آل احمد، جلال
نام | آلاحمد، جلال |
---|---|
نامهای دیگر | سادات آلاحمد، جلالالدین
کدخدا رستم کندوکاوچی |
نام پدر | |
متولد | 1302 هـ.ش |
محل تولد | |
رحلت | 1348 هـ.ش |
اساتید | |
برخی آثار | نزعة التغریب |
کد مؤلف | AUTHORCODE2875AUTHORCODE |
جلالالدين سادات آل احمد، معروف به جلال آل احمد، فرزند سيد احمد حسينى طالقانى، در محله سيد نصر الدين، از محلههاى قديمى شهر تهران به دنيا آمد. او، در سال 1302، پس از هفت دختر متولد شد و نهمين فرزند پدر و دومين پسر خانواده بود. پدرش در كسوت روحانيت بود و ازاينرو جلال دوران كودكى را در محيطى مذهبى گذراند. تمام سعى پدر اين بود كه از جلال، براى مسجد و منبرش جانشينى بپرورد.
تحصیلات
جلال، پس از اتمام دوره دبستان، تحصيل در دبيرستان را آغاز كرد، اما پدر كه تحصيل فرزند را در مدارس دولتى نمىپسنديد و پيشبينى مىكرد كه آن درسها، فرزندش را از راه دين و حقيقت منحرف مىكند، با او مخالفت كرد. دبستان را كه تمام كرد، ديگر نگذاشتند كه درس بخواند، ولى او در كلاسهاى شبانه دار الفنون شركت كرد و توانست آن را به پايان برساند. پس از ختم تحصيل دبيرستانى، پدر او را به نجف نزد برادر بزرگش سيد محمدتقى فرستاد تا در آنجا به تحصيل در علوم دينى بپردازد، البته او خود به قصد تحصيل در بيروت به اين سفر رفت، اما در نجف ماندگار شد. اين سفر، چند ماه بيشتر دوام نياورد و جلال به ايران بازگشت.
پس از بازگشت از سفر، آثار شك و ترديد و بىاعتقادى به مذهب در او مشاهده شد كه بازتابهاى منفى خانواده را به دنبال داشت.
آل احمد، در سال 1323، به حزب توده ايران پيوست و عملاً از تفكرات مذهبى دست شست. دوران پرحرارت بلوغ كه شك و ترديد لازمه آن دوره از زندگى بود، اوجگيرى حركتهاى چپگرايانه حزب توده ايران و توجه جوانان پرشور آن زمان به شعارهاى تند و انقلابى آن حزب و درگيرى جنگ جهانى دوم، عواملى بودند كه باعث تغيير مسير فكرى وى شدند.
در سال 1324، با چاپ داستان «زيارت» در مجله سخن به دنياى نويسندگى قدم گذاشت و در همان سال، اين داستان در كنار چند داستان كوتاه ديگر در مجموعه «ديد و بازديد» به چاپ رسيد. آل احمد، در نوروز سال 1324 براى افتتاح حزب توده و اتحاديه كارگران وابسته به حزب، به آبادان سفر كرد. آل احمد كه از دانشسراى عالى در رشته ادبيات فارسى فارغ التحصيل شده بود، تحصيل در دوره دكتراى ادبيات فارسى را نيز ادامه داد، اما در اواخر تحصيل از ادامه آن دورى جست و به قول خودش، «از آن بيمارى (دكتر شدن) شفا يافت». به علت فعاليت مداومش در حزب توده، مسئوليتهاى چندى را پذيرفت.
در سال 1326، به استخدام آموزش و پرورش درآمد. در همان سال، به رهبرى خليل ملكى و 10 تن ديگر از حزب توده جدا شد. آنها از رهبرى حزب و مشى آن انتقاد مىكردند و نمىتوانستند بپذيرند كه يك حزب ايرانى، آلت دست كشور بيگانه باشد. در اين سال با همراهى گروهى از همفكرانش طرح استعفاى دستهجمعى خود را نوشتند.
در سال 1326، کتاب «از رنجى كه مىبريم» چاپ شد كه مجموعه 10 قصه كوتاه بود و در سال بعد، «سه تار» به چاپ رسيد. پس از اين سالها آل احمد به ترجمه روى آورد. در اين دوره، به ترجمه آثار «ژيد» و «كامو»، «سارتر» و «داستايوسكى» پرداخت و در همين دوره با دكتر سيمين دانشور ازدواج كرد.
آثار
وی در طى سالهاى 1333 و 1334، «اورازان»، «تاتنشينهاى بلوك زهرا»، «هفت مقاله» و ترجمه «مائدههاى زمينى» را منتشر كرد و در سال 1337، «مدير مدرسه» و «سرگذشت كندوها» را به چاپ سپرد. دو سال بعد، «جزيره خارك، در يتيم خليج» را چاپ كرد، سپس از سال 40 تا 43، «نون و القلم»، «سه مقاله ديگر»، «كارنامه سه ساله»، «غربزدگى»، «سفر روس»، «سنگى بر گورى» را نوشت و در سال 45، «خسى در ميقات» را چاپ كرد و هم «كرگدن» نمايشنامهاى از اوژان يونسكو را. «در خدمت و خيانت روشنفكران» و «نفرين زمين» و ترجمه «عبور از خط»، از آخرين آثار اوست.
آل احمد، در صحنه مطبوعات نيز حضور فعالانه مستمرى داشت و در مجلات و روزنامهها فعاليت مىكرد.