مولانا جلالالدین، زندگانی، فلسفه، آثار و گزیدهای از آنها
نام کتاب | مولانا جلال الدین زندگانی ، فلسفه ، آثار و گزیدهای از آنها |
---|---|
نام های دیگر کتاب | زندگانی، فلسفه، آثار و گزیدهای از آنها |
پدیدآورندگان | گولپینارلی، عبدالباقی (نويسنده)
هاشمپور سبحانی، توفیق (مترجم) |
زبان | فارسی |
کد کنگره | PIR 5305 /گ9م8 |
موضوع | شعر فارسی - قرن 7ق. - تاریخ و نقد
مولوی، جلال الدین محمد بن محمد، 604 - 672ق. - نقد و تفسیر |
ناشر | وزارت فرهنگ و آموزش عالی، موسسه مطالعات و تحقيقات فرهنگی (پژوهشگاه) |
مکان نشر | تهران - ایران |
سال نشر | 1363 هـ.ش |
کد اتوماسیون | 11017 |
معرفى كتاب:
«مولانا جلالالدين؛ تأليف زنده ياد عبدالباقى گولپينارلى»
مرحوم عبدالباقى گولپينارلى در اين كتاب مىكوشد تا زندگانى مولانا جلالالدّين بلخى را از جنبههاى مختلف مورد مطالعه و بررسى قرار دهد. به نظر وى نوشتهها و كتابهايى كه تاكنون درباره مولانا به رشته تحرير درآمده، همه رونويسى از يكديگر است و چيزى جز توده انباشته كلمات نيست، لذا مولف در اين كتاب براى انجام اين كار انجام نيافته كوشيده است.
ساختار كتاب:
كتاب از يك مقدمه و چهار فصل و يك تكمله تشكيل شده است. مولف براى كشف افكار مولانا، اصيلترين مآخذ را مدّ نظر قرار داده است. از اينرو ساختار كتاب طورى است كه گوينده سخن، شخص مولاناست و در واقع اوست كه با خواننده سخن مىگويد.
گزارش محتوا:
كتاب شامل چهار فصل و هر فصل داراى بخشهايى است كه به آنها اشاره مىشود:
فصل اول:
بخش 1- اوضاع سياسى آناتولى در عصرى كه مولانا در آن مىزيست، از بدترين دورههاى سلجوقيان آسياى صغير است و بىنظمى اجتماعى كه تركتاز مغول در اين عصر به بار آورده، قدرت حكومت مركزى را از بين برده بود و اختلاف مذهبى عجيبى در اين دوره در آناتولى مشاهده مىشود.
اطلاعات مختصر و مفيدى كه در اين كتاب در زندگانى مادّى و معنوى مولانا مورد استفاده قرار گرفته عبارتند از: معارف، مقالات سيّد برهانالدين محقق ترمذى، مقالات شمس تبريزى، شش دفتر مثنوى، مجالس سبعه، مكتوبات، ديوان كبير، فيه مافيه، ابتدانامه، ربابنامه، انتهانامه، معارف و مناقب العارفين و ديگر آثار.
بخش 2- پدر مولانا جلالالدين محمد به سلطان العلما بهاالدين ولد شهرت دارد و اين لقب را حضرت محمد(ص) به او بخشيده است.
بخش 3- مولف در اين بخش به ملاقات شمس و مولانا اشاره كرده و زندگانى شمس و آثار وى را مورد بررسى قرار مىدهد.
بخش 4- صلاح الدين زركوب يكى از اساتيد مولاناست كه در اين بخش خصوصيات و نحوه رحلت وى بيان مىشود.
بخش 5- درباره حسامالدين چلبى و تعاليم وى بحث مىكند.
بخش 6- واپسين روزهاى حيات مولانا و عقيده او درباره مرگ است.
فصل دوّم:
بخش 1- ابوهاشم كوفى نخستين كسى بود كه لقب صوفى درباره وى بكار رفته است. وى اوّلين خانقاه خود را در برابر مسجد برپا كرد. تصوّف در قرن دوّم هجرى در بغداد گسترش يافت. اين گسترش با توطن صوفيان و ايجاد خانقاهها عملى شد. بعدها گروهى به نام ملامتيّه در خراسان ظهور كردند و داراى فرقههاى مختلف شدند؛ مانند قلندريّه، حيدريّه، كبرويّه، ابداليه، بابائيه، بكتاشيه. پيروان اين طريقتها شديداً به وحدت وجود گرايش داشتند و به ظواهر شريعت چندان مقيّد نبودند.
بخش 2- مولف در اين بخش درباره وحدت وجود، افلاك، عناصر، مواليد، دور، زمان و مكان، آخرت، كائنات و انسان، قطب الاقطاب، رجال الغيب، سلوك و مقامات آن، يقين عشق و جذبه سخن مىگويد. وى عارفى را كه به درجه كمال رسيده باشد و كائنات و ذات بارى را جدا از هم نمىبيند. وى تصريح مىكند، هر عملى نتيجه يك استعداد و قابليّت تكون است. ارادهاى كه از هر مظهرى ظاهر مىشود.
بخش 3- به نظر مولانا تصوّف عبارت از كماليابى در عالم حقيقت و عرفان و عشق و جذبه است. در سير و سلوك ارشاد و رهبرى از آنِ انسان كامل و قطب است. سلوك خود را باختن نيست، بلكه به خود آمدن و خود را يافتن است. مولانا هرگز دنيا را زشت و كائنات را مطرود و روى زمين را نكوهيده نمىداند، بلكه دنياى نكوهش شده همان حرص و آز و حقيقت را در نيافتن است. وى در باب جبر و اختيار نه با معتزله موافق است، نه با اشاعره، بلكه صاحب نظر و مجتهدى است كه نظريات صوفيه را نيز مطابق با ديد خود دگرگون مىسازد.
فصل سوّم:
بخش 1- تصوّف مولانا تصوّفى است كه از هستى محدود و فردگرايى و حرص ورزى فردى كاملاً مبراست و به صورت گسترده و ميان خلق و اجتماع تجلى مىكند. مولانا براى تكامل انسان، عشق و سماع را اساس قرار داده است. عشق يگانه اكسيرى است كه انسان را به مقام انسانيت مىرساند و او را از حرص و كبر و هستى و انانيت مىرهاند. مولانا به جاى ترس از خدا كه در شريعت است و در برابر حال مؤمن كه پيوسته بين خوف و رجاست، عشق به ذات بارى را نشانده و به يارى اين عشق، عبد را به مقام الوهيت رسانده است. مولانا همه جا و به هر وسيله ممكن سماع بر پا مىكرد و گاهى مجالس سماع تا چند روز به طول مىانجاميد.
بخش 2- مولانا در قبال تدريس و فتوى اجرت قليلى دريافت مىكرد. او يك زن بيش نداشت و در خانه او از غلام و كنيز خبرى نبود. ياران واقعى مولانا از طبقات عامه بود و افراد بلند مقام؛ مانند معينالدين پروانه و سائرين اندك بودند. وى به خاطر ديگران و در مواقع ضرورى با زعماى قوم تماس مىگرفت. مطالعه مكتوبات وى، صحّت گفتار ما را تأييد مىكند. مولانا بعد از ديدارش با شمس، وعظ و تدريس را رها كرده؛ ولى تا دم مرگ معضلات مراجعانش را مىگشود و فتوى مىداد.
بخش 3- صدرالدين قونوى، اوحدالدين كرمانى، حاجى بكتاش، فخرالدين عراقى، بهاءالدين قانعى، سراجالدين ارموى، قطبالدين شيرازى، نجمالدين دايه، خواجه همامالدين تبريزى، صفىالدين هندى، حاجى مبارك حيدريه، شيخ باباى مرندى و يونس امره كسانى بودند كه مولانا با آنها هم عصر بود و ملاقاتى با آنها داشت.
فصل چهارم:
بخش 1- مولانا مىگويد من از بيم دلتنگى يارانى كه نزد من مىآيند و شعر را دوست دارند، شعر مىگويم: اگر در خراسان مىماندم به كارى ديگر مىپرداختم. او بعضى از اشعار خود را مىسوزاند. سبب را پرسيدند، فرمود كه از غيب العيب آمدند و باز به غيب بىعيب مىروند.
بخش 2- آثار مولانا عبارتند از: مثنوى، ديوان كبير، مكتوبات، مجالس سبعه، فيه مافيه و ديگر آثار منسوب به او.
پیوندها