ابوحیان، محمد بن یوسف
نام | ابوحیان، محمد بن یوسف |
---|---|
نامهای دیگر | ابنحیان، محمد بن یوسف
ابوحیان، اثیر الدین محمد ابوحیان الغرناطی ابوحیان اندلسی ابوحیان نحوی |
نام پدر | |
متولد | 1256 م |
محل تولد | مصر |
رحلت | 745 ق یا 1344 م |
اساتید | |
برخی آثار | البحر المحیط في التفسیر |
کد مؤلف | AUTHORCODE2807AUTHORCODE |
ولادت
اثير الدين محمد بن يوسف بن على بن حيّان نفزى غرناطى اندلسى (متولد شوال 654-745ق معادل 1256-1344 م)، نحوى، شاعر و اديب عصر بنى نصر در غرناطه و مماليك در مصر، نسب او به قبيلۀ بربر نژاد نفزه مىرسد، پدرش اهل جيّان بود، و گويا پس از تصرف اين شهر در 643ق به دست مسيحيان آنجا را ترك گفته است.ابوحيان در مطخشارش از توابع غرناطه زاده شد و در همانجا پرورش يافت.
کسب علم و دانش و مسافرتها
او از 670 ق(يا 668 ق) شروع به تحصيل علم كرد.به شهرهاى بسيارى در مغرب و مشرق مسافرت نمود و از محضر استادان بسيار و بنامى بهره جست.خود وى استادانش را 450 تن شمرده و در جايى ديگر شمار آنان را با كسانى كه به او اجازۀ نقل حديث دادهاند،1500 تن نوشته است.وى نخست در زادگاهش نزد ابومحمد عبدالحق بن على انصارى و در غرناطه نزد ابوجعفر ابن طباع و ابن بشير قراءات هفتگانه را آموخت.سپس به ملازمت ابن زبير در آمد و از او نحو آموخت.بار ديگر در مالقه از ابن زبير علم حديث، اصول فقه و نيز منطق آموخت.وى سپس به المريه، جزيرة الخضراء، جبل الفتح رفت و از استادان بنام آن ديار كسب علم كرد.از اندلس عازم مغرب شد و در سبته، بجايه، تونس از استادان فراوان بهره برد.در 679ق براى گزاردن حج به حجاز رفت.ضمن اين سفر در مكه، منى و جده نيز به استماع حديث پرداخت.علت مهاجرت وى از مغرب به مشرق زمين عوامل گوناگونى داشته، اما مهمتر از همه را مىتوان ادامۀ تحصيل و بهره مندى از مجالس درس دانشمندان مشرق زمين، برشمرد.
در 680ق به قاهره رسيد و در مدرسۀ افرم به تحصيل مشغول شد، قاهره به صورت كانون علم و ادب آن روز در آمده بود و مجالس درس و بحث و مناظرۀ علمى در مساجد و مدارس آن شهر رونقى خاص داشت. ابوحيان ابتدا در اسكندريه نزد اساتيد، علم آموخت.سپس در قاهره، علم اصول و حديث را پىگيرى كرد.
وى علاوه بر علوم ياد شده، در شعر و ادب و لغت نيز اندوختۀ فراوانى داشت، و پس از آنكه نزدیک به 20 سال از عمر خود را در تحصيل علم سپرى كرد و در علوم مختلف نحو، تفسير، فقه، حديث و قرائت قرآن آزموده شد،يكسره به تدريس و تأليف پرداخت.صفدى مىگويد:در ميان استادانم هيچ كس را به سخت كوشى وى نيافتم.هر گاه به خدمتش رسيدم،يا در كار تدريس بود،يا به جمع حديث و تأليف و تصنيف مشغول بود و هرگز او را در غير اين حالات نيافتم.
تدريس و شاگردان ابوحيان
ابوحيان به زودى بر همگنان خود پيشى جست و در شرق و غرب شهرتى عظيم يافت.در نحو به شيخ النحاة يا امام النحاة، در علم حديث به شيخ المحدثين و در ساير علوم به رئيس العلماء معروف شد.وى پس از مرگ ابن نحاس در 698ق در مقام بزرگترين نحوى روزگار خود كرسى تدريس نحو را در جامع الاقهر و حاكمى و سپس تدريس تفسير را در مدرسۀ صالحيه و تدريس و نقل حديث را در مدرسۀ منصوريه بر عهده گرفت.شاگردانى از اطراف و اكناف در مجالس درسى او شركت جستند كه بسيارى از آنان بعدها خود در صف بزرگان و دانشمندان روزگار خويش درآمدند در ميان شاگردان معروف او از صفدى، ابن هشام، تقى الدين سبک ى و فرزند وى تاج الدين سبک ى، ابن عقيل، ابن رافع، ابن فضل الله، ابن مرزوق و...مى توان نام برد.شهيد ثانى بواسطه شاگردش جمال الدين بن عبدالصمد بن ابراهيم بن خليل بغدادى از وى روايت مىكند.چنانكه از آثار او بر مىآيد، وى با زبانهاى فارسى، تركى و حبشى نيز آشنا بوده و چند اثر خود را به اين زبانها تأليف كرده است.
ذوق شخصى
وى با همۀ عشقى كه به علوم مختلف مىورزيد، به فلسفه اعتنايى نداشت، تا آنجا كه وقتى وارد مصر شد و گروه بسيارى را مشغول فراگيرى فلسفه ديد، بسيار تعجب كرد.آيين صوفيان را نيز نمىپسنديد و با اينكه خود داستانهايى از كرامات برخى شيوخ متصوفه نقل كرده، آنان را مورد انتقاد بسيار قرار داده، چندانكه در برخى اشعارش آنان را زنديق و غرق در گمراهى خوانده است.
مذهب ابوحيان
ابوحيان قبل از مهاجرت به شرق همانند بسيارى از مردم اندلس مذهب ظاهرى داشت و نسبت به آن سخت تعصب مىورزيد، اما پس از ورود به مصر مانند بسيارى از دانشمندان ديگر مغربى چون ابن مالك تحت تأثير محيط مدارس مصر تغيير مذهب داد و با آنكه خود تأكيد بسيار كرده بود كه هميشه بر آيين ظاهرى خواهد ماند، به مذهب شافعى گراييد و قصيدهاى نيز در مدح شافعى سرود.نسبت به حضرت علی عليهالسلام ارادت خاصى داشت و دشمنانش را لعن مىكرد و در آثار خود گاه به اقوال آن حضرت استناد مىجست.
با اينهمه نبايد در اين جنبه از عقايد او مبالغه كرد.ارادت وى به حضرت علی عليهالسلام نيز ممكن است از اين جهت بوده كه آن حضرت را بنيان گذار علم نحو مىدانسته است. ابوحيان از ميان علماى معاصر،ابن تيميه را كه بين سالهاى 709 تا 713ق در اسكندريه و قاهره اقامت داشت، بسيار مىستود و حتى قصيدهاى در مدح وى سرود.اما پس از آنكه ابن تيميه در کتاب العرش بر سيبويه خردۀ بسيار گرفت، ابوحيان از او روى برتافت و به صف مخالفان او پيوست.
شعر
ابوحيان شعر نيز مىسرود، برخى از اين سرودهها در مدح نحو و نحويان بزرگ از جمله سيبويه و شيوخ خود و نيز حاكمان وقت است.وى به اشعار عاشقانه و حماسى سخت تمايل داشت.
اخلاق
ابوحيان نسبت به مردم بسيار بد گمان بود و نيز طبعى سخت بخيل داشت و شگفت آنكه به بخل خود افتخار مىكرد و در هر مجلسى آن را مىستود و ارباب كرم و بخشش را نكوهش مىكرد.زر و سيم را چندان دوست مىداشت كه آن را درمان هر درد مىشمرد.از اين رو بر خلاف ديگر علما هيچ گاه مال خود را صرف خريد کتاب نكرد و هميشه از کتابهايى كه به عاريت مىگرفت، استفاده مىكرد.
فرزند
ابوحيان دخترى به نام «نضار» داشت كه از محدثان عصر خود به شمار مىرفت، او را سخت گرامى مىداشت و بسيار مىستود.نضار در 730ق درگذشت و ابوحيان از مرگ او سخت متأثر شد و کتابى به نام وى نوشت.
آثار
در روزگار ابوحيان شرح نويسى، اختصار و به نظم در آوردن آثار ديگران شيوۀ رايج نحويان بود.وى نيز از اين قاعده مستثنى نيست و بيشتر آثارش از اين قبيل است.آثار وى را بيش از 60 اثر شامل،12 اثر چاپى،13 اثر خطى 42 اثر مفقود، بر شمردهاند.برخى آثار چاپى وى، از اين قرارند:1-البحر المحيط(تفسير مورد بحث)2-النهر الماء(مختصرى از تفسير بحر المحيط)3-تحفة(اتحاف) الاريب بما في القرآن من الغريب(توضيح مختصرى دربارۀ آن خواهد آمد)4-تذكرة النحاة 5-الادراك للسان الاتراك(از كهنترين دستور زبان تركى است)6-تقريب المقرب 7-ديوان 8-النكت الحسان في شرح غاية الاحسان 9-هداية النحو و...
و نيز از آثار خطى مىتوان موارد ذيل را نام برد:1-اعراب القرآن 2-لغات القرآن، 3-التدريب في تمثيل التقريب 4-عقد اللآلى في القراءات السبع العوالى 5-نكت الامالى على عقد اللآلى (در شرح عقد اللآلى مصنف)
وفات
ابوحيان در اواخر عمر نابينا شده بود، در قاهره درگذشت و در مقبرۀ صوفيه مدفون گرديد.