فرهنگ فلسفی

    از ویکی‌نور
    فرهنگ فلسفی
    فرهنگ فلسفی
    پدیدآورانصلیبا، جمیل (نویسنده) صانعی دره‌بیدی، منوچهر (مترجم)
    عنوان‌های دیگرالمعجم الفلسفی
    ناشرحکمت
    مکان نشرتهران - ایران
    سال نشر1366 ش
    چاپ1
    موضوعزبان عربی - واژه‌نامه‌ها - چند زبانه

    فلسفه - اصطلاح‌ها و تعبیرها

    فلسفه ‏-‏ واژه نامه‏‌ها ‏-‏ چند زبانه

    فلسفه اسلامی - واژه نامه‏‌ها - چند زبانه
    زبانفارسی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏B‎‏ ‎‏40‎‏ ‎‏/‎‏ص‎‏8‎‏ ‎‏م‎‏6041

    فرهنگ فلسفى ترجمه «المعجم الفلسفى» تأليف دكتر «جميل صليبا» (1978م.) عضو فرهنگستان زبان دمشق، به قلم منوچهر صانعى دره بيدى است.

    ساختار

    كتاب با سه مقدمه از ناشر، مترجم و مؤلف آغاز شده است. متن فرهنگنامه به ترتيب حروف الفبا تنظيم شده است. در انتهاى اثر نيز بخشى با عنوان ضمائم آمده است. انگيزه اصلى از ترجمه كتاب پاسخگويى به كمبود فرهنگنامه فلسفى در زبان فارسى بوده است.

    گزارش محتوا

    با موضوع فرهنگنامه فلسفه، تنها يكى دو اثر به فارسى ترجمه شده كه واژه‌نامه و ترجمه برخى لغات و اصطلاحات فلسفى است. در كتاب حاضر علاوه بر ذكر معادل هر اصطلاح به زبانهاى غربى، به بيان توضيحاتى راجع به آن به نقل از برخى فرهنگهاى مشهور در غرب و يا با رجوع به پاره‌اى از متون فلسفه اسلامى مى‌پردازد.

    ترجمه اصطلاحات فلسفى و علمى از زبانى به زبان ديگر، حتّى براى مترجمين ورزيده كارى است مشكل، اما به‌طور كلى در اين فرهنگنامه، ترجمه واژه‌ها از اهميّت چندانى برخوردار نيست؛ چون مقصود از ترجمه يك اصطلاح، رسانيدن مفهومى است كه در زبان اصلى از آن مراد مى‌باشد، و در اين كتاب اين منظور با توضيحاتى كه در ذيل هر واژه آمده بخوبى روشن مى‌شود و لذا خواننده خود با درك مقصود از اصطلاح مورد ترجمه، مى‌تواند به ارزيابى ترجمه واژه مورد نظر بپردازد. به دليل همين خصوصيت ناشر نيز اگر چه در مواردى با ترجمه ارائه شده از سوى مترجم موافقت نداشته است ولى اصرارى بر تغيير آنها نداشته و تنها در برخى موارد ترجمه مورد نظر خود را داخل پرانتز آورده است.

    كتاب حاوى اصطلاحات فلسفى و علمى است كه البته نه فقط حاوى تمام اصطلاحات نيست بلكه شايد اكثر آنها را هم در بر نداشته باشد؛ اما امتياز آن اين است كه هر واژه يا اصطلاحى را كه مورد بحث قرار داده، كاربرد آن را در علوم مختلف و از جهات مختلف بررسى كرده است و البته جنبه فلسفى آن به لحاظ كمى و كيفى قوى‌تر از جنبه «علمى» آن است.

    نویسنده در مقابل هر واژه عربى، معادل‌هاى انگليسى و فرانسه و لاتين آن را هم آورده است و بعد از ذكر معادل‌ها به شرح آن واژه پرداخته است. در بعضى از واژه‌ها به جاى معادل لاتين معادل يونانى لفظ را آورده و در بعضى از واژه‌ها فقط معادل انگليسى و فرانسه را آورده و در چند واژه انگشتشمار معادل انگليسى را هم ذكر نكرده و فقط به ذكر معادل فرانسه آن اكتفا كرده و بالاخره در بعضى از واژه‌هاى بسيار اندك كه شايد تعداد آنها در سرتاسر كتاب كمتر از ده تا باشد، فقط واژه عربى را ذكر كرده و معادلى براى آن نياورده است.

    ذكر واژه‌هاى معادل، به همان صورتى كه در اصل كتاب بوده است توسط مترجم استنساخ شده و هيچ-گونه تغييرى در آن داده نشده، جز اينكه مترجم سعى كرده است در مقابل هر واژه عربى يك واژه فارسى بياورد؛ اما اين كوشش همه جا موفق نبوده است و در آنچه موفقيت حاصل شده است نحوه گزينش واژه‌هاى معادل، يكنواخت و يك دست نيست، زيرا در مقابل بعضى از واژه‌هاى عربى (مثل واژه احساس) به واژه فارسى معادل آن دست نيافته است و واژه‌هايى كه به معادل فارسى آنها دست يافته است، معادل بعضى از آنها يك واژه متداول و رايج است (مثل بزرگداشت در ترجمه احترام) و معادل بعضى از آنها در فارسى امروز رايج و متداول نيست (مثل هرآينگى در ترجمه ضرورت). در هر حال نحوه انتخاب واژه‌ها را مى‌توان به شرح زير خلاصه كرد:

    1. الفاظى كه به يك لفظ فارسى ترجمه شده مثل ترجمه «اجماع» به «همداستانى» و «احترام» به «بزرگداشت» و «ادراك» به «دريافت».
    2. الفاظى كه به يك لفظ عربى ترجمه شده زيرا براى آنها معادل فارسى نيافته است اما خود لفظ چنان در زبان فارسى نامأنوس بوده است كه به ناچار يك لفظ عربى ديگر كه در زبان فارسى رايج است در ترجمه آن ذكر شده مثل ترجمه «احباط» به «ابطال» و «بيئت» به «محيط» و «تبرير» به «توجيه».
    3. الفاظى كه يا اصلاً معادل فارسى براى آن نيافته است و يا معادل مناسب نيافته است و يا خود لفظ چنان در فارسى رواج دارد كه نيازى به ذكر معادل آن نبوده در مورد اين قبيل الفاظ عيناً خود لفظ را در جاى فارسى قرار داده است، از اين قبيل است «احساس» «استدلال» «استقراء» «تاريخ» و...

    نویسنده ضمن بحث در معانى واژه‌ها مطالب متنوعى از قول نويسندگان اروپايى و امريكايى نقل مى‌كند. اسم اين نويسندگان را به صورتى كه در زبان عربى تلفظ مى‌شود آورده كه اغلب با تلفظ فارسى آنها مغاير است. مثلاً«كانت» را «كنت» و «لاك» را «لوك» نوشته است. همچنين بعضى از اين اسامى را با ذكر املاى لاتينى آن آورده و بعضى را بدون املاى لاتينى. مترجم در مورد قسم اول سعى كرده است با استفاده از املاى لاتين كلمه، تلفظ آن، آن طور كه در فارسى رايج است و اگر رايج نيست، آن طور كه مأنوس به زبان فارسى است، نوشته شود. در مورد قسم دوم، آن دسته از اعلام كه مأنوس و معروف بوده است به همان صورت رايج در زبان فارسى مثل «كانت» و «لاك» و «هگل» و... نوشته شده است و در مورد اعلامى كه معروف نبوده يا دست كم براى مترجم ناشناخته بوده است. سعى شده است تلفظ مأنوس فارسى آنها با رجوع به منابع در دسترس، تهيه و ضبط شود. اما بعضى از اين الفاظ را در هيچ منبعى نيافته است كه عبارتند از دو لفظ «ابينغوس» و «اغجر». اسم «اغجر» را براى اينكه به فارسى نزدیک ‌تر باشد به صورت «آگجر» نوشته است و اسم «ابينغوس» را به همين صورت حفظ كرده است.

    درباره بخش ضمائم كتاب مترجم مينويسد: «در ابتدا بنابر اين داشتيم كه با زمينه قرار دادن اين كتاب به توضيح پاره‌اى از اصطلاحات فلسفه اسلامى كه در اين كتاب نيامده و يا به‌طور ناقص به آن اشاره شده، بپردازيم، ولى فعلاً مجال و توفيق دستيابى به اين هدف برایمان ميسّر نشد لذا تنها به توضيح حدود 50 مورد از اين اصطلاحات پرداختيم». در نگارش اين توضيحات عمدتاًً از آثار متفكر شهيد استاد مطهرى(ره) استفاده شده است.

    وضعيت كتاب

    فهرست مآخذ و مطالب كتاب در ابتداى اثر پيش از مقدمه آمده است. در انتهاى اثر بخشى با عنوان ضمائم آمده است.

    منابع مقاله

    مقدمه و متن كتاب


    وابسته‌ها

    المعجم الفلسفي بالألفاظ العربیة و الفرنسیة و الإنکلیزیة و اللاتینیة