دراية الحديث، بازپژوهى مصطلحات حديثى در نگاه فريقين
دراية الحديث: بازپژوهى مصطلحات حديثى در نگاه فريقين، تأليف شادى نفيسى، توضيح و تشريح اصطلاحات حديثى در مذهب شيعه و عامه مىباشد كه به زبان فارسى در يك جلد نگارش شده است.
درایة الحدیث | |
---|---|
پدیدآوران | نفیسی، شادی (نويسنده) |
عنوانهای دیگر | باز پژوهی مصطلحات حدیثی در نگاه فریقین |
ناشر | سازمان مطالعه و تدوين کتب علوم انسانی دانشگاهها (سمت)، مرکز تحقيق و توسعه علوم انسانی |
مکان نشر | تهران - ایران |
سال نشر | 1388 ش |
چاپ | 2 |
شابک | 978-964-530-230-4 |
موضوع | حدیث - اصطلاحها و تعبیرها
حدیث - جرح و تعدیل حدیث - علم الدرایه |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | BP 109 /ن7د4 |
اين مجموعه به انگيزه استفاده دانشجويان و علاقهمندان به اين موضوع تدوين شده است؛ لذا تلاش شده تا حد امكان از طرح مباحث اختلافى پرهيز شود و مطالب، تحت عناوين ثابتى طبقهبندى شوند[۱]
ساختار
كتاب با مقدمه نويسنده آغاز و مطالب در چهار فصل، تنظيم شده است.
شيوه ارائه مطالب بدينگونه است كه در بخش اصلى كتاب، كه به بيان تقسيمات مختلف حديث اختصاص دارد، نكات زير تا حد امكان رعايت شده است:
1- طبقهبندى احاديث بر مبناى ويژگىهاى مشترك؛ 2- رعايت ساختار ثابتى براى ارائه هر اصطلاح[۲]
در انتهاى هر درس، خلاصهاى از مباحث آن ارائه گرديده و همچنين، تمرين و تحقيق متناسب با درس آمده است.
در تدوين اين اثر، از منابع اصلى اهل سنت، از جمله: «مقدمه» ابن صلاح، «شرح نخبة الفكر» ابن حجر، «فتح المغيث» سخاوى و «تدريب الراوي» سيوطى استفاده شده است. از «معرفة علوم الحديث» حاكم و «الكفاية» خطيب بغدادى ازآنرو كه موضوعات كلاسيك اين دانش را به شكل امروزى آن، كمتر دربر دارند، بهصورت محدود استفاده شده است. از كتابهاى متأخران، سه كتاب از صاحبنظران اين فن در دوره معاصر، «منهج النقد» از عتر، «علوم الحديث و مصطلحه» از صبحى صالح و «تيسير مصطلح الحديث» از طحان، مورد مراجعه قرار گرفته است. از ميان كتابهاى درايه در شيعه، كتاب «الرعاية» شهيد ثانى، «وصول الاخيار الی اصول الاخبار» حسين بن عبدالصمد (والد شيخ بهايى) و «وجيزه» شيخ بهايى، كتابهاى اصلى و مبنايى در اين موضوعاند. «الرواشح السماوية» ميرداماد نيز به دليل ديدگاههاى خاص مؤلف آن، در خور تأمل است. در كنار اين چهار كتاب، از «مقباس الهداية» و «مستدرك» آن به دليل جامعيت، از «النهاية» سيد حسن صدر به دليل دربر گرفتن توضيحات مفيد و «اصول الحديث» فضلى و «اصول الحديث و احكامه» سبحانى كه از كتابهاى متأخران شيعه در اين موضوع است، نيز استفاده شده است. در كنار اين كتابها، كه منبع اوليه بحث بودهاند، با توجه به ضرورت يا پيچيدگى بحث به منابع ديگر هم مراجعه شده است[۳]
گزارش محتوا
نويسنده در مقدمه، كتاب را به لحاظ مخاطب، منابع و شيوه ارائه مطالب، مورد بررسى قرار داده است[۴]
فصل اول كتاب به مباحث مقدماتى اختصاص يافته و در آن، به تعريف «دراية الحديث»، دانشهاى حديثى از ديدگاه شيعه و اهل سنت، سير تاريخى نگارشها در دراية الحديث و تقسيمبندى كتابهاى درايه پرداخته شده است[۵]
دراية الحديث، عنوانى است مترادف با مصطلح الحديث، اصول الحديث، علوم الحديث و علم الحديث. در اين دانش، از سند حديث، متن آن، چگونگى دريافت حديث و آداب نقل آن، بحث مىشود و هدف از آن، شناخت اصطلاحات حديثى و حكم حديث است[۶]
در شيعه، دانشهاى حديثى به سه دسته: فقه الحديث، دراية الحديث و رجال الحديث و در اهل سنت، به دو شاخه رواية الحديث و دراية الحديث تقسيم مىشوند. در تاريخچه اين دانش آمده كه در اهل سنت، اولين نگاشته مستقل به رامهرمزى و در شيعه به شهيد ثانى اختصاص دارد و پس از ايشان كتابهاى متعددى و بعضاً با ساختارهاى مختلفى در اين موضوع نگاشته شده است. در اهل سنت نگاشتههاى ابن صلاح، ابن حجر، عراقى، سخاوى و سيوطى و در شيعه شهيد ثانى، شيخ بهايى، والد او و ميرداماد از مهمترين منابع اوليه در اين موضوع است[۷]
در فصل دوم، به توضيح مفاهيم اوليه پرداخته شده است كه به تعدادى از آنها اشاره مىشود:
- حديث: بنا به قول مشهور شيعه، سخنى است كه گفتار، كردار و تقرير معصوم(ع) را گزارش مىكند و بنا به قول اهل سنت، گفتار، كردار، تقرير و صفتى كه به پيامبر(ص) نسبت داده شود.
- خبر و اثر: با حديث مترادف هستند.
- سنت: از ديدگاه شيعه، به «نفس قول، فعل و تقرير معصوم(ع)» گفته مىشود و نه حكايت آن؛ و بنا بر قول اهل سنت، به دو معنا يكى مشابه شيعه و دومى مترادف با حديث به كار رفته است.
- سند: عبارت است از مجموعه افرادى كه يكى پس از ديگرى متن حديث را از گوينده آن نقل مىكنند.
- اِسناد: در اصطلاح به دو معنا: نسبت دادن خبر به گوينده آن، با ذكر سند و مترادف با سند به كار رفته است[۸]
فصل سوم، مربوط به تقسيمات خبر مىباشد. در اين فصل، ابتدا حجيت سنت و شرايط آن مورد بحث قرار گرفته و سپس اقسام خبر بررسى شده است[۹]
حجيت سند، عبارت است از منجَّز و معذِّر بودن آن يا به عبارت سادهتر، لازمالاجرا بودن آن. شروط حجيت سنت يا به عبارت ديگر، حديث يا خبر كه از آن حكايت مىكند، عبارت است از: رسيدن به معصوم(ع)، دستيابى به حديث از طريق قابل اعتماد، اطمينان به نقل استوار متن حديث و عدم تعارض متن حديث با ادله معتبر. طريق قابل اعتماد، ممكن است قطعى باشد مانند حديث متواتر و ممكن است غيرقطعى باشد. به نظر نويسنده در اين صورت، اتصال سند و وجود ويژگىهايى در راوى، ضرورت دارد. ويژگىهاى مورد توجه در راوى، در اصل اسلام، عقل، بلوغ، عدالت، ايمان و ضبط است كه در قالب دو ويژگى كلى عدالت و ضبط بيان مىشود[۱۰]
حديث در مرحله اول، به «متواتر» و «آحاد» تقسيم مىشود. خبر متواتر، خبرى است كه گزارشگرانش آنقدر زياد باشند كه بهطور معمول، تبانى آنها بر كذب محال باشد و اين ويژگى (كثرت گزارشگران) در همه طبقات استمرار يابد؛ با توجه به همين خصوصيت، قطعىالصدور تلقى مىشود. خبر متواتر به «لفظى» و «معنوى» تقسيم شده و خبر واحد، به خبرى گفته مىشود كه فاقد شروط تواتر است و در نتيجه ظنىالصدور دانسته مىشود. تمام اقسام خبرى كه پس از اين بحث، ارائه شده، از اقسام خبر واحد است[۱۱]
در اولين تقسيم، خبر واحد با توجه به اختلاف ويژگىهاى راويان در شيعه، به چهار نوع اصلى و در اهل سنت، به سه دسته تقسيم مىشود. از نظر شيعه در حديث صحيح اتصال سند، رسيدن به معصوم(ع)، عادل و امامى بودن تمام راويان شرط است؛ در حديث موثق، راوى موثق و غير امامى و در حديث حسن، امامى و ممدوح شرط است. در شيعه علاوه بر اين اقسام اصلى، اقسام ديگرى نيز عنوان شده است كه عبارتند از: قوى، مجهول و مهمل[۱۲]
از نظر اهل سنت، در حديث صحيح اتصال سند، عدالت و ضبط تمام راويان، عدم شذوذ و عدم علت شرط است؛ در حديث حسن، راوى به لحاظ ضبط در مرتبتى فروتر قرار دارد و از ديدگاه فريقين، حديث ضعيف فاقد شروط انواع پيشين است[۱۳]
به حديث صحيح و حسن در اهل سنت و آن دو با موثق در شيعه در صورت نداشتن معارض عمل مىشود و همچنان كه در اهل سنت به حديث صحيح و حسن عمل مىشود. به حديث ضعيف در شيعه و اهل سنت نيز در برخى شرايط عمل مىشود[۱۴]
نويسنده به اين نكته اشاره دارد كه اين اقسام اصلى حديث در شيعه و اهل سنت، بعضاً داراى تقسيمات فرعى و مراتب و كاربردهاى مختلفى است و براى دستيابى به اطلاعات مورد نياز درباره راوى، بايد به كتابهاى رجالى مراجعه كرد و با الفاظ جرح و تعديل آشنا شد[۱۵]
در فصل آخر كتاب به مباحث تكميلى پرداخته شده و طرق انتقال حديث از يك فرد به ديگرى، به هشت طريق توضيح داده شده كه از آن جملهاند:
- سماع: شاگرد حديث را از زبان خود استاد فرا مىگيرد.
- قرائت: حديث بر استاد خوانده مىشود و استاد آن را تأييد مىكند.
- اجازه: استاد به شاگرد اجازه نقل حديث را مىدهد[۱۶]
بسيارى از اين طرق هشتگانه، اقسام متعددى دارند. براى سه مورد اول به ترتيب، حدث، اخبر و انبأ اصطلاح شدهاند. عالمان در اعتبار اقسام هشتگانه اختلاف كردهاند و عموماً بهترين آنها را به ترتيب سماع، قرائت و اجازه دانستهاند[۱۷]
وضعيت كتاب
فهرست مطالب در ابتدا و فهرست منابع مورد استفاده نويسنده، در انتهاى كتاب آمده است.
در پاورقىها علاوه بر ذكر منابع، توضيح برخى از كلمات و عبارات آمده است.
پانویس
منابع مقاله
مقدمه و متن كتاب.