيخ امینالدين جبرييل، پدر شيخ صفىالدين اردبيلى و در شمال آستانه كوچك او ساخته شده و قبر حضرت صدرالدين(ع) هم در یک كيلومترى غرب آن قرار دارد».
گزارشهایي نيز از ساخت و ساز ابنيه و اماكن مذهبی در زمان خود مىدهد: «در تابستان سال 1350 خورشيدي مسجد سابق پير مادر را خراب كردند و مسجد جديدي با ديوارهای آجري و تيرآهن بر جای آن بنا كردند و در قسمتي از كف مسجد برای قرار دادن پايه ستون جايي را كنده بودند كه در آن استخوانهای زيادي از انسانهای فوت كرده به چشم میخورد».
مراسمات مذهبی و عزادارىها از بخشهای خواندنی این جلد مىباشد. در بخشي از فصل دوم چنين میخوانيم: «اصولاً عزاداري در اردبيل در تمام طول سال برگزار میشود. معمولاً صبحهای جمعه يا عصر جمعه به هياتهایي كه هر هفته در منزل یکىشان جمع میشوند و نوحهخواني میكنند و سينهزني. هر هياتي پرچمها و علائم خاصی دارد. این عزاداريها با مناسبتهای روز هم تناسب دارد و بسته به حال و هوای آن زمان ادعيهها و نوحهها خوانده میشوند.
طشتگذاری، سنتي كهن است، شايد تمثيلي از رفع تشنگي عزاداران حسین(ع) در مقابل تشنگي او. سه روز مانده به محرم طشتگذاری شروع میشود. روز اول دو محلهي بزرگتر؛ يعني تابار و اونچي میدان طشتگذاری میكنند. و روز دوم و سوم به ترتيب كوچكترها.طشتهای استفاده شده معمولاً بسيار قدیمی و از جنس مس يا برنج و بعضيهایشان بسيار بزرگ هستند. طشتها را از چند روز قبل در محلي آماده میكنند و ريشسفيدان محل طشتها را به دوش میگيرند و علما و سالخوردگان و بزرگان در جلو و مردم در پشت سر سينهزنان يا زنجيرزنان به سمت مسجد حركت میكنند...
اين طشتهای آب در نظر مردم، جلوهي مظلومیت و معصومیت حضرت امام حسین(ع) بوده و برخی بر این عقيدهاند كه این طشتها شفا دهندهاند و گاهي دخل میبندند و دعا میكنند و شمعي روشن میكنند. از گذشته نيز حكايات زيادي از شفا يافتگان این زمانها در بين مردم رواج دارد».
از ديگر آداب و رسومی كه به آن پرداخته شده، مراسمات ویژه نوروز است. مؤلف در این رابطه چنين آورده است: «با نزدیک شدن نوروز اغلب خانوادههای اردبيلي ظروف مسين خود را برای سفيد كردن به مسگران مىدادند و به میمنت عيد چند كوزه آب خريداري میكردند كه این دو از رسوم قبل از عيد در منطقه محسوب مىشدند».
به نوشته وی: «در آستانه عيد اسباب بازىهای ویژه این ايام به بازار مىآمد و در آن زمان كه صنعت پلاستیک سازي وجود نداشت كودكان از اسباب بازىهای سفالي به نام توتك و دولكه استفاده میكردند.
یکی از آيينها و ايام به خصوص قبل از آغاز عيد نوروز در استان اردبيل مراسم شب چهارشنبه آخر سال مىباشد كه نشانههایي از آداب و رسوم ویژهي آن هنوز نيز تا حدودي در بين ساكنان منطقه مرسوم است.
به گفتهي سالخوردگان اردبيلي روز چهارشنبهي پایان سال از زمانهای قديم در منطقه به گل چهارشنبه موسوم است، زيرا همه خانهها در این روز مثل گل پاکيزه شده و بر خلاف چهارشنبهي قبل از آن كه به كول چهارشنبه؛ يعني چهارشنبهي خاک ستر معروف است، زيبا و شادي آفرين مىشود.
از رسوم زيبايي كه سالها قبل در عصر چهارشنبه آخر سال دراين استان رواج داشت، بردن هدايايي از سوی خانوادهها طي مراسم خاصی به خانه دختران شوهر رفته بود.
پسران جوان در این شب كمربندهای پارچهای يا دستمال خود را از دريچه روشنايي اطاق همسايه و يا اقوام خود آویزان میكردند و صاحب خانه بدون آن كه در صدد شناسايي آنان برآيد، هدايايي را به پارچه میبست.
در شب عيد اغلب خانوادههای ساكن در منطقه غذاهای مخصوصي متشكل از ماهي دودي، گوشت قيمه، مرغ و كوكو به همراه برنج كه مىتوان گفت، بهترين شام آنان در طول سال مىباشد را تدارك مىبينند.
هنگام تحویل حتي اگر نيمههای شب هم باشد، بسیاری از افراد خانواده بيدار مانده و بر سر سفره هفت سين كه با قرآن مجيد و شمعهای الوان آراسته شده است، به انتظار مىنشينند. سفره هفت سين هنوز نيز در برخی از خانههای منطقه برای پذيرايي از میهمانان تا سيزدهم عيد نوروز پهن باقي مىماند.
قبل از تحویل سال اغلب افراد وضو گرفته و برای لحظاتي سكوت همه جا را فرا مىگيرد و فقط صوت مناجات به گوش مىرسد.
جمع كثيري از مردم اردبيل بر اساس یک سنت ديرينه مذهبی در آخرين و اولین پنجشنبه سال بر سر مزار درگذشتگان خویش حضور مىيابند.
برخی از این آداب و رسوم پسنديده با وجود تغيير و تحولات فرهنگی فراوان هنوز نيز در میان مردم منطقه رايج هستند».
3- در اولین گفتار تاريخ اردبيل از شهريور 1320 تا انقلاب اسلامی ذكر شده است. مباحثی؛ مانند اقتصاد، بازرگاني، پزشكي و نقدهای خوانندگان پيرامون مجلدات پيشين کتاب از ديگر مطالب این مجلد است. چگونگی شكلگيري فرقه دموكرات و ترورها و اقدامات این فرقه برضد امنيت مردم از بخشهای مورد توجه این جلد است. در بخش فرهنگ و معارف به تعليم و تربيت قديم و جديد و چگونگی شكلگيري مدارس جديد و نيز نهادهای فرهنگی، هنري پرداخته شده است. اردبيل علما و دانشمندان بزرگی را در دامان خود پرورش داده كه اسامی آنها نيز به ترتيب حروف الفبا آمده است. در بخشي از این مجلد مىخوانيم:
«ختم قرآن، يعني به پایان رساندن تحصيل قرائت قرآن، تشريفاتي داشت، بدين معني وقتي نوآموز به آخرين سوره مىرسيد، برای خانوادهاش افتخاري از حيث تحصيل وی فراهم مىگشت. پد ر و مادر و كسان طفل؛ از این كه فرزند آنها موفق به فراگرفتن تمام قرآن شده است، احساس مسرت میكردند و معمولا به شكرانه آن مهمانىهایي ترتيب مىدادند».
وضعيت
در ابتدای هر مجلد فهرست مطالب و در انتهای آن فهرست اشخاص و طوايف، امكنه، كتب و مجلات آمده است. فهرست عكسهای جلد اول در فهرست مطالب آمده است. در برخی صفحات نيز پاورقىهایي ديده مىشود.
منابع مقاله
مقدمه و متن کتاب.