تراث الشیعة الفقهي و الأصولي

    از ویکی‌نور
    تراث الشیعة الفقهي و الأصولي
    تراث الشیعة الفقهي و الأصولي
    پدیدآوراندرایتی، محمدحسین (اعداد و اشراف) مهریزی، مهدی (اعداد و اشراف)
    ناشرالمکتبة المختصة بالفقه و الاصول
    مکان نشرقم - ایران
    سال نشر1429 ق
    چاپ1
    موضوعاصول فقه شیعه - مجموعه‌‏ها فقه جعفری - مجموعه‌‏ها
    زبانعربی
    تعداد جلد2
    کد کنگره
    ‏BP‎‏ ‎‏147‎‏/‎‏5‎‏ ‎‏/‎‏م‎‏9‎‏ت‎‏4
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    تراث الشيعة الفقهى و الاصولى (المختص باصول الفقه)، اثر مهدى مهريزى و محمدحسین درايتى، مشتمل است بر هفت اثر از متون مهم، در زمينه اصول فقه شيعه. اين مجموعه (كه فعلا جلد اولش مورد بحث است)، به زبان عربى است و در آن، هر يك از هفت متن و نگارنده آن، به‌طور كامل معرفى شده است.

    هدف از گردآورى اين مجموعه فقهى و اصولى، چنان‌كه در مقدمه آن ذكر شده است، معرفى نسخ خطى درباره فقه و اصول و احياى آنها و معرفى منابع معتبر فقهى و اصولى و دانشمندان معروف در اين دو عرصه و استفاده طلاب علوم دينى و پژوهش‌گران در عرصه‌هاى فقه و اصول مى‌باشد.

    ساختار

    در اين مجلد، هفت رساله اصولى ارائه شده كه در آغاز هر يك از آنها، مقدمه‌اى تحقيقى در مورد محتواى رساله و نويسنده آن و مقام علمى وى و ساير آثار فقهى، اصولى، كلامى، حديثى، تفسيرى و... او درج شده است.

    گزارش محتوا

    رساله اول:

    نخستين رساله اصولى تحت عنوان «موازين الاحكام»، تأليف محمد جعفر استرآبادى و تحقيق مهدى مهريزى است. در اين رساله، ابتدا، مقدمه‌اى درباره شناخت مؤلف اين رساله و ساير آثار وى و نسخه‌شناسى اين اثر صورت گرفته، سپس رساله مذكور به صورت اجمالى معرفى گرديده است، آن‌گاه متن رساله ارائه شده است.[۱] 

    مندرجات اين رساله، شامل شرايط استدلال كردن در فقه به وسيله قواعد اصولى، اقسام مسائل فقه، كيفيت استدلال در فقه و اصول، مرجحات اجتهادى، مانند مرجح سندى، مرجح متنى، مرجح دلالتى، مرجح مدلولى و مرجح خارجى است.

    رساله دوم:

    رساله دوم، تحت عنوان «نخبة الاحكام في علم الاصول»، تأليف سيد جعفر كشفى دارابى و تحقيق مهدى مهريزى است. در ابتداى اين رساله نيز مقدمه‌اى تحقيقى در مورد شناخت مؤلف رساله و ساير تأليفات وى و هم‌چنين معرفى اجمالى رساله فوق الذكر ارائه شده و پس از آن متن رساله ذكر شده است.[۲] 

    در اين اثر، ابتدا، درباره دلالت الفاظ و موضوع علم اصول فقه، مباحثى مطرح شده، سپس به بحث درباره اوامر و نواهى و دلالت صيغه و ماده آنها پرداخته شده و دلالت صيغه امر بر تكرار، وجوب و فورى بودن عمل بررسى گرديده است. در ادامه، دلالت داشتن نهى بر حرمت و ترك عمل بيان شده و پس از آن، احكام مربوط به عام و خاص، مطلق و مقيد، مجمل و مبين، نسخ، حجيت خبر واحد و بررسى صحت و سقم احاديث منقول و چگونگى آن، حجيت اجماع، حجيت دليل عقلى و استصحاب، اجتهاد و تقليد و مبناى تصويب و تخطئه در مورد اجتهاد از ديدگاه شيعه و اهل سنت به‌صورت مبسوط بيان شده است.

    رساله سوم:

    رساله سوم، تحت عنوان «الفتوى»، تأليف احمدبن على مختار گلپايگانى است. ابتدا، مقدمه‌اى در مورد نويسنده و رساله مذكور ارائه شده، سپس محتويات رساله تبيين گرديده است. شرايط صدور فتوى توسط مجتهد، مانند داشتن عقل، بلوغ، اسلام، ايمان، عدالت، فقاهت، علم، طهارت مولد، مرد بودن، زنده بودن و اعلم بودن از ساير مجتهدان و ساير شرايط مهم لازم در مفتى و مجتهد و تقليد كردن از او و هم‌چنين شرايط مقلد براى تقليد، ادله جواز تقليد، اعم از آيات و روايات و اجماع و دليل عقلى از مهم‌ترين مباحث مطرح شده در اين رساله مى‌باشد.[۳] 

    رساله چهارم:

    رساله چهارم، تحت عنوان «مقدمة الواجب»، تأليف سيد ماجد بن هاشم الجد حفصى البحرانى است. در مقدمه اين رساله نيز نگارنده و ساير آثار وى و خصوصيات متن رساله معرفى شده است. در اين رساله، نگارنده، اقوال مختلف را در مورد مقدمه واجب، بيان كرده است.[۴] 

    رساله پنجم:

    رساله پنجم، تحت عنوان «نزهة الاسماع في حكم الاجماع»، تأليف محمد بن الحسن الحر العاملى است. در ابتداى اين رساله نيز مقدمه‌اى كوتاه در زمينه معرفى نويسنده و آثار ديگر وى و نسخه حاضر نگاشته شده است. در اين رساله، ابتدا معناى اجماع نزد اصولى‌ها و اخبارى‌ها بيان شده و لزوم كاشفيت آن از قول معصوم براى حكم به حجيتش مورد تأكيد قرار گرفته و ادله مختلف اثبات كننده اجماع به عنوان يكى از ادله اربعه فقهى مطرح شده است.

    نويسنده، امكان تحقق اجماع در مسئله‌اى فقهى را مشكل دانسته و برخى از ادعاهاى صورت گرفته در زمينه تحقق آن را مورد خدشه قرار داده است. وى، كيفيت عمل به اجماع را نيز مورد بحث قرار داده و شرط عمل به اجماع را منوط به در مقام تقيه نبودن، عادل بودن مدعى اجماع، موافق بودن با شهرت و قرآن و روايت، دانسته است. وى، اجماع را به عنوان يك دليل مستقل شرعى نپذيرفته و آن را به خبر صحيح منقول برگردانده و اجماعى را معتبر دانسته كه كاشف از قول معصوم باشد، نه اينكه برگرفته از اقوال ساير فقها باشد و در صورتى كه اقوال علما مورد توجه قرار گيرد، بايد ديد كه مستند آنها در قولى خاص، كدام روايت است و روى صحت و سقم روايت بحث كرد، نه ديدگاه فقهى فقها؛ ازاين‌رو اجماع دليلى مستقل نبوده و به سنت بازگشت مى‌كند.[۵] 

    رساله ششم:

    رساله ششم، تحت عنوان «حجية الشهرة»، تأليف سيد على طباطبايى است و در آن، حجيت شهرت از ديدگاه فقهاى اماميه و ادله شرعى بررسى شده است.[۶] 

    رساله هفتم:

    رساله هفتم، «التسامح في ادلة السنن»، نام دارد و تأليف محمد بهارى همدانى است. مؤلف، در اين رساله، از منظرى قرآنى و روايى به بحث درباره مستندات اين قاعده پرداخته و اقوال فقها را در اين زمينه منعكس كرده و جريان داشتن آن را در مباحث مختلف دينى مورد بحث و بررسى قرار داده است.[۷]

    پانویس

    1. تراث الشیعة الفقهی و الأصولی‌،مهدی مهریزی،ج۱،ص۱۳
    2. تراث الشیعة الفقهی و الأصولی‌،مهدی مهریزی،ج۱،ص۴۳
    3. تراث الشیعة الفقهی و الأصولی‌،مهدی مهریزی،ج۱،ص۱۰۷
    4. تراث الشیعة الفقهی و الأصولی‌،مهدی مهریزی،ج۱،ص۳۲۳
    5. تراث الشیعة الفقهی و الأصولی‌،مهدی مهریزی،ج۱،ص۳۵۷
    6. تراث الشیعة الفقهی و الأصولی‌،مهدی مهریزی،ج۱،ص۴۵۵
    7. تراث الشیعة الفقهی و الأصولی‌،مهدی مهریزی،ج۱،ص۵۵۵

    منابع مقاله

    متن کتاب