یزدی، سید محمدکاظم بن عبدالعظیم
نام | یزدی، محمدکاظم بن عبدالعظیم |
---|---|
نام های دیگر | سید محمد کاظم یزدی
طباطبایی، محمدکاظم طباطبائی یزدی، محمدکاظم کسنوی، محمدکاظم محمدکاظم یزدی |
نام پدر | |
متولد | |
محل تولد | |
رحلت | 1337 ق |
اساتید | |
برخی آثار | |
کد مؤلف | AUTHORCODE58AUTHORCODE |
ولادت
آیتالله سيد محمد كاظم يزدى در سال 1248ق، در روستای «كسنويه» يزد پا به عرصه گيتى نهاد. از همان زمان، بزرگى در چهره كوچكش نمايان بود و با تولدش، رشتههاى اميد را در قلب پدر و مادر خويش محكم ساخت. پدرش به تبرك نام رسول خدا(ص) و با ياد امام هفتم شيعيان، او را محمد كاظم نام نهاد.
صفحات زرين دانش، فضيلت و مبارزه به دست با كفايت مردان الهى رقم مىخورد. آنان چون خورشيدى بر تارك پرافتخار تاريخ درخشيده، پرتو نورشان گرمابخش جانهاى خسته است تا تحركى دوباره يابد. بهرغم شعار استعمارگران مبنى بر جدايى دين از سياست، عالمان متعهد و دينپرور با حضور در ميادين سياست، مردانه از حقوق مظلومان و ستمديدگان حمايت كردند. آنان در جبهه نبرد با كافران گاه تا مرز شهادت پيش رفته، قلم خويش را به مركب خون سيراب كردند.
بزرگمرد دانش و جهاد آیتالله سيد محمد كاظم يزدى از يكسو در جبهه مبارزه با جهل و از سويى در نبرد با كفار سرآمد عصر خويش بود. بر فقاهتش، كتاب عروة الوثقى و بر عرفانش، مناجاتنامه بستان راز و گلستان نياز و بر سياستش، موضعگيرى روشنگرانه وى در انقلاب مشروطيت و همگامى او با آیتالله شهيد شيخ فضلالله نورى و نيز شهادت فرزندش در ميدان نبرد، بهترين گواه است.
کسب علم و دانش
سيد محمد كاظم دوران كودكى و نوجوانى را پشت سر گذاشت و با تشويقهاى پدر و مهمتر از همه عنايت خاص خداوند به علوم دينى رو آورد و حوزه علميه «دو منار» يزد، يعنى بزرگترين حوزه آن شهر، پذيراى آن نوجوان مخلص از دودمان پاك پيامبر(ص) شد. سيد محمد كاظم مدتها در درس ادبيات استاد ملا محمد ابراهيم اردكانى و زينالعابدين عقدايى شركت كرد و از آن دو بهرههاى فراوان برد.
جديت فراوانش در كسب علوم اهلبيت(ع) او را مورد توجه اساتيد مدرسه قرار داد. پس از اتمام ادبيات عرب، در درس فقه و اصول آخوند ملا هادى يزدى كه از علماى بزرگ آن زمان محسوب مىشد دوره سطح را به پايان رسانيد. ديرى نپاييد كه مقام علميش او را در زمره نزديكان خاص استاد جاى داد. با توصيه استاد، در ضمن فراگيرى فقه و اصول، به تدريس ادبيات پرداخت. كيفيت تدريس و شيوه بيان او، سرانجام كار را بدانجا رساند كه بعد از اندك زمانى سيد محمد كاظم يزدى به مثابه يكى از اساتيد حوزه علميه يزد شناخته شد. جوان يزدى پس از مشورت با دو استادش، اردكانى و عقدايى، به اميد بهرهمندى از وجود مقدس امام هشتم(ع) راهى مشهد مقدس شد تا با استعانت از آن امام همام، به مقامات علمى و معنوى نايل آيد.
وى در مدت زمان كوتاهى، علم هيئت و رياضى را آموخت و طولى نكشيد كه در زمره اساتيد اين علوم در آمد. حوزه علميه اصفهان نيز دورانى به وجود استادى گرانقدر چون سيد محمد كاظم مفتخر گرديد. وى با ورودش به اصفهان در مدرسه صدر سكونت گزيد.
اساتید
سيد محمد كاظم، ابتدا درس علامه شيخ محمدباقرنجفى فرزند شيخ محمدتقى نجفى، نويسنده كتاب «هداية المسترشدين» را بر درس ساير علما ترجيح داد. و از محضر اساتيدى چون آیتالله سيد محمدباقرموسوى خوانسارى و برادرش آیتالله حاج ميرزا هاشم خوانسارى و آیتالله محمد جعفر آبادهاى استفادههاى فراوانى برد.
مهاجرت به نجف
سيد محمد كاظم در سال 1281ق، با اجازه و معرفى استادش آیتالله شيخ محمدباقرنجفى، به همراه چند تن از علما به نجف اشرف هجرت كرد و در آنجا از محضر بزرگانى همچون آیتالله سيد محمدحسن شيرازى (ميرزاى بزرگ) فتوادار تحريم تنباكو، آیتالله شيخ راضى و آیتالله شيخ مهدى جعفرى و آیتالله شيخ مهدى آل كاشف الغطا استفادههاى علمى و توشه معنوى فراوانى كسب نمود.
استاد هيچگاه از تدريس غافل نبود. وى بعد از هجرت ميرزاى شيرازى به سامرا بهطور رسمى حوزه درس خود را در نجف تشكيل داد و به تدريس دروس خارج فقه و اصول كه مرحله نهايى تحصيلات حوزوى است، پرداخت. ديرى نپاييد كه شاگردان زيادى در درس ايشان حاضر شدند، بهطورى كه عدد آنان را تا دويست نفر ذكر كردهاند.
شاگردان
برخى از معروفترين شاگردان وى عبارتند از: آیتالله شيخ عبدالكريم حائرى يزدى(مؤسس حوزه علميه قم)، آیتالله سيد حسين بروجردى (مرجع تقليد شيعيان جهان)، آیتالله مجاهد سيد حسن مدرس، آقا ضياء عراقى، آیتالله حاج آقا حسين قمى، آیتالله سيد عبدالحسين شرفالدين عاملى، آیتالله سيد محمدتقى خوانسارى، آیتالله سيد احمد خوانسارى، آیتالله شيخ محمدحسین كاشف الغطا، آیتالله شيخ احمد كاشف الغطا، آیتالله شيخ محمدتقى بافقى، آیتالله ميرزا مهدى آشتيانى و...
مرجعيت
استاد آیتالله يزدى، بر مباحث فقهى تسلط كامل داشت. از اينرو مسائل مشكل و پيچيده فقهى را با بيانى روان و ساده و با استدلالى قوى، به طلاب عرضه مىكرد، بهگونهاى كه شاگردان فراوانى جذب شيوه درس وى شدند. آنگونه كه مورخان نوشتهاند وى با تسلط كامل و مهارت تحسين برانگيز و استدلال قوى به طرح نظرات خود مىپرداخت و ابواب مختلف فقهى را يكى پس از ديگرى به بهترين وجه و آسانترين شيوه به پايان مىرساند.
او بدون استدلال قوى و قانع كننده، از مباحث علمى نمىگذشت و به مثالهاى فراوان فقهى استشهاد مىكرد. وقتى شاگردان، اشكالات و سؤالات خود را مطرح يا در مثالهاى ايشان خدشه مىكردند، با سعه صدر به سخن آنان گوش مىداد و با وقار خاص به آنان مىگفت: «اين اشكال به ذهن من نيز آمده! آنگاه به اشكال جواب مىداد.»
آیتالله سيد محمد كاظم يزدى، سيره علماى صالح گذشته را در زمينه مرجعيت رعايت مىكرد و با اينكه از بزرگترين علماى آن زمان به شمار مىآمد همواره از پذيرش اين امر خطير، دورى مىجست. مردم و علماى نجف كه به مقام علمى و معنوى وى به خصوص پس از رحلت ميرزاى بزرگ در سال 1312ق، پى برده بودند نسبت به پذيرش مرجعيت، به آن فقيه وارسته، اصرار مىكردند. ايشان سرانجام با احساس مسئوليت در قبال سرنوشت اسلام و مسلمين، به اين بارگران تن سپرد و با قبول مرجعيت جهان اسلام در رديف علمايى همچون آخوند خراسانى(متوفاى 1329ق) و شيخ محمد طه نجفى(متوفاى 1323ق) و ديگر مراجع آن زمان جاى گرفت. وى بعد از رحلت آخوند خراسانى و آیتالله محمد طه نجفى، زعيم بزرگ جهان تشيع گرديد و به مثابه بزرگترين قدرت مذهبى و يگانه پاسدار حريم تشيع، حفظ كيان مسلمين را بر عهده گرفت. آن روز كه دشمنان اسلام، كمر به نابودى اسلام بسته بودند اين مرد بزرگ چونان مجاهدى نستوه و سياستمدارى فرزانه به صحنه آمد.
رابطه او با انقلاب مشروطه
در سال 1324ق، انقلاب مشروطه در ايران به پيروزى رسيد. نخستين مجلس شوراى ملى ايران تأسيس شد، اختيارات شاه و دربار كاسته شد. مجلس شوراى ملى قوانينى براى حل مشكلهاى سياسى، اقتصادى، فرهنگى و آموزش كشور تدوين نمود.
مراجع تقليد نجف از جمله آخوند خراسانى، شيخ عبدالله مازندرانى و ميرزا حسين تهرانى از ابتداى مشروطه به پشتيبانى آن بر آمدند. در ايران نيز آیتالله سيد محمد طباطبايى و آیتالله سيد عبدالله بهبهانى، رهبرى نهضت مشروطه را بر عهده داشتند. اما گروهى از مراجع تقليد و مجتهدان پس از مدتى كه عملكرد روشنفكران غربزده و برخى از نمايندگان مجلس را در مخالفت با مذهب مشاهده نمودند، خواستار مشروطه مشروعه شدند. آیتالله شيخ فضلالله نورى رهبرى مجتهدان هوادار مشروطه مشروعه را در ايران كه تعدادشان به بيست مىرسيد به عهده داشت. آیتالله سيد محمد كاظم يزدى نيز جزو اين گروه بود. وى خواستار برپايى حكومت اسلامى و نظام مشروطه موافق با شرع اسلام بود. او از ابتدا سكوت كرد، زيرا سه تن از مراجع تقليد نجف، پشتيبان مشروعه بودند.
موافقت عدهاى از عالمان سرشناس نظير آيات والا مقام خراسانى، بهبهانى، طباطبايى، عبدالله مازندرانى و ميرزا حسين تهرانى با مشروطيت، فقط نوعى همراهى و همكارى با به اصطلاح روشنفكران، در مبارزه با حكومت ظالمانه بود و در واقع حضور علماى طراز اول، پاى مردم را به صحنه كشيد و انقلاب را در فراز و نشيبها يارى كرد. وگرنه روشنفكران در هيچ دوره، قدرتى همپاى قدرت علماى دين و مذهب نداشتهاند كه بتوانند ملت را با سياستها و اهداف خويش همراه سازند.
علماى موافق مشروطه هر چند قصد اصلاح داشتند و درصدد تغيير اوضاع به نفع اسلام بودند اما آیتالله سيد محمد كاظم يزدى، دستى پنهان را مىديد كه از آغاز، مشروطيت را از مشروعيت جدا مىكرد و براى دين و ديندارن نقشى در سياست قائل نبود. آن فقيه دورانديش به جمعى از شاگردانش گفته بود: عاقبت مشروطه را تاريك مىبينم، چون آقايان به اسلام و روحانیت رحم نخواهند كرد. مىبينم روزى را كه عمامه از سر روحانیت برداشته، آنان را از صحنه كنار خواهند زد.
بعد از اعلان قانون اساسى در دولت عثمانى، آیتالله سيد محمد كاظم يزدى به مخالفت با آن برخاست و به سختگيرى و آزار و اذيت مسلمانان از سوى آن دولت اعتراض نمود؛ بهطورى كه حكومت عثمانى او را به تبعيد خارج از عراق تهديد كرد.
بعضى از مشروطهخواهان ايرانى، فرصت را غنيمت شمرده، از طريق ارسال تلگراف به استانبول، تهمتهاى ناروايى به او نسبت داده، به اين اميد كه از ناحيه حكومت عثمانى در حق وى سختگيرى شود و مورد آزار و اذيت قرار گيرد.
اهميت موضعگيرى سيد در برابر خودىهاى دگرانديش وقتى آشكار مىشود كه بدانيم يكى از رهبران تُرك تلاش نمود تا شايد بتواند با اقداماتش او را از نظرش منصرف سازد تا وى دست از مخالفت با قانون اساسى دولت عثمانى بردارد. از همين رو در نجف اشرف به زيارت سيد شتافت و از او خواست كه با فتوايش قانون اساسى آنان را مورد تأييد قرار دهد. سيد پس از اندكى درنگ جواب داد: «شعار شما شعار غربى و قانون شما، گرفته شده از بيگانه است. اينها كه از آزادى و دموكراسى دم مىزنند در پوشش مظاهر غربى، جز نابودى اسلام چيزى در سر ندارند.» مجاهد بيدار:
زمانى كه ايتاليا نيروهايش را براى اشغال كشور ليبى به حركت درآورد و مىرفت تا بخش عظيمى از ممالك اسلامى به اشغال بيگانگان درآيد، اين مرجع عالىمقام، فتواى تاريخى و سرنوشت ساز خود را درباره وضعيت مسلمانان جهان صادر كرد؛ فتواى جهاد ايشان چنين بود:
فتوای جهاد
بسم الله الرحمن الرحيم
در اين ايام كه دول اروپايى مانند ايتاليا به طرابلس غرب(ليبى) حمله نموده و از طرفى روسها شمال ايران را با قواى خود اشغال كردهاند و انگليسىها نيز نيروهاى خود را در جنوب ايران پياده كردهاند و اسلام را در معرض خطر نابوى قرار دادهاند، بر عموم مسلمين از عرب و ايرانى، واجب است كه خود را براى عقب راندن كفار از ممالك اسلامى مهيا سازند و از بذل جان و مال در راه بيرون راندن نيروهاى ايتاليا از طرابلس غرب و اخراج قواى روسى و انگليسى از ايران، هيچ فروگذار نكنند، زيرا اين عمل از مهمترين فرايض اسلامى است، تا به يارى خداوند دو مملكت اسلامى از تهاجم صليبىها محفوظ بماند.
در سال 1914م(1332ق) همزمان با جنگ جهانى اول، انگلستان عليه امپراتور عثمانى اعلان جنگ داد و دامنه جنگ به كشور اسلامى عراق كشيده شد. انگليس براى تصرف بصره در شط العرب نيرو پياده كرد. آیتالله سيد محمد كاظم يزدى با فتواى خود مبنى بر وجوب جهاد، مسلمانان را به جهاد عليه كفار انگليس ترغيب مىكرد. در اينجا بخشى از فتواى آن فقيه مبارز را مىآوريم تا خوانندگان را با روحيه ضد استعمارى آن بزرگمرد تاريخ آشنا سازیم: «... فتواى ما مبنى بر دفاع در مقابل هجوم كفار بر بلاد مسلمين در همه جا پخش شده است. از آنجا كه دشمن نزديك شده و كار سخت بالا گرفته و مشكلات زيادى پديد آورده است، بر هر كس لازم است در عقب راندن قواى دشمن و سعى در حفظ حدود و ثغور اسلام، با همه امكاناتى كه دارد غفلت نورزد...». بعد از ابلاغ فتواى جهاد، جمع زيادى از علما به سوى جبهههاى جنگ شتافتند؛ از جمله سيد محمد يزدى فرزند ارشد آیتالله يزدى، با حضور در جبهه، رشادت خاصى از خود نشان داد و سرانجام نيز به درجه رفيع شهادت نايل گشت.
باقیات و صالحات
عالم پرهيزگار، آیتالله يزدى در طول عمر مبارک خود، آثار زيادى را به يادگار گذاشت و كمكهاى بسيارى به بىسرپرستان و يتيمان مبذول داشت. وى در عمران شهرها و روستاها بهويژه در ساخت مسجد، حمام و كاروانسرا، همتى والا و نسبت به رسيدگى به امور حوزههاى علميه و طلاب علوم دينى، عنايت خاصى داشت و بناهاى زيادى را بنياد نهاد كه مهمترين آنها، مدرسه علميه و كتابخانه ايشان در نجف اشرف است. اولين مدرسه، معروف به مدرسه سيد در خيابانى بين خيابان رسول و بازار حويش قرار دارد و دومين مدرسه نيز در محله العماره واقع شده است.
فرزندان
آیتالله سيد محمد كاظم يزدى، داراى شش فرزند پسر بود كه همگى از علما و فضلا به شمار مىآمدند. اسامى آنان بدين شرح است:
- عالم مجاهد سيد محمد يزدى كه در ميدان نبرد با استعمار، شربت شهادت نوشيد.
- سيد احمد.
- سيد محسن.
- سيد محمود.
- آقا سيد على.
- سيد اسد الله.
اوصيا
آیتالله سيد محمد كاظم يزدى با حضور رؤسا، بزرگان نجف و اولاد و بستگان خود چهار وصى معين كرد كه عبارتند از:
- آیتالله شيخ احمد كاشف الغطا.
- علامه شيخ محمدحسین كاشف الغطا.
- آیتالله آقا ميرزا محمود تبريزى.
- آیتالله آقا شيخ على مازندرانى.
بر اساس وصيت سيد اين چهار تن موظف شدند كه تمام موجودى وجوهات شرعى اعم از سهم امام(ع)، سهم سادات، كفارات و مظالم را به مرجع تقليد بعدى تحويل دهند. گفتنى است در جلسه تعيين وصى يكى از نوادگان به سيد محمد كاظم عرض كرد: برخى نوادگان شما يتيم هستند و تحت سرپرستى شما بودهاند، خوب است چيزى براى آنها هم تعيين كنيد. سيد با آن كسالت جسمى و با صداى ضعيف و رنجور كه حكايت از عروجى نزديك داشت، فرمود: «نوادگان من اگر متدين هستند، خدا روزى آنها را مىرساند و اگر نه، چگونه از مالى كه از آن من نيست، به آنان كمك كنم.»
تأليفات
آثار زيادى از فقيه نامدار شيعه، آیتالله يزدى به يادگار مانده كه حاصل تلاش سالهاى متمادى وى بوده است. برخى از آنها در زمان حياتشان جمعآورى و تدوين شده و برخى نيز بعد از آن بزرگوار، به همت شاگردانش به چاپ رسيده كه به شرح زير است:
- العروة الوثقى.
- حاشيه بر مكاسب.
- رسالة فى التعادل و التراجيح.
- الصحيفة الكاظمية.
- السؤال و الجواب.
- رساله اجتماع امر و نهى.
العروة الوثقى، مهمترين تأليف و ارزندهترين كتاب فقهى آیتالله سيد محمد كاظم يزدى به حساب مىآيد. اين اثر فقهى به حدى معروف است كه مؤلف آن نزد همگان، به خصوص علما و فضلاى حوزههاى علميه به صاحب عروة شناخته مىشود. كتاب مزبور دربرگيرنده ابواب مختلف فقه است و احكام و مسائل شرعى را بيان مىكند. اين اثر در مجموع، محتوى 3260 مساله و در سه جلد تأليف شده است.
مسائل كتاب به نحوى ترتيب يافته كه دستيابى به آنها بسيار آسان و همواره مورد توجه مراجع تقليد بوده است و بسيارى از مراجع بزرگ بر آن حاشيه يا شرح نوشتهاند.
در مقدمه كتاب «مستمسك العروة الوثقى» تأليف آیتالله سيد محسن طباطبايى حكيم كه اولين شرح بر «العروة الوثقى» مىباشد آمده است: كتاب پرارزش عروة الوثقى از حيث دقت و تحقيق، بهگونهاى است كه در حوزهها محور درسى بسيارى از فقها قرار مىگيرد، با اينكه قبل از آن محور درسهاى فقهى علما، كتاب «شرايع الاسلام» و «تبصرة المتعلمين» بود اما با ظهور كتاب عروة الوثقى، اين كتاب ارزشمند محور درسى حوزههاى علميه گرديده و شروح و تعليقات زيادى بر آن نگاشته شده است...
وفات
دوران زندگى او رو به پايان بود. ديگر اين سرا گنجايش روح بلند سيد را نداشت. سيدى كه عمرى را در مظلوميت به سر برده، اينك در بستر افتاده، با همگان وداع مىكرد. او قصد هجرت داشت. ماه رجب فرا رسيد. سيد آن روزها قرآن بيشتر تلاوت مىكرد و همواره ذكر مىگفت.
هر چه از ماه رجب مىگذشت حال سيد رو به وخامت مىگذاشت و رنگ رخسارش زردتر مىشد. اين وضع تا شب سه شنبه 28 ماه رجب سال 1337ق، ادامه داشت. سرانجام نزديك طلوع فجر، خورشيد فقاهت، ايثار، زهد و مردانگى غروب كرد و به ملكوت اعلى پيوست. فرزندش حضرت آیتالله سيد على يزدى، بر جنازه پدر نماز خواند و بدن مبارک را در صحن مطهر حضرت على(ع)، در ايوان كبير پشت جامع عمران، جنب در طوسى، پشت سر مبارک حضرت على(ع) و در جوار پسر شهيدش به خاک سپردند.
منابع مقاله
- اعيان الشيعه، سيد محسن امين عاملى، ج 10، ص 43.
- مجله نور علم، دوره دوم،ش 3، ص 78 و85 و87،ش 12، نجوم.
- فوائد الرضويه، شيخ عباس قمى، ج 2، ص 596.
- فقهاى نامدار شيعه، عقيقى بخشايشى، ص402 و420.
- احسن الوديعه، ج 1، ص 152و 153.
- اختران تابناك، شيخ ذبيح الله محلاتى، ج 1، ص 389.
- دوره علماء الشيعه فى مواجهة الاستعمار، ص 25 و64.
- مستمسك العروة الوثقى، سيد محسن حكيم، مقدمه.
- موسوعة العتبات المقدسة، ج 7، ص 167 و169.
- معارف الرجال، محمد حرزالدين، ج 2، ص 326.
- گلشن ابرار، مرتضى بذرافشان، ج 1، ص 445.
وابستهها
مدارک العروة الوثقی فقه الشیعه: مباحث الاجتهاد و التقلید
العروة الوثقی مع تعليقة السيد علي الحسيني السيستاني
العروة الوثقی (مع تعلیقات الفاضل اللنکراني)
تعلیقة استدلالیة علی العروة الوثقی
سؤال و جواب: استفتائات و آراء فقیه کبیر حاج سید محمدکاظم یزدی (طاب ثراه) صاحب عروة الوثقی
العروة الوثقی فیما تعم به البلوی (محشی، چاپ جامعه مدرسین)
العروة الوثقی (طبع قدیم، للسید الیزدی)
العمل الأبقی في شرح العروة الوثقی
غایه القصوی في ترجمه العروة الوثقی
مصباح الهدی في شرح العروة الوثقی
المعالم الزلفی في شرح العروة الوثقی
تعالیق مبسوطة علی العروة الوثقی
الغایة القصوی في التعلیق علی العروة الوثقی - کتاب المضاربة
الغایة القصوی في التعلیق علی العروة الوثقی - کتاب الاجارة
الغایة القصوی في تعلیق علی العروة الوثقی - کتاب الخمس
الغایة القصوی في تعلیق علی العروة الوثقی - کتاب الصوم
الخمس في الشریعة الإسلامیة الغراء
تنقيح مباني العروة (كتاب الصوم)
الصوم في الشریعة الإسلامیة الغراء
مدارک العروة الوثقی فقه الشیعة: کتاب الخمس و الأنفال
الزکاة في الشریعة الإسلامیة الغراء
مدارک العروة الوثقی فقه الشیعة: کتاب الإجارة
بیان الفقه في شرح العروة الوثقی: الاجتهاد و التقلید
التعلیقة علی العروة الوثقی (منتظری)
العروة الوثقی مع تعلیقات (خمینی، خویی، گلپایگانی، مکارم)
سند العروة الوثقی - کتاب الطهارة
سند العروة الوثقی – صلاة المسافر
التعارض (یزدی، محمدکاظم بن عبدالعظیم)
العروة الوثقی مع تعالیق الإمام الخمیني
الـقول الرشید في الاجتهاد و التقلید
الغایة القصوی في التعلیق علی العروة الوثقی (کتاب الاجتهاد و التقلید)
حاشیة رسائل شيخ انصاري (ساباطي يزدي)
القواعد الأصولیة و الفقهیة فی المستمسک
تحلیل العروة: بحث الاجتهاد و التقلید
مقالید الهدی في شرح العروة الوثقی الاجتهاد و التقلید
الجوهر النضید في شرح فروع التقلید من کتاب العروة الوثقی
ذخیرة العقبی في شرح العروة الوثقی
العروه الوثقی و التعلیقات علیها
تنقيح مباني العروة: كتاب الصلاة
تنقيح مباني العروة: كتاب الزكاة و الخمس
التعلیقات علی کتاب العروة الوثقی
تنقيح مباني العروة (كتاب الطهارة)
العروة الوثقی (مع حاشیة السید صادق الشیرازی)
حواشی و تعلیقات علی العروه الوثقی
طهاره النساء فی احکام الدماء: شرح علی العروه الوثقی
الغایه القصوی لمن رام التمسک بالعروه الوثقی
رسالة في منجزات المریض (طبع جدید)
الحاشیة علی العروة الوثقی (مظاهری)
العروة الوثقی مع تعلیقات الموسوي الأردبیلي
هداية الناسکين من الحجاج و المعتمرين من رسالة نجاة العباد
العروة الوثقى مع تعاليق الإمام الخميني (موسوعه جلد 24)
سه رساله؛ همراه با دوازده مقاله و اثر مکتوب در شرح حال و شرح آثار ايشان
رساله في حکم الظن في الصلاة و بيان کيفية صلاة الإحتياط