الدولة الحمدانية في الموصل و حلب
الدوله الحمدانیه فی الموصل و حلب | |
---|---|
پدیدآوران | سامر، فیصل (نویسنده) |
ناشر | الجمهوریة العراقیة، وزارة التعليم العالي و البحث العلمي، جامعة بغداد |
مکان نشر | بغداد - عراق |
سال نشر | 1390 ق |
چاپ | 1 |
موضوع | حمدانیان سوریه - تاریخ - 133 - 659ق. |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 2 |
کد کنگره | DS 97/3 /س2د9 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
الدولة الحمدانية في الموصل و حلب تأليف فيصل سامر (1925- 1982م) به زبان عربى است كه در آن تاريخ دولت حمدانيان در شهرهاى موصل و حلب به صورت علمى بررسى شده است. اين اثر در واقع رساله دكتراى نویسنده در رشته تاريخ اسلامى بوده كه در دانشگاه قاهره به سال 1953م از آن دفاع كرده است.
ساختار
اين كتاب از دو جلد و هر جلد از سه باب به اين ترتيب تشكيل شده است: جلد اول: حمدانيان در موصل (شامل باب اول: ظهور حمدانيان، باب دوم: حمدانيان در موصل و باب سوم: تمدن حمدانيان در موصل و جزيره)؛ جلد دوم: حمدانيان در حلب (شامل: باب اول: تاريخ سياسى، باب دوم: روابط با روم و باب سوم: تمدن و فرهنگ). نویسنده پيش از طرح ابواب كتاب نيز در دو بخش مقدماتى، مباحث و مصادر كتاب را توضيح داده است.
گزارش محتوا
درباره روش و محتواى اين اثر چند نكته گفتنى است:
- نویسنده در مقدمهاش يادآور شده كه: تاريخ دولت حمدانى حدود يكصد سال ادامه دارد: از برپايى امارتشان در موصل به سال 293ق (/905 906م) تا سقوط امارتشان در حلب به سال 392ق (1001م). يعنى دولت حمدانى اواخر قرن سوم هجرى و تقريبا تمام قرن چهارم هجرى را دربرمىگيرد. بررسى دولت حمدانى از جهتى بررسى يكى از دولتهاى كوچك مستقل در اقاليمى از اقاليم دولت عباسى مىباشد و شايد اهميت آن تنها در اين نهفته نيست كه يكى از چندين دولت كوچك است كه در دوران ضعف قدرت مركزى و تباه شدن هيبت عباسيان ظاهر شد، و نه فقط از اين لحاظ كه دولت حمدانى مركز مهمى از مراكز پرتوافشانى فرهنگى و جاذبه فكرى در آن دوره درخشان تمدنى از دولت اسلامى است بلكه از آن جهت است كه دولت حمدانى از معدود دولتهاى اسلامى مستقل كوچكى بود كه به حساب خلافت عباسى برپا شد و چون سدّ استوارى در برابر يورش بيزانس (- روم شرقى) كه بيتالمقدس را هدف گرفته بود ايستاد و في الواقع در دوره سيادت عناصر غير عربى از فارس و ترك و ديلم و ناتوانى عنصر عربى در مديريت و سياست و امور نظامى، اين مركز كماهميتى نيست.... در پایان دوست دارم خواننده را براى انتخاب اين بحث توجيه كنم كه اين كار در اصل رساله دكترى من در تاريخ اسلامى از دانشگاه قاهره به سال 1953 ميلادى است؛ آن روزگار من تصميم گرفتم موضوعى برگزينم كه تحقيق جامعى به زبان عربى درباره آن نوشته نشده باشد و در محدوده تاريخ عراق در دوره اسلامیباشد؛ شايد بتوانم سهمى در تاريخ بخشى از عراق در دوره اسلامى داشته باشم. به استادانم موضوع تاريخ حمدانيان را پيشنهاد نمودم كه فقط بحثهاى پراكندهاى راجع به سيفالدوله در دست بود. اما تاريخ حمدانيان بهطور مشخص در حلب و جزيره چندان مورد اهتمام مورخان نبود.[۱]
- نویسنده در بخشى از كتاب مطالبى در مورد همپيمانى حمدان با خوارج نوشته و سرانجام افزوده است: حمدانيان شيعه بودند و خارجىگرى با تشيع حمدان نمىسازد مگر آنكه در اين مورد تعصب قبيلهاى آن عصر در منطقه جزيره كار خود را كرده باشد. چنانكه مىدانيم طوايف ربيعه در ايام مساور حركت خوارج را تأييد كردند و در خونخواهى يكى از يارانش، كه حكومت او را كشته بود، ياريش نمودند. بهويژه بايد توجه داشت كه حركت خوارج خصلت قبيلهاى دارد و به تمرّد بر حكومت مركزى و تشويق گرايش استقلالى فرا مىخواند.[۲]
- بر اساس پژوهش نویسنده: شهر حلب در دوره حمدانى مساجد و كاخها و زيارتگاهها و عمارات بسيارى داشت كه پيشرفت ساختمانسازى اسلامى در آن عصر را نشان مىداد. شهر حلب خصوصيتى داشت كه كمتر متأثر از بيگانه بود و همان ويژگى كنيسههاى انطاكيه در آن ديده مىشود، به همين سبب، حلب تأثير خاص در معمارى اسلامى سوريه بهطور كلى داشته است. حمدانيان براى خود كاخهاى بزرگى مىساختند و خود را در ابّهت آن مىپوشاندند، خصوصاً سيفالدوله كه پايتختش حلب، در شكوه و درخشندگى با دربار خلفا پهلو مىزد... به گفته ابن خلدون سيفالدوله ظواهر ساير پادشاهان اسلام را اقتباس كرد؛ همچون بر تخت نشستن و تاج مرصع بر سر نهادن.[۳]
- بر طبق پژوهش نویسنده: كتب تاريخ ادب و ديوان شعرهاى آن عصر سرشار است از توصيف زندگى اجتماعى در عصر سيفالدوله و از مجموع اين نصوص به روشنى معلوم مىشود كه جامعه در عصر حمدانى و مشخصاً در عصر سيفالدوله يك جامعه متنعم و متمدن بوده و طبقات بالا در آن از انواع لذت و وسايل سرگرمى برخوردار بودهاند. حقيقت اين است كه سوريه وارث يك تمدن قديمى داراى سنتهاى استوار يعنى همان تمدن بيزانس بود كه به حكم تسلط سياسى بيزانس در سوريه برقرار شده بود. شهرهاى اين منطقه پر است از كنيسهها و ديرها و حمامها و حصارها و قلعهها و قصرهاى كهن و اصيل؛ و اهالى آنجا نيز مخلوطى از اجناس مختلف بودند كه بعد از فتح اسلامى تسليم خلافت شدند و با فرهنگ عربى مىزيستند. پس جامعه حمدانى تشكيل مىشد از عرب و رومى و آرامى و ارمنى و ترك و ديلم و ديگر نژادهاى بومى يا وارداتى. مجالس عيش آن عصر از مظاهر اسراف و هرزگى و تنعم محسوب مىشود. اميران حمدانى بهرغم آنكه درگير جنگهاى داخلى و خارجى بودند در كاخهایشان مجالس آبادانى داير میكردند كه طعام و شراب با گشادهدستى و افراط در آن آورده مىشد و مطربان مشهور در آن مىخواندند و مىنواختند. مورخان آوردهاند كه... وقتى فارابى به مجلس سيفالدوله آمد امير از او پرسيد آيا طعام مىخورى؟ آيا شراب مىنوشى؟ و فيلسوف در هر دو مورد جواب داد: نه.[۴]
- در پایان گفتنى است كه در گزارش محتواى كتاب حاضر به متن عربى مراجعه ولى از ترجمه فارسی جناب استاد آقاى عليرضا ذكاوتى قراگزلو با اندك تغييراتى استفاده شده و براى آنكه امكان مقابله متن و ترجمه براى آشنايى بيشتر با چگونگى ترجمه فراهم شود به هر دو كتاب ارجاع داده شده است.
وضعيت كتاب
اين اثر دو جلدى را عليرضا ذكاوتى قراگزلو (متولد همدان 1322ش)، در يك جلد تحت عنوان دولت حمدانيان به فارسی ترجمه كرده است.
در انتهاى هر يك از جلدهاى كتاب، مصادر كتاب به تفكيك خطى و چاپى و مصادر لاتين؛ فهرست اعلام و اماكن به ترتيب حروف الفبا؛ جدول خطاها و اشتباهات؛ فهرست مطالب و دو نقشه تاريخى ارائه شده است. در جلد اول نمودار درختى حكومت حمدانيان نيز آمده است.
نویسنده، آدرس مطالب و توضيحات مفيد و گاه مفصلى را در پاورقىهاى كتاب ذكر كرده است.