پورداود، ابراهیم

    از ویکی‌نور
    ابراهیم پورداود
    نام پورداود، ابراهیم
    نام‎های دیگر
    نام پدر داود
    متولد 20 بهمن 1264ش
    محل تولد سبزه‌میدان رشت
    رحلت 26 آبان 1347
    اساتید عبدالرحیم خلخالیمحمدحسین ‌خان سلطان‌الفلاسفه
    برخی آثار روابط حکمت اشراق و فلسفه ایران باستان

    زين ابزار

    کد مؤلف AUTHORCODE15368AUTHORCODE

    ابراهیم پورداود (1264-1347ش)، پژوهشگر، نویسنده، ایران‌شناس معاصر و استاد فرهنگ ایران باستان و زبان اوستایی دانشگاه تهران، نخستین مترجم فارسی اوستا، صاحب «ترجمه و گزارش اوستا».

    تولد

    ابراهیم پورداود رشتی، در 20 بهمن 1264ش در محله سبزه‌میدان رشت چشم به جهان گشود.

    تحصیلات

    تحصیلات مقدماتی فارسی و عربی را در این شهر فراگرفت. از خردسالی به سرودن شعر علاقه نشان داد و زمانی که در مدرسه حاجی‌ میرزا حسن در سلک طلاب درس می‌آموخت، به مرثیه‌گویی پرداخت و دوستانش به وی تخلص «لسان» دادند.

    در 1284ش، در 20سالگی به‌همراه برادر و استادش، عبدالرحیم خلخالی به تهران رفت و به آموختن طب قدیم پرداخت و از محضر محمدحسین ‌خان سلطان‌الفلاسفه بهره برد. 3 سال بعد، یعنی در 1287ش، از راه قم، سلطان‌آباد، کرمانشاه، بغداد و حلب به لبنان رفت. در بیروت در مدرسه لائیک به فراگرفتن زبان و ادبیات فرانسه پرداخت و نام پورداود را برای خود برگزید؛ درحالی‌که برادرانش شهرت داودزاده داشتند. پس از دو سال و نیم اقامت در بیروت برای دیدار خانواده به رشت برگشت و پس از مدتی در شهریور 1289 راهی فرانسه شد.

    در فرانسه نخست در شهر بووه خود را برای ورود به دانشکده حقوق آماده ساخت و آنگاه در دانشگاه پاریس به تحصیل در رشته حقوق پرداخت و از محضر استادان بنامی مانند شارل ژید و پلانیول بهره برد. در انجمن ادبی پاریس با علامه محمد قزوینی آشنا شد و دوستی آنها پایدار ماند.

    در فرانسه بود که نام پورداود بر خود نهاد و برادرانش نیز نام خانوادگی داودزاده و داودی را انتخاب کردند.

    پورداود دو سال و نیم در بیروت ماند اما پس از آن برای دیدار با خانواده‌اش به ایران بازگشت و پس از مدت کوتاهی که در شهر رشت ماند در سال ۱۲۸۹-۱۹۱۰- ره‌سپار کشور فرانسه شد و در دانشکده‌ی حقوق پاریس به تحصیل مشغول شد و هم‌زمان به فعالیت‌های فرهنگی و ادبی پرداخت. پورداود به کمک علامه قزوینی و کاظم‌زاده، «انجمن مصاحبات علمی و ادبی ایرانیان» را پایه‌گذاری کردند که محفلی علمی و ادبی بود که برای ایرانیان مهاجر در پاریس فعالیت می‌کرد. پورداود هم‌چنین با کمک علامه قزوینی نشریه ایران‌شهر را منتشر کرد که پس از سه شماره به دلیل آغاز جنگ اول جهانی تعطیل شد. شش ماه ابتدایی ِ جنگ را در پاریس ماند اما پس از آن پاریس را ترک کرد. او در سال ۱۳۳۳ به بغداد رفت و در آن‌جا با کمک محمدعلی جمال‌زاده روزنامه‌ی «رستخیز» را منتشر ساخت.

    با پیش‌روی انگلیسی‌ها و تسخیر کوت‌العماره، پورداود راهی کرمانشاه شد و چند ماهی نیز در این شهر ماند و چون آن شهر به دست روس‌ها افتاد شبانه به قصر شیرین رفت و به بغداد بازگشت. در آن زمان ترکان عثمانی از انتشار روزنامه رستخیز ممانعت به عمل آوردند و پورداود ناگزیر شد که از آنجا به حلب و پس از آن به استانبول برود. پس از آن از آنجا و به قصد اقامت در سوئیس، از راه بالکان به برلین رفت. او دیگر نتوانست از آلمان خارج شود و آلمان‌ها از خروجش ممانعت کردند از این‌رو تا پایان جنگ جهانی اول در آلمان ماند. پورداود در سال ۱۲۹۵ در دانشگاه برلین و پس از آن در دانشکده‌ی «ارلانگن» به ادامه‌ی تحصیل در رشته‌ی حقوق پرداخت. پورداود در آن‌جا با سید حسن تقی‌زاده آشنا شد و در انتشار مجله‌ی «کاوه» با او هم‌کاری کرد.

    هم‌کاری با تقی‌زاده و محمد قزوینی و آشنایی‌اش با خاورشناسان آلمانی مانند «یوزف مارکوارت» تاثیر بسیاری بر اندیشه‌های پورداود گذاشت. پورداود بیش از پیش به تحصیل و تحقیق در مورد ایران باستان علاقه‌مند شد. پورداود در سال ۱۲۹۹ با دختر یک دندان‌پزشک آلمانی ازدواج کرد و در تیرماه ۱۳۰۱ دخترش پوراندخت به دنیا آمد. پورداود در سال ۱۳۰۳ به هم‌راه خانواده‌اش به ایران بازگشت. یک سال در ایران ماند و بعد از آن به دعوت پارسیان هند به کشور هندوستان سفر کرد که نتیجه‌ی این سفر اقامت دو سال و نیمه‌ی پورداود بود.

    پورداود در آنجا به انتشار بخشی از مزدیسنا و گزارش اوستا همت گمارد. مَزدَیَسنا صفتی است که به معنای پرستنده‌ی اهورامزدا است. پورداود در سال ۱۳۱۱ به درخواست رابیندرانات تاگور از سوی دولت ایران برای تدریس فرهنگ ایران باستان به هند رفت و در دانشگاهی در هند به تدریس پرداخت. پورداود در سال ۱۳۱۲ در هفتمین کنگره‌ی هند شزقی هند در گروه اوستاشناسی عضویت یافت و ریاست شعبه‌ی عربی-پارسی را نیز برعهده گرفت و در آنجا خطابه‌ای با عنوان «مراجعاتی چند درباره‌ی بودا در ادبیات و تاریخ ایران» به زبان انگلیسی ارائه داد.

    زرتشتیان هند بسیار به پورداود علاقه‌مند بودند و حتی در مراسم‌هایی که جز زرتشتیان کسی را راه نمی‌دادند نیز از او دعوت به عمل می‌آوردند.پورداود در سال ۱۳۱۲ از بمبئی به آلمان رفت و در آن‌جا به ادامه‌ی کار ترجمه و گزارش اوستا پرداخت. او در سال ۱۳۱۶ به ایران بازگشت و در دانشکده‌ی حقوق و دانشکده‌ی ادبیات دانشگاه تهران به تدریس پرداخت.

    پورداود در سال ۱۳۱۷ عضو پیوسته‌ی فرهنگستان ایران شد. فرهنگستان ایران نهادی بود که در نهم اردیبهشت ۱۳۱۴ برای اصلاح زبان و خط فارسی به دستور رضاشاه تاسیس شده بود و تا سال ۱۳۳۳ فعالیت داشت. در شصتمین سال تولد پورداود، مراسم پاشکوهی در تالار اجتماعات دانشسرای عالی تهران برگزار شد که در آن اساتید برجسته‌ای حضور داشتند که علاوه بر اساتید ایرانی، شخصیت‌های علمی خارجی نیز شرکت کرده بودند.

    در سال ۱۳۲۵ یادنامه‌ای در دو جلد انتشار یافت که در آن به فارسی بود که نوشته‌ی محمد معین در مورد پورداود در آن مندرج بود و دیگری کارهایی از خاورشناسان خارجی با زبان‌های دیگر بود. پورداود از آن‌چنان جایگاه علمی بالایی برخوردار بود که به بسیاری از کنگره‌های فرهنگی و ادبی در جهان دعوت می‌شد. او به مدت چهارسال ریاست انجمن روابط فرهنگی ایران و آلمان را بر عهده داشت و هم‌چنین از اعضای شورای فرهنگی سلطنتی ایران و نیز از اعضای هیئت امنای کتابخانه‌ی بزرگ پهلوی بود. پورداود در مهرماه سال ۱۳۲۴ انجمن ایران‌شناسی را دایر کرد که تنها انجمن غیردولتی آن زمان بود. او  در سال ۱۳۳۹ به عنوان رئیس هیئت نمایندگی ایران به هم‌راه اساتید سرشناسی چون سعید نفیسی، محمد معین و مجتبی مینوی در بیست‌وپنجمین کنگره‌ی اورشناسان که در مسکو برگزار می‌شد شرکت کرد.

    پورداود در سال ۱۳۴۲ از دانشگاه تهران بازنشته شد و در سال ۱۳۴۶ عنوان استاد ممتاز را از آن خود کرد. احسان یارشاطر که از شاگردان ابراهیم پورداود بود در مورد استاد خود چنین می‌گوید: «روز نخستين كه شروع به تدريس كرد، دكتر عيسى صديق، رئيس دانشكده براى معرفى‌اش همراه او به كلاس آمد. در كلاس بيش از حد معمول جمعيت بود. بهار و دكتر شفق، و يكى دو تن استادان ديگر نيز براى شنيدن گفتار او حضور يافته بود. با آغاز كار او، دفتر تازه‌اى در برنامه دانشگاه گشوده مى‌شد... پورداود بنيان‌گذار تحصيلات ايران باستان در ايران بود، شوقى كه خود داشت در ديگران نيز اثر مى‌ كرد. در سال‌هايى كه به تدريس اشتغال داشت، علاقه به تحصيل زبان‌ها و ادبيات باستان ايران را در بسيارى دل‌ها بيدار كرد.

    روزشمار زندگی و فعالیت‌ها

    1. نشر روزنامه ایرانشهر در آبان 1293 به‌همراهی محمد قزوینی و اشرف‌زاده تبریزی (این روزنامه که مطالبی ارزنده درباره فجایع استبداد و سیاست قاجاریه در آن درج می‌شد، با آغاز جنگ جهانی اول پس از 3 شماره تعطیل شد)؛
    2. اقامت در بغداد در 1294ش و نشر روزنامه رستخیز یا رستاخیز با همکاری محمدعلی جمال‌زاده و با نام مستعار «گل»؛
    3. اقامت در برلین (ادامه تحصیل در رشته حقوق در سال 1295ش، در دانشگاه برلین و سپس در دانشکده ارلانگن، آشنایی با سیدحسن تقی‌زاده و همکاری با او در نشر مجله کاوه)؛
    4. بازگشت به ایران در 1303ش، به‌همراه خانواده؛
    5. رفتن به هندوستان در مهر 1304 به دنبال دعوت پارسیان هند و اقامت دو سال‌و‌نیمه در آنجا و نشر بخشی از ادبیات مزدیسنا و گزارش اوستا؛
    6. بازگشت به آلمان در 1307ش و تفسیر جلد دوم یشت‌ها و خرده‌اوستا و نخستین جلد یسنا؛
    7. رفتن به هند در 1311ش (به دنبال درخواست تاگور)، از سوی دولت ایران برای تدریس فرهنگ ایران‌باستان و تدریس در دانشگاه ویسوبهارتی، واقع در شانتی نیکیتان و برگرداندن 100 بند از اشعار تاگور از بنگالی به فارسی به دستیاری یکی از استادان آنجا به نام ضیاءالدین؛
    8. عضویت در هفتمین «کنگره شرقی هند» در گروه اوستاشناسی، در 1312ش و عهده‌داری ریاست شعبه عربی‌ ـ پارسی و ایراد خطابه‌ای با عنوان «مراجعاتی چند درباره بودا در ادبیات و تاریخ ایران» به زبان انگلیسی؛
    9. رفتن از بمبئی به آلمان در فروردین 1313 (به قولی 1312) و پرداختن به کار ترجمه و گزارش اوستا؛
    10. بازگشت به ایران در 1316ش (بنا به اقوال دیگر در 1318ش) و تدریس در دانشکده حقوق و دانشکده ادبیات دانشگاه تهران؛
    11. سفر به هند در 1322ش، در پی دعوت دولت هند، به‌همراهی علی‌اصغر حکمت و غلامرضا رشید یاسمی برای تجدید روابط فرهنگی؛
    12. عهده‌داری ریاست انجمن روابط فرهنگی ایران و آلمان به مدت 4 سال، عضویت در شورای فرهنگی سلطنتی ایران و عضویت در هیئت‌ امنای کتابخانه بزرگ پهلوی؛
    13. تأسیس انجمن ایران‌شناسی (تنها انجمن غیر دولتی آن زمان) در 6 مهر 1324؛
    14. شرکت در بیست‌وپنجمین کنگره خاورشناسان - که در مسکو تشکیل شده بود - در 1339ش، به‌عنوان رئیس هیئت نمایندگی ایران به‌همراه استادانی چون ایرج افشار، سعید نفیسی، محمد معین و مجتبیٰ مینوی؛
    15. سفر به دهلی در 14 دی‌ماه 1342ش/4 ژانویه 1964م، برای شرکت در بیست‌وششمین کنگره خاورشناسان و انتخاب وی به‌عنوان رئیس شعبه ایران‌شناسی در دانشگاه دهلی؛
    16. انتخاب وی در 1344ش، به‌عنوان عضو «آکادمی جهانی هنر و دانش ورل» که اعضای آن از برجسته‌ترین دانشمندان جهانند؛
    17. بازنشسته شدن در 1342ش (به قولی 1343ش)، از دانشگاه تهران و به دست آوردن عنوان «استاد ممتاز دانشگاه» در 1346ش.

    تجلیل‌ها

    1. در 1324ش و به قولی در 1325ش، دانشگاه تهران شصتمین سال تولد او را جشن گرفت. انجمن روابط فرهنگی ایران و شوروی نیز در بندر انزلی محفل بزرگداشتی در 27 فروردین 1324 به‌مناسبت شصتمین سال تولد او برگزار کرد.
    2. در 13 دی 1343 دانشگاه دهلی در جشن باشکوهی درجه دکترای افتخاری به او اهدا کرد.
    3. در سال 1344 و به قولی در 1346ش، نماینده پاپ، پل ششم در ایران به‌پاس خدمات انسان‌دوستانه پورداود نشان شوالیه سن‌سیلوستر را به وی تقدیم کرد.
    4. در 18 فروردین 1345، دولت هند نشان تاگور را - ‌که بزرگ‌ترین نشان عملی و فرهنگی آن دولت بشمار می‌آمد و تا این زمان تنها 4 تن از دانشمندان نامدار جهان موفق به دریافت آن شده بودند - ‌به وی پیشکش کرد.

    محبوبیت پورداود در کشورهای مختلف از این بیش بود، تا جایی که پروفسور هویس از رؤسای جمهور کشور آلمان، عالی‌ترین نشان علمی دولت این کشور را به وی اهدا نمود.

    شاگردان

    1. محمد معین؛
    2. احسان یارشاطر؛
    3. ساسان سپنتا؛
    4. محمدکیوان پورمکری؛
    5. یحییٰ ماهیار نوایی؛
    6. منوچهر ستوده؛
    7. جلیل دوست‌خواه؛
    8. ایرج افشار؛

    و...

    وفات

    پورداود در بامداد 26 آبان 1347 درگذشت.

    آثار

    1. دیوان اشعار (پورداود دیوان خود را به نام یگانه دخترش، پوران‌دخت‌نامه نامیده است)؛
    2. ترجمه و گزارش اوستا؛
    3. ایران‌شاه (در شرح مهاجرت زردشتیان ایران به هند)؛
    4. خرم‌شاه (بخشی از سخنرانی‌های پورداود درباره آیین و کارنامه زبان باستان که در هند ایراد شده‌اند)؛
    5. گفت‌وشنود پارسی (کتاب درسی برای آموختن زبان پارسی به هندوها)؛
    6. سوشیانس؛
    7. فرهنگ ایران باستان؛
    8. هرمزدنامه (درباره گیاهان خوراکی و دارویی و نیز واژه‌شناسی)؛
    9. آناهیتا یا پنجاه گفتار؛
    10. خوزستان ما؛
    11. بیژن و منیژه؛
    12. فریدون (گزیده از شاهنامه فردوسی است که زیر نظر او به‌وسیله چند تن از محققان فراهم آمده و دارای توضیحات و حواشی عالمانه‌ای از اوست)؛
    13. زین‌ابزار[۱].

    پانویس

    1. ر.ک: دادبه، اصغر؛ مهدوی، ملیحه، ج13، ص‌739-743

    منابع مقاله

    دادبه، اصغر؛ مهدوی، ملیحه، دائرة‌المعارف بزرگ اسلامی، زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران، مرکز دائرة‌المعارف بزرگ اسلامی، چاپ اول 1383ش.

    وابسته‌ها