حسین، طه
نام | حسین، طه |
---|---|
نامهای دیگر | طه حسین
حسین، طه حسین عبدالعال Taha Hussein |
نام پدر | |
متولد | 1889 م |
محل تولد | عزبه از روستاهاى مصر |
رحلت | 1973 م |
اساتید | محمد عبده |
برخی آثار | المغني في أبواب التوحيد و العدل
القضاء في بغداد إبان العصر البويهي (334 - 447 هـ / 945 - 1055م) |
کد مؤلف | AUTHORCODE09626AUTHORCODE |
طه حسين (۱۸۸۹-۱۹۷۳م)،یکی از تأثیرگذارترین نویسندگان و روشنفکران قرن بیست و یکم مصر، دکتری از دانشگاه قاهره و سوربن، نویسنده سنیمذهب مصری که از او دیدگاههای خاصی درباره برخی از مسائل اسلامی و شیعی نقل شده است، وزیر فرهنگ مصر(۱۹۵۰-۱۹۵۲م)
زندگینامه
او در سال 1889م، در عزبه از روستاهاى مصر متولد شد.
او در سهسالگى، قدرت بينايىاش را از دست داد، اما خداوند به او هوش و استعدادى وافر اعطا كرد كه همين هوش، او را زبانزد خاص و عام نمود.
پدرش او را براى تعليم قرآن به مكتبخانه روستا فرستاد تا كودكش اصول قرائت قرآن را بياموزد. او كه كارمند دونپايه يك شركت كشاورزى بود، ديد پسر نابينايش توانسته در زمان كوتاهى قرآن را از حفظ كند. در 14 سالگى، تمامى محفوظات كودكىاش به كمكش آمد و توانست در آزمون ورودى الأزهر، قبول شود و با برادرش به فراگيرى علوم دينى و زبان بيگانه پرداخت.
وى با روزنامهنگارى، اولين فعاليت خود را آغاز كرد. شيخ المرصفى، يكى از برجستهترين اساتيد الأزهر، وقتى به استعداد طه حسين پى برد، به او پيشنهاد كرد تا از درياى ادبيات كهن زبان عربى، از جمله كتاب «الكامل» مبرد و «حماسه» ابىتمام استفاده تمام را ببرد. او نيز پند استاد را با جان و دل پذيرفته و شروع به مطالعه و تعمق پيرامون نوشتههاى اين دو كتاب برجسته كرد.
در ساعات فراغت، او به محضر يكى از اساتيد الأزهر كه به زبان فرانسه تسلط كامل داشت مىرفت تا از او اين زبان را بياموزد. بعدها آموختن اين زبان زندگى او را بهطور كامل تغيير داد.
او در سال 1914م، توانست از پاياننامه دوره دكتراى خود دفاع كند و با نمره عالى قبول شود. هنوز هم پاياننامه او تحت عنوان «جايگاه ابوالعلاء معرى در ادبيات عرب»، يكى از مهمترين كتابهايى است كه اساتيد و دانشجويان اين رشته از آن استفاده كرده و در بسيارى از دانشگاهها تدريس مىشود.
آن زمان، دانشگاه ملى مصر تصميم گرفت تا هيئتى از اساتيد را براى تدريس علوم تاريخى شرق به فرانسه بفرستد، از آنجايى كه او به زبان فرانسه تسلط داشت، توانست نام خود را در اين ليست بگنجاند. او به مدت يك سال به مونپليه سفر كرد، اما به دليل شرايط نامساعد مالى به وطن بازگشت، ولى شانس با او بود؛ چرا كه بعد از سه ماه، مشكلات مالىاش رفع شد و دوباره به فرانسه رفت و توانست زبان يونانى را نيز فراگيرد.
او در سال 1936م، بهعنوان استاد در زبان و ادبيات عرب در دانشگاه ملى مصر شروع به تدريس كرد. در همين اثنا، كتاب «في الشعر الجاهلي» را به رشته تحرير درآورد؛ كتابى كه در كشورهاى عربى چنان سروصداى فراوانى را بهپا كرد كه تا هنوز هم اين صداها به گوش مىرسد. او در اين كتاب، ادبيات پيش از اسلام شبهجزيره عربستان را زير سؤال برده و با ارائه دلايل متعددى آن را تكذيب مىكند.
وى در سال 1919م، به مصر برگشت و به سمت استادى دانشكده ادبيات منصوب گرديد و فعالیتهای روزنامهنگارى خود را تعقيب كرد. در سال 1932م، به رياست دانشكده ادبيات (دانشگاه قاهره) انتخاب شد، ولى چون در اوامر ديكتاتورى ملك فواد اول مقاومت مىكرد و با دستورهاى او مخالفت مىورزيد از خدمت بركنار شد، اما در سال 1936م، دوباره به مقام سابق منصوب گشت.
در سال 1942م، به مقام معاونت وزارت فرهنگ برگزيده شد و سپس رياست دانشگاه اسكندريه به او محول گرديد و آن را تاسيس كرد.
در سال 1950م، وزير فرهنگ شد و تعليمات مجانى دوره مقدماتى، ابتدائى و متوسطه را برقرار كرد و سپس به تاسيس دانشگاه آسيوت (ناحيهاى در مصر عليا) پرداخت.
در سال 1955م، به رياست انجمن رجال ادب مصر انتخاب گرديد و در سال 1956م، به عضويت شوراى عالى ادب و هنرهاى زيباى مصر منصوب شد و به عضويت فرهنگستان مصر و فرهنگستان ادبى پاريس و فرهنگستان تاريخى مادريد پذيرفته شد.
او عضو فرهنگستانهاى مايانس (آلمان)، دمشق، طهران، بغداد و رم نيز بوده و به اخذ ديپلم دكتراى افتخارى دانشگاههاى مونپوليه، ليون، آتن، رم، اكسفورد و مادريد نائل آمده است.
وى در سال 1959م، به خاطر تلاشهاى ادبىاش، موفق به دريافت جايزه ملى مصر شد. او در سال 1973م، چشم از جهان فروبست و در همان جا به خاک سپرده شد.
او كتابهاى زيادى در زمينههاى گوناگون از جمله ادبيات، علوم سياسى و تاريخ دارد. وى همچنين كتابهاى معروف فرانسه، از جمله «اندر روماك» اثر زاسين و «روح تربيت» لوبون را به زبان عربى ترجمه و منتشر كرد.
كتاب مشهورش كه «الأيام» نام دارد، به بيش از دوازده زبان از جمله فرانسه، انگليسى، آلمانى، ايتاليائى، اسپانيولى، روسى، فارسى، چينى و... ترجمه شده است.
بعضى از آثار ترجمهشده وى به فارسى، عبارت است از
- انقلاب بزرگ (ترجمه جلد اول «الفتنة الكبرى»)؛
- على(ع) و دو فرزند بزرگوارش (ترجمه جلد دوم «الفتنة الكبرى»)؛
- آئينه اسلام؛
- در پيرامون سيره نبوى؛
- رؤياهاى شهرزاد؛
- وعده راست؛
- درخت نااميدى؛
- شكنجهشدگان در زمين؛
و...
نام او، مكرر براى جايزه نوبل پيشنهاد شده است. وى هر هفته در الجمهورية، مهمترين روزنامه مصر، مقالاتى مىنگاشت.
منابع مقاله
پايگاه اطلاعرسانى تبيان نت، دوشنبه 19 ارديبهشت 1390ش.
وابستهها
المغني في أبواب التوحيد و العدل
انقلاب بزرگ (بضميمه عليعليهالسلام و دو فرزند بزرگوارش)
القضاء في بغداد إبان العصر البويهي (334 - 447 هـ / 945 - 1055م)